در این مطلب می خوانیم: مردم ایران از روزگاران کهن جشن نوروز را که روز اول فروردین ماه شروع می شود بیشتر از عیدهای دیگر عزیز و محترم می شمردند و مراسم مربوط به آن را با دقت به جا می آوردند.
این جشن در آغاز سال بود و در سال دینی، بلافاصله بعد از عید فروردینگان می آمد. به موجب روایت دینکرد، هر پادشاهی در این روز فرخنده، رعیت خویش را قرین خرمی و شادی می کرد. در این عید، کسانی که کار می کردند، دست از کار کشیده و به استراحت و شادی می پرداختند. در این روز، مالیات های وصول شده را به حضور شاه عرضه می داشتند. در این روز، شاه به عزل و نصب حکام می پرداخت و سکه های نو می زدند. در روز اول مردم صبح زود برخاسته به کنار نهرها و قنات ها می رفتند و شستشو می کردند و شکر می خوردند یا سه مرتبه عسل می لیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشی ها و بدبختی ها روغن به تن می مالیدند و خود را به سه قطعه موم دود می دادند.
در مراسم این جشن، پدر خانواده به هر یک از افراد خانواده سه قاشق عسل و یک یا سه سکه طلا یا نقره و سه برگ سبز می داد و سال نو را به آنان تبریک می گفت.
در قدیم مردم از بیست روز به عید مانده با شوق و شور به استقبال عید نوروز می رفتند و کارهایی را انجام می دادند. رنگ آمیزی اتاق ها و تعمیر و مرمت خرابی های جزئی ساختمان، نظافت در و دیوار و محوطه خانه و پاک و آماده کردن ظروف غذاخوری از جمله این اقدام ها بود.
گردگیری فرش ها، پرده ها و اتاق ها، خرید قالی یا قالیچه برای تکمیل فرش خانه یا تعویض و تبدیل فرش های کهنه به نو، تهیه لباس و کفش نو برای افراد خانواده، تهیه برنج و روغن و گوشت برای پختن پلو در شب عید، پختن و تهیه نان لواش برای عید، تهیه مواد و لوازم سفره هفت سین از اقدام های دیگر در راستای استقبال از نوروز بود.
سرپرست خانواده بر اساس سنت ملی و حیثیت خانوادگی و گاه چشم و هم چشمی و حفظ ظاهر ناچار بود هزینه این نو نواری و تهیه وسایل و احتیاجات عید نوروز را به هر طریق ممکن فراهم نماید. مثلاً با فروش گندم و یا جو مازاد بر احتیاج و یا روغن و کشمش که برای شب عید ذخیره کرده بود پولی آماده می کرد و به انجام برنامه عید نوروز می پرداخت.
اگر سرپرست خانواده تهیدست بود و قادر نبود برای زن و بچه هایش لباس نو یا برنج و روغن و گوشت تهیه کند، ناگزیر بود برای جوابگویی به خواسته های اهل خانه دست به سوی متمکنین دراز کند و با گرفتن مبلغی به قرض، حداقل احتیاج افراد خانواده خود را فراهم آورد.
از اوایل اسفند در بازارها ، مخصوصا دکان های پارچه فروشی و کفش و کلاه دوزی ازدحام می شد. هرکس به اندازه توانایی خود به فکر لباس عید برای افراد خانواده خود بود.
