به گزارش ایرنا در گوشه گوشه این شهرستان سنت هایی ویژه نوروز نهفته است که هنوز بازارش داغ است و زنان و مردان آن در تکاپو هستند تا این سنت ها را که نوید سالی نو را می دهد، همچنان زنده نگه دارند.
قاشق زنی، کوسه گلین، فالگوش، فال کوزه چهارشنبه آخر سال، تن پوش و موسیقی و رقص، تُخ تُخ، حاجی فیروز، کارت تبریک، رسم تعویض لباس، سفره هفت سین و سنت های متفاوت شب عید از جمله آیین هایی است که برخی از این سنت ها در ملایر هنوز زنده است و با شنیدن صدای حاجی فیروز شور و حال عید چندین برابر می شد و همراه با صدای شاد و دلنشین حاجی فیروز آواز سر می دهند: «حاجی فیروزه، سالی یه روزه، حاجی فیروز اومده، آتیش افروز اومده...».
صدای حاجی فیروز گویی در کوچه پس کوچه های شهر آمیخته شده و شادی را برای مردم به ارمغان می آورد.
شنیدن صدای ترقه بازی بچه ها در کوچه و خیابان، بوی پختن کلوچه، نان تیری و لیوانی و صحنه شستن فرش ها در کوچه های شهر و روستا و حتی در دهانه قنات ها، آویزان کردن فرش های شسته شده بر سر دیوارها، ایوان ها و بام ها و جمع آوری چوب و کندن بوته برای شب چهارشنبه سوری و ریختن سبزه عید همه سنت هایی است که مردم ملایر به اصطلاح می گویند «بوی عید» می آید و تکاپویی مثال زدنی سراسر شهر و روستا را فرا می گرفت.
یک کارشناس فرهنگی درباره سنت های ملایر در نوروز در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: مردم ملایر با شروع اسفندماه و به اصلاح شب عید فعالیت هایی را آغاز می کنند که همان خانه تکانی یا «گَرتِ دودَه» است و با تمیز کردن منزل، شستن فرش و تعمیر و رنگ آمیزی منزل و دور ریختن وسایل به درد نخور، آرام آرام به فکر پختن کلوچه می افتادند.
علیرضا گودرزی می افزاید: هنگام پختن کلوچه یک سرمدی (افرادی همچون مادران که کلوچه ها را می پخدند) به تعداد بچه ها خمیر کلوچه را فرم می دادند و کلوچه مخصوصی به نام خورجین عروسک برای آنها می پختند.
وی پختن نان محلی شاتَه یا همان لواش برای ایام عید، شیرینی هایی همچون نان برنجی، نان نخودچی، نان سه جوره، نان گل، نان پادرازی و نان تیری را سنت های بانوان ملایری در ایام نوروز برشمرد و گفت: امروز این سنت ها کمرنگ شده و بانوان نان و شیرینی ها را از بازار تهیه می کنند.
گودرزی افزود: طبق سنت های دیرین نوروزی، ملایری ها تنقلاتی همچون کشمش، برگه زردآلو، انجیز، سنجد، و در برخی مناطق مانند سامن و دره جوزان، باسلق را خودشان تهیه می کردند در حالیکه امروز این تنقلات را از آجیل فروشی ها می خرند.
وی با بیان اینکه نوع خانه تکانی افراد متمکن و فقیر در محله ها و روستاها متفاوت بود بیان کرد: چند روز قبل از شب چهارشنبه سوری مردان خانه برای جمع آوری هیزم و برافروختن آتش اقدام می کردند و هوا که کم کم تاریک می شد، تمامی اعضای خانواده به بالای پشت بام می رفتند و ترقه بازی ها هم شدت می گرفت و تا چشم کار می کرد کوپه های آتش بر پشت بام ها روشن بود و با روشن کردن ترقه، فشفشه و کوزه جنی شور و هیجانی به پا بود که پیر و جوان می خواست خود را این شادی سهیم کند.
کارشناس فرهنگی و نویسنده ملایری با اشاره به سنت های مردم این شهرستان در شب عید گفت: رسم برخی از مردم این بود که حتما برای شب عید پلو خورشت تهیه کنند و برخی نیز رشته پلو و خورشت قورمه سبزی رسم هر ساله شان بود.
