مردم رشت 29 اردیبهشت در حالی پای صندوق های رای می روند و نمایندگان خود در پارلمان شهری را انتخاب می کنند که چهار سال پرفراز و نشیب را در حوزه مدیریت شهری و شورا پشت سر گذاشته اند. چهار سالی که یک فصل مشترک داشته: هیاهو.
اینکه شورای چهارم توانسته به وظیفه خود عمل کند یا خیر، سوالی است که تک تک شهروندان باید به آن فکر کنند و بر اساس آن تصمیم بگیرند اما یک نکته وجود دارد که احتمالا اکثر شهروندان درباره اش اتفاق نظر دارند، برآیند صدایی که از شورا در آمده در بسیاری از موارد مبتنی بر شاخص های توسعه نبوده است. اگرچه شاید صداهای ضد توسعه ای که از شورا به گوش رسیده از نظر تعداد در اقلیت بوده اما آن معدود صداها، به اندازه کافی آب را گل آلود کرده است بویژه در دو سال اخیر که مدیریت شهری با برنامه ای مدون در مسیر توسعه گام برداشته، برخی صداهای ناهجاری در شورا به دلایل مختلف همچون سنگ بزرگی در مسیر رودخانه قرار گرفته و بر سرعت جریان آب تاثیر گذاشته اند.
این سخن به معنای آن نیست که شورای شهر مطلوب شورایی است که در موضع انفعال قرار گیرد، برعکس شورای مطلوب، شورایی است که نقش موثری در جریان نظارت بر توسعه در رشت داشته باشد. چنین شورایی به جای هیاهو باید چاشنی عقلانیت را در جریان توسعه تقویت کند.
عقلانیت، حلقه مفقوده زنجیر توسعه مدیریت شهری در شهر رشت است که در سه دهه گذشته باعث شده که رشت از نظر شاخص های توسعه پسرفت داشته باشد.
آمار بالای تعداد شهردارانی که در 20 سال گذشته بر سرکار آمده اند و کوتاه زمانی پس از آن جای خود را به دیگری داده اند، نشان می دهد که در خوشبینانه ترین حالت، دقت کافی در انتخاب ها صورت نگرفته، این عدم دقت نیز برکنار از مسایل حاشیه ای، ناشی از نبود استراتژی برای توسعه و نه استراتژی توسعه بوده است. به عبارتی در خروجی ها مطلقا به توسعه فکر نشده چه رسد به اینکه الگوی خاصی از توسعه مد نظر قرار گرفته باشد.
البته این به معنای آن نیست که شهرداری رشت، برنامه ای برای توسعه ندارد، که اتفاقا در دو سال اخیر مردم رشت آثار توسعه را در رشت به چشم خود دیدند کما اینکه ممکن است در گذشته نیز برنامه های توسعه - هر چند ضعیف - وجود داشته اما اراده ای برای اجرایش وجود نداشته یا قابلیت اجرایی نداشته است.
با این حال بهترین برنامه های توسعه نیز نیاز به تصمیم سازانی دارند که به جای هیاهو، در فضای تخصصی و جدی با علم به منافع بلندمدت مردم و استراتژی توسعه شهر، برای شهر تصمیم بگیرند و این یعنی عقلانیت و توسعه، گفتمانی که امروز بیش از هر زمانی وجودش در مجموعه شورای شهر ضروری به نظر می رسد.
قطعا عقلانیت، پارامتری است که در هر زمانی مفید است اما در مقطع کنونی که شهر دارای استراتژی توسعه است، عقلانیت شرط لازم و کافی برای جریان حاکم بر شورا و مدیریت شهری است. تفکر عقلاینت و توسعه، حقوق مردم را دنبال می کند، نه اینکه از کلید عبارت حقوق مردم برای منافع فردی و گروهی استفاده کند. عقلانیت قطعا حکم می کند که در فضایی آرام مسایل شهری به بحث گذاشته و برایش راه حلی پیدا شود و در جریان اجرای راهکارها نظارت صورت بگیرد. عقلانیت مصداق های عینی فراوانی دارد که در مطالب دیگر به آن خواهیم پرداخت، اما عجالتاً باید بیان کنیم که عقلانیت، شرط لازم و کافی توسعه است و حالا که قطار توسعه در رشت به حرکت افتاده، باید ادامه این راه با شورای متخصص و کارا که عقلانیت را سرلوحه موافقت یا مخالفت خود با مسایل قرار می دهد، همراه باشد و بدون حاکم شدن عقلانیت، ادامه توسعه یا امکان پذیر نیست و یا با سرعت پایین اتفاق خواهد افتاد.
