بازهم آتش به جان بوته زارها، چمنزارها، مراتع، جنگل ها و پوشش گیاهی می افتد. زمین خشک و تشنه و گرگرفته. گیاهان و شاخ و برگ درختان و درختچه ها در زیر گرمای کشنده خورشید تابستان، له له می زنند و انتظار دستی مهربان را می کشند تا آنها را به جرعه ای آب مهمان کند.
جانوران به زیرسایه سار درختان و گیاهان پناه برده اند تا از دست گرمای طاقت فرسا در امان باشند و همین جاست که یک بی احتیاطی، یک غفلت، یک سهل انگاری، یک بی مسئولیتی و... برای ساعاتی تفریح و خوش گذرانی در دامان مهربان طبیعت، توسط ما انسان ها فاجعه می آفریند.
شمال و جنوب و غرب وشرق کشورمان از دست این بلای انسانی درامان نیست. زاگرس این نماد استقامت و پایداری با درختان انبوه بلوطش، قرن های متمادی است که میزبان مهربان حیات وحش و انسان ها است و ارمغان ما انسان ها و این اشرف مخلوقات برای آنها، زباله و پسماند، قطع کردن و سوزاندن و سیاه کردن آنها در آتش ندانم کاری و بی مسئولیتی است که در نهایت، نابودی این ذخایر ارزشمند زیستی را به دنبال دارد.
دامان زاگرس دیگر جای امنی برای سنجاب ها نیست. سالها است که زاگرس بوی کبک و لاک پشت سوخته می دهد.
دیرزمانی است که سمندر آتشین کردستانی و لرستانی درمیان شعله های آتش می سوزند و سرخ می شوند.
تا چشم کار می کند آتش است و آتش است و دود و بوی سوختگی. آتشی که با بی احتیاطی و سهل انگاری به فاجعه تبدیل می شود و دستان خالی مردم و دوست داران طبیعت و نیروی انسانی کم و امکانات و تجهیزات ناچیز ادارات دولتی هم کاری از پیش نمی برند.
نبرد نابرابر با آتش تمام می شود و حاصل آن، سوختن هزاران هکتار جنگل و پوشش گیاهی و خاکستر شدن جانوران وحشی ساکن در آنست.
تا چشم کار می کند سیاهی و سکوت است که از بلوطستان به جا مانده است. جنگل بلوطی که تا چند روز پیش پر از صدای پرندگان خوش آواز بود و جای دویدن و رمیدن جانورانی که حالا یا آواره شده اند و یا جزئی از خاکستر خاموش. آنچه باقی مانده است، درختان کهنسالی است که ایستاده مرده اند و سیاه شده اند و لاشه های سوخته جانورانی که سر بر زمین سوخته گذاشته اند تا روایتگر دستی باشند که نابخردانه، کبریت نادانی و غفلت و بی مسئولیتی را به ایل و تبارشان کشید و سرزمینی کهن را به تلی از خاکستر تبدیل کرد.
آری تفریح و طبیعت گردی و جنگل گردی در دیار ما آتش، خاکستر، سیاهی و حسرت را در پی دارد. اما این روایت، اولین و آخرین ماجرای داغ دیدگی جنگل های خشک و تشنه بلوط آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، همدان، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، کهکیلویه و بویراحمد و خوزستان در فصل تابستان نیست.
با وقوع هرآتش سوزی، دوست داران وظیفه شناس و مسئولیت پذیر طبیعت با دستان خالی به جنگ شعله های آتش می روند و ادارات دولتی مرتبط هم با نفرات محدود و وسایل و تجهیزات ابتدایی، پای کارند اما نتیجه این نبرد نابرابر در سطحی وسیع و اغلب در مناطق صعب العبور با وجود خشکی و گرمای هوا و وزش شدید باد، معلوم و مشخص است.
تا زمانی که آموزش در این زمینه جدی گرفته نشود و فرهنگ استفاده صحیح از طبیعت و جلوه های زیبای آن در یکایک ما نهادینه نشود.
تا زمانی که بحران آتش سوزی درعرصه های طبیعی به اولویت و دغدغه دولت و حکومت و دستگاه های متولی اطلاع رسانی و فرهنگ عمومی جامعه تبدیل نشود.
تا زمانی که نیروی انسانی کافی، مجرب و آموزش دیده برای اطفای حریق به کار گرفته نشود.
تا زمانی که امکانات و تجهیزات و فناوری های پیشرفته به تعداد مورد نیاز، خریداری و فراهم نشود.
تا زمانی که مانورهای نمایشی و فرمالیته اطفای حریق در عرصه های طبیعی در دستور کار باشد.
و تا زمانی که ...
آش همین آش خواهد بود و کاسه همان کاسه و همچنان در بر روی این پاشنه خواهد چرخید.
یادمان باشد که یک غفلت و سهل انگاری به ظاهر کوچک در طبیعت، می تواند تبعات و نتایج وحشتناکی را به بار آورد.
یادمان باشد آتشی را که در طبیعت برمی افروزیم، ممکن است صدها و هزاران هکتار جنگل، پوشش گیاهی و حیات وحش ساکن در آن را نابود کند.
یادمان باشد که دستان و صورت های زیادی درهنگام خاموش کردن آتش در عرصه های طبیعی و جنگل می سوزند.
یادمان باشد زمین و گیاهان و درختان تشنه در تابستان، منتظر دستان سخاوتمندی هستند تا آنها را سیراب کنند. اگر آنها را سیراب نمی کنیم، کمترین کار این است که به رنج و عطش شان، سوختن و سیاه شدن اضافه نکنیم.
6108
**نویسنده: افشین جنتی (کارشناس اداره حفاظت محیط زیست کردستان)
**انتشار دهنده: امید بهمنی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.