هر سال با آمدن نوروز، یکی از بحثهایی که در جامعه رایج میشود و بسیاری دربارهاش سخن میگویند، نام سال بر اساس نام یک حیوان است؛ نمادی که کمتر میدانیم از کجا آمده و مبنایش چیست؟ تنهای چیزی که در توجیه آن می آوریم این دوبیتی است:
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
این چهار که بگذرد، نهنگ آید و مار
آنگاه اسـب و گوسفند است شمار
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
و به این روش توالی این حیوانات را محاسبه می کنیم اما هنوز که هنوز است دلیل متقنی برای این نامگذاری پیدا نکرده ایم. امسال نیز در ادامه این سنت، سال خروس (مرغ ) نامیده شد. در طالع بینی، متولدین این سال را افرادی صادق، روشن، ارتباطی، جاه طلب و بامحبت می دانند. این افراد ممکن است خیلی زود به چیزی علاقه مند شوند، اما سریع آن را فراموش می کنند. آنها از عزت نفس بسیار بالایی برخوردارند و خیلی کم به دیگران متکی می شوند. از آنجا که اکثر خروس ها ذاتاً مردمانی خوش تیپ و زیبا هستند، خواهان فراوان دارند. اگر بتوانند از غرور خود کم کنند، بیشتر پیشرفت خواهند کرد اما آیا در بین افرادی که مثلا در سال میمون یا اسب متولد شده باشند، نمی توان فردی را پیدا کرد که دارای چنین ویژگی هایی باشد، به همین راحتی این طالع بینی هم زیر سئوال می رود و مبنای علمی اش تحت الشعاع قرار می گیرد.
اما با همه این حرف ها ، خروس سمبل وقت شناسی است. ساعت زیستی حیات نیز برای گذشتگان که ساعت شماطه ای نداشتند، بانگ خروس را مبنای شروع تلاش دوباره برای ادامه بقا تعیین کرده اند. حتی ائمه اطهار نیز به امت خود تاکید داشتند وقت نماز را با بانگ خروس دریابند.
خروس خصلت خوب دیگری نیز دارد و آن وفاداری است، اصولا سرپرستی چندین مرغ و جوجه را بر عهده می گیرد و بر بلندی می ایستد و نگهبانی لانه را می دهد، این پرنده تعامل خوبی با دیگر حیوانات مزرعه دارد اما وای به روزی که گربهای نگاه ناجوری به یکی از عهد و عیالش بیاندازد. به راحتی و با چند حرکت، گریه گربه نگون بخت را درمیآورد حتی آنقدر غیرت دارد که هیچ خروس دیگری نیز جرات نزدیک شدن به منطقه تحت سیطره اش را ندارد.
اما خروس، سخاوتمند نیز هست. وقتی دانه هایی را می بیند، نوکش را به زمین می زند تا یک مرغ بیاید. وقتی مرغ آمد، خودش کنار می رود، یعنی غیر را مقدم بر خود می داند. او حتی اینقدر می فهمد که وارد لانه مرغ ها نمی شود، آداب و معاشرت می داند و تلاش می کند حریم را حفظ نماید.
وی حتی در حفظ این حریم - از برای همان غیرتی که گفتیم جزو خصایلش هست - می جنگد، جنگی شجاعانه که یا باید بکشد یا کشته شود، در مرامش عقب نشینی و فرار نیست برایش هم فرق نمی کند حریفش چه کسی باشد، خروس باشد، گربه باشد و یا حتی انسان، او شجاعانه می جنگد تا از حریم و ناموسش دفاع کند.
شاید خصایل خوب و مفید دیگری نیز در خروس باشد که انسان ها بدان غبطه می خورند و آرزو کنند خروس باشند، اما همین خروس غیور و شجاع و وفادار و وقت شناس و با پرستیژ که همیشه سینه ستبرش نیم متر جلوتر از خودش حرکت می کند، براحتی بازیچه دست انسان می شود.
