اتخاذ رویکرد اصلاحی برای تداوم و ماندگاری جنبش زنان در ایران مناسب ترین گزینه است که می تواند به تضمین حقوق بانوان کشور در طی یک پروسه طبیعی و اجتماعی بیانجامد وگرچه راه سخت و پراز تنش و موانع ذهنی و عینی است اما حاکمیت در شیوه حکمرانی برای پرهیز از تنش های اجتماعی و فرهنگی و بازگشت آرامش به جامعه خود پیشگام و فعال تامین کننده حقوق زنان و بانوان کشور باشد و مسیر را توام با عقلانیت وحکمرانی خوب برای رشد و تعالی زنان فراهم نماید.
به گزارش جماران؛ رحیم عبادی در یادداشتی نوشت:
زنان سرمایه های انسانی و مولد سرمایه های اجتماعی هستند جان و جهان با وجود زنان به آرامش می رسند. شناخت مسائل زنان و اهتمام به رشد وتعالی ارزشهای آنان می تواند جامعه و جهان را به سوی آینده ای بهتر و امیدوارتر هدایت و راهبری نماید. برای همین در طول تاریخ ازجمله در سده های اخیر مصلحان اجتماعی بودند که برای احقاق حقوق زنان و رفع تبعیض علیه زنان و ایجاد مقتضیاتی برای دسترسی آنان به حقوق تضییع شده تلاش نمایند. زنده یاد "بانو فریده ماشینی" یکی از پیشگامان جنبش زنان درایران بوده است .
دهم خرداد یازدهمین سالگرد عروج زنده ایشان است یادداشت زیر به همین مناسبت نگاشته شده است
جنبش زنان در ایران پیشینه بیش از یکصدساله دارد حداقل دوانقلاب بزرگ را (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران) پشت سرگذاشته است زنان سالیان طولانی درایران برای برابری حقوق خود از جمله دسترسی به آموزش، دادن حق رای و مشارکت در سرنوشت سیاسی خود، رفع قوانین تبعیض آمیزو احیاء حقوق زنان در قالب قوانین روز آمد، مسئله حجاب و پوشش و... تلاش کرده اند و علیرغم فراز و نشیب های فراوان، توفیقات ارزشمندی را نیز کسب نموده اند واین موفقیت با پیروزی انقلاب درایران بدلیل اتخاذ رویکردعدالت جنسیتی ازسوی بنیانگذار جمهوری اسلامی شتاب فراوانی یافت ودوره های مختلف انقلاب به ویژه دردوره اصلاحات ساختارمند ، نهادینه و با توسعه نهادهی مدنی جنبش زنان مستقر گردید ازتاسیس معاونت مشارکت امورزنان درریاست جمهوری تافعال شدن نهادهای مدنی امورزنان به صورت فراگیردرسطح کشور، تا روزنامه اختصاصی زنان و تاسیس مراکز پژوهشی وراه اندازی رشته مطالعات وتحقیقات امور زنان دردانشگاهها ودرنهایت برای نخستین بار تصویب منشور حقوق ومسئولیت های زنان درسال 1383 .
جنبش زنان درسال 1401 در ایران با فوت مظلومانه مهسا امینی و با شعار "زن، زندگی و آزادی" حتی از مرزهای ایران فراتر رفت و تبدیل به یک پدیده جهانی شد اما این جنبش با سه رویکرد متفاوت و بلکه متعارض مواجه شد:
رویکرد اول توسط حاکمیت بود که این جنبش را معلول خواست بیگانگان ، گروههای تجزیه طلب، و براندازان دانست و به جای برخورد صحیح و عقلانی با فوت مهسا، و پاسخگوئی و رفتار حرفه ای با حادثه تلخ پیش آمده بدترین شیوه را اعمال نمود و همه توان را براین امر متمرکز ساخت که آن را خفه نماید .
رویکرد دوم اتخاذ مواضع و عمل، برخی از خارج نشینان و براندازان در مورد جنبش مهسا بوده است که با استفاده از همه ظرفیت های رسانه ای ، سیاسی ، فرهنگی، هنری و حتی اقتصادی و تحریم تلاش نمودند از این پدیده برای سرنگونی و براندازی جمهوری اسلامی استفاده نماید و جنبش اعتراضی زنان را به جنبش سراسری ملت ایران و حتی بقول خود آنان به انقلابی دیگر در ایران عزیز بدل نمایند غافل از اینکه این رویکرد کاملا انحرافی و سیاسی و باهدف مصادره نمودن اعتراضات جنبش زنان ایران و تضییع حقوق زنان بوده است و بعلاوه با تنزل دادن مطالبات جنبش اعتراضی زنان ایران به مسئله حجاب، جنبش را از اعتراضات اصیل خود که احیاء حقوق ومنزلت زنان بوده دور نماید.
