در ادامه این مطلب به قلم یحیی صمدی آمده است: متانت و تواضع، صداقت و سادگی و حق گویی از صفات بارز اوست. به معنای واقعی کلمه توجه به همبستگی و وحدت همیشه در وجودش موج زده و مروج این مهم بوده است.
برای انعکاس وقایع، همیشه عزم راسخ و صبری زیاد داشته و کیفیت را بر کمیت و حق را بر ناحق ترجیح داده و قلمش در راه حق و صداقت و دفاع از ارزش های این سرزمین چرخیده است. اما مدتی است روزگار با او خوب تا نکرده و کسی که در راه کمک به همنوعان خود همیشه پیش قدم بوده چند صباحی است در بستر بیماری اسیر و گرفتار درد شده است.
وقتی در 15 خرداد سال 63، بانه توسط رژیم بعثی بمباران شد و ده ها شهید و مجروح نتیجه این تجاوز رژیم صدام بود وی برای تهیه گزارش به این شهر اعزام شده بود اما به جای قلم در دستانش، به هر انگشتش یک سرم وصل بود و سرپا در داخل هلی کوپتر ایستاده بود تا بتواند به زخمی ها و مردم آسیب دیده خدمتی بکند و این نمونه ای از خدمات و دلسوزی این خبرنگار مردمی است که امروز در بیمارستان توحید سنندج با وجود گذشت بیش از 2 سال همچنان با بیماری دست و پنجه نرم می کند و صبورانه می گوید: 'خدا بزرگ است، خواست خدا هرچه باشد شکرگزارم'.
ابراهیم دلاوری روزنامه نگار و خبرنگار پیشکسوت کردستانی مهربان مردی که بیش از 25 سال از عمرش را صرف سخت ترین و خطرناک ترین شغل دنیا کرده است. انسانی زحمت کش و صبور که هر روز زمان گرگ و میش هوا از قروه به سوی سنندج حرکت می کرد و تا غروب به عشق کار و خدمت به دیارش می ماند و دوباره همان مسیر را بر می گشت و گرما و سرما و برف و کولاک و سختی راه هیچ وقت مانع کار و تلاشش نشد اما این روزها بر روی تخت بیمارستان منتظر و چشم به راه اقدام نتیجه بخش و مؤثر مسؤلان و مدیران حوزه کاری اش است تا شاید چند سال باقی مانده عمرش را در کنار همسر و فرزندانش حداقل با وجود بیماری به آرامی بگذراند.
در طول دوران و به ویژه سده های اخیر هنرمندان و فعالانی بودند و هستند که میراث داران فرهنگ این مرز و بوم بوده و برای حفظ و ارتقای ارزش های آیینی و ملی آن عرق ریخته و خون دلها خورده اند تا امروز کردستان به عنوان استانی فرهنگی در دنیا شناخته شود اما متاسفانه همیشه باید یکی از فعالان عرصه های فرهنگ ما وفات کند تا به فکر نخبگان و فرهیختگان خود بیفتیم و برای آنها یادمان و گرامیداشت برگزار کینم و در واقع اگر روزی غیر این پیش آید، باید تعجب کرد.
ابراهیم بیش از دو سال است که در بستر بیماری است و برای نتیجه و حق الزحمه یک عمر فعالیت صادقانه اش هنوز چشم به راه مسؤلان است و حق و حقوق صنفی امثال این خبرنگار پیشکسوت در این کشور توسط چه کسانی باید پیگیری و به نتیجه برسد و چرا کسی جوابگو نیست.
متاسفم از عملکرد ضعیف نهادهای مرتبط و مسؤلان این حوزه که هنوز قدمی اساسی برای رفع مشکلات ابراهیم برنداشته و اقدامی درخور برای درمان بیماری اش نیز انجام نداده اند.
نوشتن از مردی که نامروتی روزگار، زندگی را برایش سخت کرده است، سخت است اما همگامی تعدادی از مسؤلان و مدیران دیگر حوزه ها به ویژه فعالان حوزه فرهنگ و رسانه در پیگیری وضعیت ابراهیم، و عیادت و دیدار با وی نشان می دهد عشق و فتوت در این دیار مردنی نیست و خوشبختانه زمینه بهبودی و شادی و نشاط برای این پیشکسوت را فراهم کرده است.
