از نظر برخی رسانه ها و فعالان رسانه ای، در استان یزد هیچ نکته مثبتی و امیدبخشی برای پرداختن وجود ندارد و تصویری که از چهره استان در ذهن مخاطبان این گونه رسانه ها نقش می بندد، مصداق این بیت است:
هرچه بود از همه سو خواری بود
وحشت و نفرت و بیزاری بود
رسانه ها، چشم انداز مخاطبان از جهان پیرامون را شکل می دهند و مردم از دریچه رسانه ها به جامعه ای که در آن زندگی می کنند، می نگرند. ما چه جهانی را مقابل روی مردم قرارداده ایم، وقتی یک خبر منفی که ابعاد گسترده ای ندارد را با وسعت، شدت و سرعت بالا منتشر و بازنشر می کنیم آیا جز این نیست که ذهن جامعه را بیش از آنچه که باید، به چنین حوادثی معطوف می سازیم.
بدون شک جامعه باید نسبت به آسیبها و تهدیدهایی که پیرامون آن وجود دارد، آگاه باشد تا در مسیری روشن برای کاهش آسیبهای اجتماعی برنامه ریزی کند، اما وقتی همه خبرها، بذر اندوه را در جامعه می پراکند، آیا جایی برای امید به توسعه و شادی باقی می ماند.
به قول مولانا:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زین سبب عالم کبودت می نمود
نقادی جزو جدایی ناپذیر رسالت رسانه هاست و بدون آن نقش نظارتی رسانه مخدوش می شود، اما آیا می توان هر مطلب که رویکرد انتقادی دارد را نقد دانست؟ طبیعتا پاسخ این پرسش منفی است، فاصله میان نقد کردن و نق زدن کمتر از حرفی است که از کلمه نقد کم می شود، هدف نقد اصلاح است و هدف نق زدن، تخریب کردن.
مقایسه شاخص های مختلف یزد با دیگر استانهای کشور مبین آن است که این استان در برخی زمینه ها از مزیتهایی برخوردار است که تعداد قابل توجهی از استانهای کشور از این موهبتها محرومند، به عنوان مثال حجم قابل توجه بیماران غیربومی در یزد دو وجه دارد، وجه اول وجود ظرفیتهای بالای بهداشتی و درمانی در این استان و وجه دوم فقدان همین امکانات در استانهایی که هموطنان عزیز ما را مجبور به تحمل سختی سفر و هزینه های غیردرمانی در کنار هزینه های درمانی می کند.
همین موضوع ظرفیت بالایی را برای تبدیل شدن یزد به قطب گردشگری سلامت و درمانی ایجاد کرده اما برخی رسانه ها تنها یک سویه آن را می بینند و بر فرصت اشتغالزا و درآمدزای آن برای استان چشم می پوشند.
شهر و استان یزد نیز بدون شک با کاستی ها و مشکلات متعددی مانند کم آبی، آلودگی هوا، مهاجرت و ... دست به گریبان است اما تمامی این مسائل باعث نمی شود که رسانه تنها رسالت خود را در نمایش 'پنجره شکسته' و چهره ای نازیبا برای این استان جستجو کند.
برخی مزیتهای استان یزد مانند موقعیت استراتژیک ممتاز استان در کشور، برخورداری از ظرفیتهای عالی اقتصادی در برخی زمینه ها، وجود جاذبه های متعدد ثبت جهانی و ملی شده، شاخص های بالا در زمینه بهداشت و درمان و دیگر مزیتهایی که ذکر آنها لازم اما از مجال این مختصر خارج است، به دلیل فقدان برنامه ریزی مشخص برای معرفی و اطلاع رسانی آنها، با حداقل ظرفیت مورد بهره برداری قرار گرفته است.
جریان 'رسانه های توسعه محور' رویکردی است که امروزه به شدت مورد توجه قرار گرفته، به خصوص در کشورهایی که در گروه درحال توسعه قرار می گیرند، استفاده از این ظرفیت برای شتاب بخشی به توسعه از محورهای اساسی است. اما در ایران حرکت برخی رسانه ها در پاره ای از مواقع نه تنها در مسیر توسعه نبوده، بلکه در خلاف جهت توسعه بوده است.
تقابل با دولت در ارگانهای رسانه ای مخالف و منتقد دولتها پدیده عجیبی نیست و در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در سراسر دنیا وجود دارد، اما تقابل با منافع ملی و محلی از موضوعاتی است که رسانه های معتقد به جریان توسعه محور به شدت از آن پرهیز می کنند.
نگاهی به آشفته بازار طلا و ارز در ماه های گذشته و تحلیل خبرهایی که از سوی برخی رسانه ها در این خصوص منتشر می شد، دقیقا مصداق بنزین ریختن بر روی آتش التهاب جامعه بود، در حالی که در چنین مواقعی انتظار می رود، رسانه ها در مسیر منافع ملی حرکت کنند، اما با دامن زدن به التهاب کاذب بازار عملا در مسیر تحقق اهداف کسانی قرار گرفتند که از این آب گل آلود و آشفته بازار بیشترین منافع را به جیب زدند، در حالی که همین رسانه ها، داد برخورد با رانت خواران بازار طلا و ارز را سر می دادند، اما در عمل بازیگر میدانی شدند که بیشترین منافع را به جیب رانتخواران واریز می کرد.
توسعه فرایندی همه جانبه، زمانبر و نیازمند از خودگذشتگی است، کشورهای توسعه یافته، روز و شبهای سختی را برای رسیدن به توسعه پشت سر گذاشته اند، خودخواهی ها ما در عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و رسانه باعث شده که در بسیاری موارد مصالح کشور و استان را قربانی مصالح شخصی کنیم و به قول دکتر زیبا کلام مصداق این جمله شده ایم: ما تک تک آمدیم اما همه با هم شکست خوردیم.
