در این نشریه آمده است: بازار تبریز که قدمت آن به دوره سلجوقی باز می گردد، یکی از بزرگ ترین و مهم ترین بازارهای سرپوشیده در سطح ایران و قاره آسیاست. از سال 1378 به دنبال توجه ویژه دولت به حفظ و احیای آثار تاریخی کشور، از تخریب گسترده در این بنا جلوگیری شد و اقدامات لازم برای مرمت آن صورت گرفت.
طرح مرمتی و بازسازی این بازار که با سرپرستی علی اکبر تقی زاده انجام شد، در سال 2013 موفق به دریافت جایزه آقاخان، یکی از معتبرترین جوایز معماری جهان شده است. بنا به گفته مهندس تقی زاده، رئیس سازمان میراث فرهنگی وقت آذربایجان شرقی، این جایزه جهانی تنها به دلیل مرمت این اثر تاریخی نبوده، بلکه بیشتر به دلیل مشارکت جدی و فعال بازاریان در پویایی و مرمت و بازسازی آن بوده است. بازاریان تبریز در طول 10 سال، علاوه بر همکاری کامل با سازمان میراث فرهنگی، 70 درصد هزینه های عملیات بازسازی را خود تأمین کرده و این سازمان، تنها 30 درصد بار مالی مرمت را به دوش کشیده است؛ به نوعی این افتخار را مدیون بازاریان تبریز هستیم. این عامل سبب شد که نوآوری در اداره بازار تبریز، به الگوی بازارهای تاریخی کشور تبدیل شود. این در حالی است که در برخی از شهرهای کشور، دولت حتی حاضر است تمامی هزینه های مرمت بازارهای تاریخی را برعهده بگیرد، اما بازاریان، رغبت چندانی برای این کار از خود نشان نمی دهند.
نورآذر: به عنوان اولین سوال می خواستم در رابطه با بازار از شما بپرسم، همان طور که بر همگان روشن است پروژه مرمت و احیای مجموعه بازار، با حضور شما به طور کامل سازماندهی شد. روابطی که برای ایجاد تعاملات بین ادارات در زمان شما برقرار گردید و سبب شد تا اعتماد بازاری را جلب کند تا با پشتیبانی آن سرمایه خود را وارد حفاظت و مرمت بازار کند، به سبب حضور شما بود که در نهایت منجر به احراز جایزه آقاخان گردید. خواهشمند است در این خصوص برای خوانندگان ما توضیحی ارائه فرمایید.
در رابطه با بازار یک نکته مهم وجود دارد که به عنوان موتور محرک این پروژه عمل نمود و باقیمانده کار به تبع از آن پیشرفت نمود و آن باور و اعتقاد به مردم بود. در سال هایی که بنده در میراث فرهنگی حضور داشتم، اعتبارات دولتی خیلی کم بود. سنگینی کار، کیفیت فضایی نامطلوب ناشی از تعدد آثار باستانی و کمبود منابع مالی در سطح استان و به خصوص بازار، مسائلی را برای ما آشکار ساخت تا به امروز توجهی به آنها نشده بود، یک سوال اساسی را مطرح ساخت که بازار را چه کسی ساخته است؟ بازار از زمان ساخته شدن تا به امروز توسط چه کسی نگهداری شده است؟ بازار را مردم ساخته و نگه داشته اند ولی در قرن حاضر و در حقیقت تولد دولت مدرن خطایی بزرگ رخ داده است که تمامی امورات را زیر سیطره دولت برده ایم و به بدنه آن چسبانده ایم. با واگذاری این امور به دولت آسودگی برای ما حاصل شده و هزینه های آن نیز در اختیار دولت قرار گرفته است. این بلایی است که از الگوی حکمرانی مدرن به ما به ارث رسیده است. مردم باید در تمامی حوزه ها به این مسئله توجه کرده و از دولت این اختیارات را بگیرد. هرچقدر این اختیارات بیشتر از دولت گرفته شود، در جای خودش قرار خواهد گرفت. امروزه دولت زمان برنامه ریزی و فرصت سیاست گذاری ندارد! این سیاست های غلط باعث شده که مردم نحیف باقی بمانند. به هر حال ما متوجه این مهم شده و مسائل موجود را با بازاریان مطرح نمودیم. این موضوع، نقطه آغاز و تولد مسئله گردید و به تدریج با پیشرفت ابعاد متفاوت پروژه، بازاریان خود، زمام امور را به دست گرفتند. این راهکاری بود که در شرایط نامساعد آن زمان جاری گردید، ولی امروزه لازم است که بازار به طور کلی و عمومی مرمت گردد. بنده معتقدم که مرمت اساسی بازار هنوز شروع نشده است. ما، امروزه بیشتر با استحکام بخشی موزه ای بازار را سرپا نگه داشته ایم، ولی امروزه لازم است به صورت علمی با این مقوله برخورد شود و برای حفاظت دراز مدت آن، خود مردم وارد عرصه شوند.