آیا مستحق است خبرنگاری که بیش از 25 سال از زندگی خود را وقف ترویج و تقویت و ارتقاء ارزش های فرهنگی، اجتماعی و ورزشی کرده و در تعالی و رشد این حوزه ها خون دلها خورده و در تهاجم فرهنگی و جنگ نرم بیگانگان خود سدی بوده به حال خود رها شود و در بستر بیماری با صدای مظلومانه از بیمه و تصویب کار افتادگی اش سخن بگوید و از آینده زن و فرزندانش اشک در چشمانش خشک و بی صدا شود آیا این است عدالت و حمایت از سربازان جنگ نرمی که از خود مایه گذاشته و می گذارند.
ابراهیم دلاوری، که این روزها احوال خوشایندی ندارد، اما همچنان با اخلاق، خونگرم و خوشرو در بیمارستان میزبان مسؤلان و مدیران استان و فعالان رسانه و فرهنگ و ورزش و دیگر حوزه هاست و این روال خوشبختانه ادامه دارد.
ابراهیم که در قروه مدت زیادی است به دلیل از دست دادن کلیه هایش دیالیز می شود به دلیل وخیم شدن وضعیت بیماری اش و مبتلا شدن به عفونت و رشد دیابتش به بیمارستان توحید سنندج اعزام شد؛ در اوایل وضعیت مناسبی نداشت اما خوشبختانه با تلاش کادر پزشکی به لحاظ وضعیت روحی و جسمی، شرایط بهتری نسبت به چند روز قبل دارد و امیدواریم هرچه زودتر بتواند توان جسمانی و بهبودی کامل را بدست بیاورد.
ابراهیم دلاوری پیشکسوت عرصه رسانه و مطبوعات استان نزدیک به سه دهه است که در این عرصه مشغول فعالیت بوده و در روزنامه کیهان سرپرستی کردستان و دیگر نشریات استان به عنوان خبرنگار اجتماعی و ورزشی فعالیت کرده است اما از دو سال پیش به دلیل بیماری در منزل به سر می برد.
حرفه خبرنگاری، حرفه ای سخت است، خطرناک و دارای مشکلات خاص خود می باشد و این به علت خطرات فراوانی است که خبرنگاران به هنگام فعالیت با آن روبرو می شوند اما یکی از ابزارها و شرایط اصلی پیشرفت و توسعه هر کشوری به ویژه در عرصه های فرهنگی و اجتماعی رسانه ها و به تبع آثار و تلاش خبرنگاران است.
کشور ما به عنوان یک کشور در حال توسعه و به ویژه کردستان طبیعتاً نیاز دارد که توجه ویژه به خبرنگار را جهت روند توسعه مدنظر قرار دهد و از توانایی و آثار و نظرات و ایده های این قشر فهیم بهره بگیرد.
متأسفانه در برخی از نقاط کشور و به ویژه استان کردستان در بسیاری از موارد و تعدادی از نهادها و سازمان ها نگاهی ابزاری به خبرنگار دارند.
یادمان نرود اگر فرهیختگان، هنرمندان، نویسندگان، روشنفکران، روزنامه نگاران و خبرنگاران کشورمان با معضلاتی روبرو باشند و مشکلاتشان در حد و اندازه های آنان برطرف نشود شاهد پیشرفت در دیگر حوزه ها نخواهیم نبود پس برای سربلندی و توسعه این آب و خاک این موضوع را کم اهمیت جلوه ندهیم.
قدر این سرمایه های ملی، معنوی و ثمر بخش را با اقدامات درخور و نتیجه بخش بدانیم چرا که اینان آبروی ما هستند و آبرویمان را بهتر و بیشتر و ارزنده تر پاس بداریم.
ایران و کردستان مامن رشد بزرگ مردان اهل فرهنگ و ادب و فتوت بوده است و آئین جوانمردی در هیچ جا به اندازه سرزمین پهناور ایران مورد توجه نبوده است اما این روزها و وضعیت روزگار این ارزش را با کم رنگی مواجه کرده و سایه کم لطفی آن هر روز بیشتر می شود اما باید قدردان همدیگر باشیم و قدرشناس کسانی باشیم که برای این مردم، برای فرهنگ و ارزش های این دیار زحمت کشیده و می کشند تا نام ایران و کردستان لطمه نبیند و مروت و انسانیت و عشق به وطن و همنوع و مردم ارزش و شرافت آن کم رنگ نشود.
همه به ویژه مسؤلان به خود آییم و قدر فرهیختگان، نخبگان، هنرمندان و دلسوزان عرصه های مختلف را بدانیم و آن ها را تکریم و پاس بداریم و بدانیم کم توجهی به آنان ضررهای زیادی را متوجه جامعه خواهد کرد و تابلو و نماد هر مملکتی هنرمندان، نویسندگان، خبرنگاران و فرهیختگان آن هستند تابلوهای خودمان را کدر نکینم و آنها را پاکیزه و زیباتر نگه داریم، به این نکته امروز بیاندیشیم که فردا خیلی دیر است و پشیمانی سودی نخواهد داشت.
