برخوردهایی که در سالهای اخیر با کارشناسان صورت گرفته، باعث شده است آنها به مسعود پزشکیان نامه بنویسند و گلهمندیهایشان را با او در میان بگذارند. حفاظتگران حیاتوحش ایران خطاب به رئیسجمهور دولت چهاردهم نوشتند که امیدوار بودند در این دولت چنین برخوردهایی کاهش یابد، نه اینکه موج تازهای از ممنوعیتها را شاهد باشند.
به گزارش جماران؛ روزنامه «پیام ما» نوشت: «ما، جمعی از فعالان حفاظت از محیطزیست و منابعطبیعی کشور، این نامه را بهمنظور ابراز نگرانیها درخصوص وضعیت فعلی حفاظت از محیطزیست و منابعطبیعی کشور و ادامه فشارها بر فعالین این حوزه به حضورتان تقدیم میداریم.»
نامه جمعی از فعالان و حفاظتگران محیطزیست ایران به رئیسجمهور با این جمله شروع میشود.
آنها در این نامه خطاب به مسعود پزشکیان آوردهاند: «متأسفانه در دولت چهاردهم نیز اعمال فشار و برخوردهای سلیقهای و دور از مصلحتاندیشی در رابطه با فعالان و حفاظتگران محیطزیست و حیاتوحش کشور همانند دورههای پیشین، کماکان ادامه دارد. برخوردهای حراستی، استیلای فضای امنیتی و بدگمانی بر فعالیتهایی کاملاً شفاف و قابل راستیآزمایی، ادامه کار در این حوزه را بهشدت سخت و مأیوسکننده کرده است. ممنوعیت ورود افراد به مناطق تحتحفاظت بهصورت محدود، درباره منطقهای خاص و با ذکر دلایل فنی امکانپذیر است و اعلام ممنوعیت ورود سراسری برای فهرستی از افراد که دست بر قضا بخشی از مجربترین کارشناسان مستقل حوزه حیاتوحش و محیطزیست طبیعی هستند، علاوهبر آنکه غیرقانونی است، موجب بدگمانی و دلسرد شدن فعالان و کارشناسان این حوزه خواهد شد.»
این برخوردها شامل چه مواردی میشود؟ و چه تبعاتی بر عرصه حفاظت دارد؟ در گفتوگو با سه نفر از امضاکنندگان از آنها در این باره پرسیدیم.
فعالیت در زمینه حیاتوحش نه در ایران و نه در هیچ جای دیگر از جهان کار سادهای نیست. کارشناسان این حوزه بهجای کار در یک دفتر اداری، بیشتر وقتشان را در محیطهای طبیعی میگذرانند. آنها بهواسطه کارشناسان روی گونههای مختلف صبوری را خوب یاد گرفتهاند، بااینحال برخوردهایی که در سالهای اخیر با این کارشناسان صورت گرفته، باعث شده است آنها به مسعود پزشکیان نامه بنویسند و گلهمندیهایشان را با او در میان بگذارند. حفاظتگران حیاتوحش ایران خطاب به رئیسجمهور دولت چهاردهم نوشتند که امیدوار بودند در این دولت چنین برخوردهایی کاهش یابد، نه اینکه موج تازهای از ممنوعیتها را شاهد باشند.
در همین رابطه سه پرسش را با «علی رنجبران»، «عطیه تکتهرانی» و «نوید قلیخانی»، از امضاکنندگان این نامه، در میان گذاشتیم.
در نامه فعالان از اعمال فشار و برخوردهای سلیقهای و دور از مصلحتاندیشی در رابطه با فعالان و حفاظتگران محیطزیست و حیاتوحش کشور نام برده شده است، منظور چه برخوردهایی است؟
رنجبران: فعالیتهای حفاظت در ایران در سالهای اخیر با مشکلات متعددی روبهرو شده است. سوءظن به فعالان محیطزیست موجب شده است فعالیت آنها با موانعی مختلفی روبهرو شود. مثلاً ما بارها شاهد بودهایم که گروهی یا فردی که قبلاً مجوز فعالیتش صادر شده، ناگهان و احتمالاً براساس یک گزارش از خود جامعه محیطزیست (از درون یا بیرون سازمان حفاظت محیطزیست) به یکباره دچار مشکل شده است.
