سادهزیستی پیامآوران الهی، ریشه در زهد و پارسایی آنان داشت و ازاینرو، راستین و استوار بود.
استاد مصطفی دلشاد تهرانی در ادامه یادداشتهای تلگرامی خود با بیان نکته هایی از نهج البلاغه، این بار به موضوع ساده زیستی پرداخته و آن را از ویژگی های پیامبران الهی دانسته است.
به گزارش جماران، در این یادداشت آمده است:
سادهزیستی در زندگی پیامبران الهی، جلوۀ خاصّی دارد. سادگی و بیپیرایگی آنان در رفتار، معاشرت، نشست و برخاست و وجوه گوناگون زندگی، هرکسی را شیفتۀ ایشان میکند. آنان سادهزیستی را از همه نظر پاس میداشتند و از جلال و شوکت ظاهری بیزار بودند. همین سادهزیستی آنان بود که دلها را لبریز از دوستی ایشان میکرد. آنان دلها را پر میکردند، نه با جلال و دبدبههای ظاهری، بلکه با جلال و حشمتهای معنوی که توأم با سادگی بود. امیر مؤمنان علی (ع) دربارۀ سادهزیستی پیامآوران الهی چنین آورده است:
«وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّیْتُ بِمُوسَى کَلِیمِ اللهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ ـ إِذْ یَقُولُ: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ». وَ اللهِ، مَا سَأَلَهُ إِلاَّ خُبْزاً یَأْکُلُهُ لِأَنَّهُ کَانَ یَأْکُلُ بَقْلَةَ الْأَرْضِ، وَ لَقَدْ کَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِیفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ، لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِهِ. وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَّثْتُ بِدَاوُودَ ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ صَاحِبَ الْمَزَامِیرِ، وَ قَارِىءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَلَقَدْ کَانَ یَعْمَلُ سَفَائِفَ الْخُوصِ بِیَدِهِ، وَ یَقُولُ لِجُلَسَائِهِ أَیُّکُمْ یَکْفِینِی بَیْعَهَا. وَ یَأْکُلُ قُرْصَ الشَّعِیرِ مِنْ ثَمَنِهَا. وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِی عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ ـ عَلَیْهِ السَّلَامُ ـ فَلَقَدْ کَانَ یَتَوسَّدُ الْحَجَرَ، وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ، وَ یَأْکُلُ الْجَشِبَ، وَ کَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ، وَ سِرَاجُهُ بِاللَّیْلِ الْقَمَرَ، وَ ظِلَالُهُ فِی الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا، وَ فَاکِهَتُهُ وَ رَیْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ. وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتُنُهُ، وَ لَا وَلَدٌ یَحْزُنُهُ، وَ لَا مَالٌ یَلْفِتُهُ، وَ لَا طَمَعٌ یُذِلُّهُ. دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ، وَ خَادِمُهُ یَدَاهُ»؛
(اگر خواهی دومین را موسای سخنگو با خدا ـ که درود خدای بر او باد ـ نمونه آرم که میگفت: «پروردگارا! من به هرگونه خیری که برایم بفرستی نیازمندم». به خدا سوگند که او جز نانی برای اینکه بخورد از خدا نخواست، که او روییدنی زمین میخورد، و سبزی روییدنیها، از لاغری و تکیدگی گوشت تن، از پوست تُنُک شکم او دیده میشد. و اگر خواهی سومین را داوود ـ که درود خدای بر او باد ـ نمونه آرم؛ دارندۀ آوازهای خوش و خوانندۀ بهشتیان. او به دست خود، از برگ خرمابُن زنبیل میبافت و به همنشینان خود میگفت: کدام یک از شما در فروختن آن مرا یاری میکند؟ و با بهای آن گِرده نان جوینی میخرید و میخورد. و اگر خواهی از عیسی بن مریم ـ که درود خدای بر او باد ـ گویم که سر را بر سنگ مینهاد و میخوابید، جامۀ درشت میپوشید، خوراک ناگوار میخورد، نان خورشِ او گرسنگی بود، چراغش در شب، ماه، و سایبانش در زمستان، خاوران و باختران زمین. و میوه و خوش بوگیاهِ او روییدنیهایی بود که زمین برای چارپایان میرویاند. نه همسری داشت که او را فریفتۀ خود کند، و نه فرزندی که اندوه وی خورد، و نه دارایی که او را مشغول خود سازد، و نه چشمداشت به چیزی که او را به خواری اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتگزار وی دستهایش).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۶۰
سادهزیستی پیامآوران الهی، ریشه در زهد و پارسایی آنان داشت و ازاینرو، راستین و استوار بود. آنان در پرتو این سادهزیستی، آزاد و بیتکلّف، رسالت خود را پیش میبردند. زهد حقیقی آنان که عبارت است از حذف همۀ موانع نفسانی از درون خویش، جلوه دهندۀ زهدی حقیقی در قالب سادهزیستی ای است که می تواند موانع خارجی را نیز از پیش پای بردارد. امیر مؤمنان علی (ع) پس از بیان زهد پیامبر اکرم (ص)، سادهزیستی وی بر آن مبنا را چنین توصیف کرده است:
«وَ لَقَدْ کَانَ ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ یَأْکُلُ عَلَى الْأَرْضِ، وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ، وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ، وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ، وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِی، وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ»؛
(آن بزرگوار ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ چنان بود که روی زمین غذا میخورد و چون بندگان مینشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه می زد و جامۀ خود را وصله مینمود و بر خرِ بیپالان سوار میشد و دیگری را بر ترک خود سوار میفرمود).
همان
شکل سادهزیستی، بنابر مقتضیّات زمان تغییر میکند، ولی روح آن، که مایۀ آزادگی و بیتکلّفی است پایدار است؛ در واقع همۀ پیامبران هم، اینگونه میزیستهاند.