6108
برای انعکاس وقایع، همیشه عزم راسخ و صبری زیاد داشته و کیفیت را بر کمیت و حق را بر ناحق ترجیح داده و قلمش در راه حق و صداقت و دفاع از ارزش های این سرزمین چرخیده است. اما مدتی است روزگار با او خوب تا نکرده و کسی که در راه کمک به همنوعان خود همیشه پیش قدم بوده چند صباحی است در بستر بیماری اسیر و گرفتار درد شده است.
وقتی در 15 خرداد سال 63، بانه توسط رژیم بعثی بمباران شد و ده ها شهید و مجروح نتیجه این تجاوز رژیم صدام بود وی برای تهیه گزارش به این شهر اعزام شده بود اما به جای قلم در دستانش، به هر انگشتش یک سرم وصل بود و سرپا در داخل هلی کوپتر ایستاده بود تا بتواند به زخمی ها و مردم آسیب دیده خدمتی بکند و این نمونه ای از خدمات و دلسوزی این خبرنگار مردمی است که امروز در بیمارستان توحید سنندج با وجود گذشت بیش از 2 سال همچنان با بیماری دست و پنجه نرم می کند و صبورانه می گوید: 'خدا بزرگ است، خواست خدا هرچه باشد شکرگزارم'.
ابراهیم دلاوری روزنامه نگار و خبرنگار پیشکسوت کردستانی مهربان مردی که بیش از 25 سال از عمرش را صرف سخت ترین و خطرناک ترین شغل دنیا کرده است. انسانی زحمت کش و صبور که هر روز زمان گرگ و میش هوا از قروه به سوی سنندج حرکت می کرد و تا غروب به عشق کار و خدمت به دیارش می ماند و دوباره همان مسیر را بر می گشت و گرما و سرما و برف و کولاک و سختی راه هیچ وقت مانع کار و تلاشش نشد اما این روزها بر روی تخت بیمارستان منتظر و چشم به راه اقدام نتیجه بخش و مؤثر مسؤلان و مدیران حوزه کاری اش است تا شاید چند سال باقی مانده عمرش را در کنار همسر و فرزندانش حداقل با وجود بیماری به آرامی بگذراند.
در طول دوران و به ویژه سده های اخیر هنرمندان و فعالانی بودند و هستند که میراث داران فرهنگ این مرز و بوم بوده و برای حفظ و ارتقای ارزش های آیینی و ملی آن عرق ریخته و خون دلها خورده اند تا امروز کردستان به عنوان استانی فرهنگی در دنیا شناخته شود اما متاسفانه همیشه باید یکی از فعالان عرصه های فرهنگ ما وفات کند تا به فکر نخبگان و فرهیختگان خود بیفتیم و برای آنها یادمان و گرامیداشت برگزار کینم و در واقع اگر روزی غیر این پیش آید، باید تعجب کرد.
ابراهیم بیش از دو سال است که در بستر بیماری است و برای نتیجه و حق الزحمه یک عمر فعالیت صادقانه اش هنوز چشم به راه مسؤلان است و حق و حقوق صنفی امثال این خبرنگار پیشکسوت در این کشور توسط چه کسانی باید پیگیری و به نتیجه برسد و چرا کسی جوابگو نیست.
متاسفم از عملکرد ضعیف نهادهای مرتبط و مسؤلان این حوزه که هنوز قدمی اساسی برای رفع مشکلات ابراهیم برنداشته و اقدامی درخور برای درمان بیماری اش نیز انجام نداده اند.
نوشتن از مردی که نامروتی روزگار، زندگی را برایش سخت کرده است، سخت است اما همگامی تعدادی از مسؤلان و مدیران دیگر حوزه ها به ویژه فعالان حوزه فرهنگ و رسانه در پیگیری وضعیت ابراهیم، و عیادت و دیدار با وی نشان می دهد عشق و فتوت در این دیار مردنی نیست و خوشبختانه زمینه بهبودی و شادی و نشاط برای این پیشکسوت را فراهم کرده است.
آیا مستحق است خبرنگاری که بیش از 25 سال از زندگی خود را وقف ترویج و تقویت و ارتقاء ارزش های فرهنگی، اجتماعی و ورزشی کرده و در تعالی و رشد این حوزه ها خون دلها خورده و در تهاجم فرهنگی و جنگ نرم بیگانگان خود سدی بوده به حال خود رها شود و در بستر بیماری با صدای مظلومانه از بیمه و تصویب کار افتادگی اش سخن بگوید و از آینده زن و فرزندانش اشک در چشمانش خشک و بی صدا شود آیا این است عدالت و حمایت از سربازان جنگ نرمی که از خود مایه گذاشته و می گذارند.
