ونزوئلا کشوری که این روزها در صدر اخبار جهان قرار گرفته است شاید نمونه بارزی از مداخلات بیگانگان در سرنوشت مردم یک کشور باشد.
این کشور قرار گرفته در جغرافیای آمریکای جنوبی که روزگاری مستعمره اسپانیا بود پس از شکلگیری جمهوری فدرال از جمله کشورهای ثروتمند در قاره آمریکاست که با اتکا به اقتصاد نفت و گاز و برخورداری از جایگاه سومین تولیدکنندگی اوپک و پنجمین صادرکننده نفت جهان و دارا بودن رتبه هشتم جهان در ذخایر گاز چشمهای بسیاری را به سمت خود متوجه کرده است و در کنار ذخایر زیرزمینی به عنوان سرزمینی برخوردار از طبیعت شگفت انگیز و به قول کریستف کلمپ کاشف آمریکا به سرزمین زیباییها شهرت یافت و ویژگیهای برخورداری از چنین مواهبی موجب شد تا از دیرباز این کشور مورد توجه کشورهای استعماری قرار گیرد به طوری که در قرن گذشته و در میان دو قطب قدرت از اهمیت راهبردی برای بلوک شرق داشته و این سیاست تا به امروز نیز ادامه دارد.
ونزوئلا برای آمریکا و روسیه و سایر کشورهای نزدیک به این جغرافیا از اهمیت استراتژیک و راهبردی بسیاری برخوردار و شناخته شده است اما برای مردم ایران زمانی در کانون توجه قرار گرفت که با سیاستهای دولت معجزه هزاره سوم گره خورد و این دولت در پی مدیریت جهانی سیاست همسایگی با آمریکا را در پیش گرفت و محمود احمدینژاد رییس این دولت به واسطه نگاه ویژهای که در نزدیکی با هوگو چاوز رئیس جمهور پیشین ونزوئلا داشت و با بوسه بر تابوت او و آن داستان آغوش باز نهایت اعتقادش به سیاستی که برگزیده بود را به نمایش گذاشت، نام این کشور با افکار عمومی ایرانیان گره خورد و شاید فضای اقتصادی ایجاد شده برای دو کشور با اجرای سیاستهای خصمانه ای که آمریکا در تحریم این دو فراهم کرده است به نوعی شباهتهای در شرایط امروز با محوریت تورم و چالشهای اقتصادی داشته باشند، هرچند که مدیریت سیاسی و خاستگاه دو کشور متفاوت و هرکدام سیاستهای خود را دارند اما آنچه که بیش از همه در سرنوشت سیاسی دوکشور رقم خورده است، رفتارهای مداخله گرایانه آمریکا بویژه با رویکار آمدن دونالد ترامپ این رئیس جمهور تاجر پیشه برای مهار ایران و ونزوئلا و خروج این دو از همپیمانی با رقبای آمریکا و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه و به نوعی نشان دادن ناز شستی به ایران از طریق مداخله مستقیم در سرنوشت کشور ونزوئلا است به طوری که به رغم تلاشهای مکرر و فراهم آوردن زمینههای تحریک اغتشاشات و فشارهای سیاسی تاکنون موفق به اجرایی کردن آن سیاستها در ایران آنگونه که در ونزوئلا انجام گرفت نشدهاند، رفتارهایی که با هیچ یک از موازین بینالمللی سازگار نیست و مداخله در سرنوشت مردم یک کشور مستقل و دولت قانونی نه تنها محکوم به شکست خواهد بود بلکه هرگز از سوی کشورهای مستقل نیز پذیرفته نیست.
امروز ونزوئلا در آتش اختلافات سیاسی درون کشور از یک طرف و مداخله کشوری خارجی از سوی دیگر در افتاده است که بیشترین صدمه در این آتش سوزی متوجه مردم خواهد بود چون فشارهای اقتصادی و کمبودهای ناشی از عدم اجرای سیاستهای دولت قانونی و در افتادن در دوگانگی قدرت شرایط بدتری را برای آنان رقم خواهد زد و باید پذیرفت که خیرخواهی برای ملتها همواره آرمان بشریت بوده است اما شواهد پیدا و پنهان اینگونه مداخلات که با شعارهای زیبای حقوق بشری و رهایی ملت آن کشور از دستان استبداد در فضا پیچیده است با توجه به منابع و منافعی که روح استکباری و استعمارگری به دنبال آن است هرگز نتیجهای جز استعمار نخواهد داشت و بهتر است بجای چشیدن مزه دموکراسی با طعم امپریالیسم به درون خویش نگاهی دوباره بیاندازند هرچند که بخش عمده ای از نارضایتیهای تولید شده در نظام سیاسی ونزوئلا ناشی از ناکارآمدی دولتمردان است که خود روزگاری به پشتوانههای مداخلهگرایانه دیگرانی بر سرکار آمدند!
