سحرگاه امروز که آسمان را نظاره گر بودم گویی این آبی بی کرانِ کبود خشم داشت و اندوه، او که جنایتی ددمنشانه را شاهد بود، بی قراری می کرد و من صبحگاه دلیل این بی تابی و اضطرابش را دانستم.

کابوسی که جمعه را تصاحب کرده، بیداری ندارد و ماجرای سرداری که به معشوق می رسد بی انتهاست.

شاید بگوییم؛ ما به دی ماه پر حادثه عادت داریم ، اما اتفاق ۱۳ دی ماه ۹۸  حادثه ای نیست که بتوان به آن عادت کرد ، داغی که سحرگاه امروز بر دل میلیون ها مسلمان و ایرانی و ارادتمند نهادند سرد شدنی نیست.

غمی جگرسوز که تا عمق جان ها نفوذ کرده، التیامی ندارد جز به پا خواستن دوباره ی حاج قاسم سلیمانی ها...

ساعت هاست که نفس ها در سینه حبس شده، بغضی گلو را می‌فشارد، چشمها از سر دلتنگی می بارد و قلب ها بی قرارِ سردار دلهاست.

امروز به نام بزرگمردی ثبت شد که اغراق نیست اگر بگویم محبوبیتش جهانگیر بود، پیر و جوان، مرد و زن، اصول گرا، اصلاح طلب و اعتدال گرا ندارد، او را همه دوست داشتند.(دارند).

حاج قاسمی که سیمای نورانی، لبخند دلنشین، فداکاری ها، همدردی هایش با مظلومان و محرومان، خط مشی خمینی گونه و هدف حسینی وارَش، او را محبوب ترین ساخته بود.

سرداری که رشادت ها، فداکاری ها و نگاه نافذش دل هر ظالم و جفاکاری به لرزه میاندازد، عروج کرد.

شهادت رسم و هنر مردان خدا است و حاج قاسم سلیمانی نمونه ای از این مردان که مخلصانه و خاضعانه جهاد کرد و با نوشیدن شهد شیرین شهادت به آرزوی دیرینه اش دست یافت.

باشد تا روزی که همه مان حاج قاسم سلیمانی باشیم و مسیر پُرفتوح او را طی طریق کنیم

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.