تا وقتی مدارس عادی دولتی، از نظر کیفیت آموزشی و تجهیزات در سطح مطلوبی نباشند، انحلال مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی تحول عمیقی به وجود نخواهد آورد. مدرسه ای که از کمبود منابع مالی شدیدا رنج می برد، تراکم کلاس های آن به 35 و گاهی 40 دانش آموز می رسد، معلم و مشاور حرفه ای ندارد، تجهیزات و امکانات کافی ندارد و مدیریت آن غیر علمی است، هر طرحی را ناکام خواهد گذاشت.

پایگاه اطلاع رسانی جماران: طرح حذف آزمون مدارس سمپاد و مدارس خاص در دوره ابتدایی، که از سوی شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب رسیده، بازتاب های گوناگونی داشته است. عده ای آن را طرحی مثبت دانسته، که باعث حذف استرس در مدارس ابتدایی خواهد شد. و برخی، به رغم مثبت دانستن این طرح، به علت این که همه جوانب آن به درستی بررسی نشده است، اجرای شتاب زده ی آن را نادرست می دانند. یادداشت زیر از سوی آقای مرتضی قره باغی، معلم و فعال رسانه ای برای جماران ارسال شده است. وی این طرح را مثبت دانسته اما تذکار می دهد که این طرح، بدون تقویت مدارس دولتی عادی، اقدامی ناتمام است. 

انحلال مدارس سمپاد دوره اول؟

در مورد مصوبه  ی 950 شورای عالی آموزش پرورش تحلیل های متفاوتی ارائه می گردد موافقان  بر محاسن آن پای می فشارند و مخالفان بر معایب  آن. ولی مصوبه ی مذکور به دنبال چیست؟ بر مبنای این مصوبه،  آزمون ورودی مدارس  تیزهوشان و نمونه دولتی  در پایه هفتم حذف خواهد شد . حذف این آزمون، به معنای انحلال مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی است ولی این اتفاق صرفا در مقطع متوسطه دوره اول رخ خواهد داد و به دوره دوم متوسطه  تسری نخواهد یافت. از سوی دیگر، عملا سه سال طول خواهد کشید؛ زیرا  دانش آموزان فعلی مجازاند در  این گونه مدارس تحصیل نمایند و دانش آموخته شوند. ولی چرا باید از این مصوبه و رویکرد آن استقبال کرد؟ 

تجاری سازی آموزش

  این آزمون ها، فرایند آموزش را تجاری می سازند به جای این که آموزش باکیفیت را برای همه کودکان تضمین نمایند؛  آن را برای اقلیتی محدود، تضمین می کنند. به جای این که آموزش ابزار سعادت دانش آموز باشد، دانش آموز  ابزار کاسبی می گردد. هر کسی پول بیشتری بدهد،  به احتمال زیاد  وضع بهتری خواهد داشت و از دیگران جلو می افتد.  به جای این که دانش آموزان را به شادی و زندگی بهتر رهنمون سازند،  به استرس امتحان وفشارهای عصبی گرفتار می کند.

تربیت، به تست زنی فروکاهش یافته است

 با آزمون های تستی نمی توان به خوبی  کودکان خلاق و مستعد را سنجید. آنچه این تست ها عملا قادر به شناسایی آن هستند، اغلب مهارت تست زنی  است؛ استعداد هنری، علوم انسانی، ورزش و ده ها استعداد انسانی دیگر، که جامعه امروزی سخت به آنها  نیازدارد، در قالب این امتحان های چهار گزینه ای قابل سنجش نیست.

دانش آموز ابتدایی، که در طول چندین سال  با روش توصیفی عادت کرده است، چگونه می تواند به ناگهان خود را با امتحان تستی سازگار نماید؟ این موضوع در علوم آموزشی به عنوان یک اصل پذیرفته شده است که  فرایند تغییر در این حوزه، باید  امری تدریجی باشد.