ریشه نگاه همراه با سوءظن به فعالیتهای حفاظت برای من و بسیاری از حفاظتگران روشن نیست. یک احتمال این است که برخی افراد مغرض برای دستگاههای نظارتی گزارشهای غیرواقعی ارسال کرده باشند. متأسفانه بهدلیل فقدان فضای گفتوگوی شفاف، ما از ریشههای شکلگیری این نگاه همراه با تردید و بیاعتمادی اطلاع نداریم. بهعنوان یک نفر از جامعه حفاظتگران نگران پیامدهای این وضعیت هستم. اتفاقی که اخیراً در ممنوعیت ورود برخی کارشناسان افتاده، نه اولین بوده و نه آخرین خواهد بود. اختلافات شخصی، رقابتهای حرفهای، منافع مالی و تلاش برای حذف رقبا در همهجای جهان وجود دارد، اما پاسخ به این سؤال را که چرا در اینجا منجر به چنین اتفاقاتی میشود، باید در همین نگاه جست. متأسفانه این ممنوعیت و دلایلش حتی بهطور رسمی به ما اطلاع داده نشده است و ما فقط بهشکل شفاهی و پراکنده از آن باخبر شدیم.
تکتهرانی: اولین و بدترین اتفاقی که در این مورد میافتد، عدم امنیت شغلی است که البته از گذشته وجود داشته، ولی الان به اوج خود رسیده است. نبود امنیت، آسیبزنندهترین عامل به فعالیتهای حفاظتی است که بهشدت به افراد دیگر سرایت میکند. بیدلیل بودن فشارها و موفق بودن افراد در پروندهسازیهای امنیتی در حال حاضر آفت جان حافظان حیاتوحش و محیطزیست شده است. تصور کنید شخصی مانند من که تنها تخصصم و منبع درآمدم از این حوزه است، بهطور ناگهانی باخبر میشود که در تمام مناطق حفاظتشده ایران ممنوعالورود و ممنوعالکار است. میزان فشار روانیای که به ما وارد میشود، بیش از اندازه است. چند نفر میتوانند این فشار را تحمل کنند و امید به حل شدن مشکل داشته باشند؟ این در شرایطی است که شما حتی پروژه باز و در حال اجرایی در مناطق ندارید و فشار در حدی است که از بردن نام مؤسسه شما در یک خبر هم جلوگیری میشود.