گودرزی ادامه داد: خانواده های «عبدالرضا گودرزی طائمه» از پدرانشان رسم داشتند پلو با خروس سیاه صرف کنند، چراکه خوردن این نوع غذا را شگون می دانستند و هنوز هم این رسم در خانواده شان رایج است.
وی اظهار داشت: خانواده های ملایری چون در دید و بازدیدهای نوروزی انواع مغزها، شیرینی و شکلات می خوردند، رسم شان بر این بود که آش دوغ بار بگذارند که امروز نیز این سنت رسم است و عده ای نیز آش تُرش درست می کنند.
گودرزی ادامه داد: در ایام قدیم رسم بر این بود که در روز اول عید همه به دیدن بزرگان شهر و آبادی می رفتند و سپس دیگر بزرگان طایفه، قبیله و خانواده ها به دیدن روحانیان که از اعتبار خاصی برخوردار بودند، می رفتند و این دید و بازدیدهای نوروزی تا دوازدهم و حتی بعد از عید هم ادامه داشت.
**قاشق زنی مخصوص عید
قاشق زنی یکی از سنت های ویژه مردم ملایر در ایام نوروز بود که هم اکنون نیز در بسیاری از روستاهای این شهرستان زنده است.
در این سنت، قاشق زن به صورت پوشیده و پنهان بر در خانه های اهل محل، دوست و آشنا می رفت و در خانه را می زد و می گفت: تَق تَق تَق، صاحبخانه می گفت: کیه؟ قاشق زن می گفت: منم از عروسی آمده ام، برایتان تندرستی آورده ام و صاحبخانه در را باز می کرد و چیزی به او می داد.
قاشق زنی تمثیلی بود از پذیرایی فروهرها (فرشته های کوچکی که در آیین زرتشت به آن اشاره شده است)، زیرا که قاشق و ظرف مسی نشانه های خوراکی و خوردن بود.
گودرزی در این باره گفت: ایرانیان باستان برای فروهرها بر بام خانه غذاهای گوناگون می گذاشتند تا از این میهمانان تازه رسیده پذیرایی کنند و چون فروهرها پنهان و غیر محسوس اند، کسانی هم که برای قاشق زنی می رفتند، سعی می کردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجیل را مخصوص فروهرها می دانستند، دریافت شان را خوش یمن می دانستند.
وی بیان کرد: در برخی نواحی ایران همانند همدان افرادی نذر می کردند که اگر بیماریشان خوب شود، یا بهارشان سیاه بهار نشود، هفت سال در شب چهارشنبه سوری قاشق زنی کنند و آنچه را از این راه به دست می آورند، نذر خود را هم به آن افزوده و با پختن غذایی، بین اهالی و اقوام و فقرا تقسیم می کردند.
وی یادآور شد: ته دیگ این غذا را هم جلوی ناودان مسجد می گذاشتند، چراکه معتقد بودند باران آور است و ثواب هم دارد و در عین حال این کار نوعی پذیرایی از پرندگان بود.
**رسم تعویض لباس کهنه و نو
نزدیک سال نو و عید که می شد مردم ملایر بویژه ثروتمندان برای بچه های خود لباس نو می خریدند و هنگام تعویض لباس نو و کهنه مادر آواز می خواند:
اینِ بَدِری و هِزاری
کُهنشه بَدی به زاری
به زارِ اولِ باهاری
بدین معنی که هزارها از این نوع لباس ها را پاره کنی و کهنه آن را بدهی به زاری و به یک زار (ژنده پوش و تهیدست) اول بهاری و کنایه از این دارد که خداوند به تو بدهد و تو هم پیوسته به فقرا بدهی.
گودرزی سنت تعویض لباس کهنه و نو را رسمی نیکو برای کمک به فقرا و همنوع و آموزش این سنت به فرزندان دانست و گفت: مادران ملایری هر سال هنگام تعویض لباس نو و کهنه برای کودکان مطالبی را با آهنگی دلنشین زمزمه می کردند.
این کارشناس فرهنگی با بیان اینکه تا زمان بزرگ شدن تصویر و نقش فقرا، ضعفا و کمک به همنوع از ذهن کودکان پاک نمی شد افزود: امروز تعداد زیاد مدارس بزرگ وقفی در این شهرستان و دیگر موسسه های خیریه در این شهر مرهون همین سنت پسندیده و جمله های عامیانه و بی تکلفی است که فراموش شده اند.