نورآذر: از جمله پروژه های که در فضای مجازی به طور گسترده مطرح گردید و به طور مستقیم و غیر مستقیم بافت بازار را تحت تاثیر قرار می دهد، پیاده گذر جمهوری است. نظر شما درباره ماهیت پروژه چه می باشد؟
من به تبدیل بخشی از بازار، نه حتی یک محور، بخشی از منطقه شهر تبریز،به محدوده آزاد از ترافیک اعتقاد وافری دارم. واقعیت این است که ماشین و ترافیک حیات را از مناطق و بافت های تاریخی صلب کرده است. هوای کثیف، آلودگی صوتی و به هم خوردن ترکیب جمعیتی ثابت و عبوری نامتقارن با بافت قدیمی به جهت مداخلاتی در قالب مدیریت شهری، به عنوان مثال در راسته کوچه، چرا سبب گردد که یک شخص سکونت خود را در آن محل ادامه دهد؟! وی لاجرم مجبور به ترک خواهد شد. مردم ما خوشبختانه هنوز به مرحله ستیز با سیاست های جاری مدیریت شهری ( نهاد های تصمیم گیری شهری) نرسیده اند. آنها ترجیح می دهد کوچ کنند؛ قهر می کنند و از آن محل کوچ می کنند. با یک بررسی سطحی مشخص می شود که این واحدهای تولیدی که در دهه های اخیر به این محدوده انتقال یافته اند، چه تبعاتی با خود به همراه آورده اند؟ این مراکز تولید باید مرتب تغذیه و تخلیه شوند و در نتیجه این ترافیک، گازوئیل و سوخت است که بر بافت تحمیل می شود. اگر تصور کنیم که در هر کدام از این کارگاه ها حداقل ده کارگر مشغول به کار باشند که از سایر نقاط شهر به این محل می آیند، ترکیب اجتماعی بافت تحت تاثیر قرار می گیرد. متاسفانه مسائل بازار حل نشده است، عدم پیش بینی انبار سبب شده است، کل محلات پیرامونی بازار تبدیل به انبار گردد که باز تبعات خود را در پی دارد. تمامی این مشکلات ناشی از بی تدبیری است که یک بافت شهری را مختل نموده است. پیاده گذر کردن خیابان جمهوری پروژه ای موفق خواهد بود، اگر بعد از یک سلسله اتفاقات دیگری که بایستی در بافت رخ دهد، محقق گردد. آرام سازی محدوده تاریخی مرکزی شهر تبریز باید در برنامه قرار گیرد و در آخر این مسیر پروژه خیابان جمهوری قرار گیرد. اگر این مقوله برعکس شود، رکود بافت بازار را فرا خواهد گرفت. کارگاه ها را چه کسانی تغذیه کنند؟! انبار ها با حیات و ممات بازاری در ارتباط است، آن کارگاه ها با حیات و ممات صاحبانشان در ارتباط هستند. حیات انسانها مگر شوخی است؟ این پدیده مگر امر کم اهمیتی است؟! برای تحقق این پروژه پنج یا شش سال طرح و کار جدی می طلبد که در نهایت آن پیاده سازی این محور انجام شود. مادامی که این مطالعات و مراحل محقق نشده است، هر شخص یا ارگانی که بخواهد این پروژه را عملیاتی کند، خیانت به شهر تبریز و بازار تاریخی آن انجام داده است، در صورتی که ماهیت آن خدمت به شهر تبریز است. هرکاری ترتیباتی و آدابی دارد و باید در طی آن جریان یابد.
نورآذر: در حال حاضر اگر بخواهیم مقایسه ای تطبیقی بین امروز و زمان حضور شما در میراث انجام دهیم، وضعیت میراث فرهنگی را چگونه می بینید؟
تا زمان در گذر است، وضعیت بهتر می شود. زمانی که من وارد میراث فرهنگی شدم، تعداد نفراتی که شناختی از میراث فرهنگی داشتند، بسیار کم بود؛ ولی امروزه اهمیت این بخش به قدری است که اگر کسی بی حرمتی به میراث فرهنگی و دیگر حوزه های مرتبط با آن بکند، فضای مجازی به سرعت واکنش نشان داده، مقاومت می کند، نق می زند و یا مطالبه می کند. در ماجرای اخیر ارگ که بخشی از آن برای احداث پارکینگ گود برداری می شد، آیا عکس العمل مردم و جامعه مانند گذشته بود؟! به نظر بنده، جامعه آگاه تر شده است. من اطمینان دارم که به تدریج، با جذب نیروهای متخصص در عرصه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد و کارشناسی همه ما باید دلگرم باشیم که این حوزه در جایگاه واقعی خود قرار گرفته و به پیش برود.