قلیخانی: اینکه میگوییم برخوردها و اعمال فشارها سلیقهای است، به این دلیل است که هیچ متر و معیاری برایش وجود ندارد. درواقع نه ما و نه حتی افراد آگاهتر از ما و نزدیک به سیستم حکمرانی، نمیتوانیم متوجه شویم براساس کدام چارچوب و استاندارد، ورود و فعالیت جمعی از کارشناسان این کشور را در خاک خودشان ممنوع میکنند. من کسی هستم که از سال ۱۳۸۹ پا به عرصه حفاظت از محیطزیست و حیاتوحش گذاشتهام. رزومه مشخصی دارم و فکر میکنم با یک استعلام ساده، همهچیز از خانواده و محل کار فعلی و حساب بانکی و غیره مشخص باشد. در تمام این سالها همین فشارها و موضوعات امنیتی بوده و من بشخصه سعی کردهام خودم را با آنها وفق دهم؛ چون رسالت فعالیت حفاظت از حیاتوحش، منافعِ ملی-میهنی است و قطعاً امنیت اطلاعات در کشور نیز باید در دغدغه یک فعالِ واقعی محیطزیست جا داشته باشد. اما اتفاق اخیر، یعنی ارسال نامه رسمی به سازمان محیطزیست جهت ممنوعالورودی به مناطق حفاظتشده، یعنی کسی مثل من، حق ندارد به بخش زیادی از خاک کشورش وارد شود. در طول این یکونیم دهه، چه خطری از سوی منِ نوعی و همکاران دیگر، متوجه امنیت اطلاعاتِ این سرزمین شده است؟
برخوردهای حراستی و استیلای فضای امنیتی چه تبعاتی بر حفاظت در ایران خواهد داشت؟
رنجبران: پیامد حذف دیگران یعنی از بین رفتن تکثر و یکدست شدن فضا و این فقط بهنفع کسانی است که منافعی در این وضعیت دارند. درواقع، مسئله فقط حذف من و دیگری نیست، مسئله یک رویه اشتباه است. نتیجه این رویه، فضایی است یکدست بدون حضور ذینفعان متعدد بیرونی و درونی که در آن فساد و ناکارآمدی بهراحتی رشد میکند. مطالعات بسیاری در زمینه مدیریت ریسک فساد، نشان دادهاند حضور ذینفعان متعدد درونی و بیرونی تأثیر بسیار مثبتی بر کاهش ریسک فساد در سازمانها و حتی بیزینسها دارد. مسئله دیگر هم معیشت حفاظتگر مستقل است، طبیعتاً همچنان که تا امروز هم رخ داده، این فضا منجر به مهاجرت یا تغییر زمینه کاری خواهد شد. درنتیجه، نهتنها عرصه حفاظت از نیروهای متخصص خالی میشود و همین حالا هم شده است، بلکه این بهمعنای دیوار کشیدن به دور فعالیتی است که نهتنها در بخش تخصصی، بلکه در اجرا و عمل هم موفقیت آن وابسته به حضور و مشارکت واقعی همهجانبه و نه دستوری و نمادین تمام ذینفعان است.
تکتهرانی: برخوردهای حراستی همواره یک عامل جدی برای جلوگیری از کارها بوده و است. شما بهجای دقت در صحیح انجام گرفتن پروژه، دائم باید به این فکر کنید که حراست جایی جلوی کار شما را نگیرد و یا دردسر امنیتی برایتان درست نشود. بنابراین، مسائل امنیتی از ابتدای فکر به یک پروژه نقش بزرگی در شروع یا ادامه یک پروژه دارد و آنچه باید از نظر حفاظتگر انجام شود، تحتتأثیر آن قرار میگیرد. همین عامل باعث مهاجرت بسیاری از فعالین از ایران شده که این کمبود نیرو بزرگترین آسیب را به حیاتوحش ایران که بهاندازه کافی آسیب دیده، زده است.
بهعنوان کسی که سالهاست در این حوزه در حال فعالیت هستم، با قاطعیت میتوانم بگویم پروژههای طولانیمدت و همهجانبه که منجر به یک تغییر شود، هیچوقت با این فضا انجام نمیگیرد، یعنی نمیگذارند که انجام شود. بنابراین، اگر شما بخواهید در ایران کار کنید، باید به پروژههای کوچک و با تأثیرگذاری کوتاهمدت اکتفا کنید تا دچار دردسر نشوید. بسیاری از مواقع در نبود حفاظتگران باتجربه و شناختهشده، افرادی بدون داشتن ریشهای در حفاظت جایگزین میشوند که بهدلایلی مثل داشتن پول و یا سرگرمی وارد این عرصه شدهاند و با کارهای غیرتخصصی خودشان به یک آسیب جدی دیگر به محیطزیست کشور بدل میشوند.
موردی که ما همیشه مطرح کردهایم و هیچوقت جوابی نگرفتیم، در جریان محدودیتها و حساسیتها قرار گرفتن است. اگر حساسیتی وجود دارد، چرا ما را در جریان نمیگذارند که ما آنها را در کارها در نظر بگیریم؟ از یک جایی شما گمان میکنید که هدف قطع کامل کار است، نه کار با اعمال ضوابط.
