عباس آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی یادداشتی به مناسبت روز گرامیداشت مقام معلم نوشت و به بحران کرونا نیز اشاره کرد.
به گزارش جماران؛ متن یادداشت عباس آخوندی بدین شرح است:
چوگویی که فام خرد توختم
همه هرچ بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
حکیم ابوالقاسم فردوسی
به گفته فردوسی امسال روزگار یکی نغز بازی کرد و انسان مغرور، خودشیفته و متکی به تکنیک را که ادعای خدایی بر کره خاکی میکرد را به پیش آموزگار نشاند تا یک بار دیگر همه خیالهای خود را که به آنها صورت علمی داده بود، از نو بازخوانی کند. وهمها را برون بریزد و علم را که برای آدمی سودمند است برگزیند.
خدای رحمان در قرآن فرموده است که او قرآن را به عالمیان و آنچه آفریده است، یاد داد. انسان را آفرید و به او سخن آموخت. تا بداند که خورشید و ماه بر حسابی روانند و بوته و درخت به درگاه او چهره میسایند. او آسمان را برافراشت و میزان را برگذاشت و به آدمیان گفت: تا مبادا از اندازه درگذرید. پس ترازو به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید. او زمین را برای مردمان وانهاد[آیات یکم تا دهم سوره الرحمن].
دیرزمانی است که آدمی بهجای سخن گفتن زورآوری میکند و بهجای فهم طبیعت در صدد سلطه و بهجای پاسداشتن حرمت آفرینش کیهان و زمین و بهرهمندی از آن، در پی تصرف آن است. او در حق محیطِ زیست و زمین و آنچه برروی آن و یا در دلِ آن است رعایت جانب انصاف نمیکند و زمینی را که پروردگار برای او وانهاده است خود به دست خود به ویرانی میکشد. خلط میان معرفت و تکنیک بلیّه دنیای مدرن ماست. حکمت ایرانی و آموزه اسلامی برآنند که نهادِ دانش روشنایی و نور است و با آن میتوان تاریکیها را زدود. حال آنکه تکنیک و یا به عبارتهای دیگر فن، حرفه و هنر ابزاری هستند که با بر مبنای دانش آفریده میشوند و بر اساس علم بهکار گرفته میشوند. جابجایی مفهومهای علم و تکنیک چیزی از تاریکیهای دنیا نمیکاهد.
در این دنیایی که علم با شتابی هرچه فزونتر بر گوشهگوشه هستی پرتو میاندازد و تاریکیهای ذهن را در فهم طبیعت میزداید و بشر با کاربست آن هر روز با فناوریهای نو، ابزارها و سنجههای تازهای برای فهم بهتر جهان ابداع میکند، قدرت همچنان در تاریکی بهسر میبرد. قدرتها بیش از آنکه در پی فهم جهان انسانی باشند تا گوهر عدالت که فطرت بر مبنای آن استوار است را دریابند در پی سلطه بر همهچیز هستند. اینک آدمی در طیفی از تکنیک و وهم گرفتار آمده است و روزگار با بازی خود او را پیش آموزگار نشانده است. از سویی فناوری تمام زوایای زندگی ما را در نوردیده و به خود وابسته ساخته است. بیگمان بدون بهرهمندی از افزارهای نوین، زندگی در این روزگاران شدنی نیست. از سوی دیگر گروهی با طغیان بر این دانش ابزاری، وهم و خرافه را به نام دین جانشین علم کردهاند و مردم را از یک تاریکی به تاریکیای هولناکتر دعوت میکنند. حال آنکه وهم و گمان به گفته قرآن، در رسیدن به حقیقت هیچ سودی نمیرساند[آیه ۲۸ سوره النجم].
روزگار همه ما مدعیان را به نزد آموزگار فراخوانده است تا یک بار دیگر این حقیقت را بیاموزیم که باید به فطرت الهی که تمام آفریدهها بر اساس آن آفریدهشدهاند باز گردیم. فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ، «پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمیدانند» (۳۰: ۳۰). ما آدمیان نیازمند معرفتی هستیم که ما را به همان سرشتی که خدا مردم را برای آن سرشته است، رهنمون شود. این سرشت وهم نیست. حقیقتی است که با نور علم باید آن را دید و با وهم و خرافه تغییرپذیر نیست.
کرونا همچون یک آموزگار به ما آموخت که با فناوری نمیتوان بر پویایی طبیعت چیره شد. باید با طبیعت همراه شد و به فطرت احترام گذاشت. هر چند ما آدمیان فراموشکاریم و پس از عبور از بحران، تمنّای چیرگی بر طبیعت بر ما غلبه خواهد کرد. مگر آنکه آموزگارانی یافت شوند که چراغی را برفروزند و به ما معرفتی را بیاموزند تا از اندازه در نگذریم. از سوی دیگر، متوهمانی که تمام حقیقت را نزد خود میدانستند، نیز طشتشان از بام افتاد چرا که در سنت خدایی هیچ تغییری یافت نشد.
سستی مشاهده شده در واکنشهای نخستین به شیوع کرونا در جامعه از همین واژگونگی در نظام معرفتی نشات میگیرد. گروهی با خود حق بینی، در برابر چنین پدیدههایی خود را بیسبب رویینتن میپندارند و بعدها که چشم اسفندیار آسیبپذیرشان آشکار میشود با توسل به تکنیک خود را سرآمد جهان میپندارند و دریغ از آموختن حقیقت که باید به سنّت فطرت بازگردند.
به عنوان یک معلم، خواستم به خودم نسبت به نظام معرفتیای که آموزشمان بر آن استوار است هشدار بدهم. بیگمان، گسترش سطح آموزش در تمام سطوح در ایران، بهویژه ایران پس از انقلاب توسعهای کمنظیر یافتهاست. بر همین سیاق، تکینکهای آموزشی و ابزارهای کمک آموزشی نیز در ایران از پیشرفت شایستهای برخوردار شدهاست. بهنحویکه با سرعت قابل قبولی، هم آموزشوپرورش و هم آموزش عالی توانستند آموزش از راهِ دور را سامان دهند. هرچند ممکن است گروهی بر کاستیها انگشت بگذارند که درست هم هست، ولی چرخشی با این فوریت نیازمند آمادگی پیشینی است. و این نشان داد که کموبیش ساختارها از تابآوری قابلقبولی برخوردار بودهاند.
از این رو به سهم خود از تمام معلمان دلسوز، استادان گرانقدر، دستاندرکاران آموزش و پرورش و آموزش عالی همچنین تمام دستگاههایی که امکانات ارتباطی و سایر خدمات را فراهم آوردند تا آموزش در ایران متوقف نشود سپاسگزارم. با این وجود به هیچوجه نمیتوانم بپذیرم که نظام تعلیم و تربیت ما بر مبنای نظام معرفتی مبتنی بر حکمت ایرانی، اسلامی و یا حتی مدرن استوار است. بیگمان در یک سرگشتگی کمنظیر تاریخی قرار داریم و با جامعهای سرگشته روبهرو هستیم. اصلاح نیز از آموزش و پرورش و از آموزش پیشدبستانی آغاز میگردد.