چند روزی همقدم با شهید ماهانی-11
اجازه سردار سلیمانی به علی برای شرکت در عملیات و شهادتی که انتظارش را می کشید
عملیات والفجر 3 در پیش بود و باز هم علی اجازه شرکت در عملیات را نداشت و این بار تصمیم گرفت خودش برود و با حاج قاسم…
عملیات والفجر 3 در پیش بود و باز هم علی اجازه شرکت در عملیات را نداشت و این بار تصمیم گرفت خودش برود و با حاج قاسم…
تا گوشه ای نشستیم گفت: می شود خواهش کنم برایم روضه حضرت زهرا(س) را بخوانی.
با اینکه از شدت گرما و آفتاب و روزه داری لب هایش خشکیده بود اما چند دقیقه ای بعد از رسیدنم با قاچی از هندوانه از من…
از آنجایی که مسئول تقسیم نیروها علی را نمی شناخت او را که دیگر توانایی رزم نداشت به آشپزخانه لشکر فرستاد...
قدری صبر می کنم تا ماشینی سر برسد برای چه بنزین اضافی مصرف شود.
علی به عنوان رزمنده نمونه انتخاب شده بود و حاج قاسم به رسم تقدیر هدیه ای به رزمندگان نمونه داد.
دلش انگشتر عقیقی می خواست که برای استجابت دعا دستش کند و خیلی زود به این خواسته اش رسید.
شهید ماهانی در بخشی از وصیتنامه اش آورده است: اگر معنویت می خواهید دست به دامن امام حسین (ع) بشوید، نماز شب را…
موقع نماز که می شد علی خود را طوری به دیوار سنگر می چسباند که حتی یک نفر هم نمی توانست در پشتش قرار بگیرد.
با زدن چوب به پیت حلبی می گفتند: شیخ علی آمد، شیخ علی آمد اما علی انگار نه انگار که این رفتارها را با او می کردند.
یکی از روزهایی که مشغول دعا و نیایش بود، از راهروهای زندان صدای همهمه به گوشش رسید، و ناگهان درهای زندان بود که یکی…