در این یادداشت آمده است: امروز سالروز رخداد تلخ زلزله است . سالروز جان باختن جمع کثیری از هم استانیهای عزیزمان، مصدوم شدن و داغدار شدن و بی خانمانی خیل عظیمی از ساکنان صبور و مرزدار غرب استان کرمانشاه.
این طعم ناگوار، فراموش ناشدنی و این زخم عمیق ، التیام ناپذیر است ، بخصوص برای آنان که داغ جانسوز یکساله فراق عزیزان شان را به دوش می کشند ؛ آنان که برای همیشه دچار نقص عضو و رنجوری تن شدند و برای آنان که داشته ولو اندک خود را از خانه و اسباب زندگی و معیشت از دست دادند.
نه تنها برای من که زاده و بالیده در آن مناطق هستم ، که این اتفاق جانکاه برای هر ایرانی ، سخت و دردآور بود و نشان این اشتراک احساس ، شراکت همه هم میهنان در سراسر کشور عزیزمان در تامین نیازمندی های مردم مصیبت دیده بود ، از خورد و خوراک تا اثاث زندگی و سرپناه و .... که به راستی در کنار تاریخ زلزله، خود تاریخ ساز شد.
یک سال گذشته برای همکاران من در گستره پر مسئولیت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه پر از بیم و امید ، سرشار از انگیزه و اشتیاق و همراه با اضطراب و التهاب گذشت. ما سوگند خورده ی کمک به بیماران بودیم و از همان 'ساعت 21 تلخ' در جان همکاران مان شور نجاتگری زبانه کشید ، با تمام توان و وجود درکنار مردم ، برای کمک به حادثه دیدگان شتافتیم ، این آغاز راه سخت یک ساله ما بود که از امداد ونجات به مداوا و مراقبت ، جراحی و ترمیم ، بستری و پرستاری رسید و پس از آن بود دریافتیم نمی توان پس از ترخیص از بیمارستان ، بیماران را رها کرد ، پس ، برای آنان اقامت سراهایی کارسازی کردیم تا دوران نقاهت را در میان آوار و تنگنای چادر نگذرانند.
حال باید برای بازتوانی شان برنامه ریزی می کردیم و برای حمایت روانی ، پشتیبان شان می شدیم . همزمان باید مراکز بهداشتی و درمانی را فعال می کردیم تا خدمت مهم این حوزه ، متوقف نشود ، باید مایحتاج بیمارستانهای صحرایی برپا شده را تامین می کردیم و به بیماران روزافزون جدید رسیدگی می کردیم. هم زمان که بخشی از همکاران من در این مقوله ها می کوشیدند ، برخی دیگر در اندیشه و عمل پیشگیری ، شب و روز را به هم می دوختند. می دانستیم که اپیدمی می توانست در صورت بروز ، به مراتب چندین برابر جانباختگان زلزله ، مردم عزیز را از دست ما بگیرد . پس این مهم را با بهره از دانش وتجربه به پیش بردیم و تازه همزمان با این دغدغه جدی باید داروها ، تجهیزات و ملزومات پزشکی مورد نیاز را تهیه می کردیم و ....
اندکی که گذشت ، دست به کار ساختن شدیم. ما خانه های بهداشت مان را ویران و مراکز سلامت مان را تخریب شده یافتیم و دو بیمارستان آسیب دیده ، روی دست مان مانده بود . اینجا بود که خیرین به یاری مان آمدند و دوشادوش ما برای عمران ، همت کردند. در تمام این مراحل ، مسئولان کشور از وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و معاونان تا استاندار و مسئولان استانی و منتخبان مردمی همه سیاستگذاران و مدیران مربوطه ، متولیان سلامت را یاوری کردند و خود در بطن این «جهاد سلامت» تلاش کردند.