**فالِ کوزه چهارشنبه سوری
گودرزی ادامه داد: فال کوزه سنتی است که زنان ملایری در چهارشنبه آخر سال دور هم جمع می شوند و آن را راه می اندازند.
وی بیان کرد: این سرگرمی مختص چهارشنبه آخر سال نیست و چنانچه در سایر فصل سال فرصتی برای بانوان محله دست می داد، بساط فال کوزه را راه می انداختند.
گودرزی گفت: در روستای پیرسواران ملایر رسم بر این است که اهالی روستا چهارشنبه ماه صفر را چهارشنبه سوری می گرفتند و مراسم آتش بازی انجام نمی شد و مهره تاسی داشتند.
کارشناس فرهنگی ملایر بیان کرد: در سنت نوروزی فال کوزه بانوان، دختران و پسران جوان یک دکمه، مهره یا چیزی برای خود انتخاب می کردند و عصر روز شنبه هفته منتهی به چهارشنبه سوری در خمره ای کوچک با چهار قفل شبیه قفل کوزه به نام قیفله، می انداختند و عصر روز چهارشنبه در خانه یکی از همسایه ها جمع می شدند و ضمن نوشیدن چای و قلیان کشیدن و تفریح، از بچه نابالغی می خواستند تا مهره ها را درآورد و قبل از درآوردن هر مهره شعری خوانده می شد و نسبت به نیت صاحب مهره آن را تفسیر می کردند.
**فالگوش
در شب چهارشنبه سوری کسانی که آرزویی داشتند، به ویژه دختران دَم بخت یا زنان در آرزوی فرزند، سر چهار راهی که نماد گذار از مشکل بود، می ایستادند، نیت می کردند و به گوش می ایستادند و گفت و گوی اولین رهگذر را پاسخ نیت خود می دانستند.
گودرزی در توضیح این سنت نوروزی افزود: عده ای هم کلیدی را که نماد گشایش بود زیرپا می گذاشتند، نیت می کردند و به گوش می ایستادند و گفت گوی اولین رهگذر را پاسخ نیت خود می دانستند و آنها در حقیقت از فروهرها می خواستند که بستگی کارشان را با کلیدی که زیرپا داشتند، بازگشایند.
سفره هفت سین نیز یادگاری از دوران کشاورزی و تبلوری از باورها، آرمان ها و رویاهای دلنشین نیاکان ما در استقبال از سالی نو و پربار و پر برکت است و نمادی الهام گرفته از طبیعت، مذهب و یادگاری از دوره های دور دست تاریخ کهن ایران زمین که در گنجینه فرهنگی ایرانی حفظ شده است و از دیرباز تاکنون مردمان هر دیار نسبت به چیدن سفره هفت سین در نوروز اقدام می کنند.
سفره هفت سین در ملایر همچنان رواج دارد و چیدمان این سفره بستگی به سلیقه بانوی خانه دارد.
ملایری ها از گندم، گاودانه، عدس، ماش و چنانچه می خواستند سبزه بر کوزه سفالی سبز شود، از تَرَتیزک و تخم کنجد سیاه استفاده می کردند و امروز هم این سنت رواج دارد.
کارشناس فرهنگی ملایر تُخ تُخ را از دیگر سنت های دیرین ملایر در عید نوروز عنوان کرد و گفت: در شب عید نوروز جوانان شال، سطل و طناب برمی داشتند و به پشت بام خانه همسایه ها و اقوام می رفتند.
گودرزی ادامه داد: از پشت بام بعضی خانه ها سطل را با طناب به حیاط خانه ها آویزان می کردند یا اگر اتاق روزنه ای داشت، شال را درون خانه می انداختند و با گفتن تُخ تُخ با خواندن ترانه ای که معمولا به صورت دعا به جان صاحبخانه و افراد خانواده اش است، از او طلب تخم مرغ یا هدیه ای می کردند.
وی ادامه داد: اگر صاحبخانه بادام، گردو، نخودچی کشمش، تخم مرغ بویژه تخم مرغ رنگی یا شیرینی، قند، چای یا پول داشت در سطل می گذاشت و چند بار آن را تکان می داد تا بالا بکشد و برود.
گودرزی بیان کرد: اگر تُخ تُخ با شال انجام می شد، این هدایا را در شال می گذاشت و آن را گِرِه می زد و چندبار آن را تکان می دادند تا فرد متوجه شود و شال را بالا بکشد و به خانه دیگر برود.
