زن و مرد و کودک و پیر فرقی ندارد؛ همه بساط کردهاند. یکی کمربند میفروشد یکی داروی محلی، دیگری لباسهای کهنه آن یکی میوه های پلاسیده و کمی آنطرفتر جوجه های رنگی و... اینجا یاسوج است ، پایتخت طبیعت ایران زمین.
به گزارش ایلنا، دستفروشی به یکی از معضلات جدی مدیریت شهری تبدیل شده، اگر تا چند سال پیش فقط مشکلات سد معبرِ این طیف از مشاغل کاذب مطرح بود اما در طول سالیان اخیر، اعتراض، گلایه و شکایت مغازه داران نیز به آن افزوده شده است.
اجتماع دستفروشان در معابر جز ازدحام و در مواقعی ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی تصویر دیگری را در ذهن متبادر نمیکند؛ البته در کنار تمام این موارد و در صدر آن «فقر» بیشتر از هر چیزی خود را نشان میدهد .
نمیتوان حکم داد که این دستفروشان باید جمعآوری یا حذف شوند چراکه با این اقدام تعداد زیادی از افراد نیز به جمع بیکاران شهر اضافه خواهند شد.
هرچند دستفروشی کم از بیکاری نیست اما نان شب خانوادههایشان را فراهم میکند و شاید با فروختن یکقلم از کالایی که بساط شده، از گرسنه به خواب رفتن کودکی در خانه که هر شب منتظر پدر و یا مادرش میماند، جلوگیری میشود.
باوجود اینکه در مواردی نیز برخی دستفروشان نیازمندان واقعی نیستند اما دیدن پیرمردانی که در سرمای هوا و یخبندان و یا گرمای داغ تابستان، گوشه خیابانی ایستاده و نان سنتی، جارو و یا سیگار میفروشند و کودکانی که بستههای دستمالکاغذی و گلهای یخزده بر دست دارند، بیش از هر چیزی فقر و البته احساس تکلیف و مسئولیتپذیری عدهای را نشان میدهد که اغلب از نیازمندی تن به دستفروشی دادهاند.
ساماندهی بساط گستران و دست فروش ها همواره جزء دغدغه های مدیریت شهری بوده و طبق قانون،شهرداری در صف مقدم برخورد و رفع سد معابر محسوب می شود.
البته این موضوع را نیز نباید نادیده گرفت که در برخی ایام، شهرداری هم بیکار نمانده و وظیفه خود را انجام میدهد بهطوریکه مأموران شهرداری به همراه مأمورین نیروی انتظامی به محل تجمع دستفروشان میروند و عدهای از دستفروشان تا از این موضوع باخبر میشوند به دیگر همکاران خود خبر میدهند.
دستفروشان هم گونیها را جمع کرده و میگریزند و چندی نفری هم که با مشتریانشان بر سر تخفیف چانه میزنند، وقت را ازدستداده و با مأموران شهرداری روبه میشوند. هرچه هم التماس میکنند کاری از پیش نمیبرند و باید با ناامیدی نظارهگر ضبط اندک اموالشان از سوی مأموران باشند.
اینگونه نان عدهای که اغلب از سر فقر و ناچاری رو بهسوی دستفروشی آوردهاند، بریده میشود و اتفاقاً معضل دستفروشی نیز ساماندهی نشده و افراد فردا دوباره در محلی که باید، حاضر میشوند و فعالیت روزمره خود را ادامه میدهند.
این را باید بدانیم که تمام سرمایه دستفروش همان اجناسی است که بر روی زمین به مردم میفروشد پس بیاییم با تمام سرمایه یک نفر درست برخورد کنیم.
بااینوجود چگونه میتوان از سدمعبر، نارضایتی برخی مردم و ناهنجاری بصری و چهره نازیبای معابر و خیابانها جلوگیری کرد و درعینحال مانع کسب روزی حلال عدهای که چوب نبود اشتغال در کشور را میخورند، نشد؟
تا کجا میتوان جلسه برگزار کرد و شعار داد که دستفروشان باید ساماندهی شوند، باید در این خصوص چارهاندیشی صورت بگیرد، باید مطالعه و برنامهریزی شود، باید هم مسائل اقتصادی را در نظر گرفت و هم توسعه گردشگری را .
به امید روزی که کسی از روی فقر و نداری به انجام چنین کارهایی مجبور نباشد .
گزارش: مجید مریدی - یاسوج