ابراهیم دلاوری، که این روزها احوال خوشایندی ندارد، اما همچنان با اخلاق، خونگرم و خوشرو در بیمارستان میزبان مسؤلان و مدیران استان و فعالان رسانه و فرهنگ و ورزش و دیگر حوزه هاست و این روال خوشبختانه ادامه دارد.
ابراهیم که در قروه مدت زیادی است به دلیل از دست دادن کلیه هایش دیالیز می شود به دلیل وخیم شدن وضعیت بیماری اش و مبتلا شدن به عفونت و رشد دیابتش به بیمارستان توحید سنندج اعزام شد؛ در اوایل وضعیت مناسبی نداشت اما خوشبختانه با تلاش کادر پزشکی به لحاظ وضعیت روحی و جسمی، شرایط بهتری نسبت به چند روز قبل دارد و امیدواریم هرچه زودتر بتواند توان جسمانی و بهبودی کامل را بدست بیاورد.
ابراهیم دلاوری پیشکسوت عرصه رسانه و مطبوعات استان نزدیک به سه دهه است که در این عرصه مشغول فعالیت بوده و در روزنامه کیهان سرپرستی کردستان و دیگر نشریات استان به عنوان خبرنگار اجتماعی و ورزشی فعالیت کرده است اما از دو سال پیش به دلیل بیماری در منزل به سر می برد.
حرفه خبرنگاری، حرفه ای سخت است، خطرناک و دارای مشکلات خاص خود می باشد و این به علت خطرات فراوانی است که خبرنگاران به هنگام فعالیت با آن روبرو می شوند اما یکی از ابزارها و شرایط اصلی پیشرفت و توسعه هر کشوری به ویژه در عرصه های فرهنگی و اجتماعی رسانه ها و به تبع آثار و تلاش خبرنگاران است.
کشور ما به عنوان یک کشور در حال توسعه و به ویژه کردستان طبیعتاً نیاز دارد که توجه ویژه به خبرنگار را جهت روند توسعه مدنظر قرار دهد و از توانایی و آثار و نظرات و ایده های این قشر فهیم بهره بگیرد.
متأسفانه در برخی از نقاط کشور و به ویژه استان کردستان در بسیاری از موارد و تعدادی از نهادها و سازمان ها نگاهی ابزاری به خبرنگار دارند.
یادمان نرود اگر فرهیختگان، هنرمندان، نویسندگان، روشنفکران، روزنامه نگاران و خبرنگاران کشورمان با معضلاتی روبرو باشند و مشکلاتشان در حد و اندازه های آنان برطرف نشود شاهد پیشرفت در دیگر حوزه ها نخواهیم نبود پس برای سربلندی و توسعه این آب و خاک این موضوع را کم اهمیت جلوه ندهیم.
قدر این سرمایه های ملی، معنوی و ثمر بخش را با اقدامات درخور و نتیجه بخش بدانیم چرا که اینان آبروی ما هستند و آبرویمان را بهتر و بیشتر و ارزنده تر پاس بداریم.
ایران و کردستان مامن رشد بزرگ مردان اهل فرهنگ و ادب و فتوت بوده است و آئین جوانمردی در هیچ جا به اندازه سرزمین پهناور ایران مورد توجه نبوده است اما این روزها و وضعیت روزگار این ارزش را با کم رنگی مواجه کرده و سایه کم لطفی آن هر روز بیشتر می شود اما باید قدردان همدیگر باشیم و قدرشناس کسانی باشیم که برای این مردم، برای فرهنگ و ارزش های این دیار زحمت کشیده و می کشند تا نام ایران و کردستان لطمه نبیند و مروت و انسانیت و عشق به وطن و همنوع و مردم ارزش و شرافت آن کم رنگ نشود.
همه به ویژه مسؤلان به خود آییم و قدر فرهیختگان، نخبگان، هنرمندان و دلسوزان عرصه های مختلف را بدانیم و آن ها را تکریم و پاس بداریم و بدانیم کم توجهی به آنان ضررهای زیادی را متوجه جامعه خواهد کرد و تابلو و نماد هر مملکتی هنرمندان، نویسندگان، خبرنگاران و فرهیختگان آن هستند تابلوهای خودمان را کدر نکینم و آنها را پاکیزه و زیباتر نگه داریم، به این نکته امروز بیاندیشیم که فردا خیلی دیر است و پشیمانی سودی نخواهد داشت.
6108
کپی شد