چند روزی همقدم با شهید میثمی
برای شهادتش سه روز مهلت خواست
علاقه عجیبی به حضرت زهرا (س) داشت، ترکش خورد اما تا روز شهادت دوام آورد و آخرین نفسهایش را در آن روز کشید.
علاقه عجیبی به حضرت زهرا (س) داشت، ترکش خورد اما تا روز شهادت دوام آورد و آخرین نفسهایش را در آن روز کشید.
هیچ وقت از بانو نخواست تا برای شهادتش دعا کند، دوست نداشت حرفی بزند تا او را ناراحت کند.
می گفت مادر هادی را بیشتر از هادی دوست دارم.
هادی و حسین را با خود بیرون برد و وقتی برگشتند هر دو کچل شده بودند.
هادی و حسین را با خود بیرون برد و وقتی برگشتند هر دو کچل شده بودند.
دنبال مهر می گشت، می خواست به خاطر اعطای همسر، نماز شکر بخواند.