وی بیان کرد: گاهی اوقات در شهر اگر چیزی در شال یا سطل نبود، به حال صاحبخانه نفرین کرده و فرار می کردند، اما در روستا چنین حرکت ناپسندی نبود.
**کوسه گلین
آیین نمایشی «کوسه گَلین» یا «کوسه برنشین» نیز یکی دیگر از سنت های دیرین مردم ملایر در عید نوروز است که به نسل حاضر رسیده و با آمدن بهار و رفتن سرمای زمستان، بازیگران کوسه گلین در مدح رسیدن بهاری دوباره، شعر می خوانند.
کارشناس فرهنگی ملایر در این رابطه اظهار داشت: در این آیین که از چند روز مانده به نوروز آغاز می شود، یک نفر با سر و صورت سیاه شده، پوستین وارونه برتن، کلاه بوقی بر سر و زنگوله به پا می کند و با هیبتی عجیب در نقش کوسه که نماد عدم زایش است با ساز و دهل وارد روستا می شود و پای کوبان و ساز زنان، آمدن بهار را به روستاییان نوید می دهد.
گودرزی توضیح داد: یک فرد دیگر نیز با هیبتی زنانه در نقش همسر کوسه یا همان «گلین» با دامن نمدی رنگارنگ با توبره ای در دست به راه می افتد و کوسه را در این کار همراهی می کند، به گونه ای که در برخی روستاها کوسه و زنش با ساز و دهل وارد می شوند و بچه ها به دنبال آنها راه می افتند.
او گفت: کوسه و گلین به هر خانه ای که درش باز بود، بویژه خانه اعیان و اشراف وارد می شدند و در محوطه حیاط شروع به حرکت های جالب، خنده دار و رقص و پایکوبی می کردند و در مدح بهار شعر می خوانند، صاحبخانه ها نیز در حد وُسع و طبع خود کمکی نقدی و یا جنسی به آنها می کند.
با این حال در دنیای مدرنیته، سنت های نوروزی که بر تاریخ کهن این دیار نقش بسته و پیام آور شادی و زندگی دوباره مردمان ملایر شده اند، پایان سردی را آواز می دهند؛ سنت ها و آیین هایی ریشه دار که در حال رنگ باختن و گوشزد کردن دیرینگی ایرانیان در هر کوی و بزرن است ... .
7528/2090
قاشق زنی، کوسه گلین، فالگوش، فال کوزه چهارشنبه آخر سال، تن پوش و موسیقی و رقص، تُخ تُخ، حاجی فیروز، کارت تبریک، رسم تعویض لباس، سفره هفت سین و سنت های متفاوت شب عید از جمله آیین هایی است که برخی از این سنت ها در ملایر هنوز زنده است و با شنیدن صدای حاجی فیروز شور و حال عید چندین برابر می شد و همراه با صدای شاد و دلنشین حاجی فیروز آواز سر می دهند: «حاجی فیروزه، سالی یه روزه، حاجی فیروز اومده، آتیش افروز اومده...».
صدای حاجی فیروز گویی در کوچه پس کوچه های شهر آمیخته شده و شادی را برای مردم به ارمغان می آورد.
شنیدن صدای ترقه بازی بچه ها در کوچه و خیابان، بوی پختن کلوچه، نان تیری و لیوانی و صحنه شستن فرش ها در کوچه های شهر و روستا و حتی در دهانه قنات ها، آویزان کردن فرش های شسته شده بر سر دیوارها، ایوان ها و بام ها و جمع آوری چوب و کندن بوته برای شب چهارشنبه سوری و ریختن سبزه عید همه سنت هایی است که مردم ملایر به اصطلاح می گویند «بوی عید» می آید و تکاپویی مثال زدنی سراسر شهر و روستا را فرا می گرفت.
یک کارشناس فرهنگی درباره سنت های ملایر در نوروز در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: مردم ملایر با شروع اسفندماه و به اصلاح شب عید فعالیت هایی را آغاز می کنند که همان خانه تکانی یا «گَرتِ دودَه» است و با تمیز کردن منزل، شستن فرش و تعمیر و رنگ آمیزی منزل و دور ریختن وسایل به درد نخور، آرام آرام به فکر پختن کلوچه می افتادند.
