شاید نام جشنواره «زنان سرزمین من» و فعالیت هایی از این دست، بیش از مسئولین و دست اندر کاران آن به گوش مردم آشنا باشد. ولی همواره باید درنظر داشت که این جشنواره ها و مراسم ها، حاصل برآیند مسئولین مربوط و شرایط موجود است. فرحناز قند فروش، دبیر جشنواره «زنان سرزمین من»، یکی از این مسئولین است که بالاتر از این سمت، موقعیت های متفاوت دیگری نیز داشته است. وی که از برنامهریزی و مدیریت تولید در سازمان صدا و سیما، تا عناوینی مثل مدیرکل امور بانوان استانداری تهران و مشاور وزیر کشور را در کارنامه خود دارد، حرف های زیادی از پشت صحنه های برخی فعالیت های فرهنگی، از جمله همین جشنواره دارد. متن مصاحبه پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با فرحناز قند فروش به این شرح است:
از سال 86 که قانون سامان دهی مد و لباس به تصویب رسید، تا سال 87 که شیوه نامه اجرایی این قانون در وزارت ارشاد تهیه و تدوین شد و پس از آن، شما را در نقش های مختلفی برای پیشبرد این قانون دیده ایم: در گروه تهیه کننده شیوه نامه، به عنوان دبیر جشنواره «زنان سرزمین من» و در قالب عضو اجرایی این روند. اولا چرا طی دو سال 86 و 87 روند تقنین و تدوین بسیار تند بود، اما از سال 87 تا 91 خروجی های نهادینه شده چندان چشمگیری را شاهد نبودیم؟ ثانیا چه فعالیت هایی طی این سال ها توسط شما راه اندازی و پیگیری شده است؟
شما به عنوان کدام کاراکتر با من مصاحبه می کنید؟ صرفا کسی که در این زمینه وجهه و فعالیت دولتی دارد، یا فردی که فارغ از تکلیف دولتی، به دلیل دغدغه مندی خود این موضوع را پیگیری میکند؟
مد نظر ما بیشتر دغدغه شخص شماست. اشاره به جایگاه دولتی شما، برای تاکید بر آشنایی شما با ساز و کار های دولتی و اجرایی است که می تواند ابعادی دیگر از مسئله حجاب را باز کند.
فعالیت ما در این حوزه، به قبل از تدوین و تصویب قانون ساماندهی مد و لباس باز می گردد. اولین جشنواره «زنان سرزمین من»، در سال 85، در زمانی که در استانداری تهران مسئولیت امور بانوان را برعهده داشتم، برگزار شد ولی در جریان نبودیم که چنین قانونی در مجلس کار می شود. من با دغدغه یک زن برای خدمت به زنان، از طرفی وضعیت زنان و دختران ایرانی را با سی سال قبل متفاوت می دیدم و می دانستم زنان امروز ما، هر چیزی را که به عنوان پوشش در چارچوب قواعد و ضوابط ارائه کنیم نمی پذیرند و ما شاهد ناهنجاری هایی در رابطه با پوشش هستیم، و از طرف دیگر، احساس می کردم ما ظرفیت های لازم را در حوزه مد و لباس ایرانی اسلامی داریم. به همین دلیل به بحث پوشش پرداختم. به باور من، برای مسئله ی مد و لباس ، بیش از هر چیز باید در حوزه فرهنگ و هنر به دنبال پاسخ باشیم و با دعوت به زیبا پوشیدن، مخاطب حجاب گریزمان را به پوشش دعوت کنیم. با همین رویکرد، ما یکی از معدود کاراهایی را که در قالب هنری و حتی تحت نام ملی (و نه مذهبی)، درست پوشیدن را تبلیغ و ترویج می کرد انجام دادیم. به باور من، کسی که در حوزه فرهنگ مشغول به کار است باید زیرکی های لازم را در این زمینه داشته باشد تا بتواند هدفش را در چارچوب شرع دنبال کند و هیچ کدام از کارهایی که ما انجام دادیم، مخالف شرع نبود.