رویکرد سوم رویکرد اصلاح طلبانه و اصلاح گرایانه به موضوع جنبش اعتراضی سراسری زنان ایران بوده است
بر این اساس از یکسو تلاش شده است جنبش مهسا را که با شعار زن زندگی وآزادی فراگیر شده به رسمیت بشناسد واز سوی دیگر مراقبت نماید که مرز بین اعتراضات قانونی زنان برای دسترسی به حقوق برابر و عادلانه با براندازی تمیز داده شود و بارویکردهای اصلاحی حاکمیت را متقاعد نمایند که از خودبراندازی دست بردارد و به خود اصلاحی بپردازد و برای تامین حقوق و آزادی های قانونی معترضین برنامه وراهکار ارائه نماید و با حمایت از این جنبش به جای مقابله مسیر قانونی و مسالمت آمیز تداوم جنبش زنان را هموار نماید.
اینک جامعه ایران در شرایطی قرارگرفته که باید نسبت به مسیر آینده جنبش زنان تصویر و رویکردی شفاف اتخاذ نماید ومیان این سه رویکرد یکی را برگزیند تا جنبش زنده و پایدار به راه درست خود تداوم بخشد. بالطبع نه راه ندیده گرفتن جنبش زنان و نشنیدن خواسته های قانونی وشرعی ومدنی آنان ویا منحرف کردن جنبش اعتراضی زنان پاسخ مناسبی نیست راهی که طی 9 ماه گذشته توسط حاکمیت دنبال شد ونه تنها نتیجه ودستاورد مثبتی به همراه نداشت بلکه جامعه را به سوی دوقطبی شدن سوق داده وهرروز برعمق شکاف بین ملت و دولت میافزاید وبیم آن می رودکه به رفتارهای خشونت آمیز بدل شود غافل ازاینکه جنبش اعتراضی زنان دردرون خود حرکتی مسالمت آمیز وخشونت پرهیز است وحتی مسئله ای مثل حجا ب اجبار ی واختیاری را بین مردم حل وفصل نموده و آحاد مردم دریک رویکرد مسالمت آمیز همزیستی بین زنان باحجاب وبی حجاب را به عنوان یک واقعیت اجتماعی وحقوق شهروندی در کمال آرامش و همدلی پذیرفته وتداوم می بخشند.
از سوی دیگر براندازان هم بدلیل بهره برداری سیاسی از جنبش اعتراضی زنان درایران ومصادره ان برای اهداف شوم سیاسی خود به بن بست رسیدند وعلیرغم همه تلاش های سیاسی وبین المللی دستاوردی جز دلسردی ویاس وناامیدی نصیب آنان نشده است گرچه این شرایط به معنای منتفی شدن تفکر براندازی در ایران نیست و براندازی به تعبیر دقیق جناب اقای خاتمی نه مسیور است و نه به مصلحت .هرچند متاسفانه رفتار بد حکمرانی درایران ازیکسو و عجله و شتاب براندازان برای راه اندازی انقلابی درایران ازسوی دیگر ، جریان براندازی به عنوان یک واقعیت اجتماعی در سپهر سیاسی ایران خودنمایی می نماید .
در چنین شرایطی شاید بتوان گفت اتخاذ رویکرد اصلاحی بتواند مسیر اعتراضی جنبش زنان در ایران را درمسیر طبیعی خود قرار دهد وبا پرهیز از رفتارهای خشونت آمیز و براندازانه، و تکیه برمسیر خشونت پرهیز و تعامل راه مسالمت آمیز احقاق حقوق زنان را فراهم نماید.
اتخاذ رویکرد اصلاحی برای تداوم و ماندگاری جنبش زنان در ایران مناسب ترین گزینه است که می تواند به تضمین حقوق بانوان کشور در طی یک پروسه طبیعی و اجتماعی بیانجامد وگرچه راه سخت و پراز تنش و موانع ذهنی و عینی است اما حاکمیت در شیوه حکمرانی برای پرهیز از تنش های اجتماعی و فرهنگی و بازگشت آرامش به جامعه خود پیشگام و فعال تامین کننده حقوق زنان و بانوان کشور باشد و مسیر را توام با عقلانیت وحکمرانی خوب برای رشد و تعالی زنان فراهم نماید.
جامعه امروز ایران بیش از هرزمان به ایفای نقش زنان برای آینده ای بهتر و زندگی خوب که برازنده هر ایرانی است نیاز دارد امید است با بهره مندی از تجارب یکصد ساله اخیر مسیر برای تداوم جنبش زنان درپرتو قانون اساسی برآمده ازنقلاب اسلامی ایران فراهم گردد که فردا بسیار دیرخواهدبود.ان شاءالله