علیرضا گودرزی می افزاید: هنگام پختن کلوچه یک سرمدی (افرادی همچون مادران که کلوچه ها را می پخدند) به تعداد بچه ها خمیر کلوچه را فرم می دادند و کلوچه مخصوصی به نام خورجین عروسک برای آنها می پختند.
وی پختن نان محلی شاتَه یا همان لواش برای ایام عید، شیرینی هایی همچون نان برنجی، نان نخودچی، نان سه جوره، نان گل، نان پادرازی و نان تیری را سنت های بانوان ملایری در ایام نوروز برشمرد و گفت: امروز این سنت ها کمرنگ شده و بانوان نان و شیرینی ها را از بازار تهیه می کنند.
گودرزی افزود: طبق سنت های دیرین نوروزی، ملایری ها تنقلاتی همچون کشمش، برگه زردآلو، انجیز، سنجد، و در برخی مناطق مانند سامن و دره جوزان، باسلق را خودشان تهیه می کردند در حالیکه امروز این تنقلات را از آجیل فروشی ها می خرند.
وی با بیان اینکه نوع خانه تکانی افراد متمکن و فقیر در محله ها و روستاها متفاوت بود بیان کرد: چند روز قبل از شب چهارشنبه سوری مردان خانه برای جمع آوری هیزم و برافروختن آتش اقدام می کردند و هوا که کم کم تاریک می شد، تمامی اعضای خانواده به بالای پشت بام می رفتند و ترقه بازی ها هم شدت می گرفت و تا چشم کار می کرد کوپه های آتش بر پشت بام ها روشن بود و با روشن کردن ترقه، فشفشه و کوزه جنی شور و هیجانی به پا بود که پیر و جوان می خواست خود را این شادی سهیم کند.
کارشناس فرهنگی و نویسنده ملایری با اشاره به سنت های مردم این شهرستان در شب عید گفت: رسم برخی از مردم این بود که حتما برای شب عید پلو خورشت تهیه کنند و برخی نیز رشته پلو و خورشت قورمه سبزی رسم هر ساله شان بود.
گودرزی ادامه داد: خانواده های «عبدالرضا گودرزی طائمه» از پدرانشان رسم داشتند پلو با خروس سیاه صرف کنند، چراکه خوردن این نوع غذا را شگون می دانستند و هنوز هم این رسم در خانواده شان رایج است.
وی اظهار داشت: خانواده های ملایری چون در دید و بازدیدهای نوروزی انواع مغزها، شیرینی و شکلات می خوردند، رسم شان بر این بود که آش دوغ بار بگذارند که امروز نیز این سنت رسم است و عده ای نیز آش تُرش درست می کنند.
گودرزی ادامه داد: در ایام قدیم رسم بر این بود که در روز اول عید همه به دیدن بزرگان شهر و آبادی می رفتند و سپس دیگر بزرگان طایفه، قبیله و خانواده ها به دیدن روحانیان که از اعتبار خاصی برخوردار بودند، می رفتند و این دید و بازدیدهای نوروزی تا دوازدهم و حتی بعد از عید هم ادامه داشت.
**قاشق زنی مخصوص عید
قاشق زنی یکی از سنت های ویژه مردم ملایر در ایام نوروز بود که هم اکنون نیز در بسیاری از روستاهای این شهرستان زنده است.
در این سنت، قاشق زن به صورت پوشیده و پنهان بر در خانه های اهل محل، دوست و آشنا می رفت و در خانه را می زد و می گفت: تَق تَق تَق، صاحبخانه می گفت: کیه؟ قاشق زن می گفت: منم از عروسی آمده ام، برایتان تندرستی آورده ام و صاحبخانه در را باز می کرد و چیزی به او می داد.
قاشق زنی تمثیلی بود از پذیرایی فروهرها (فرشته های کوچکی که در آیین زرتشت به آن اشاره شده است)، زیرا که قاشق و ظرف مسی نشانه های خوراکی و خوردن بود.
گودرزی در این باره گفت: ایرانیان باستان برای فروهرها بر بام خانه غذاهای گوناگون می گذاشتند تا از این میهمانان تازه رسیده پذیرایی کنند و چون فروهرها پنهان و غیر محسوس اند، کسانی هم که برای قاشق زنی می رفتند، سعی می کردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجیل را مخصوص فروهرها می دانستند، دریافت شان را خوش یمن می دانستند.
