در مقاله که توسط اعضای هیئت علمی پژوهشکده توسعه و برنامه ریزی جهاددانشگاهی نگارش و در همایش ملی «شهر پایدار و گام دوم انقلاب» به عنوان مقاله برتر انتخاب شده است، آمده است: برای آن که توسعه پایدار از لحاظ اخلاقی باثبات باشد، نیاز دارد که سطح زندگی قشرهای کم درآمد و مستضعف جامعه را بهبود بخشد و با تأکید خاص بر رفاه افراد فقیر، امکان بهبود استاندارد زندگی مردم را فراهم آورده و در عین حال از وارد آمدن خسارات جبران ناپذیر بر سرمایه نسل های آینده ممانعت نماید.
به گزارش ایسنا، منطقه آذربایجان شرقی، چکیده ای از این مقاله به شرح زیر است:
" مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب بر نقش مردم بالاخص جوانان و مشارکت اجتماعی آنها در پیشرفت و توسعه پایدار کشور بسیار تاکید کرده اند. ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب، 6 بار از مسؤلان و 22 بار از جوانان نام برده اند و این نشان میدهد مخاطب رهبر انقلاب بیش از اینکه مسؤلان باشند، جوانان و مردم هستند. رهبری از مردم و جوانان میخواهد که با توجه به شرایط و امکانات کشور، پیشرفت کشور را مدیریت کرده و به نتیجه برسانند. محتوای نامه و شیوه مخاطب قرار دادن نشان میدهد که جوانان صرفاً عوامل اجرای پیشرفت نیستند، بلکه پیشرانهای توسعه و قشر راهبر توسعه در نظر گرفته شدهاند. دست یابی به سطح بهتری از زندگی یکی از آرمان های تمامی ملتها و جوامع را تشکیل می دهد. به ویژه در طی نیم قرن اخیر تلاش های بسیاری برای رسیدن به سطح قابل قبولی از توسعه صورت گرفته که همراه با موفقیت ها و شکست های نسبی بوده است.
امروزه بر اساس تجارب به دست آمده، توافقی همگانی با سر مفهوم توسعه، اصول و اهداف آن، ساز و کار توسعه و راه های رسیدن به آن در حال شکل گیری است. از جمله اینکه توسعه با مردم و نه با تولید شروع می شود، و محتوای آن به در استیلای انسان بر طبیعت بلکه در هماهنگی با آن است، توسعه باید حق انسان ها را افزایش دهد و فرصت های برابر، کارایی بیشتر و محیطی پایدار به وجود آورد (سازمان ملل، ۳: ۱۹۹۴). رهیافت های مرسوم توسعه که مترادف ایجاد و تداوم رشد اقتصادی بوده و با میزان تولید ناخالص ملی ( GNP) و درآمد سرانه سنجیده می شود (تودارو، ۱۳۶۴: ۳۳) به رغم دستاوردهای مثبت و غیرقابل انکاری که داشته اند، پیامدها و عملکرد نگران کننده ای نیز به همراه داشته اند.
یک جامعه یا سرزمین، سیستمی است متشکل از اجزای مختلف ساختارها، کارکردها و فضاها که در پیوند متقابل با یکدیگر هویت سیستم را مشخص می نمایند. این سیستم زمانی می تواند به بقای خود ادامه دهد که از تعادل لازم برخوردار باشد. لازمه برقراری تعادل در یک سیستم این است که تمامی اجزاء و عناصر در جایگاه خود قرار گیرند، نقش خود را به درستی ایفا کنند، و پیوند منطقی بین آنها برقرار باشد. پرسش های اساسی که در این جا مطرح شده، این است که چگونه می توان به یک سیستم اجتماعی و اقتصادی متعادل دست یافت؟ برای رسیدن به سطح مطلوبی از زندگی با بالا بردن کیفیت زندگی اجتماعی چه راهی را باید دنبال کرد؟ چگونه می توان به یک روند تغییر مطلوب و پایدار دست یافت؟ نقش و جایگاه عوامل و عناصر مختلف در این فرآیند چگونه است ؟
چند دهه تلاش برای رسیدن به توسعه و پاسخ به پرسش های فوق، صاحب نظران مسائل توسعه را به این اتفاق نظر رسانده که توسعه واقعی توسعه ای است که پایدار باشد و برای این که توسعه پایدار باشید، باید متعادل باشد و بتواند رابطه ای متعادل بین اجزای سیستم به وجود آورده در منابع مختلف، تعاریف متعدد و متفاوتی از توسعه پایدار ارائه شده است، تعاریفی که به ایدئولوژی های مختلف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط هستند. متداول ترین تعریف از پایداری، تعریفی است که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه ( WCED )یا «کمیسیون براندلند» ارائه داده است، کمیسیون مذکور توسعه پایدار را بدین صورت تعریف می نماید: «توسعه ای که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی نسل های آتی در تأمین نیازهای خود، برآورده نماید ».