خیاط ها تا نیمه اسفند کار تازه قبول می کردند. از بیستم اسفند به بعد پاره ای از دکانداران که سر و کار مستقیم با عید داشتند، دکان های خود را تزیین می کردند. آجیل فروش ها با طبق های معلق بزرگ و کوچک از فندق و بادام و پسته و تخمه هندوانه و تخمه کدو، پیشیاره ( پیشخوان ) و با مخروطی هایی که از انواع آجیل به هم چسبیده شده، ساخته می شد جلو دکان را زینت می دادند. میوه فروش ها گذشته از تزیین دکان با میوه های الوان، پیاز نرگس و سنبل در گلدان های شیشه ای سبز می کردند تا حدود شب عید گل های اولیه آنها به بار آید. مفصل تر از همه، آیین بندی دکان های قنادی بود زیرا سر و کار این دکان ها با عید نوروز بیشتر از سایرین بود. در جلو دکان 2 اصله تیر سر و ته یکی ، که روی آن را با کاغذ الوان، نقش و نگار انداخته بودند، به 2 جرز ( دو طرف اطاق و ایوان ) طرفین دکان تکیه می دادند و سر آنها را به هم نزدیک و جناقی به شکل عدد هشت پیشانی دکان احداث می کردند. بعد از کله قند که در ته آن نارنج و بعد از آن شیشه میمندی آبلیمو و آخر شیشه گلاب که به آنها زرورق زده بودند، رشته هایی ترتیب می دادند و آنها را به این جناقی می آویختند. همچنین سپر و شمشیری از نبات می ریختند و 2 طرف جناقی در جبهه دکان نصب می کردند.
در جلو دکان از گچ مخروطی های سرزده ای می ساختند و دور آنها را اقسام شیرینی می چیدند و روی سرزده مخروط، جارهای (چلچراغ ) چند شاخه می گذاشتند. پرده های نقاشی جنگ رستم و اسفندیار یا رستم و دیو سفید، در بالای جبهه نصب می شد. بالای این پرده های نقاشی به چوب بندی نزدیک سقف، چهل چراغ هایی هم آویخته می شد و تزیینات را کامل می کرد.
حمام ها را هم زینت می کردند، رخت کن حمام، معمولا چهارصُفـّه (ایوان) و اکثرا چهار ستون داشت، بین ستون ها برای استحکام بنا تیرهایی کشیده بودند، این تیرها را با کاغذ الوان که برش هایی هم به آنها می دادند می پوشاندند.
در هفته آخر سال دسته هایی در شهر راه می افتاد که یکی از آنها آتش افروز بود. چهار پنج نفر دست و صورت و گردن خود را سیاه می کردند، مقداری خمیر به سر می گرفتند، روی آن پنبه و کهنه آغشته به نفت می گذاشتند و آتش می زدند و هر یک، مشعلی هم به دست داشتند و با ضرب تنبک و تصنیف خوانی عده دیگری، دور می افتادند و از هر دکان، شاهی صد دیناری می گرفتند. دسته دیگری هم به اسم غول بیابانی بود که یک مرد قد بلند داشت که قواره ای از پوست گوسفند سیاه و لباس چسبانی از سر تا به پای خود به تن داشت و عده ای تنبک زن و تصنیف خوان دور او را می گرفتند و در دکان ها شاهی صد دیناری دریافت می کردند.
دسته دیگری به نام حاجی فیروز بود، که یک نفر از لوطی ها، لباس قرمز (یعنی نیم تنه و شلوار و کلاه قرمز) می پوشید؛ صورت خود را سیاه می کرد و دایره زنگی به دست می گرفت و با یک یا 2 نفر وردست در خیابان ها راه می افتاد.
یکی از آداب عید نوروز خواندن نماز عید است. شیخ طوسی (ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندید چهار رکعت نماز با 2 سلام (2 رکعت 2رکعت) می خوانید که در رکعت اول پس از حمد 10 بار سوره «قدر»، در رکعت دوم پس از حمد 10 بار سوره «کافرون»، در رکعت سوم پس از حمد 10 بار سوره «توحید» و در رکعت چهارم پس از حمد 10 بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین) را بخوانید.
و در پایان نماز سجده شکر بجاآورید و در آن دعاکنید تا خداوند گناهان چند ساله شما را ببخشد.علامه مجلسی (ره) همچنین خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملک قدیم اسإلک خیرها و خیرمافیها و اعوذبک من شرها و شرمافیها و استلفیک موونتها و شغلها یا ذالجلال و الاکرام؛ بارالها! این سال جدید است و تو خدایی ازلی و قدیم هستی. خیر این سال و خیر آنچه را در این سال پیش می آید، از تو خواستارم و از شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه می برم.»
منبع: روزنامه آراز آذربایجان
7129/2093 ** خبرنگار: توحید محمودپور** انتشار دهنده: صابر چهرقانی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.