وی بیان کرد: در برخی نواحی ایران همانند همدان افرادی نذر می کردند که اگر بیماریشان خوب شود، یا بهارشان سیاه بهار نشود، هفت سال در شب چهارشنبه سوری قاشق زنی کنند و آنچه را از این راه به دست می آورند، نذر خود را هم به آن افزوده و با پختن غذایی، بین اهالی و اقوام و فقرا تقسیم می کردند.
وی یادآور شد: ته دیگ این غذا را هم جلوی ناودان مسجد می گذاشتند، چراکه معتقد بودند باران آور است و ثواب هم دارد و در عین حال این کار نوعی پذیرایی از پرندگان بود.
**رسم تعویض لباس کهنه و نو
نزدیک سال نو و عید که می شد مردم ملایر بویژه ثروتمندان برای بچه های خود لباس نو می خریدند و هنگام تعویض لباس نو و کهنه مادر آواز می خواند:
اینِ بَدِری و هِزاری
کُهنشه بَدی به زاری
به زارِ اولِ باهاری
بدین معنی که هزارها از این نوع لباس ها را پاره کنی و کهنه آن را بدهی به زاری و به یک زار (ژنده پوش و تهیدست) اول بهاری و کنایه از این دارد که خداوند به تو بدهد و تو هم پیوسته به فقرا بدهی.
گودرزی سنت تعویض لباس کهنه و نو را رسمی نیکو برای کمک به فقرا و همنوع و آموزش این سنت به فرزندان دانست و گفت: مادران ملایری هر سال هنگام تعویض لباس نو و کهنه برای کودکان مطالبی را با آهنگی دلنشین زمزمه می کردند.
این کارشناس فرهنگی با بیان اینکه تا زمان بزرگ شدن تصویر و نقش فقرا، ضعفا و کمک به همنوع از ذهن کودکان پاک نمی شد افزود: امروز تعداد زیاد مدارس بزرگ وقفی در این شهرستان و دیگر موسسه های خیریه در این شهر مرهون همین سنت پسندیده و جمله های عامیانه و بی تکلفی است که فراموش شده اند.
**فالِ کوزه چهارشنبه سوری
گودرزی ادامه داد: فال کوزه سنتی است که زنان ملایری در چهارشنبه آخر سال دور هم جمع می شوند و آن را راه می اندازند.
وی بیان کرد: این سرگرمی مختص چهارشنبه آخر سال نیست و چنانچه در سایر فصل سال فرصتی برای بانوان محله دست می داد، بساط فال کوزه را راه می انداختند.
گودرزی گفت: در روستای پیرسواران ملایر رسم بر این است که اهالی روستا چهارشنبه ماه صفر را چهارشنبه سوری می گرفتند و مراسم آتش بازی انجام نمی شد و مهره تاسی داشتند.
کارشناس فرهنگی ملایر بیان کرد: در سنت نوروزی فال کوزه بانوان، دختران و پسران جوان یک دکمه، مهره یا چیزی برای خود انتخاب می کردند و عصر روز شنبه هفته منتهی به چهارشنبه سوری در خمره ای کوچک با چهار قفل شبیه قفل کوزه به نام قیفله، می انداختند و عصر روز چهارشنبه در خانه یکی از همسایه ها جمع می شدند و ضمن نوشیدن چای و قلیان کشیدن و تفریح، از بچه نابالغی می خواستند تا مهره ها را درآورد و قبل از درآوردن هر مهره شعری خوانده می شد و نسبت به نیت صاحب مهره آن را تفسیر می کردند.
**فالگوش
در شب چهارشنبه سوری کسانی که آرزویی داشتند، به ویژه دختران دَم بخت یا زنان در آرزوی فرزند، سر چهار راهی که نماد گذار از مشکل بود، می ایستادند، نیت می کردند و به گوش می ایستادند و گفت و گوی اولین رهگذر را پاسخ نیت خود می دانستند.
گودرزی در توضیح این سنت نوروزی افزود: عده ای هم کلیدی را که نماد گشایش بود زیرپا می گذاشتند، نیت می کردند و به گوش می ایستادند و گفت گوی اولین رهگذر را پاسخ نیت خود می دانستند و آنها در حقیقت از فروهرها می خواستند که بستگی کارشان را با کلیدی که زیرپا داشتند، بازگشایند.