جشنواره دوم ما در شرایطی برگزار شد که در دی ماه سال قبل آن، قانون ساماندهی مد و لباس در مجلس به تصویب رسیده بود، اما هنوز شیوه نامه و گروه منسجم اجرایی تدوین نشده بود و صرفا فردی به عنوان دبیر کارگروه سامان دهی مد و لباس مشخص شد که با توجه به کم سن و سال بودن و کم تجربه بودن او، ما با مشکلات بسیاری مواجه شدیم. در ابتدا وزارت ارشاد می گفت چرا استانداری این کار را انجام می دهد؟ پاسخ ما این بود که این عرصه، عرصه ای است که همه می توانند در آن فعالیت کنند. حوزه فرهنگ و مخصوصا هنجارهای پوشش، موضوعی است که من در آن به تکثرگرایی قائل هستم و بنظر من هرچه ارائه ها در چارچوب پذیرفته شده بیشتر باشد، درواقع دعوت ما به درست پوشیدن بیشتر شده است.
بله. نگاه متکثر در حیطه فرهنگی-هنری درست است. اما وقتی بحث به سمت اجرایی شدن می رود، رویکرد متکثر باعث می شود همانطور که طی این سال ها شاهد بودیم به ورود و موازی کاری های وزارت کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد، معاونت صنایع دستی و سازمان گردشگری، در کنار استانداری تهران، ختم شود.
استانداری تهران، در واقع فقط محمل ما بود و من تنها فردی بودم که از این مجموعه در کار بود. یعنی استانداری سیاستی در این موضوع نداشت تا من به عنوان مجری آن سیاست ها انتخاب شده باشم. چنان که شاهدیم از سال بعد، موسسه زنان سرزمین من کار را انجام می داد و به صورت مستقیم استانداری فعالیتی در این زمینه نداشت. وزارت ارشاد هم، صرفا در زمان ریاست آقای پورمحمدی حامی و بانی بود.
این سه کار نشان داد که ما در این حوزه حرف بسیاری برای گفتن داریم. در جشنواره آخر، 10 هزار متر در سه طبقه، در مرکز آفرینش های کانون در خیابان حجاب و سالن های مجاور را ما به صورت متمرکز به موضوع پوشش و حجاب و صنایع دستی حوزه پوشش و لباس اختصاص داده بودیم که در نوع خود بی نظیر بود.
در سال 87 که استاندار محترم تهران عوض شد، به دلیل آنکه استاندار جدید - آقای تمدن- انگیزه ای برای این کار نداشت و ارشاد هم از ما حمایت نکرد، از سال 88 به بعد این جشنواره برگزار نشد. نهایتا بنده به عنوان فردی که تجربه در این حوزه داشت، در کنار بعضی از طرح های وزارت ارشاد شرکت کردم. برای مثال در نمایشگاه اسفند 89، مسئول کمیته علمی بودم و برای اصلاح زیرساخت های فکری جامعه در حوزه درست پوشیدن، اقدام به تولید فکر و ارائه سرفصل هایی برای مباحث اساتید مانند نقش مد در تحکیم بنیاد خانواده، مد از نگاه اسلام، نگاه جوانان به مد و... کردیم. موسسه ای هم برای انجام فعالیت های کوچک در این حوزه راه انداختیم.
در این مدت شما با چه مشکلاتی مواجه شدید؟ اعم از مشکلات سلیقه ای و محصور کننده از جانب نهادهای بالادستی و توان تبلیغاتی و اجرایی و مالی و ... .
پس از تصویب قانون ساماندهی مد و لباس، مجلس، مجموعه های هنری، فرهنگی، تولید پوشاک، یا تبلیغات را که به نحوی می توانستند دخیل باشند، موظف کرد تا نماینده ای معرفی کنند و نمایندگان در جلسه ای در سطح وزیر به عنوان نماینده رئیس جمهور، شرکت کنند و کار در سطحی بالا انجام گیرد. اما چنین نشد و کار به سطح مسئولین رده دوم و سوم رسید که خود را موظف نمی دانستند که خارج از جلسه های ماهانه، پیگیر موضوع باشند. همچنین نماینده مجلس که ناظر اجرایی نمایندگان مد و لباس بود، نظارت درستی اعمال نمی کرد.
از وزارت خانه های دیگر هم مسئولینی حضور داشتند؟ !S1!