بر مبنای این تعریف، قبل از اینکه هر جامعه ای بتواند به پایداری برسد، عدالت بین نسل ها و درون نسل ها باید تأمین گردد. به نظر می رسد برای آن که توسعه پایدار از لحاظ اخلاقی باثبات باشد، نیاز دارد که سطح زندگی قشرهای کم درآمد و مستضعف جامعه را بهبود بخشد و با تأکید خاص بر رفاه افراد فقیر، امکان بهبود استاندارد زندگی مردم را فراهم آورده و در عین حال از وارد آمدن خسارات جبران ناپذیر بر سرمایه نسل های آینده ممانعت نماید.
دست یابی به توسعه انسانی پایدار بر اساس رهیافت مشارکتی مستلزم نگرش سیستمی به موضوع توسعه است. به عبارت دیگر، برای این که مشارکت در برنامه ریزی توسعه به عمل در آید، نیازمند وجود سازمان مناسب و الگوی سازمانی است که در آن هر عنصر یا زیر سیستم در جایگاه مناسب خود قرار گرفته باشد و بر اساس جایگاهی که دارد در ارتباط متقابل با سایر عناصر و زیرسیستم ها و در راستای کلیت سیستم، نقش خود را ایفا نماید، چنین فرآیندی یعنی نگاه جامع و سازمان یافته به موضوع توسعه، نیازمند نگرش سیستمی به آن است و تنها در این قالب می توان سازمان متناسب برای درگیر کردن مردم در تعیین سرنوشت خودشان را ایجاد و تعامل مناسب بین اجزای مختلف سیستم برقرار ساخت. مدل پیشنهادی زیر، فرآیند توسعه پایدار مشارکتی را نشان می هد .
در چنین مدلی، مشارکت محور و ماهیت اصلی فرآیند توسعه را تشکیل می دهد و از طریق ارتباط متقابل با مردم، منابع، سازمان ها و سکونتگاه ها به عمل در می آید و فعالیت ها با نقش ها روح سیستم و هویت روابط متقابل را شکل می دهند. این اجزاء و عناصر نه تنها در ارتباط متقابل با یکدیگر، بلکه در ارتباط و تعامل چند جانبه و پیچیده ای با هم قرار دارند که اضلاع بیرونی نمودار کلیت آن را تعیین می کند. این کلیت از عوامل بیرونی نیز تأثیر می پذیرد و بر آنها تأثیر می گذارد که بریده بریده بودن محور بیرونی نشانگر آن است. بر اساس این مدل می توان گفت که تعامل و تعادل در محیط درونی و بیرونی سیستم توسعه که زیر سیستم های اصلی آن را مشارکت، مردم، منابع، سازمان ها و سکونتگاه ها تشکیل می دهند، فرآیند توسعه پایدار را برقرار می سازند.
مشارکت، روح و جوهره اصلی چنین سیستمی است که جریان روابط را برقرار می سازد. به اعتقاد کارشناسان، دموکراسی مبتنی بر تعاون و مشارکت همه جانبه، مناسب ترین راه برای افزایش کارآیی و اثربخشی سیستم اجتماعی و اقتصادی است (وزارت تعاون، ۱۳۷۹: ۱۰). البته رهیافت های مورد استفاده برای مشارکت باید با شرایط محلی سازگار باشند و بر اساس تجربه تاریخی سازمان ها در هر جامعه تنظیم شوند. چنان که نمونه های سازمان های همکاری گروهی سنتی در جامعه روستایی کشور، مانند بسته ها و واره ها می توانند مبنایی برای سازماندهی مشارکت در جامعه کنونی باشند.
