به گزارش جماران؛ عباس آخوندی در کانال تلگرامی خود نوشت:
«دکتر شمسالدین وهابی به رحمت ایزدی پیوست. خدای تعالی او را مشمول رضوان و غفران ابدی خود کند و همه ما را نیز به نیکی پذیرا باشد.
شمس عزیز روحی سلامت و پر احساس داشت. هر چند دانشجوی رشته معدن بود ولی، در جوانی به حوزه فرهنگ و نمایش علاقمند بود. بهیاد میآورم روزهای همکاری در جهاد سازندگی را. در طبقه پنجم ساختمان میدان انقلاب با هم هماتاق بودیم. شبها پس از کار طاقت فرسای روز، دوست داشت که نمایشنامه بنویسد. چند صفحهای مینوشت و هر چند شب یکبار میگفت عباس! یک نمایشنامه نوشتهام ببین خوشت میآید و خودش بلند بلند شروع میکرد به خواندن متن. گاهی پیش از آنکه من چیزی بگویم میگفت: نه این مالی نشد و کاغذها را پاره میکرد. میرفت تا چند شب بعد و متنی دیگر. منظورم از ذکر این خاطره، بیان آن روحیهی لطیف و حسِّ تحوّلخواه شمس است.
یکبار در جهاد بچهها قرار گذاشتند که به سبک و سیاق دوران فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان جلسههای انتقاد از خود بگذاریم. یادم نیست که شمس برگزاری این نشستها را پیشنهاد کرد و یا در جمع به این نتیجه رسیدیم. ولی، یادم است که شمس تمام گفتهی بچهها را به تفصیل یادداشت میکرد و تلاش میکرد که جمعبندی درسآموز داشته باشیم. اگر به مدارک چهل سال پیش بازگردم شاید بخشی از دستخطهای او را داشته باشم اگر در اسبابکشیها از بین نرفته باشند. سلامت و جدّیّت او در کارها، حسِّ مسؤولیت و روحیهی کارِ جمعی او ستودنی بود.
پس از جهاد، دست تقدیر مسیرهای متفاوتی را پیش پای هرکداممان گذاشت. لذا از آن به بعد کمتر او را دیدم. چند باری که او را دیدم از بیماری کلیه خیلی در رنج بود. یکبار هم که برای مداوا به انگلستان آمده بود از طریق دوست مشترکمان حسین با من تماس گرفت و ناهار آمد منزلمان. روز پر خاطرهای بود و پس از ناهار قدری به گشت و گذار رفتیم و از هر دری سخن گفتیم.
به هر روی شمس از عناصر مؤثر در فعالیتهای سیاسی حزبی در ایران بود و از خود خاطرهی خوبی را در ذهنها بهجای گذاشت. این راهی است که همه باید بپیماییم. مهم آن است که با خاطرههای خوب اطرافیانمان را ترک بگوییم و با قلبی مطمئن به دیدار حق بشتابیم. برای شمس عزیز از خدای تعالی رحمت واسعه و غفران ابدی را مسالت داریم.
یادش را همواره گرامی میداریم.»