بله. وزارت ارشاد، وزارت کشور، وزارت آموزش و پرورش، وزارت صنایع، سازمان صدا و سیما و امثالهم، هرکدام یک عضو داشتند.
به هر حال، تشکیل جلسه های مداوم و بی توجهی و عدم مسئولیت پذیری دبیر جلسات و تغییر مدیریت ها و وزارت ها در دولت گذشته و حال و بی تجربگی نمایندگان انتخاب شده و... باعث شد کار بسیار کند پیش برود. همچنین، آقایانی که مسئول کار بودند، به دلیل برخی محافظه کاری ها، سطح کارها را بسیار پایین نگه می داشتند.
چند درصد نماینده های جلسات خانم بودند؟
شاید تنها حدود 3 خانم شرکت کننده داشتیم و باقی افراد، آقا بودند. دبیر کارگروه هم همیشه آقا بود.
بنظر من دولتی کردن این موضوع، قرائتی نادرست از قانون مصوب مجلس است. چون ما در مجمع دولت، جایی برای مد و لباس و طراحی آن نداریم و این موضوع با فلسفه وجودی مجموعه های دولتی ما سازگار نیست. زیرا مد به سرعت در دنیا رشد می کند و طراحان مد دوام یک مد را بیش از سه ماه نمی دانند. تا جلسه ای تشکیل شود و نشستن و برخاستن و تایید و اصلاحی انجام شود، زمان از دست رفته است و از دست دادن زمان همین است که امروز شاهدش هستیم.
به اعتقاد من، وظیفه ی دولت تسهیل کار طراحان لباس است که با رویکرد دینی کار می کنند و از طرف دیگر باید شیوه نظارتی خیلی سریعی برای طراحی ها تدوین کنیم و دولت نظارت کند. همچنین قرار بود دولت از تولید این طرح ها حمایت کند، اما چنین نشد. با توجه به آنکه ارائه پوشش در جامعه زیاد است، ما باید ابزارهای رقابتی مان را در این قضیه به کار گیریم و ارائه های زیبا در چارچوب شرع، در تولید انبوه ارائه دهیم.
مد، برای هر کس که بتواند از آن استفاده کند یک فرصت و ظرفیت است. برد ما این است که جذابیت های جنسی را از لباس بگیریم و زیبایی را به لباس بازگردانیم. زیرا مخاطب ما باید با چیزی خود را راضی کند. گاهی لباس بلند و گشاد است، اما انقدر زیباست که مخاطب آن را می پسندد. پس اینکه بپنداریم مردم منتظر می مانند تا ببینند خروجی کارگروه مد و لباس چیست، اشتباه بزرگی است.
پس شما سه مشکل عمده را مطرح کردید. روند فرسایشی بوروکراتیک دولتی، کمبود تبلیغات و کار فکری و نبود حمایت های مالی.
دقیقا. و در کنار آن نبود مدیران خلاقی که دست بازی در این زمینه دارند و با نگاه و شیوه ای نو در جامعه وارد شوند.
در مصاحبه ای از شما که توسط یکی از خبرگزاری ها منتشر شده بود، دیدم که شما نقدی بر رنگی شدن چادر داشتید.
خیر. رسانه ها حرف ها را آنطور که می خواهند منعکس می کنند. مسئولین جشنواره نور در صدا و سیما اعلام کرده بودند که می خواهند چادر را رنگی کنند. من گفتم چادر مشکی اصیل ترین لباس زن ایرانی است و ما باید برای آن اصالت قائل شویم. همچنین نمی توان این تفکر را داشت که می شود مردم را راضی کرد چارهای مشکی خود را کنار بگذارند.
اما در جایی دیگر، در پاسخ به صحبتی که آقای حسین زاده، دبیر کارگروه کرده بودند که چادرهای طرح جدید ایراد دارد، من در مصاحبه ای گفتم ما نباید حجاب و پوشیدگی را به مذبح چادر ببریم و بگوییم هر کس چادر بر سر نداشت بی حجاب است. شرع ما به چارچوب اعتقاد دارد. اگر وجه و کفین و حجم بدن دیده نشود و لباس تفرج نباشد، از نظر شرع کفایت می کند. اتفاقا نظر من درباره ی طرح های جدید مثبت است. در کنار چادر مشکی، چادر رنگی را هم می توان ارائه داد تا هر کس آن را می پسندد استفاده کند. ما خودمان هم در جشنواره هایمان چادرهای رنگی در رنگ های قهوه ای، سرمه ای و کرم ارائه دادیم.