* خبرنگار ایرنا
هرچه بود از همه سو خواری بود
وحشت و نفرت و بیزاری بود
رسانه ها، چشم انداز مخاطبان از جهان پیرامون را شکل می دهند و مردم از دریچه رسانه ها به جامعه ای که در آن زندگی می کنند، می نگرند. ما چه جهانی را مقابل روی مردم قرارداده ایم، وقتی یک خبر منفی که ابعاد گسترده ای ندارد را با وسعت، شدت و سرعت بالا منتشر و بازنشر می کنیم آیا جز این نیست که ذهن جامعه را بیش از آنچه که باید، به چنین حوادثی معطوف می سازیم.
بدون شک جامعه باید نسبت به آسیبها و تهدیدهایی که پیرامون آن وجود دارد، آگاه باشد تا در مسیری روشن برای کاهش آسیبهای اجتماعی برنامه ریزی کند، اما وقتی همه خبرها، بذر اندوه را در جامعه می پراکند، آیا جایی برای امید به توسعه و شادی باقی می ماند.
به قول مولانا:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زین سبب عالم کبودت می نمود
نقادی جزو جدایی ناپذیر رسالت رسانه هاست و بدون آن نقش نظارتی رسانه مخدوش می شود، اما آیا می توان هر مطلب که رویکرد انتقادی دارد را نقد دانست؟ طبیعتا پاسخ این پرسش منفی است، فاصله میان نقد کردن و نق زدن کمتر از حرفی است که از کلمه نقد کم می شود، هدف نقد اصلاح است و هدف نق زدن، تخریب کردن.
مقایسه شاخص های مختلف یزد با دیگر استانهای کشور مبین آن است که این استان در برخی زمینه ها از مزیتهایی برخوردار است که تعداد قابل توجهی از استانهای کشور از این موهبتها محرومند، به عنوان مثال حجم قابل توجه بیماران غیربومی در یزد دو وجه دارد، وجه اول وجود ظرفیتهای بالای بهداشتی و درمانی در این استان و وجه دوم فقدان همین امکانات در استانهایی که هموطنان عزیز ما را مجبور به تحمل سختی سفر و هزینه های غیردرمانی در کنار هزینه های درمانی می کند.
همین موضوع ظرفیت بالایی را برای تبدیل شدن یزد به قطب گردشگری سلامت و درمانی ایجاد کرده اما برخی رسانه ها تنها یک سویه آن را می بینند و بر فرصت اشتغالزا و درآمدزای آن برای استان چشم می پوشند.
شهر و استان یزد نیز بدون شک با کاستی ها و مشکلات متعددی مانند کم آبی، آلودگی هوا، مهاجرت و ... دست به گریبان است اما تمامی این مسائل باعث نمی شود که رسانه تنها رسالت خود را در نمایش 'پنجره شکسته' و چهره ای نازیبا برای این استان جستجو کند.
برخی مزیتهای استان یزد مانند موقعیت استراتژیک ممتاز استان در کشور، برخورداری از ظرفیتهای عالی اقتصادی در برخی زمینه ها، وجود جاذبه های متعدد ثبت جهانی و ملی شده، شاخص های بالا در زمینه بهداشت و درمان و دیگر مزیتهایی که ذکر آنها لازم اما از مجال این مختصر خارج است، به دلیل فقدان برنامه ریزی مشخص برای معرفی و اطلاع رسانی آنها، با حداقل ظرفیت مورد بهره برداری قرار گرفته است.
جریان 'رسانه های توسعه محور' رویکردی است که امروزه به شدت مورد توجه قرار گرفته، به خصوص در کشورهایی که در گروه درحال توسعه قرار می گیرند، استفاده از این ظرفیت برای شتاب بخشی به توسعه از محورهای اساسی است. اما در ایران حرکت برخی رسانه ها در پاره ای از مواقع نه تنها در مسیر توسعه نبوده، بلکه در خلاف جهت توسعه بوده است.
تقابل با دولت در ارگانهای رسانه ای مخالف و منتقد دولتها پدیده عجیبی نیست و در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در سراسر دنیا وجود دارد، اما تقابل با منافع ملی و محلی از موضوعاتی است که رسانه های معتقد به جریان توسعه محور به شدت از آن پرهیز می کنند.
نگاهی به آشفته بازار طلا و ارز در ماه های گذشته و تحلیل خبرهایی که از سوی برخی رسانه ها در این خصوص منتشر می شد، دقیقا مصداق بنزین ریختن بر روی آتش التهاب جامعه بود، در حالی که در چنین مواقعی انتظار می رود، رسانه ها در مسیر منافع ملی حرکت کنند، اما با دامن زدن به التهاب کاذب بازار عملا در مسیر تحقق اهداف کسانی قرار گرفتند که از این آب گل آلود و آشفته بازار بیشترین منافع را به جیب زدند، در حالی که همین رسانه ها، داد برخورد با رانت خواران بازار طلا و ارز را سر می دادند، اما در عمل بازیگر میدانی شدند که بیشترین منافع را به جیب رانتخواران واریز می کرد.
توسعه فرایندی همه جانبه، زمانبر و نیازمند از خودگذشتگی است، کشورهای توسعه یافته، روز و شبهای سختی را برای رسیدن به توسعه پشت سر گذاشته اند، خودخواهی ها ما در عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و رسانه باعث شده که در بسیاری موارد مصالح کشور و استان را قربانی مصالح شخصی کنیم و به قول دکتر زیبا کلام مصداق این جمله شده ایم: ما تک تک آمدیم اما همه با هم شکست خوردیم.
* خبرنگار ایرنا
کپی شد