2007
اینکه شورای چهارم توانسته به وظیفه خود عمل کند یا خیر، سوالی است که تک تک شهروندان باید به آن فکر کنند و بر اساس آن تصمیم بگیرند اما یک نکته وجود دارد که احتمالا اکثر شهروندان درباره اش اتفاق نظر دارند، برآیند صدایی که از شورا در آمده در بسیاری از موارد مبتنی بر شاخص های توسعه نبوده است. اگرچه شاید صداهای ضد توسعه ای که از شورا به گوش رسیده از نظر تعداد در اقلیت بوده اما آن معدود صداها، به اندازه کافی آب را گل آلود کرده است بویژه در دو سال اخیر که مدیریت شهری با برنامه ای مدون در مسیر توسعه گام برداشته، برخی صداهای ناهجاری در شورا به دلایل مختلف همچون سنگ بزرگی در مسیر رودخانه قرار گرفته و بر سرعت جریان آب تاثیر گذاشته اند.
این سخن به معنای آن نیست که شورای شهر مطلوب شورایی است که در موضع انفعال قرار گیرد، برعکس شورای مطلوب، شورایی است که نقش موثری در جریان نظارت بر توسعه در رشت داشته باشد. چنین شورایی به جای هیاهو باید چاشنی عقلانیت را در جریان توسعه تقویت کند.
عقلانیت، حلقه مفقوده زنجیر توسعه مدیریت شهری در شهر رشت است که در سه دهه گذشته باعث شده که رشت از نظر شاخص های توسعه پسرفت داشته باشد.
آمار بالای تعداد شهردارانی که در 20 سال گذشته بر سرکار آمده اند و کوتاه زمانی پس از آن جای خود را به دیگری داده اند، نشان می دهد که در خوشبینانه ترین حالت، دقت کافی در انتخاب ها صورت نگرفته، این عدم دقت نیز برکنار از مسایل حاشیه ای، ناشی از نبود استراتژی برای توسعه و نه استراتژی توسعه بوده است. به عبارتی در خروجی ها مطلقا به توسعه فکر نشده چه رسد به اینکه الگوی خاصی از توسعه مد نظر قرار گرفته باشد.
البته این به معنای آن نیست که شهرداری رشت، برنامه ای برای توسعه ندارد، که اتفاقا در دو سال اخیر مردم رشت آثار توسعه را در رشت به چشم خود دیدند کما اینکه ممکن است در گذشته نیز برنامه های توسعه - هر چند ضعیف - وجود داشته اما اراده ای برای اجرایش وجود نداشته یا قابلیت اجرایی نداشته است.
با این حال بهترین برنامه های توسعه نیز نیاز به تصمیم سازانی دارند که به جای هیاهو، در فضای تخصصی و جدی با علم به منافع بلندمدت مردم و استراتژی توسعه شهر، برای شهر تصمیم بگیرند و این یعنی عقلانیت و توسعه، گفتمانی که امروز بیش از هر زمانی وجودش در مجموعه شورای شهر ضروری به نظر می رسد.
قطعا عقلانیت، پارامتری است که در هر زمانی مفید است اما در مقطع کنونی که شهر دارای استراتژی توسعه است، عقلانیت شرط لازم و کافی برای جریان حاکم بر شورا و مدیریت شهری است. تفکر عقلاینت و توسعه، حقوق مردم را دنبال می کند، نه اینکه از کلید عبارت حقوق مردم برای منافع فردی و گروهی استفاده کند. عقلانیت قطعا حکم می کند که در فضایی آرام مسایل شهری به بحث گذاشته و برایش راه حلی پیدا شود و در جریان اجرای راهکارها نظارت صورت بگیرد. عقلانیت مصداق های عینی فراوانی دارد که در مطالب دیگر به آن خواهیم پرداخت، اما عجالتاً باید بیان کنیم که عقلانیت، شرط لازم و کافی توسعه است و حالا که قطار توسعه در رشت به حرکت افتاده، باید ادامه این راه با شورای متخصص و کارا که عقلانیت را سرلوحه موافقت یا مخالفت خود با مسایل قرار می دهد، همراه باشد و بدون حاکم شدن عقلانیت، ادامه توسعه یا امکان پذیر نیست و یا با سرعت پایین اتفاق خواهد افتاد.
2007
کپی شد