شاید آنچه در یک سال گذشته ، گذشت را نتوان در این یادداشت آورد ؛ اما می توان گفت، اکنون امیدها بر بیم هایمان غلبه کرده و اطمینان بر اضطرابهایمان چیره شده است و حالا درحالی که از بزنگاه بحرانی یکسال گذشته عبور کرده ایم، فرصتی است تا بی آنکه بخواهم منتی بر مردم بگذارم از همکاران خودم تشکر کنم . از پرستاری که نوزادی را به سینه فشرد تا از مهلکه برهاند تا بهورزی که تمام اعضای خانواده اش را ازدست داد ، اما مهار کارش از دست نیفتاد. از
پرستارانی که شبها و روزها نخوابیدند تا مدیرانی که خون دل خوردند، از پزشکانی که نه تنها به مال که به جان یاور مردم شدند و کارشناسان بهداشتی و درمانی که وجب به وجب روستاها را بارها و بارها پیمودند. از دانشجویانی که از همان اول به نجاتگری همت کردند و از اساتیدی که چراغ راه ما در آن تاریکی وحشت فزا شدند. از کارکنانی که افتخار پشتیبانی را برای خود ذخیره کردند تا مددکارانی که با مردم درد کشیدند. از پرسنل بی ادعای اورژانسها و بخش ها و اتاق های عمل و بیمارستانها تا توان بخشان که مصدومان را توان ایستادن بخشیدند و امدادگران فوریتها که رکوردی افتخارآمیز از فعالیت خود برجای گذاشتند.
ما خانواده 15 هزار نفری دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در این خدمت یک ساله ، یک دل بودیم و هیچ اکسیری چون آن نبود تا خدمات ما را نزد شما مقبول نماید.
من اکنون به خود می بالم که پس از آن همه تلاش که البته بیش از وظیفه نبوده و تاکید می کنم برکسی منتی نداریم ، 2 بیمارستان را مقاوم و امن در کنار یک بیمارستان صحرایی و ده ها خانه بهداشت افتتاح می کنیم و در حالی که بدون بحران بهداشتی به سالگرد زلزله رسیده ایم ، همچنان بر پیمان قلبیمان در خدمت به مردم استواریم.
آثار زلزله را شاید گذر ایام بروبد ، اما بزرگی ملت شریف ایران همواره می ماند و امیدوارم چون گذشته ، ما و همکاران مان را لایق افتخار خدمت به خود برای ارتقای سلامت تان بدانید و گاه به لبخندی ،خستگی یک ساله را از تن و جان عزیزشان دور کنید که رضایت شما که بی شک رضایت پروردگار را درپی دارد ، ما را بس است.
8066
این طعم ناگوار، فراموش ناشدنی و این زخم عمیق ، التیام ناپذیر است ، بخصوص برای آنان که داغ جانسوز یکساله فراق عزیزان شان را به دوش می کشند ؛ آنان که برای همیشه دچار نقص عضو و رنجوری تن شدند و برای آنان که داشته ولو اندک خود را از خانه و اسباب زندگی و معیشت از دست دادند.
نه تنها برای من که زاده و بالیده در آن مناطق هستم ، که این اتفاق جانکاه برای هر ایرانی ، سخت و دردآور بود و نشان این اشتراک احساس ، شراکت همه هم میهنان در سراسر کشور عزیزمان در تامین نیازمندی های مردم مصیبت دیده بود ، از خورد و خوراک تا اثاث زندگی و سرپناه و .... که به راستی در کنار تاریخ زلزله، خود تاریخ ساز شد.
یک سال گذشته برای همکاران من در گستره پر مسئولیت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه پر از بیم و امید ، سرشار از انگیزه و اشتیاق و همراه با اضطراب و التهاب گذشت. ما سوگند خورده ی کمک به بیماران بودیم و از همان 'ساعت 21 تلخ' در جان همکاران مان شور نجاتگری زبانه کشید ، با تمام توان و وجود درکنار مردم ، برای کمک به حادثه دیدگان شتافتیم ، این آغاز راه سخت یک ساله ما بود که از امداد ونجات به مداوا و مراقبت ، جراحی و ترمیم ، بستری و پرستاری رسید و پس از آن بود دریافتیم نمی توان پس از ترخیص از بیمارستان ، بیماران را رها کرد ، پس ، برای آنان اقامت سراهایی کارسازی کردیم تا دوران نقاهت را در میان آوار و تنگنای چادر نگذرانند.
