تجربه تاریخی نشان می دهد که ما قهرمان از دست‌دادن فرصت های طلایی و از پیروان‌ ادبیات حسرت و ندامت هستیم.

پایگاه خبری جماران: محمد حسین بنی اسدی، دیپلمات بازنشسته و کارشناس سیاست خارجی در یادداشتی برای جماران نوشت: بیش از یک سال است که جنایات اسرائیل در غزه و لبنان دل هر انسانی را ریش و روانش را پریش و دستهای مظلومان‌ داد خواه را به سوی خدا دراز و فریادشان به آسمان بلند کرده است. آنها پس از یأس و ناامیدی از مدعیان زمینی و جامعه جهانی مدعی عدالت، داد رس و فریاد رسی می طلبند، ولی گویا گوش فلک به ناله دادخواهان و طایران شکسته پر آشنا نیست. استاد شهریار دادخواهی مظلومان فلسطین را چه زیبا به نظم کشیده است:گوش فلک به ناله من نیست آشنا/ من طایر شکسته پر آسمانیم.

اکنون‌که سران اسرائیل، غزه و لبنان را به خاک و خون کشیده اند و سایه منحوس جنگ را متوجه ایران عزیز کرده اند عده ای تندرو و افراطی در اسرائیل  و ایران که حیات خود را در جنگ و رویارویی با دشمن می بینند بر طبل جنگ می کوبند و جو را به نحوی حاکم کرده اند که هر صدای منعطف و صلح خواهانه را کفر ابلیس جلوه می دهند و منادی آن را مستوجب کیفر می‌دانند. 

در این میانه برخی از دلسوزان در کشورمان‌ قلم را غلاف و زبان را به کام چسبانده اند و صدای عده ای دلسوز و ناصح هم در بوق و کرنا و طبل جنگ طلبان گم شده است، گویا جای خالی سعدی بیش از هر زمانی احساس می شود که نهیب زند و تعقل و اندیشه بر عاطفه و احساس را با توجه به مشکلات ایران  این گونه گوشزد کند: «آن را که خانه نئین است بازی نه این است»

در شرایطی که بوی جنگ شامه ها را پُر و روانها را  گُر داده  و خلاف روایت حاکم را پر خطر کرده است، گویا گوشه عافیت طلبیدن یا سکوت و یا توجیه روایت حاکم، عین عقل  به حساب می آید و بر خلاف آن شنا کردن، دور از اندیشه و سزاوار سرزنش  و ملامت یا کیفر و عقوبت محسوب می شود، در حالی که مام وطن در لحظات بحرانی و برهه های  سرنوشت ساز بیش از هر زمانی دیگر به فریاد بر آوردن و واکنش‌های نخبگان هر کدام در وسع و توانایی خود نیاز دارد، یکی چون‌آرش با تیر خود جان را فدای حدود و ثغور ایران می کند و  دیگری چون امیر کبیر جوی خون از رگ حیات خود جاری می سازد و دیگری مثل آریوبرزن و نادر شمشیر  خود را بر فرق دشمن متجاوز می کوبند و دیگری با قلم و زبان، دین خود را به کشور ادا می کند.

احساس و تکلیف نویسنده این یادداشت این است  که با رد تفکر عافیت طلبانه زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز  و بر اساس تفکر علامه اقبال لاهوری  عمل کند که می گوید: «فسانه شد حدیث تو با زمانه بساز/ زمانه با تو نسازد تو با زمانه ستیز»

این تفکر ایجاب می کند که اهل قلم و صاحب فکر با اعتراف به  این برهه خطرناک و سرنوشت ساز و بر خلاف روایت احساسی و عاطفی حاکم و با در نظر گرفتن واقعیات با صدای بلند هشدار دهد شاید که بر گوشی خوش آید  و موثر واقع شود.

حضور مسعود پزشکیان، رئیس جمهور در نیویورک و صحبت های  صلح‌آمیز وی با دنیا به ویژه اظهارات وی دایر بر اینکه ایران ‌آماده بر زمین‌گذاشتن اسلحه در صورت به زمین گذاشتن ‌اسلحه توسط اسرائیل است، روزنه ای از امید  در برخی محافل داخلی و خارجی  گشود، ولی متأسفانه  فرصت کافی برای ثبوت آن و متقاعد کردن غرب به وجود نیاورد و در نهایت با افزایش سطح ‌تنش با حزب الله و ترور رهبران آن و  وعده صاد ق ۲ عملا ایران‌ در هدف حمله اسرائیل قرار گرفت. 