نورآذر: در سمینارها و مجالس تخصصی بسیاری، شما به این مقوله اشاره می کنید که بایستی دولت تبدیل به یک نهاد نظارتی شود. ولی زمانی که به عملکرد میراث فرهنگی به عنوان یک نهاد نظارتی می نگریم مشاهده می کنیم که نظارت خود را به نحو احسن انجام نمی دهد، مرمت های انجام شده و یا نظارتی که برای پروژه های مرمتی سایر ارگان ها از جمله شهرداری انجام می شود یا با رویکرد ویترینی انجام می شوند و یا رها می شوند. این مقوله را چگونه ارزیابی می کنید؟
باید قبول کنیم ما در یک دوره گذار به سر می بریم، و جوامع، به خصوص جوامع تاریخی، دوره گذاری طولانی دارند؛ تغییر خط مشی حرکت جامعه، پدیده سنگین و زمانبری است. من به شخصه از این که شهرداری و یا نهاد های مدیریت شهری وارد حوزه های تاریخی می شوند، بسیار خرسندم، اما باید در همان فضای مجازی و یا از طریق رسانه ها، نهاد های مدیریت شهری را متقاعد کنیم که برای این نهاد نیز یک دپارتمان تخصصی میراث فرهنگی لازم است. تاسیس مناطق فرهنگی و تاریخی در شهرهای دارای بافت تاریخی، این هدف را به دنبال داشت، وگرنه شهرداری منطقه ولیعصر با منطقه هشت چه تفاوتی باید با یکدیگر می داشتند؟ به تبع آن این سوال پیش می آید که شهرداری منطقه هشت چرا ویژه شده است؟ چرا نام آن را شهرداری منطقه تاریخی- فرهنگی گذاشته اند؟ آیا فقط، نام تغییر یافته است؟ آنچه انتظار می رفت این بود که تحت لقای این تغییر نام، شهرداری، وزارت کشور و سیاست گذاران آن باید تغییراتی اساسی در چارت سازمانی و منابع انسانی آن ایجاد کرده و ظرفیت های آن را توسعه می دادند؛ ولی متاسفانه تنها اسم آن را را تغییر داده اند. قابل توجه است که در کل شهرداری کلانشهر تبریز، یک نفر باستان شناس و یا مرمت کار وجود ندارد. در شهرداری یک شهر4000 ساله لازم نیست که یک مرمت گر حضور داشته باشد؟! تا به امروز که محقق نشده است.
از دیگر سو در حوزه سیاست های مدیریت شهری، وقتی مشاهده می کنیم که محدوده مرکزی شهر ضعیف شده است و خانواده های دارا و اصیل از این محدوده مهاجرت کرده اند، باید استراتژی های این روند تغییر یافته و بهبود یابد. قوانین داخلی شهرداری های مناطق حکم می کند که هر منطقه باید در آمد های خود را تامین کند ولی در محدوده مرکزی شهر که تبریز امروزی بر پایه آن ساخته شده است باید برنامه راهبردی متفاوت و راهکارهای مشخصی طرح ریزی شود. مناطق دیگر تبریز که از توسعه و رشد این منطقه بوجود آمده اند، باید منابع مالی مشخصی برای این بافت تزریق کنند.
این منطقه جان و توان اداره خود را ندارد. محدوده مرکزی بافت تاریخی تبریز باید مورد حمایت سایر مناطق قرار گیرد تا رغبت بازگشت شهروندان اصیل به آن افزایش یابد. پس از جنگ جهانی دوم، فقیر، کثیف و بدبخت ترین منطقه پاریس، شانزلیزه بود ولی امروزه تحت تاثیر همین سیاست های اشاره شده، گرانترین، فاخر ترین و از نظر اجتماعی پیشرفته ترین جامعه پاریس در آن منطقه جای گرفته است.