بر اساس این گزارش، این مقاله توسط دکترنجف قراچورلو و دکتر ابراهیم ایران نژاد نوشته شده است.
انتهای پیام
به گزارش ایسنا، منطقه آذربایجان شرقی، چکیده ای از این مقاله به شرح زیر است:
" مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب بر نقش مردم بالاخص جوانان و مشارکت اجتماعی آنها در پیشرفت و توسعه پایدار کشور بسیار تاکید کرده اند. ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب، 6 بار از مسؤلان و 22 بار از جوانان نام برده اند و این نشان میدهد مخاطب رهبر انقلاب بیش از اینکه مسؤلان باشند، جوانان و مردم هستند. رهبری از مردم و جوانان میخواهد که با توجه به شرایط و امکانات کشور، پیشرفت کشور را مدیریت کرده و به نتیجه برسانند. محتوای نامه و شیوه مخاطب قرار دادن نشان میدهد که جوانان صرفاً عوامل اجرای پیشرفت نیستند، بلکه پیشرانهای توسعه و قشر راهبر توسعه در نظر گرفته شدهاند. دست یابی به سطح بهتری از زندگی یکی از آرمان های تمامی ملتها و جوامع را تشکیل می دهد. به ویژه در طی نیم قرن اخیر تلاش های بسیاری برای رسیدن به سطح قابل قبولی از توسعه صورت گرفته که همراه با موفقیت ها و شکست های نسبی بوده است.
امروزه بر اساس تجارب به دست آمده، توافقی همگانی با سر مفهوم توسعه، اصول و اهداف آن، ساز و کار توسعه و راه های رسیدن به آن در حال شکل گیری است. از جمله اینکه توسعه با مردم و نه با تولید شروع می شود، و محتوای آن به در استیلای انسان بر طبیعت بلکه در هماهنگی با آن است، توسعه باید حق انسان ها را افزایش دهد و فرصت های برابر، کارایی بیشتر و محیطی پایدار به وجود آورد (سازمان ملل، ۳: ۱۹۹۴). رهیافت های مرسوم توسعه که مترادف ایجاد و تداوم رشد اقتصادی بوده و با میزان تولید ناخالص ملی ( GNP) و درآمد سرانه سنجیده می شود (تودارو، ۱۳۶۴: ۳۳) به رغم دستاوردهای مثبت و غیرقابل انکاری که داشته اند، پیامدها و عملکرد نگران کننده ای نیز به همراه داشته اند.
یک جامعه یا سرزمین، سیستمی است متشکل از اجزای مختلف ساختارها، کارکردها و فضاها که در پیوند متقابل با یکدیگر هویت سیستم را مشخص می نمایند. این سیستم زمانی می تواند به بقای خود ادامه دهد که از تعادل لازم برخوردار باشد. لازمه برقراری تعادل در یک سیستم این است که تمامی اجزاء و عناصر در جایگاه خود قرار گیرند، نقش خود را به درستی ایفا کنند، و پیوند منطقی بین آنها برقرار باشد. پرسش های اساسی که در این جا مطرح شده، این است که چگونه می توان به یک سیستم اجتماعی و اقتصادی متعادل دست یافت؟ برای رسیدن به سطح مطلوبی از زندگی با بالا بردن کیفیت زندگی اجتماعی چه راهی را باید دنبال کرد؟ چگونه می توان به یک روند تغییر مطلوب و پایدار دست یافت؟ نقش و جایگاه عوامل و عناصر مختلف در این فرآیند چگونه است ؟
چند دهه تلاش برای رسیدن به توسعه و پاسخ به پرسش های فوق، صاحب نظران مسائل توسعه را به این اتفاق نظر رسانده که توسعه واقعی توسعه ای است که پایدار باشد و برای این که توسعه پایدار باشید، باید متعادل باشد و بتواند رابطه ای متعادل بین اجزای سیستم به وجود آورده در منابع مختلف، تعاریف متعدد و متفاوتی از توسعه پایدار ارائه شده است، تعاریفی که به ایدئولوژی های مختلف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط هستند. متداول ترین تعریف از پایداری، تعریفی است که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه ( WCED )یا «کمیسیون براندلند» ارائه داده است، کمیسیون مذکور توسعه پایدار را بدین صورت تعریف می نماید: «توسعه ای که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی نسل های آتی در تأمین نیازهای خود، برآورده نماید ».