حال باید برای بازتوانی شان برنامه ریزی می کردیم و برای حمایت روانی ، پشتیبان شان می شدیم . همزمان باید مراکز بهداشتی و درمانی را فعال می کردیم تا خدمت مهم این حوزه ، متوقف نشود ، باید مایحتاج بیمارستانهای صحرایی برپا شده را تامین می کردیم و به بیماران روزافزون جدید رسیدگی می کردیم. هم زمان که بخشی از همکاران من در این مقوله ها می کوشیدند ، برخی دیگر در اندیشه و عمل پیشگیری ، شب و روز را به هم می دوختند. می دانستیم که اپیدمی می توانست در صورت بروز ، به مراتب چندین برابر جانباختگان زلزله ، مردم عزیز را از دست ما بگیرد . پس این مهم را با بهره از دانش وتجربه به پیش بردیم و تازه همزمان با این دغدغه جدی باید داروها ، تجهیزات و ملزومات پزشکی مورد نیاز را تهیه می کردیم و ....
اندکی که گذشت ، دست به کار ساختن شدیم. ما خانه های بهداشت مان را ویران و مراکز سلامت مان را تخریب شده یافتیم و دو بیمارستان آسیب دیده ، روی دست مان مانده بود . اینجا بود که خیرین به یاری مان آمدند و دوشادوش ما برای عمران ، همت کردند. در تمام این مراحل ، مسئولان کشور از وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و معاونان تا استاندار و مسئولان استانی و منتخبان مردمی همه سیاستگذاران و مدیران مربوطه ، متولیان سلامت را یاوری کردند و خود در بطن این «جهاد سلامت» تلاش کردند.
شاید آنچه در یک سال گذشته ، گذشت را نتوان در این یادداشت آورد ؛ اما می توان گفت، اکنون امیدها بر بیم هایمان غلبه کرده و اطمینان بر اضطرابهایمان چیره شده است و حالا درحالی که از بزنگاه بحرانی یکسال گذشته عبور کرده ایم، فرصتی است تا بی آنکه بخواهم منتی بر مردم بگذارم از همکاران خودم تشکر کنم . از پرستاری که نوزادی را به سینه فشرد تا از مهلکه برهاند تا بهورزی که تمام اعضای خانواده اش را ازدست داد ، اما مهار کارش از دست نیفتاد. از
پرستارانی که شبها و روزها نخوابیدند تا مدیرانی که خون دل خوردند، از پزشکانی که نه تنها به مال که به جان یاور مردم شدند و کارشناسان بهداشتی و درمانی که وجب به وجب روستاها را بارها و بارها پیمودند. از دانشجویانی که از همان اول به نجاتگری همت کردند و از اساتیدی که چراغ راه ما در آن تاریکی وحشت فزا شدند. از کارکنانی که افتخار پشتیبانی را برای خود ذخیره کردند تا مددکارانی که با مردم درد کشیدند. از پرسنل بی ادعای اورژانسها و بخش ها و اتاق های عمل و بیمارستانها تا توان بخشان که مصدومان را توان ایستادن بخشیدند و امدادگران فوریتها که رکوردی افتخارآمیز از فعالیت خود برجای گذاشتند.
ما خانواده 15 هزار نفری دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در این خدمت یک ساله ، یک دل بودیم و هیچ اکسیری چون آن نبود تا خدمات ما را نزد شما مقبول نماید.
من اکنون به خود می بالم که پس از آن همه تلاش که البته بیش از وظیفه نبوده و تاکید می کنم برکسی منتی نداریم ، 2 بیمارستان را مقاوم و امن در کنار یک بیمارستان صحرایی و ده ها خانه بهداشت افتتاح می کنیم و در حالی که بدون بحران بهداشتی به سالگرد زلزله رسیده ایم ، همچنان بر پیمان قلبیمان در خدمت به مردم استواریم.
آثار زلزله را شاید گذر ایام بروبد ، اما بزرگی ملت شریف ایران همواره می ماند و امیدوارم چون گذشته ، ما و همکاران مان را لایق افتخار خدمت به خود برای ارتقای سلامت تان بدانید و گاه به لبخندی ،خستگی یک ساله را از تن و جان عزیزشان دور کنید که رضایت شما که بی شک رضایت پروردگار را درپی دارد ، ما را بس است.
8066
کپی شد