در سرمقاله این نشریه آمده است: اگر مثل همیشه بود، اگر نگوییم از خیلی وقت پیش، لااقل از آغاز امسال انتخابات مجلس یازدهم نقل محافل بود، اما اوضاع قمر در عقربی که با لشکرکشی و آرایش نظامی دشمنان جمهوری اسلامی در منطقه شکل گرفته ، فعلا همه چیز را تحتالشعاع خود قرار داده است.
هرچند که این هیاهوها باعث نشده است تا تشنگان خدمت و شیفتگان قدرت بیکار بمانند و از وظیفه سنگینی که بر دوششان نهاده شده غافل باشند.
اصحاب سیاست در ایران از یک سو تحولات غیرقابل پیشبینی منطقه را نگرانند و از دیگر سو نیمنگاهی به بهارستان دوختهاند که طالع اگر مدد کند، طعم حضور در آن را بچشند.
مجلس در این اوضاع و احوال نه تنها به بخشی از ملوکالطوایفی قدرت در ایران بدل شده است که ای بسا در راس آن قرار دارد.
اوضاعی که خانه ملت را بر صاحبخانه تنگ کرده و به جز لحظاتی از زبان معدود افرادی صدای ملت از آن به گوش نمیرسد.
در چنین وانفسایی، به نظر میرسد مهرهچینی افراد و گروههای سیاسی به آرامی در جریان است تا در بزنگاه انتخابات بتوانند از این مهرهچینی به نفع خویش بهره لازم را ببرند.
بخشی از عزل و نصبهایی که در روزهای گذشته در مجموعههای صنعتی شهرستان سیرجان رخ داده در پرتو این معادلات و معاملات پنهان، صورتی قابل فهم پیدا میکنند و تکذیبهای پیاپی هم به مصداق قسم حضرت عباسی هستند که هرچه بیشتر بر آن تاکید و اصرار شود، تشت رسوایی صاحبان سخن را با صدایی رساتر از بام به زیر میافکند.
در این عزل و نصبهای ناشی از دعواهای سیاسی اگر چه خیر و نفعی برای اندک صاحبان ثروت و قدرت نهفته است اما برای انبوه خلق محروم از حقوق اقتصادی و اجتماعی خویش جز شر نتیجهای ندارد.
از همین روست که صرفا با خندهای تلخ به صحنه ای مینگرند که هر اتفاقش برای ایشان بیمعنا به نظر میرسد.
بیاعتمادی کار را به جایی رسانده که در افواه عمومی دیگ جوشان سیاست را به «دیگی که برای ما نمیجوشه...» پیوند میزنند.
در امتداد این بیاعتمادی، رویداد تلخ دیگری که روز به روز ابعاد آن گسترده میشود، بیتفاوتی است، احتمالا در ایامی نهچندان دور، این بیتفاوتی مایه خوشحالی برخی از بازیگران عرصهی قدرت بود.
چرا که حساسیت و کنشگری اجتماعی را به سود خود نمیدیدند و از این رو در مایوس کردن بیشتر مردم میکوشیدند.
خبر بد آنکه این بیتفاوتی نسبت به سرنوشت عمومی کشور و جامعه کار را به جایی رسانده که عدهای امیدوار به دخالت خارجی، رویاهای تحقق نیافته خویش را در رویدادهایی میبینند که کابوسی است برای آنان که هنوز به این سرزمین مهری در دل دارند.
7420/ 5054
هرچند که این هیاهوها باعث نشده است تا تشنگان خدمت و شیفتگان قدرت بیکار بمانند و از وظیفه سنگینی که بر دوششان نهاده شده غافل باشند.
اصحاب سیاست در ایران از یک سو تحولات غیرقابل پیشبینی منطقه را نگرانند و از دیگر سو نیمنگاهی به بهارستان دوختهاند که طالع اگر مدد کند، طعم حضور در آن را بچشند.
مجلس در این اوضاع و احوال نه تنها به بخشی از ملوکالطوایفی قدرت در ایران بدل شده است که ای بسا در راس آن قرار دارد.
اوضاعی که خانه ملت را بر صاحبخانه تنگ کرده و به جز لحظاتی از زبان معدود افرادی صدای ملت از آن به گوش نمیرسد.
در چنین وانفسایی، به نظر میرسد مهرهچینی افراد و گروههای سیاسی به آرامی در جریان است تا در بزنگاه انتخابات بتوانند از این مهرهچینی به نفع خویش بهره لازم را ببرند.
بخشی از عزل و نصبهایی که در روزهای گذشته در مجموعههای صنعتی شهرستان سیرجان رخ داده در پرتو این معادلات و معاملات پنهان، صورتی قابل فهم پیدا میکنند و تکذیبهای پیاپی هم به مصداق قسم حضرت عباسی هستند که هرچه بیشتر بر آن تاکید و اصرار شود، تشت رسوایی صاحبان سخن را با صدایی رساتر از بام به زیر میافکند.
در این عزل و نصبهای ناشی از دعواهای سیاسی اگر چه خیر و نفعی برای اندک صاحبان ثروت و قدرت نهفته است اما برای انبوه خلق محروم از حقوق اقتصادی و اجتماعی خویش جز شر نتیجهای ندارد.
از همین روست که صرفا با خندهای تلخ به صحنه ای مینگرند که هر اتفاقش برای ایشان بیمعنا به نظر میرسد.
بیاعتمادی کار را به جایی رسانده که در افواه عمومی دیگ جوشان سیاست را به «دیگی که برای ما نمیجوشه...» پیوند میزنند.
در امتداد این بیاعتمادی، رویداد تلخ دیگری که روز به روز ابعاد آن گسترده میشود، بیتفاوتی است، احتمالا در ایامی نهچندان دور، این بیتفاوتی مایه خوشحالی برخی از بازیگران عرصهی قدرت بود.
چرا که حساسیت و کنشگری اجتماعی را به سود خود نمیدیدند و از این رو در مایوس کردن بیشتر مردم میکوشیدند.
خبر بد آنکه این بیتفاوتی نسبت به سرنوشت عمومی کشور و جامعه کار را به جایی رسانده که عدهای امیدوار به دخالت خارجی، رویاهای تحقق نیافته خویش را در رویدادهایی میبینند که کابوسی است برای آنان که هنوز به این سرزمین مهری در دل دارند.
7420/ 5054
کپی شد