قلیخانی: امروز میدانیم که اقدامات حفاظتی در حوزه محیطزیست، چندین بازو دارد. دولت در دستگاههای مختلف خودش، دانشگاه و دانشگاهیان، پژوهشگران و حفاظتگران مستقل، ذینفعان مستقیم. تقریباً میتوان گفت تمام شهروندان یک کشور، در حفاظت از محیطزیست سهیم هستند. این سهم با ورود و فعالیت در عرصه امکانپذیر است. یعنی تعداد زیادی افراد، اعم از دولتی و غیردولتی و بومی، برای فعالیتهای مرتبط با محیطزیست به زیستگاههای کشور وارد میشوند. افزایش فشارهای امنیتی بر فعالان مستقل که اکثراً در قالب مؤسسات غیردولتی فعال هستند، یکی از بازوهای مهم فعالیتهای غیردولتی را از بین میبرد. کمااینکه اتفاق اخیر برای تعدادی از کارشناسان، موجب ایجاد نگرانیهای جدی در بدنه افراد غیردولتی شده و بر فعالیت آنها تأثیر گذاشته است. آیا این به دور از مصلحاندیشی نیست؟
شما نامهتان را خطاب به رئیسجمهور نوشتهاید، چه انتظاری از او دارید؟
رنجبران: بهعنوان بخشی از فضای مطالبهگری عمومی، هدف از انتشار این نامه نهفقط تغییر در موضوع اخیر پیشآمده، بلکه تغییر کلیت فضایی است که توضیح دادم. انتظار ما این است رئیسجمهوری و سایر مسئولان اجرایی دولت که همواره از لزوم مشارکت مردم در مدیریت کشور سخن میگویند، با چنین رویههایی مخالفت کنند و در جهت زدودن این نگاه بدبینانه تلاش کنند. امیدواریم با کمک دیگر دستگاههای ذیربط مثل مجلس، قوه قضائیه و … شاهد نتیجهای بهنفع حفاظت از تنوعزیستی کشور و همه ذینفعان آن باشیم.
تکتهرانی: انتظارم از رئیسجمهور تغییر این روند و نگاه برای همیشه است. مهمترین چیزی که ایشان باید در نظر بگیرند، این است که اگر الان جلوی این روند گرفته نشود، دیگر زمانی برای نجات محیطزیست ایران نخواهند داشت. سرایت این ناامیدیها و ممنوعالکاریها یکبار در اتفاقی که سال ۹۶ برای فعالین افتاد، ضربه بزرگی به این جامعه زد. اینبار اگر چنین رویهای ادامه پیدا کند، باید فاتحه حفاظت را خواند. فعالیت در حوزه حفاظت در ایران بهاندازه کافی بهدلیل تمام محدودیتها و درآمد بسیارکم، سخت است. قطعاً عدم تغییر روند برای بسیاری نقطه پایان خواهد بود.
قلیخانی: انتظار از رئیسجمهور نیز همانطورکه در نامه اشاره شده، روشن است. ما بهعنوان افرادی که بخشی از سرمایه عمر و جوانی خود را صرفِ حفاظت از منابعِ بیبدیلِ طبیعت در وطنمان کردهایم، با همه بیمهریها و فشارها هنوز برای این آب و خاک تلاش میکنیم و بیتفاوت نشدهایم. انتظار داریم این مطالبه جمعی، مورد توجه ویژه رئیسجمهور و بدنه دولت قرار گیرد و در جهت استاندارد شدن و چارچوبدار شدنِ فضای امنیتی در حوزه حفاظت از محیطزیست، تلاش کنند. همچنین، نامه اخیری را که برای چند فعال این حوزه، ممنوعیتِ غیرمنطقی ایجاد کرده است، کان لم یکن کنند.