عدم وجود مدارس سمپاد در روستا ها

در روستاهای کشورمان، مدارس سمپاد وجود ندارد؛ تکلیف  دانش آموزان مدارس روستایی چه می شود؟  آیا کسی می تواند ادعا کند در بین کودکان و نوجوانان روستایی دانش آموز تیزهوشی وجود ندارد؟ این که به جای افزایش کیفیت مدارس روستایی، نوجوان روستایی را از محل زندگی و خانواده خود جدا سازیم و به شهر بفرستیم تا در مدارس خاص درس بخواند،  راه حل نیست؛ بلکه مشکلی بر مشکلات این کودکان می افزاید.  خیلی از کودکان باهوش هم حاضر به دوری از خانواده و غربت نیستند.

کسانی که اغراق می کنند

برخی می گویند، انحلال مدارس خاص، باعث کوچ اجباری متقاضیان به مدارس غیر انتفاعی خواهد شد و این طرح، به معنای حمایت از مدارس خصوصی است. این سخن مخالفان  نوعی اغراق گویی است. مدارس خاص، در بیشتر مناطق به دو مدرسه نمونه دولتی و تیزهوشان محدود شده است منطقه ای که بیشتر از پنجاه مدرسه غیر انتفاعی در همان مقطع تحصیلی دارد، انحلال مدارس خاص، روی ورودی های مدارس غیر انتفاعی تاثیر چشمگیری نخواهد گذاشت. این فرضیه که همه متقاضیان مدارس خاص، به غیر انتفاعی خواهند رفت در حال حاضر در حد یک پیش بینی است؛ مشخص نیست در واقعیت چقدر مقرون به صحت باشد. دانش آموزانی که  در طول این سال ها در نمونه دولتی تحصیل می کردند،  اغلب از لحاظ درآمدی جزء دهک های برخوردار نبوده اند که بخواهند به مدارس غیر انتفاعی بروند فقط مدرسه تیزهوشان چنین مشکلی پیش خواهد آمد. در مورد این مدرسه هم باید این نکته را خاطر نشان ساخت طبق اذعان خیلی از معلمان شاغل در مدارس تیزهوشان،  سالیانه  بالای سی درصد از ورودی های آن،  ازنظر بهره  هوشی، واقعا عادی به شمار می روند  و فقط به اجبار والدین  یا پرستیژ اجتماعی وارد این گونه مدارس می شوند  که به احتمال زیاد، با توجه به شرایط فعلی  درصدی از آنها به مدارس عادی خواهند رفت . طنز ماجرا اینجاست نویسندگان آموزشی که در این سالها همیشه از مکانیسم بازار در حوزه آموزش دفاع می کردند، هم اکنون طرفدار نقش آفرینی دولت اند  و نگران رونق مدارس غیر انتفاعی شده اند .

وضع اسفناک مدارس دولتی عادی

ولی چرا این مصوبه با وجود مثبت بودن ناتمام است؟ با توجه به واقعیت های نظام آموزشی کشورمان، باید بپذیریم  این اقدام آغاز راهی دشوار است نه پایان راه . بدنه کارشناسی وزارتخانه، بعد از مدت ها  توانست توانمندی خود را نشان بدهد و  بذر امیدی بکارد تا این بذر، به درخت تناوری تبدیل گردد.  بسیار کارها باید صورت گیرد.  تا وقتی مدارس عادی دولتی، از نظر کیفیت آموزشی و تجهیزات در سطح مطلوبی نباشند،  انحلال مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی تحول عمیقی به وجود نخواهد آورد. مدرسه ای که از کمبود منابع مالی شدیدا رنج می برد، تراکم  کلاس های آن به  35 و گاهی 40 دانش آموز می رسد،  معلم و مشاور حرفه ای ندارد، تجهیزات و امکانات کافی  ندارد  و مدیریت آن  غیر علمی است، هر طرحی را ناکام خواهد گذاشت. ما در شرایطی به سر می بریم که  هنوز پوشش تحصیلی در مقاطع سه گانه تحصیلی، به صد درصد نرسیده است  چه برسد به این که بتوانیم دسترسی همه کودکان را به آموزش با کیفیت، رایگان و عادلانه  به زودی  تضمین نماییم .  به قول حضرت حافظ:

چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود     ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.