عزاداران تکابی با بیرقهای سبز و سیاه حسینی و عباسی از صبح امروز/سه شنبه/ به خیابانها آمدند و با سینههایی مالامال از غم و اندوه و شوری به وسعت غربت اهل بیت (ع) در حزن و اندوه شهادت مظلومانه فرشتگان صحرای کربلا سینهزنی و زنجیرزنی کردند.
بیش از ۵۰ دسته سینهزنی و زنجیرزنی از کوچهها و خیابانهای سیهپوش و غم بار تکاب صبح عاشورا را به زیور ناب ارادت اهل بیت (ع) مزین کرده و اقشار مختلف مردم زیر بیرقهای عزای مظلومیت حسین دستههای سینهزنی و زنجیرزنی را روانه خیابان ها کردند تا پاسدار خون شهیدان احیای دین محمد (ص) باشند.
پیرمردی که موی سر و محاسن خود را در غم سوزناک اباعبدالله (ع) با گِل خاک کربلا آراسته میگوید: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؛ «همه حجت مسلمانی من حسینابن علی(ع) است».
در گوشهای دیگر کودکان و نوجوانان به یاد مظلومیت و تشنه کامی کودک غریب عاشورا، حضرت علی اصغر(ع) و جوان غیور دشت کربلا حضرت علی اکبر(ع) با مشکهایی سرشار از آب خنک داغداران حسینی و عاشقان حضرت ابوالفضل العباس(ع) را با اشک و آه و آب سیراب میکنند.
کودکی سیاهپوش در حالی که در کنار پدر خود زنجیر میزند با مداح هیات همخوانی میکند و با چشمانی اشکبار بر علی اصغر حسین لالایی «علی لای لای؛ بالام لای لای» میخواند.
زنان و دختران سیاهپوش با چشمانی اشکبار و قلبهایی مملو از اندوه حضرت زینب کبری (س) مادر مصائب عاشورا و خواهر حسینابن علی(ع) و حضرت رقیه(س) دخت سه ساله و چشم به راه حسین مظلوم، پا به پای مردان حاضر در دستههای عزاداری در پیاده راهها و معابر ندای غم سر داده و هیاتهای مذهبی را در خیابانها همراهی میکنند تا بگویند غم حسین نه امروز و فردا که تا ابد در قلبهای عاشقان خاندان پیامبر (ص) ماندگار و جاودان خواهد بود.
مادرانی با پهن کردن روسری و چادرهای خود در زیر پای عزاداران حضرت اباعبدالله از امام عاشقان و سردار بیدست کربلا برای کودکان بیمار خود طلب شفا و سلامت میکنند اما مادری گریان در حالی که خود را به علم مزین به پرچم حسینی و نام مبارک ابوالفضل العباس(ع) کرده بود با نوجوان عزاداری به زبان محلی همنوا شد: «ییخلیب عباسم نهر فرات اوسته؛ بلم سنده زینب، علمدار اولده».
اکبریه، حسینیه اعظم، زینبیه، عباسیه، اصغریه، قاسمیه، طفلان مسلم، جانثاران اباعبدالله الحسین(ع)، مکتب الزهرا (س)، قمر بنی هاشم، همه نامهایی به بزرگی و عظمت ماندگاران و سلحشوران و غیرتمندان عزتمند اسلام هستند که بر تارک هیاتهای عزاداری تکاب نقش بستهاند و هرساله آحاد مردم عزادار تکابی را زیر پرچمهای حسینی گرد هم میآورند تا پیام عاشورا و مظلومیت سید جوانان بهشتی، امام حسین (ع) و اختر تابان وفا حضرت ابوالفضل العباس (ع) را از امروز به فردا و از فردا به همیشه تاریخ نقل کنند و بگویند حسین(ع)، گل باغ محمد(ص) برای احیای دین جدش که در اسارت جهل و نفاق در غربت به سر می برد، قیام کرد تا نماز عشق اقامه و عشقبازان تاریخ را شرمنده و خناسان و خائنان دین محمدی را بیآبرو کند.
جوان عاشورایی که در یکی از هیاتهای عزاداری تکاب عاشقانه از سر تا پا رخت سیاه پوشیده و بر سر و سینه میزد، میدانست که امروز روز واقعه است و فرزند پیامبر اعظم (ص) به قربانگاه میرود تا نماز عشق برپا کند.
او که نامش ابوالفضل است، اشک ماتم حسین، گونههایش را در برگرفته و مصیبت روز واقعه قلبش را از اندوه آکنده است و زیرلب میگوید: چیزی به ظهر نمانده و من خورشید دیگری نمیبینم؛ «روز واقعه فرا رسید و جهل امت، همانها که قرآن بر سر نیزه و خون به دل علی (ع) کردند، امروز فرزند علی و فاطمه را به مسلخ بردند تا نوای " الوداع الوادع" از گلوی پارهپاره حسین به گوش مهربان خواهر ایشان، زینب (س) برسد.
بسیاری از خانوادههای تکابی نیز به یاد خون پاک شهدای کربلا قربانی نذر کرده و آن را بین فقرا و نیازمندان پخش و با غذاهای محلی و چای و شربت در ظهر عاشورا از عزاداران حسینی پذیرایی کردند؛ جوانان پرشور عاشورایی نیز در ایستگاههای صلواتی شربت و آب خنک بین عزاداران پخش کردند.
شهادت مهمان عزیز کربلا گویی تیری است بر قلوب مداحان تکابی که خطاب به پیامبرشان اینگونه مدیحهسرایی کردند: «حسین گلده کربلایه قوناخ، گوزلرننن ایراخ یا رسول الله (ص)».
روضه ظهر عاشورای حسین(ع) به خیابانهای تکاب روح اعلای معنویت بخشید؛ آنجا که قلب پیامبر(ص) از تیغ جهل و کین امتش به درد آمد و حسین با آخرین قنوت نماز، زیر تیرهای شقاوت و قساوت تنها و بیکس رهسپار وادی عشق شد: «ای خدا سن شاهید اُول آخر نمازم دیر منم».
گزارش از: امیر خالق نژاد
۷۵۱۴/۳۰۷۲