سفره هفت سین نیز یادگاری از دوران کشاورزی و تبلوری از باورها، آرمان ها و رویاهای دلنشین نیاکان ما در استقبال از سالی نو و پربار و پر برکت است و نمادی الهام گرفته از طبیعت، مذهب و یادگاری از دوره های دور دست تاریخ کهن ایران زمین که در گنجینه فرهنگی ایرانی حفظ شده است و از دیرباز تاکنون مردمان هر دیار نسبت به چیدن سفره هفت سین در نوروز اقدام می کنند.
سفره هفت سین در ملایر همچنان رواج دارد و چیدمان این سفره بستگی به سلیقه بانوی خانه دارد.
ملایری ها از گندم، گاودانه، عدس، ماش و چنانچه می خواستند سبزه بر کوزه سفالی سبز شود، از تَرَتیزک و تخم کنجد سیاه استفاده می کردند و امروز هم این سنت رواج دارد.
کارشناس فرهنگی ملایر تُخ تُخ را از دیگر سنت های دیرین ملایر در عید نوروز عنوان کرد و گفت: در شب عید نوروز جوانان شال، سطل و طناب برمی داشتند و به پشت بام خانه همسایه ها و اقوام می رفتند.
گودرزی ادامه داد: از پشت بام بعضی خانه ها سطل را با طناب به حیاط خانه ها آویزان می کردند یا اگر اتاق روزنه ای داشت، شال را درون خانه می انداختند و با گفتن تُخ تُخ با خواندن ترانه ای که معمولا به صورت دعا به جان صاحبخانه و افراد خانواده اش است، از او طلب تخم مرغ یا هدیه ای می کردند.
وی ادامه داد: اگر صاحبخانه بادام، گردو، نخودچی کشمش، تخم مرغ بویژه تخم مرغ رنگی یا شیرینی، قند، چای یا پول داشت در سطل می گذاشت و چند بار آن را تکان می داد تا بالا بکشد و برود.
گودرزی بیان کرد: اگر تُخ تُخ با شال انجام می شد، این هدایا را در شال می گذاشت و آن را گِرِه می زد و چندبار آن را تکان می دادند تا فرد متوجه شود و شال را بالا بکشد و به خانه دیگر برود.
وی بیان کرد: گاهی اوقات در شهر اگر چیزی در شال یا سطل نبود، به حال صاحبخانه نفرین کرده و فرار می کردند، اما در روستا چنین حرکت ناپسندی نبود.
**کوسه گلین
آیین نمایشی «کوسه گَلین» یا «کوسه برنشین» نیز یکی دیگر از سنت های دیرین مردم ملایر در عید نوروز است که به نسل حاضر رسیده و با آمدن بهار و رفتن سرمای زمستان، بازیگران کوسه گلین در مدح رسیدن بهاری دوباره، شعر می خوانند.
کارشناس فرهنگی ملایر در این رابطه اظهار داشت: در این آیین که از چند روز مانده به نوروز آغاز می شود، یک نفر با سر و صورت سیاه شده، پوستین وارونه برتن، کلاه بوقی بر سر و زنگوله به پا می کند و با هیبتی عجیب در نقش کوسه که نماد عدم زایش است با ساز و دهل وارد روستا می شود و پای کوبان و ساز زنان، آمدن بهار را به روستاییان نوید می دهد.
گودرزی توضیح داد: یک فرد دیگر نیز با هیبتی زنانه در نقش همسر کوسه یا همان «گلین» با دامن نمدی رنگارنگ با توبره ای در دست به راه می افتد و کوسه را در این کار همراهی می کند، به گونه ای که در برخی روستاها کوسه و زنش با ساز و دهل وارد می شوند و بچه ها به دنبال آنها راه می افتند.
او گفت: کوسه و گلین به هر خانه ای که درش باز بود، بویژه خانه اعیان و اشراف وارد می شدند و در محوطه حیاط شروع به حرکت های جالب، خنده دار و رقص و پایکوبی می کردند و در مدح بهار شعر می خوانند، صاحبخانه ها نیز در حد وُسع و طبع خود کمکی نقدی و یا جنسی به آنها می کند.
با این حال در دنیای مدرنیته، سنت های نوروزی که بر تاریخ کهن این دیار نقش بسته و پیام آور شادی و زندگی دوباره مردمان ملایر شده اند، پایان سردی را آواز می دهند؛ سنت ها و آیین هایی ریشه دار که در حال رنگ باختن و گوشزد کردن دیرینگی ایرانیان در هر کوی و بزرن است ... .
7528/2090
کپی شد