این گزاره چه به طنز بیان شود چه به عنوان یک دیدگاه نوستالژیک، یک واقعیت را نمایان می کند که در گذشته برخی از ابزار در همگرایی خانواده ها بی اثر نبوده است.
امروز اگر هر اتاق برای خود یک بخاری دارد و هر فرد در خانواده یک اتاق ، در گذشته همه دور یک میز کرسی یا چراغ جمع می شوند و در باره کار و کشت و کشاورزی بحث می کردند تا یک همگرایی کاری در بین آنها شکل بگیرد.
اما این روزها حتی برخی از ابزارهای ارتباطی که خود مولفه ارتباط دهنده هستند ، باعث دوری و دوستی بین برخی از خانواده ها شده اند.
در عصر دیجیتال کدام ابزار ارتباطی می تواند نهاد خانواده را دور یکدیگر جمع کند؟ این سوالی است که می توان به صورت تحلیلی به آن پرداخت.
اما در گذشته ابزار که نه حتی برخی از آیین ها در تحکم بخشی به همگرایی خانواده ها نقش کلیدی داشتند که نمونه آن نوروز و شب چله بوده است.
شب چله در نزد ایرانیان تنها عیدی است که در شب برگزار می شد و به گونه ای شب راهبردی برای آینده کشت محصول کشاورزی بود.
در بین ایرانیان شب چله ورود به زمستانی است که بارش شب هنگام چله نوید بخش آینده روشن برای کشاورزان بوده است.
در قلمرو مرزهای فرهنگی شب چله که به نام شب یلدا در ادبیات پارسی مشهور است، شاعران و ناظمان بر این عقیده بوده اند که این شب زایش دوباره خورشید بر تنگنای تاریکی زمستان است.
برخی از منتقدان متاخر معقتدند در ادبیات قرن هفتم به بعد یلدا به معنای واقعی خود به کار نرفته است و استعاره ای از تاریکی و پیروزی بر اهریمن شب است.
سعدی علیه الرحمه در این باب می گوید :' هر که مجموع نباشد به تماشا نرود / یار با یار سفرکرده به تنها نرود - باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود'.
اما تعدادی از منتقدان عقیده دارند در همسان پنداری شب یلدا با شب چله ایرانی تفاوتی هایی وجود دارد که به درستی به آن پرداخته نشده است و یلدا آنگونه که شعرایی مانند سعدی و حافظ عنوان کرده اند، مترادف با نوروز قلمداد شده است.
پارسی زبانان بر اساس گاه شمار جلالی در شب نخستین روز شمار زمستانی بر چله گاه خردورزی می نشستند و پگاه نخستین روز زمستان را پیروزمندی خورشید و ظفر بر تاریکی می نامیدند.
در نزد ایرانیان شبی با نام ˈیلدا ˈدر عصر باستان به شکل کنونی وجود نداشته است و در دوره های تاریخی این واژه سریانی به فراوانی به جای شب چله پارسی به کار برده شد.
یلدا نام سریانی تولد بود، همتراز واژه 'سوشینات' به مفهوم جشن که بعدها این کلمه نخستین بار به عنوان جشن 'انقلاب زمستانی' در نخستین شب آغاز زمستان به کار برده شده است.
شب چله بزرگ که بعدها شب یلدا قلمداد شد از نمونه جشن های شبانه ایرانیان باستان بود که گونه ای از آن هنوز زنده و پابرجاست و خاستگاه مهر شب چله همان زایش خورشید است.
در آیین سنتی و باستانی شب چله رسم بر این آیین بود که مردمان 'میز پان' هفتگانه را بر پا می کردند و مردم در بلندترین شب سال به همدیگر هدیه می دادند تا کرسی پان ها دوستدار هم باشند.
در نزد ایرانیان جشن شبانه زمستان با روشنایی و نور پیوند خورده و آنها خورشید را نماد نیکی و مهربانی می پندارند و در جشن هایشان به آن احترام می گذارند که در گذشته در آخرین شب پاییز، بیدار می ماندند تا خود شاهد طلوع خوشه های خوش رنگ خورشید باشند.
دی ماه در ایران کهن چهار جشن بود شامل نخستین روز ماه دی، روز هشتم، پانزدهم و بیست و سوم و هم اکنون از این چهار جشن فقط شب نخستین روز دی ماه و چله نشینی و شب چله جشن گرفته می شود.
شب چله آخرین شب پاییز، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال است و واژه یلدا از آیین مهر و میترا به واژه نامه پارسی راه پیدا کرده است.
در سده چهارم میلادی بدلیل اشتباهی که در محاسبه کبیسه ها رخ داد، روز 25 دسامبر را (به جای روز 21 دسامبر) روز تولد میترا یا خورشید دانسته و تولد عیسی مسیح (ع) را نیز در این روز آغاز سال قرار دادند.
پایدار شدن شب چله را می توان از جمله شب زایش خورشید (مهر) به عنوان یکی از باورهای کهن، بلندترین شب سال، طولانی ترین تاریکی، شب ناخوشایند که از فردای این شب روز به کوتاهی می گراید و پایان برداشت محصول صیفی و آغاز فصل استراحت کشاورزان دانست.
ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی که آن را 'خرم روز' می نامند در دستگاه حکومتی و پادشاهی یاد می کند و نامی از شب یلدا به میان نمی آورد که می توان علت آن را خانوادگی و غیررسمی بودن آن بیان کرد.
جشن اول دی نیز به عنوان جشن 'خورما' به مفهوم جشن خورشید بوده که از این پس زمین برای زایش خورشید به سمت تازه شدن و بهار پیش می رود.
در گذشته در چهارمحال و بختیاری در این شب بخشی از محصولات به صورت بو دادن مورد استفاده قرار می گرفت و بخشی از این محصولات تفت داده شده به عنوان هدیه به تازه عروسان و دامادها تقدیم می شد.
شب یلدا در چهارمحال و بختیاری کرسی های زغال سوز برپا بود و همه اقوام گرد هم جمع می شدند و بزرگترها شاهنامه خوانی می کردند.
هندوانه به هیچ عنوان در ابتدا میوه شب یلدا محسوب نمی شد و چند دهه ای است که این محصول جالیزی جای خود را در شب چله ها باز کرده است.
پخت لبو و شلغم یکی از رسم های شب یلدا در چهارمحال و بختیاری بود که اکنون در بیشتر شهرها و روستاها این رسم دیگر وجود ندارد و تنقلات جای این محصولات زراعی را گرفته است.
برپا کردن کرسی با آتش زغال و چوب افرا، پختن آش کشک و بو دادن گندم و برنج و شاهدانه را بیشتر زنان خانه برعهده داشتند.
به گزارش ایرنا، از جمله آیین های این شب خواندن قصص قرآنی، نقالی و شاهنامه خوانی، 'اقبال هندوانه ای' و بررسی میزان کشت و برداشت محصول بوده که این اقبال هندوانه هنوز در برخی از نقاط تاجیکستان و افغانستان رایج است.
2097
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.