در این گزارش به قلم سعیده دبیرنژاد آمده است: موزه محل گرد هم آمدن، هویت و فرهنگ یک شهر یا قوم است، البته این گرد هم آمدن و یادآوری تنها مختص به آثار و اشیا انسان های گذشته نیست بلکه می توان فرهنگ حال آن شهر را هم به نمایش بگذارد.
در این حالت است که موزه های امروزی از حالت سکون و به نمایش در آمدن چند شی که از کاوش ها به دست آمده خارج شده است.
موزه های امروزی در معنای خود وظایف متعددی را بر دوش دارند. حفظ و صیانت از هویت فرهنگی و دستاوردهای فرهنگی و تحولات فرهنگی از وظایف یک موزه است.
موزه امروز دیگر یک مکان ثابت با قالب اجرایی محدود به حساب نمی آید، بلکه به یک فرایندی تبدیل شده است که می تواند تحولات فرهنگی در تمام زمینه ها و نه فقط باستان شناسی، بلکه بر حسب نیازها واکنشی با ساختار موزه ای نشان دهد.
در واقع می توان موزه را مرکزی پویا دانست که هر روز اتفاقی جدید در آن رقم می خورد. موزه مردم شناسی خلیج فارس (بندرعباس) یکی از موزه های مردم شناسی در جنوب ایران است که در شهر بندرعباس قرار دارد.
این موزه در اسفن دماه 1386 افتتاح شد که در 3 طبقه ساخته شده است. معماری ساختمان موزه که توسط مهندس شهاب الدین ارفعی انجام شده است. از سبک معماری بومی استفاده شده که به این موزه زیبایی خاصی بخشیده است.
طبقه دوم موزه به بخش مردم شناسی تعلق دارد که در نوع اجرا و چیدمان آن منحصر به فرد است.
قسمت بازار- آزاد سازی قلعه پرتغالیی ها و صید و صیادی است.
در این بخش سعی شده است تا با مجسمه ‌ها و به نمایش در آوردن این قسمت ها و پخش صدای واقعی از هر قسمت به جذابیت آن بیفزاید و به درک هرچه بهتر مخاطب کمک کند.
بازار و دریا 2 نماد مهم فرهنگی منطقه هرمزگان است که فرهنگ و سبک زندگی مردم بومی منطقه را به خوبی نشان می دهد.
اما مدت هاست که به موزه مردم شناسی سر می زنم صداهای غرفه ها از کار افتاده و می گویند خراب است و هنوز هم تعمیر نشده است مگر تعمیر یک سیستم صوتی چقدر هزینه بردار است یا زمان می برد؟!
طبقه سوم موزه قسمت باستان شناسی است که به غنای فرهنگی، تاریخی استان هرمزگان پرداخته است.
همچنین آثاری در این قسمت به نمایش در آمده است که از کاوش های باستان شناسی خود منطقه هرمزگان است و این مساله به اعتبار این موزه می افزاید.
جذاب ‌ترین قسمت آن گور خمره های دوره اشکانی است که از گورستان نخل ابراهیمی میناب (مغ بریمی) کشف شده است.
اما سوال هایی پیش می آید که آیا مردم شهر موزه ای با چنین ظرفیتی را می شناسند؟ آیا به نیازهیی فرهنگی بندرعباس پاسخ می دهد؟ آیا بعد از گذشت یک دهه از بوجود آمدن این موزه و داشتن ظرفیت از نظر مکانی و هویتی چه تغییراتی در آن بوجود آمده است؟
در این یک دهه مدیران مختلفی به اداره کل میراث فرهنگی آمدند و رفتند آیا توانستند این موزه را پویاتر کنند؟
برای پاسخ به چنین سوال هایی باید جواب منفی داد. موزه ای که تمام سعی و تلاش خود را می کند که به فعالیت بهتر بپردازد و به روز باشد، با فرهنگ و مسائل اجتماعی بوجود آمده خود را تغییر دهد اما تلاشش بی فایده بوده است.