نورآذر: موضوع مطروحه، یعنی نامگذاری شهرداری منطقه 8 به عنوان شهرداری منطقه تاریخی - فرهنگی و چگونگی جدا شدن شمال بازار از آن محدوده تاریخی، در درجه اول سبب کاهش رونق آن گردیده است و شاید اینگونه مطرح کنیم که کاری تخصصی، نتیجه ای غیر تخصصی داشته است. چه عاملی می تواند سبب این افتراق گردد؟
من دلیل آن را، در عدم شناخت شهر می بینم. شاید از شخصی در باره میزان شناخت وی از تبریز پرسیده شود و وی اظهار کند که 'تبریز را می شناسم'. ولی واقعیت این است که پدیده شناخت، لایه های گوناگونی دارد. مدیریت شهری تبریز باید لایه های بسیار عمیق شهر را نیز بشناسد. شهردار وقت راجع به بازار تبریز شناخت کافی نداشته و این تصمیم را گرفته است. امروزه در دنیا، تقسیمات هندسی شهرها را تغییر داده و محلات را احیا می کنند، ولی در سیستم های ما تقسیم بندی شهر و مناطق مبتنی بر خیابان و رودخانه و سایر عوارض شاخص شهری است. به همین راحتی.
نورآذر: جایگاه میراث طبیعی را در جامعه چگونه می بینید؟
ابزاری نظیر فضای مجازی، مطبوعات و رسانه ها که امروزه در اختیار مردم قرار دارند، بر این حوزه اثرات بسیاری گذاشته اند و به نظرم کم کم جایگاه خود را چه در سطح شهر و چه در خارج شهر پیدا می کند. اگر امروزه مصاحبه هایی که در حوزه محیط زیست انجام می شود، به عنوان مثال صحبت های آقای دکتر کلانتری را با صحبت های ده سال پیش ایشان و یا سایر مقامات مقایسه کنید، تفاوت ها به طور کامل آشکار می گردد. بنده وضعیت را رو به جلو می بینم. البته باید این را نیز اضافه کنم که زمانی رو به جلو شده است که خیلی چیزها را از دست داده ایم و این مایه بسی تاسف است. انگار چاره ای در این خصوص نداریم. ما در دهه های اخیر سر بزنگاه به نقاطی می رسیم که بایستی خیلی زودتر می رسیدیم. نمونه این ها را به کرات می بینیم، چه در حوزه های سیاسی- اجتماعی، چه در حوزه های فرهنگی؛ در وقت مقتضی تدبیر نمی کنیم و تصمیمات درست نمی گیریم. شلخته فکر می کنیم و تقریبا در همه حوزه ها شوخی با حیاتمان و با مملکتمان. شوخی می کنیم.
نورآذر: رویداد 'تبریز 2018' را چگونه ارزیابی می کنید؟
از جمله شوخی هایی است که اشاره نمودم. با خودمان و مملکتمان شوخی کرده ایم.
نورآذر:دغدغه مدیر کل سابق میراث فرهنگی که با نحوه مدیریت خود تاثیرات بجایی در حوزه میراث فرهنگی گذارده اند، چیست؟
اگر در یک کلمه بیان کنم، باید بگویم تدبیر. اگر تدبیر باشد همه مشکلات حل می شود، اگر تدبیر بجا باشد، تصمیمات درست گرفته می شود، کارشناس ها درست انتخاب می شوند و مسیرها درست طی می شوند. اگر مدبرانه مملکت اداره نشود، متاسفانه محیط زیست مان می شود، آنچه می بینیم و ارگ می شود، همان که دیدیم. تدبیر عامل مهمی است. ایران، هم از نظر منابع انسانی و هم سایر منابع، کشور ثروتمندی محسوب می شود ولی بیشتر این منابع را به دلیل نبودن تدبیر از دست می دهیم. نبود تدبیر توسعه جامعه را به تاخیر می اندازد. اگر تدبیر در تمامی لایه های جامعه جاری گردد، یقینا به نقطه ای خواهد رسید که دیگر رشد لازم نخواهد بود و جامعه به توسعه پایدار می رسد. در نهایت توسعه پایدار ما را از تدابیر و تصمیمات غیر اصولی و غیر مدبرانه نجات خواهد داد. متاسفانه مدیران بالادست و برنامه ریزان ما شیفته رشد هستند و یادشان می رود که خیلی از مواقع رشد، به مثابه تبری به پیکر جامعه است. چیزی که امروزه ما را می تواند نجات دهد 'توسعه پایدار' است که مبانی خاص خود را دارد و اگر رعایت شود، رشد و توسعه کشور روند طبیعی خود را خواهد داشت و اگر عمل نشود تا ثریا می رود دیوار کج.
دریافت: نعمت مرادپور ** انتشار: رستگار
6132/6183
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.