مثلا خیلی از خروسهایی که دیدهایم نژاد اصیل نیستند و حاصل ذوق و قریحه صاحبانشان هستند، گاهی یک مرغ نژاد مینیاتور را میاندازند کنار یک خروس لاری. حاصل میشود یک جوجه سیکس پک و ته ریش دار اما جنگجو و قلدر! بعضی ها فقط برای چشم و هم چشمی خوبند. نه قوقولی قوقو میکنند، نه به گربهها چشمغره میروند و نه چیز دیگر. اصلا آدم رویش نمیشود به اینها بگوید خروس! بعضیهایشان را اگر ببینید اصلا تشخیص نمیدهید که این خروس است یا مرغ عشق! با جثههای کوچک و رنگهایی عجیب و غریب. حتی برخی خروس بازها، از طفولیت به برخی خروس های بی نوا به جای آب و دانه، خون و گوشت همنوع را می دهند تا وحشی و یا به اصطلاح جنگجو بار بیانند نمونه اش همین خروس های لاری خودمان. خلاصه ژنتیک این ماکیان را تغییر داده ایم.
جالب است بدانید که اگر ساعت زیستی یک خروس که در همسایگی چند خروس دیگر زندگی می کند، زودتر زنگ بزند، میتواند کل خروس های همسایه را به خواندن تحریک کند! در حقیقت تنظیم کننده اصلی چرخه های این ساعت زیستی حیات، طول روز و اختلاف میان نور روز و تاریکی شب است. اما انسان گاهی بنا به صلاحدید خود خروس ها را در معرض نورهای مصنوعی مانند چراغ هایی که تا صبح روشن می مانند، یا پروژکتورها و امثالهم قرار می دهد تا تنظیم ساعت درونی این جانوران را برهم بزند. به همین دلیل است که برخی خروس ها با بانگ های بی موقع شان، به خروس های بی محل شهره شدند.
حال حکایت این خروس ها حکایت انسان هایی است که به جای پرداختن به اصل و ریشه انسانیت خود درگیر حواشی و مصنوعیات شدند و شدند خروس بی محل.
2007
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
این چهار که بگذرد، نهنگ آید و مار
آنگاه اسـب و گوسفند است شمار
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
و به این روش توالی این حیوانات را محاسبه می کنیم اما هنوز که هنوز است دلیل متقنی برای این نامگذاری پیدا نکرده ایم. امسال نیز در ادامه این سنت، سال خروس (مرغ ) نامیده شد. در طالع بینی، متولدین این سال را افرادی صادق، روشن، ارتباطی، جاه طلب و بامحبت می دانند. این افراد ممکن است خیلی زود به چیزی علاقه مند شوند، اما سریع آن را فراموش می کنند. آنها از عزت نفس بسیار بالایی برخوردارند و خیلی کم به دیگران متکی می شوند. از آنجا که اکثر خروس ها ذاتاً مردمانی خوش تیپ و زیبا هستند، خواهان فراوان دارند. اگر بتوانند از غرور خود کم کنند، بیشتر پیشرفت خواهند کرد اما آیا در بین افرادی که مثلا در سال میمون یا اسب متولد شده باشند، نمی توان فردی را پیدا کرد که دارای چنین ویژگی هایی باشد، به همین راحتی این طالع بینی هم زیر سئوال می رود و مبنای علمی اش تحت الشعاع قرار می گیرد.
اما با همه این حرف ها ، خروس سمبل وقت شناسی است. ساعت زیستی حیات نیز برای گذشتگان که ساعت شماطه ای نداشتند، بانگ خروس را مبنای شروع تلاش دوباره برای ادامه بقا تعیین کرده اند. حتی ائمه اطهار نیز به امت خود تاکید داشتند وقت نماز را با بانگ خروس دریابند.