بر مبنای این تعریف، قبل از اینکه هر جامعه ای بتواند به پایداری برسد، عدالت بین نسل ها و درون نسل ها باید تأمین گردد. به نظر می رسد برای آن که توسعه پایدار از لحاظ اخلاقی باثبات باشد، نیاز دارد که سطح زندگی قشرهای کم درآمد و مستضعف جامعه را بهبود بخشد و با تأکید خاص بر رفاه افراد فقیر، امکان بهبود استاندارد زندگی مردم را فراهم آورده و در عین حال از وارد آمدن خسارات جبران ناپذیر بر سرمایه نسل های آینده ممانعت نماید.
دست یابی به توسعه انسانی پایدار بر اساس رهیافت مشارکتی مستلزم نگرش سیستمی به موضوع توسعه است. به عبارت دیگر، برای این که مشارکت در برنامه ریزی توسعه به عمل در آید، نیازمند وجود سازمان مناسب و الگوی سازمانی است که در آن هر عنصر یا زیر سیستم در جایگاه مناسب خود قرار گرفته باشد و بر اساس جایگاهی که دارد در ارتباط متقابل با سایر عناصر و زیرسیستم ها و در راستای کلیت سیستم، نقش خود را ایفا نماید، چنین فرآیندی یعنی نگاه جامع و سازمان یافته به موضوع توسعه، نیازمند نگرش سیستمی به آن است و تنها در این قالب می توان سازمان متناسب برای درگیر کردن مردم در تعیین سرنوشت خودشان را ایجاد و تعامل مناسب بین اجزای مختلف سیستم برقرار ساخت. مدل پیشنهادی زیر، فرآیند توسعه پایدار مشارکتی را نشان می هد .
در چنین مدلی، مشارکت محور و ماهیت اصلی فرآیند توسعه را تشکیل می دهد و از طریق ارتباط متقابل با مردم، منابع، سازمان ها و سکونتگاه ها به عمل در می آید و فعالیت ها با نقش ها روح سیستم و هویت روابط متقابل را شکل می دهند. این اجزاء و عناصر نه تنها در ارتباط متقابل با یکدیگر، بلکه در ارتباط و تعامل چند جانبه و پیچیده ای با هم قرار دارند که اضلاع بیرونی نمودار کلیت آن را تعیین می کند. این کلیت از عوامل بیرونی نیز تأثیر می پذیرد و بر آنها تأثیر می گذارد که بریده بریده بودن محور بیرونی نشانگر آن است. بر اساس این مدل می توان گفت که تعامل و تعادل در محیط درونی و بیرونی سیستم توسعه که زیر سیستم های اصلی آن را مشارکت، مردم، منابع، سازمان ها و سکونتگاه ها تشکیل می دهند، فرآیند توسعه پایدار را برقرار می سازند.
مشارکت، روح و جوهره اصلی چنین سیستمی است که جریان روابط را برقرار می سازد. به اعتقاد کارشناسان، دموکراسی مبتنی بر تعاون و مشارکت همه جانبه، مناسب ترین راه برای افزایش کارآیی و اثربخشی سیستم اجتماعی و اقتصادی است (وزارت تعاون، ۱۳۷۹: ۱۰). البته رهیافت های مورد استفاده برای مشارکت باید با شرایط محلی سازگار باشند و بر اساس تجربه تاریخی سازمان ها در هر جامعه تنظیم شوند. چنان که نمونه های سازمان های همکاری گروهی سنتی در جامعه روستایی کشور، مانند بسته ها و واره ها می توانند مبنایی برای سازماندهی مشارکت در جامعه کنونی باشند.
بر اساس این گزارش، این مقاله توسط دکترنجف قراچورلو و دکتر ابراهیم ایران نژاد نوشته شده است.
انتهای پیام
کپی شد