دکتر پزشکیان‌ در حوزه داخل نیز با عنوان‌کردن وفاق خواسته یا ناخواسته اقدام به کاهش تنش بین گروه‌های داخلی کرد که متأسفانه این وفاق  نتوانست کام‌ مردم را شیرین کند و رضایت و حمایت مردمی را به دنبال داشته باشد. در نتیجه اکنون بعد از حدود سه ماه از ریاست جمهوری دکتر پزشکیان کشور اولا در معرض جنگ و تهاجم بیگانه قرار گرفته و در حوزه داخلی نیز با دلسردی حامیان مواجه شده و در حوزه اقتصادی نیز با افزایش قیمت سکه و ‌ارز نویدبخش موج‌گرانی و در نتیجه نارضایتی بیشتر مردم شده است .

هر کدام‌ از سه بحران ‌فوق، جنگ، وفاق و مشکلات اقتصادی تاثیرات خود را بر جامعه ایران‌ دارد و رفع آنها نیز در گرو برنامه های ویژه است که طبعا بر عملکرد دکتر پزشکیان اثر خواهد گذاشت. البته شواهد گویای آن ‌است که شانس نیز با دکتر پزشکیان‌یار نبوده است. 

به نظر می رسد در این شرایط حساس که ظاهرا بوی باروت و طبل جنگ، شانس و فرصت مناسب برای اندیشه ورزی و زمینه سازی تعامل و مصالحه  با جهان علیرغم تحرک دیپلماتیک سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه را نمی دهد، فرض است بر زعمای قوم  که ضمن  پاسخ به شعارهای تهدید آمیز اسرائیل به چند نکته محوری داخلی که همبستگی و وحدت ملی در گرو آن ‌است نیز توجه داشته باشند و در جهت تحقق آن‌ تمهیدات  لازم را به کار بندند، بدون شک قدرت و حمایت مردمی از هر نیروی نظامی، موشک، هواپیما و حتی بمب اتم قدرتمند تر است. در نتیجه ضروری است که اقدامات لازم در جهت رفع شکاف ملت-دولت  و تهییج حمایت مردم صورت پذیرد . به روایتی بزرگترین  دشمن کشور شکاف بین ملت و دولت است که باید آن را ترمیم کرد همزمان با کسب حمایت مردم شکاف مرکز-پیرامون که از دیگر دشمنان کشور و وحدت ملی محسوب می شود نیز با تمهیداتی مرتفع شود.

به نظر می رسد عوامل مختلف داخلی و خارجی و شرایط زمانی دست به دست هم‌داده که ایران را تضعیف  کنند،  بدیهی است در این صورت مشکلات عدیده داخلی و منطقه ای  بروز خواهد کرد که منتهای آمال بد اندیشان ایران و مایه رنج ایرانیان خواهد بود. 

مسلم است دست به حملات خشونت بار زدن‌ برای اسرائیل  با حیات و ممات آن کشور نسبت مستقیم دارد و حتی برای بقای خود از به کارگیری سلاح هسته ای نیز پرهیز نمی کند. بدیهی است در این شرایط که برای ایران نیز حیاتی محسوب می شود مناسب است متناسب با آن اقدام‌عملی صورت گیرد.

شرایطی که با آن مواجه ایم، گویای مشکلات عدیده داخلی و خارجی پیش روی کشور است، از این رو می طلبد که دکتر پزشکیان ضمن تحقق وعده های انتخاباتی خود از جمله رفع  فیلترینگ و رعایت حقوق بانوان و حقوق شهروندی و تلاش برای بهبود معیشت مردم، منتهای تلاش خود را در اجتناب از جنگ در حد توان خود به کار بگیرد. در نتیجه با دلگرم کردن حامیان خود پشتیبانی و حمایت آنان را زنده و علنی کند و با اقدام عملی،کسانی از طیف نا خوش نام را که تحت عنوان وفاق در سمت های مهمی گمارده بر کنار و چهره های نزدیک به خواسته و نظر مردم را به کار گمارد.

تجربه تاریخی نشان می دهد که ما قهرمان از دست‌دادن فرصت های طلایی و از پیروان‌ ادبیات حسرت و ندامت هستیم. در این شرایط برای دکتر پزشکیان فرصت تاریخی است که شرایط راه رفتن بر لبه تیغ را به خوبی درک  کند و خط خود را از کوبیدن بر طبل جنگ جدا و به وفاداری به تحقق وعده های انتخاباتی به مردم، متمایز و رسالت تاریخی خود را برای نجات ایران به خوبی ایفا کند و در تاریخ نامی ماندگار از خود بر جای گذارد.

خداوند ایران  ‌را از دروغ، خشکسالی و جنگ در امان ‌نگه دارد!

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.