پایگاه خبری جماران: برادر گرامی جناب حجة الاسلام حسن پویا در نوشتاری به آنچه با عنوان «تجدید میثاق با امام و یا شهیدان » برگزار می شود و در مناسبت های مختلف در حرم امام و یا در گلزار شهدا واقع می شود، اشاره کرده و آن را نقد کرده است. کلام ایشان دو قسمت دارد.
خلاصه قسمت اول سخن ایشان آن است که «آیا تجدید میثاق با آرمانهای امام خمینی(س)، در کنار ضریح مطهّر و قبر شریف ایستادن و فاتحهای نثار کردن است؟ او با خدای خود چه میثاقی بسته بود که امروز همه به فراموشی سپرده شده است؟ چه دستهای پنهانی است که همگان از راه درست و مستقیم او به انحراف رفتهایم؟ ما نه تنها تجدید میثاق نمیکنیم که در میثاق، تجدید بلکه رفوزه شدهایم. »
اگر کلام ایشان در همین جا خاتمه می یافت و یا نقد ایشان به همین مقدار بود، من کاملا با ایشان هم دل و هم رأی می شدم ولی نکته اینجاست که این بزرگوار اندکی فراتر رفته اند و در قسمت دوم نوشته اند:«کدام مسئول محترم از مسئولان نظام به جز مراسم تشریفاتی که تکرار مکررات همه ساله است به این نکات توجه کرده است. این نوع مراسمهای تظاهرگونه چه سودی به حال مردم دارد و کدام وظیفهای را به سرانجام میرساند؟.»
واقعیت آن است که این استدلال که در سخن ایشان مطرح شده، مسبوق به سابقه است و قرن ها در مقابل دین و شریعت ، از آن استفاده گردیده است.
بگذارید چند نمونه از آن را اشاره کنم:« این نماز به چه درد می خورد، دلت پاک باشد.... زیارت چیست ، پولش را به فقرا بده.... حجاب چیست، باید عفیف بود.... به جای اینکه روزه بگیرید به مردم خدمت کنید...... طهارت به غسل و وضو نیست بلکه باید نظافت را رعایت کرد.... پول روضه خوانی را خرج مستحقین کن.....و....»
البته سؤال را می توان از امور دینی فراتر برد و گفت« به جای مراسم عید نوروز ، بهتر نیست پول آن را به درد دیگر زندگی بزنیم..... به جای مراسم عقد و عروسی یا مهمانی فامیلی بهتر نیست کار دیگری کنیم؟»
نکته کجاست که چنین تناقضی رخ می نماید؟
نکته اینجاست که ما در ظواهر محدود می شویم و به همان بسنده می کنیم. نکته اینجاست که ما به بسیاری از وظایف حقیقی اخلاقی و دینی و ملی خود نمی پردازیم و در برخی دیگر محدود می شویم. اما فراموش نکنیم که مشکل در «انجام اعمال ظاهری و یا ابراز امور واجب یا مستحب» و یا «انجام مراسم ملی یا انقلابی» نیست، مشکل در «انجام ندادن بقیه وظایف» است. دقت کنید هیچ ملازمه عرفی یا عقلی بین ترک آنچه در ظاهر «تجدید میثاق» است با اینکه به «تجدید میثاق باطنی» مشغول شویم وجود ندارد. اینکه هر امر ظاهری و به اصطلاح هر «طُقوس ملی یا دینی» را وانهیم اصلا به معنی آن نیست که پس به امور واجب خواهیم پرداخت.
ممکن است جناب پویا بفرمایند که باید برای «آن نوع تجدید میثاق واقعی» تبلیغ کرد. در این صورت روشن است که به نوعی جواب خود را داده اند چرا که تبلیغ از جنس امور ظاهری است و چه تبلیغی برای «تجدید میثاق باطنی»بهتر از اینکه در ظاهر به زیارت امام و شهدا برویم.
راستی آیا جز این است که در طول تاریخ همین امامزاده ها و قبور اولیاء خدا و مساجد و تکایا و همین روضه ها و هیئآت محل ترویج همان ارزش های باطنی بوده اند.؟
واقعیت آن است که شریعت و همه مراسم ظاهری، چه دینی باشند و چه ملی، همه سنت های عرفی، چه از دین برخواسته باشند و چه از تمدن قومی، همه و همه «راه بهتر شدن و مسیر تعالی روح و جان ما» هستند. بسنده کردن به آنها کوته فکری است ، اما و صد اما آنکه راه وصول به باطن دین و اخلاق از حذف آنها نمی گذرد بلکه باید علاوه بر آنها به روح دین نیز توجه داشت.
تاریخ نشان داده است آنها که به نام «باطنی گری» از «ظواهر» روی برگردانده اند، نه ظاهر را حفظ کرده اند و نه به باطن رسیده اند. فرق شریعت گرایان راستین با باطنیه در همین نکته نهفته است که «شریعت حقه»، از راه ظاهر به باطن می رسد، نه ظاهر را وامی نهد و نه در آن متوقف می شود.
زندگی امام خمینی در طول عمر خود بر این مدعا بهترین گواه است. این بزرگوار یک شب در نجف اشرف از حضور در کنار قبر مولی الموحدین غافل نشد و هر شب با آن امام همام ، تجدید میثاق ظاهری کرد و در عین حال بزرگترین میثاق باطنی را با راه علی(ع) جلوه گر ساخت.
نتیجه آنکه همه باید هر از چند گاه به قبور شهدا سر بزنیم و به مضجع پاک حضرت روح الله برویم و در ظاهر نشان دهیم که خود را به آنان منتسب می دانیم ، باشد که میثاقی عمیق و باطنی با آرمان ایشان مستحکم کنیم.
نکته آخر آنکه بر خلاف قول شاعر که گفت «می بخور ، منبر بسوزان ، مردم آزاری نکن» ، حکم اسلام و عقل آن است که « نه می بخور و نه منبر بسوزان و نه مردم آزاری بکن»