خروس خصلت خوب دیگری نیز دارد و آن وفاداری است، اصولا سرپرستی چندین مرغ و جوجه را بر عهده می گیرد و بر بلندی می ایستد و نگهبانی لانه را می دهد، این پرنده تعامل خوبی با دیگر حیوانات مزرعه دارد اما وای به روزی که گربهای نگاه ناجوری به یکی از عهد و عیالش بیاندازد. به راحتی و با چند حرکت، گریه گربه نگون بخت را درمیآورد حتی آنقدر غیرت دارد که هیچ خروس دیگری نیز جرات نزدیک شدن به منطقه تحت سیطره اش را ندارد.
اما خروس، سخاوتمند نیز هست. وقتی دانه هایی را می بیند، نوکش را به زمین می زند تا یک مرغ بیاید. وقتی مرغ آمد، خودش کنار می رود، یعنی غیر را مقدم بر خود می داند. او حتی اینقدر می فهمد که وارد لانه مرغ ها نمی شود، آداب و معاشرت می داند و تلاش می کند حریم را حفظ نماید.
وی حتی در حفظ این حریم - از برای همان غیرتی که گفتیم جزو خصایلش هست - می جنگد، جنگی شجاعانه که یا باید بکشد یا کشته شود، در مرامش عقب نشینی و فرار نیست برایش هم فرق نمی کند حریفش چه کسی باشد، خروس باشد، گربه باشد و یا حتی انسان، او شجاعانه می جنگد تا از حریم و ناموسش دفاع کند.
شاید خصایل خوب و مفید دیگری نیز در خروس باشد که انسان ها بدان غبطه می خورند و آرزو کنند خروس باشند، اما همین خروس غیور و شجاع و وفادار و وقت شناس و با پرستیژ که همیشه سینه ستبرش نیم متر جلوتر از خودش حرکت می کند، براحتی بازیچه دست انسان می شود.
مثلا خیلی از خروسهایی که دیدهایم نژاد اصیل نیستند و حاصل ذوق و قریحه صاحبانشان هستند، گاهی یک مرغ نژاد مینیاتور را میاندازند کنار یک خروس لاری. حاصل میشود یک جوجه سیکس پک و ته ریش دار اما جنگجو و قلدر! بعضی ها فقط برای چشم و هم چشمی خوبند. نه قوقولی قوقو میکنند، نه به گربهها چشمغره میروند و نه چیز دیگر. اصلا آدم رویش نمیشود به اینها بگوید خروس! بعضیهایشان را اگر ببینید اصلا تشخیص نمیدهید که این خروس است یا مرغ عشق! با جثههای کوچک و رنگهایی عجیب و غریب. حتی برخی خروس بازها، از طفولیت به برخی خروس های بی نوا به جای آب و دانه، خون و گوشت همنوع را می دهند تا وحشی و یا به اصطلاح جنگجو بار بیانند نمونه اش همین خروس های لاری خودمان. خلاصه ژنتیک این ماکیان را تغییر داده ایم.
جالب است بدانید که اگر ساعت زیستی یک خروس که در همسایگی چند خروس دیگر زندگی می کند، زودتر زنگ بزند، میتواند کل خروس های همسایه را به خواندن تحریک کند! در حقیقت تنظیم کننده اصلی چرخه های این ساعت زیستی حیات، طول روز و اختلاف میان نور روز و تاریکی شب است. اما انسان گاهی بنا به صلاحدید خود خروس ها را در معرض نورهای مصنوعی مانند چراغ هایی که تا صبح روشن می مانند، یا پروژکتورها و امثالهم قرار می دهد تا تنظیم ساعت درونی این جانوران را برهم بزند. به همین دلیل است که برخی خروس ها با بانگ های بی موقع شان، به خروس های بی محل شهره شدند.
حال حکایت این خروس ها حکایت انسان هایی است که به جای پرداختن به اصل و ریشه انسانیت خود درگیر حواشی و مصنوعیات شدند و شدند خروس بی محل.
2007
کپی شد