گنجشک پرنده‌ای است کوچک با منقار کلفت و مخروطی و پاهای نسبتاً کوتاه که پرواز نیرومندی دارد، گنجشک ها بر خلاف جسه ریزشان، دل بزرگی دارند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و انصافا این همت، ستودنی است در هر صورت گنجشک ها نزدیک ترین حیواناتِ وحشی به انسانها محسوب می شوند.
ماجرا از آنجا شروع می شود که یک گنجشک، به خیال خود مکان امنی را برای ساخت لانه انتخاب کرده و با امید به آینده، ذره ذره و با ظرافت خارق العاده ای آن را می سازد، همچون معماری آزموده چنان تار و پود تیکه های کوچک چوب و برگ درختان را به هم گره می زند که گویی سالها برای این کار آموزش دیده است.
باید تلاش ها و سختی هایی که این پرنده خوش صدا برای ساخت لانه اش متحمل می شود را از نزدیک ببینید تا قدرت بی انتهای خالق هستی را به گونه ای متفاوت درک کنید.
عملیات ساخت لانه تمام شد،هم اینک این خانه گنجشک سازِ 50 سانتی متر مربعی آماده زندگی کردن برای مدت چهار تا هفت سال است و این، مدت زمانی است که یک گنجشک می تواند عمر کند اما  گنجشک خسته ما با امید به آینده ای شادتر، تشکیل خانواده می دهد. حالا دیگر 2 گنجشک از خانواده گنجشکیان به همراه چهار تخم کوچک که هنوز جوجه نشده اند در این آلونک زندگی می کنند.
در جنوب استان کرمان تابستان ها بسیار گرم و گاهی اوقات دمای هوا به 50 درجه می رسد پس بیشتر مردم سعی می کنند سه ماه تابستان را در مناطق سردسیر اطراف جیرفت سپری کنند.
ما هم تصمیم گرفتیم با فرار از گرمای سوزان تابستان، هر چه سریع تر خانه کوهستانی نیمه کاره پدریمان را تکمیل و به همراه خانواده، چند صباحی را در آنجا ساکن شویم.
پس با تعمیر و رنگ آمیزی سقف، کار را شروع کردیم و بعد از گذشت یک روز توانستیم 70 درصد سقف شیروانی را از داخل با پلاستیک های دیوارپوش، بپوشانیم در همین حین بود که متوجه یک برآمدگی کوچکی در داخل پشم شیشه زیر سقف شدیم، پدرم با احتیاط دست خود را از بین ورق های شیروانی و عایق پشم شیشه به داخل برد و من نگران بودم و به پدر می گفتم مراقب باشد چون احتمال دارد جانور خطرناکی همچون مار در آنجا چمباتمه زده باشد اما دیدم پدر چیزی شبیه یک مشت برگ و ساقه گندم را در کف دستانش گرفته و آرام همانجا روی چهارپایه 2 متری نشست، آه کوچکی کشید و دستانش را به من نشان داد.
یک لانه پرنده بود که چهار عدد تخم گنجشک در آن قرار داشت، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که پدر و مادر جوجه های داخل تخم ها کجا هستند.
بدون معطلی، لانه پرنده را گرفتم و در ارتفاع 2 متری گل رز داخل باغچه جاسازی کردم تا گنجشک مادر بتواند آنها را ببیند و مجددا روی تخم ها بنشیند.
یک ساعتی گذشت که دیدم گنجشک پدر به همراه جفتش از پنجره وارد ساختمان شد و با سر و صدای زیاد به دنبال آشیانه خود می گشتند،  با سرعت زیاد بال می زدند و در بین دیوارپوش ها به دنبال راهی می گشتند که خود را به لانه و تخم ها برسانند و من دیدم برای این هدف تلاش زیادی کردند چرا که نمی دانستند لانه آنها به چند متر آن طرف تر منتقل شده است، کاش زبان گنجشک ها را بلد بودم.
آنها مدت زیادی در گوشه و کنار خانه بال می زدند و جیغ می کشیدند و برای من جای تعجب بود که چطور متوجه آشیانه خود نمی شوند چون می دیدم که گاهی اوقات در فاصله یک متری لانه می نشستند ولی  آن را نمی دیدند، فقط کافی بود یک متر جلوتر را نگاه می کردند.
به هر حال اوج عصبانیت و نا امیدی را در نغمه های آنها حس می کردم آنها در وضعیت قرمز قرار گرفته بودند و به جای اینکه صدای چیپ چیرپ از خود دربیاورند، پشت سر هم با صدای چر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر اعلام خطر می کردند و من با دیدن این صحنه ها بسیار متاثر شدم و با خودم فکر می کردم اگر این اتفاق برای یک انسان رخ دهد چه واکنشی نشان می دهد.
در همین فکر بودم که یادم آمد در برخی از شهرهای کشورمان این پرنده خلاق، تلاشگر، خانواده دوست و زیبا را شکار کرده و کباب می کنند حال بماند که طبق نظر برخی از طبیبان طب سنتی، گوشت گنجشک خواص زیادی برای درمان برخی از اختلالات انسانها دارد.
همینجور که داشتم به مادرانه های یک موجود زنده نگاه می کردم به دنبال راهی می گشتم که بتوانم لانه را به آنها نشان دهم، احساسم به من می گفت، این دو پرنده الان پدر و مادر فرزندانی هستند که هنوز خنکای نسیم کوهستان را حس نکرده و شدیدا محتاج گرمای بال و پر مادرشان می باشند. پس دست به کار شده و قبل از اینکه مجددا کار تعمیرات خانه را شروع کنیم، با استفاده از چند تیکه چوب یک لانه کوچکی با سقف شیروانی درست کردم و آشیانه گنجشک ها را به همراه تخم ها در آن جای دادم.
 این سرپناه را در قسمت بالای سردر ورودی کلبه خودمان و در ارتفاع چهار متری با رعایت تمام نکات امنیتی نصب کردم تا از این به بعد خانواده گنجشکیان بتوانند چندین نسل را در سرای آشتی کنانِ ما زندگی کنند.
من تجربه کردم که ساخت لانه برای پرندگان یکی از جذابترین تفریحاتی است که می تواند حال انسان را خوب کند.
بی شک آشتی انسان با طبیعت و محیط زیست بسیار شیرین تر و لذت بخش تر از اعمال خشونت و بی توجهی به این مخلوق زیبا و شگفت انگیز پروردگار است.
7429/ 5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.