یکی از مجریان تلویزیون هم یکی از این چادرها را استفاده کرده بود و با سیلی از انتقاد مواجه شده بود. با این اتفاقات شما چگونه کنار می آیید؟ یعنی در فرهنگ سازی، صرفا کار فرهنگی جواب نمی دهد. گاهی هم باید با نهادهایی وارد مذاکره شوید تا فشارها کم شود.
به نظر من در مباحث فرهنگی، به عدد آحاد مردم نظرهای متفاوت هست. 50 نفر نظر مخالف در برابر یک کار، عدد زیادی نیست. شاید اگر در آن زمان صدا و سیما نظرسنجی می کرد که چند نفر با این چادر موافقند، به نظر بسیار متفاوتی می رسیدیم و چندین برابر مخالف ها، افراد موافق پیدا می کردیم. چون معمولا مخالف ها بیشتر تلاش می کنند تا کار را حذف کنند، بیشتر دیده می شوند. به اعتقاد من حجاب هم مانند باقی آداب شرعی ماست. ما هم به فردی که به 17 رکعت نماز روزانه بسنده می کند، مسلمان می گوییم و هم به کسی که علاوه بر آن، نماز نافله و نماز امام ها و نمازهای روزهای مختلف را می خواند؛ گرچه این دو به یک اندازه متدین و دیندار نیستند. در حجاب هم گاهی فردی با حداقلی که شرع خواسته خود را می پوشاند، یک نفر هم حتی از پوشیه و دستکش استفاده می کند که اصلا عرف جامعه ما نیست. این دلیل نمی شود که فردی که حجاب کامل دارد، اعتراض کند و بگوید چرا فرد دیگر با آن لباس حاضر شده است؟ چادر رنگی خلاف شرع نیست. خلاف عرف هم نیست. چادر رنگی ابزاری ست برای کسی که از رنگ مشکی برایش خوشایند نیست. بهرحال استفاده از چادر رنگی، بهتر از پوشش مانتو است. پس نه شرع، و نه عرف و نه مسئول مستقیمِ کار، هیچ یک جلوی ما را نمی گیرند. اما عده ای با فشار خود سعی بر برهم زنی کارها دارند. ما می بینیم که رهبر معظم در دیدار با دانشجویان، خانم های مانتوپوش را هم می پذیرند. حتی در بعضی مواقع بخشی از موهای بعضی افراد هم بیرون است. نمی گویم که آقا این موضوع را تایید می کنند. صرفا می گویم به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی او را می پذیرند. پس ما باید تلقی های فردی را رها کنیم و مسئله پرحاشیه و آسیب پذیر حجاب را با دقت بررسی کنیم و به نقاط مشترکی با مخاطب حجاب گریزمان برسیم.
به عنوان سوال آخر، وضعیت حجاب فعلی را شما چطور ارزیابی می کنید و فکر می کنید فعالیت های خودتان چه تاثیری در این زمینه داشته است؟ و به نظر شما چه کارهای انجام نشده دیگری باقیست که می تواند انجام و مکمل کار شما شود؟
واقعیت آن است که در این گستردگی فرهنگی ایران و وانفسای پوشش، کار ما ،جرعه آبی در کویری بزرگ است. اما باید این کارها ادامه دار باشد تا به نتیجه برسیم. به اعتقاد من، همین قدم ها باعث شد که کارهای بعدی صورت گیرد و پوشش های اسلامی دیگر طراحی شود. منظور از پوشش اسلامی، مانتوی بلند مشکی نیست. منظور پوشش هایی است که در چارچوب شرع ما قابل تعریف است.
نیت مسئولین ما خوب است، ولی باید در انتخاب افرادی که برای کار در این زمینه درنظر می گیرند دقت کنند و ضرب آهنگ کار را تند کنند تا به امید خدا، رهبری را که دغدغه فرهنگی دارند و پیگیر آن هستند خشنود کنیم و ببینیم مردم ما پوشش درست و مناسبی بر تن دارند.