7296/2007
این کشور قرار گرفته در جغرافیای آمریکای جنوبی که روزگاری مستعمره اسپانیا بود پس از شکلگیری جمهوری فدرال از جمله کشورهای ثروتمند در قاره آمریکاست که با اتکا به اقتصاد نفت و گاز و برخورداری از جایگاه سومین تولیدکنندگی اوپک و پنجمین صادرکننده نفت جهان و دارا بودن رتبه هشتم جهان در ذخایر گاز چشمهای بسیاری را به سمت خود متوجه کرده است و در کنار ذخایر زیرزمینی به عنوان سرزمینی برخوردار از طبیعت شگفت انگیز و به قول کریستف کلمپ کاشف آمریکا به سرزمین زیباییها شهرت یافت و ویژگیهای برخورداری از چنین مواهبی موجب شد تا از دیرباز این کشور مورد توجه کشورهای استعماری قرار گیرد به طوری که در قرن گذشته و در میان دو قطب قدرت از اهمیت راهبردی برای بلوک شرق داشته و این سیاست تا به امروز نیز ادامه دارد.
ونزوئلا برای آمریکا و روسیه و سایر کشورهای نزدیک به این جغرافیا از اهمیت استراتژیک و راهبردی بسیاری برخوردار و شناخته شده است اما برای مردم ایران زمانی در کانون توجه قرار گرفت که با سیاستهای دولت معجزه هزاره سوم گره خورد و این دولت در پی مدیریت جهانی سیاست همسایگی با آمریکا را در پیش گرفت و محمود احمدینژاد رییس این دولت به واسطه نگاه ویژهای که در نزدیکی با هوگو چاوز رئیس جمهور پیشین ونزوئلا داشت و با بوسه بر تابوت او و آن داستان آغوش باز نهایت اعتقادش به سیاستی که برگزیده بود را به نمایش گذاشت، نام این کشور با افکار عمومی ایرانیان گره خورد و شاید فضای اقتصادی ایجاد شده برای دو کشور با اجرای سیاستهای خصمانه ای که آمریکا در تحریم این دو فراهم کرده است به نوعی شباهتهای در شرایط امروز با محوریت تورم و چالشهای اقتصادی داشته باشند، هرچند که مدیریت سیاسی و خاستگاه دو کشور متفاوت و هرکدام سیاستهای خود را دارند اما آنچه که بیش از همه در سرنوشت سیاسی دوکشور رقم خورده است، رفتارهای مداخله گرایانه آمریکا بویژه با رویکار آمدن دونالد ترامپ این رئیس جمهور تاجر پیشه برای مهار ایران و ونزوئلا و خروج این دو از همپیمانی با رقبای آمریکا و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه و به نوعی نشان دادن ناز شستی به ایران از طریق مداخله مستقیم در سرنوشت کشور ونزوئلا است به طوری که به رغم تلاشهای مکرر و فراهم آوردن زمینههای تحریک اغتشاشات و فشارهای سیاسی تاکنون موفق به اجرایی کردن آن سیاستها در ایران آنگونه که در ونزوئلا انجام گرفت نشدهاند، رفتارهایی که با هیچ یک از موازین بینالمللی سازگار نیست و مداخله در سرنوشت مردم یک کشور مستقل و دولت قانونی نه تنها محکوم به شکست خواهد بود بلکه هرگز از سوی کشورهای مستقل نیز پذیرفته نیست.
امروز ونزوئلا در آتش اختلافات سیاسی درون کشور از یک طرف و مداخله کشوری خارجی از سوی دیگر در افتاده است که بیشترین صدمه در این آتش سوزی متوجه مردم خواهد بود چون فشارهای اقتصادی و کمبودهای ناشی از عدم اجرای سیاستهای دولت قانونی و در افتادن در دوگانگی قدرت شرایط بدتری را برای آنان رقم خواهد زد و باید پذیرفت که خیرخواهی برای ملتها همواره آرمان بشریت بوده است اما شواهد پیدا و پنهان اینگونه مداخلات که با شعارهای زیبای حقوق بشری و رهایی ملت آن کشور از دستان استبداد در فضا پیچیده است با توجه به منابع و منافعی که روح استکباری و استعمارگری به دنبال آن است هرگز نتیجهای جز استعمار نخواهد داشت و بهتر است بجای چشیدن مزه دموکراسی با طعم امپریالیسم به درون خویش نگاهی دوباره بیاندازند هرچند که بخش عمده ای از نارضایتیهای تولید شده در نظام سیاسی ونزوئلا ناشی از ناکارآمدی دولتمردان است که خود روزگاری به پشتوانههای مداخلهگرایانه دیگرانی بر سرکار آمدند!
7296/2007
کپی شد