وقتی با مدیر موزه در مورد نقص های هرچند کوچک و جزئی در رابطه با موزه صحبت می کنیم در طی این سال ها همیشه پاسخ این بوده است که مسوولان میراث فرهنگی برای این موزه هزینه ای را درنظر نمی گیرند و با کمبود بودجه مواجه است.
در این سال ها دیده ام که با برگزاری ورکشاپ ها، برگزاری نمایشگاه هایی هرچند کوچک، کارمندان موزه در تلاش بوده اند که از دیگر موزه های کشور عقب نمانند و با مسائل اجتماعی و فرهنگی همگام شوند.
ولی تمام این موارد مستلزم همکاری بخش های دیگر سازمان حتی برای تبلیغات است و اثر بخشی خوبی نداشته است.
اما در پاسخ این سوال که چرا مردم شهر بندرعباس موزه بزرگ خود را نمی شناسند- آیا تبلیغات در سطح شهر به چشم می خورد، تابلوهایی که مسیر موزه را نشان بدهد حتی یک تابلو در سطح شهر وجود ندارد. حتی بیلبوردهای تبلیغاتی که به صورت فصلی و دوره ای باید در شهر نصب شود وجود ندارد.
حتی تابلوهایی برای مسافرانی که از فرودگاه، ترمینال، راه آهن، ورودی های شهر باید باشد و نیست. نبود تبلیغات و کم لطفی به این موزه باعث شده خود مردم بومی هم اطلاعاتی نداشته باشند و اسمش هم به گوششان آشنا نباشد.
در صورتیکه با ظرفیتی که این موزه دارد می تواند به مکانی برای تجمع اهالی فرهنگ و هنر و اجرای مراسم‌های آیینی، ورکشاپ ها و حتی تبلیغات محیطی از آثار موزه باشد. البته همه این موارد ذکر شده با شیوه و زبان اختصاصی موزه دارانه انجام شود.
بندرعباس شهری است که همیشه محل گذر و عبور بوده است و مهاجرانی را در خود داشته و خرده فرهنگ‌ هایی در آن جای گرفته است. امروزه دیگر نمی توان هویت و خرده فرهنگ بندرعباس را از مهاجرانش جدا دانست.
شهری زنده و جاری است که روایت های فراوانی دارد. شهری که در دهه های اخیر با چالش های هویتی روبرو شده است و از سوی دیگر می توان گفت مسوولان و مدیران رسمی به این ظرفیت های موجود و چالش‌ های فرهنگی که می‌توانیم به راحتی با امکانات فرهنگی موجود، آن خلا را پر کنیم پشت کرده اند.
در واقع موزه می تواند مرکز قدرت فرهنگی شهر باشد.
البته باید درنظر داشته باشیم که موزه ای که بتواند تمام این بار را به دوش بکشد آن هم برای شهر بندرعباس نباید در ساختار سازمانی باقی بماند و با چند شی که یک دهه هیچ تغییری نکرده است و نگاه ویژه ای به آن داشته باشیم.
یک موزه باید روایت های تاریخی در برهه های زمانی مختلف راگردآوری کند و خرده فرهنگ های موجود را جمع آوری کند و توجه ویژه ای داشته باشد.
این امر نیازمند برنامه ای منسجم و مدون است که اشیا موزه نمی توانند آن را انجام دهند بلکه مسوولان و مدیران کل میراث فرهنگی و هنرمندان شهر که راویان اصلی فرهنگ شهر هستند را به موزه بکشاند تا برنامه ریزی مناسبی برای موزه خلیج فارس داشته باشند.
موزه ای که سال هاست فراموش شده است. جزچند مسافر آن هم نه همه مسافران از موزه بازدید دارند و چند دانش آموز در طول سال به موزه بروند.
اما امروز بندرعباس بیش از هر زمان دیگری نیازمند موزه ای با هویت است، موزه ای که برای مردم شهر باشد و آینه ای برای نمایش همه بندری ها و مکانی برای پیوندشان به یکدیگر.موزه ای زنده با قابلیت های متعدد.
7195/6048
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.