این پایگاه خبری نوشت : هدف غایی احزاب (و نیز جریانات سیاسی که نتیجه ائتلاف و هم افزایی احزاب همسو است)، حضور در قدرت برای اجرای برنامه هایی است که با پشتوانه تئوریک و تجربه حزبی، برای بهره مندی عمومی در هر انتخاباتی به هوادارن و افکار عمومی وعده اش را می دهند.
در ایران نیز اگر چه فرایند تحزب به عنوان رویکردی معقول برای سیاست ورزی و کسب قدرت ، با عریانی اقتدارگرایی مواجه و دارای ساختاری نحیف است، ولی رسالتش جز در تلاش و شفافیت برای کسب قدرت و اجرای برنامه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، نخواهد بود.
از این منظر تحقق چنین هدفی، موکول به بهره مندی از کادری متخصص ، کارآمد و وفادار به آرمان ها و برنامه های حزب حاضر در قدرت است که پیشتر در فرایند کادرسازی و پرورش نیروی انسانی متخصص در احزاب اتفاق می افتد، طبیعی است زمان استفاده از ظرفیت منابع انسانی متخصص یک جریان سیاسی، موعد و هنگام حضور در قدرت است.
جریان اصیل اصلاحات در ایران نیز با توجه به انواع محدودیت ها، در پارادایم حضور موثر در قدرت برای اثرگذاری و عملیاتی نمودن نظریه حکمرانی خوب، در زمان تصدی امور اجرایی کشور(دولت هفتم و هشتم)، به نحو مطلوبی با بهره گیری از ظرفیت کادر متخصص و مدیران اجرایی توانمند، هم در تحقق برنامه هایش موفق بوده و هم در معرفی مدیران خوشنام و وفادار به آرمانهای نظام و جریان اصلاحات.
پس از دوره اصلاحات و استقرار دولت نهم و دهم، و خروج مدیران اصلاحات ( اگرچه بسیاری از چهره های سیاسی و اقتصادی دولت اصلاحات، در آن دوره بی مهری، در مراکز علمی و نهادهای خصوصی، به خدمت اشتغال داشته اند) این رشته گسسته و سیستم اداری و اجرایی کشور محروم از خدمات مدیران با کفایت شد.
با استقرار دولت تدبیر و امید در سال 92 امید برای حضور دوباره مدیران اجرایی که شهره به سابقه و عملکرد مطلوب بوده اند، بارور شد. اما فرایند انتخابات سال 92 گرچه به پیروزی آقای روحانی منتهی شد، نقش اصلاح طلبان در این پیروزی به زعم برخی از گروهها و افرادی که از آغاز با آقای دکتر روحانی بوده اند، محدود تعریف شده و متعاقب آن، سهم اصلاح طلبان در سطح کابینه و استانها برای ورود به عرصه اجرایی کم بوده است.
فارغ از پرداختن به نادرستی چنین تحلیلی، شاید خود اصلاح طلبان نیز حضور دولتی اعتدالی که نوید تغییر و اعتدال می داد و مورد تایید بزرگان خیرخواه و اصلاحات کشور بوده است، را در آن شرایط عسرت و عزلت جریان اصلاحات، امری مطلوب و قابل تحمل دانسته و به جای سهم خواهی، به شایستگی، همت شان را برای کمک، همراهی و حمایت از دولت صرف کردند ، اما انتخابات اخیر ریاست جمهوری، رقابتی ملموس از رویارویی دو جریان فکری و سیاسی در جغرافیای سیاسی ایران بوده است.
حضور افرادی با صبغه اصولگرایی، در کمپ آقای روحانی هم، نمی تواند نافی رقابت آشکار دو گفتمان سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی باشد، چرا که حتی خود آقای روحانی نیز در کارزار تبلیغات، تنها راه عریان شدن ماهیت جریان مقابل را، آلترناتیو سازی هوشمند، با ادبیات و ظرفیتهای اصلاح طلبانه دید.
البته جریان اصلاحات نیز تمام قد در حمایت از آقای روحانی به میدان رقابت آمد و همه ظرفیتش را برای پیروزی ایشان به کار گرفت و نتیجه انتخابات هم الحمدلله شد آنچه باید می شد و جریان خردگرا، صلح منش و اعتدال روش، بار دیگر مورد اقبال مردم فهیم ایران قرار گرفت.
طبیعی است پس از پیروزی ای که اصلاح طلبان نقش اساسی در آن داشته اند، در فرایند شکل گیری دولت جدید و کابینه آینده، و نیز مدیریت اجرایی کشور، جناب آقای روحانی از ظرفیت و توان مدیریتی اصلاح طلبان استفاده کند. این به معنای سهم خواهی سیاسی از دولت نیست، بلکه ضرورتی است به محک تجربه، که اولا راه پیشرفت و توسعه با اندیشه و بینش اصلاح طلبانه میسر است و نیز این مهم، مدیران اجرایی ای را می طلبد که به اندیشه اصلاحی و اعتدالی وفادار باشند.
با چنین فرضی و احتمال فشارهای طبیعی و حتی خارج از قاعده که به جناب آقای روحانی و مجموعه تصمیم گیر برای انتخاب کابینه و مدیران وارد می آید و گروه های مختلف با هر ضریبی از اثرگذاری در انتخابات، انتظار حضور در مجموعه دولت دارند، اهتمام و همبستگی اصلاح طلبان می تواند، فرصتی دوباره برای حضور موثر کادر و مدیران توانمند اصلاحات در ارکان اجرایی کشور رقم بزند.
اهمیت این موضوع آن قدر است که به فعالان و اعاظم اصلاحات متذکر شویم حضور این بار کادر جریان اصلاحات در ارکان اجرایی، حتی اگر با منشی ایثارگرانه و تعلیق منافع شخصی و باندی میسر شود، می تواند فرصتی باشد هم برای ظهور و بروز دوباره مدیریت اصلاح طلبانه که سالهاست در ذهن جامعه و خاصه نسل جوان تداعی جدیدی نداشته و هم فرصت تجربه اندوزی نسل جوان تر برای بهره مندی در دولتهای آینده.
از مهم ترین و اصلی ترین کرسی های اجرایی در دولت، پس از سطح کابینه، نمایندگان عالی دولت در استان هاست، فارغ از اینکه هنوز زمانی به تشکیل دولت و معرفی کابینه که رویکرد دولت دوازدهم را در حوزه های مختلف از جمله حوزه سیاست داخلی آشکار می کند، مانده است و نیز فارغ از تلاش زودهنگام برخی گروه ها و حتی چهره ها برای ارتباط گیری و فضاسازی های تبلیغاتی، داشتن رویکردی اصولی برای یک جریان سیاسی برای اتفاق نظر در معرفی و حمایت جریانی از گزینه ای مطلوب برای سکانداری مهم ترین سازمان سیاسی و اداری استان که مسئولیت ترتیب ساختار اداری استان در جهت برنامه های دولت را دارد، ضروری و لازم به برنامه ریزی پیشین است.
لذا بر چهره ها، گروههای سیاسی و صاحبان نظر و اثر منتسب به جریان اصلاحات، فرض است که ضمن پرهیز از تشتت و اختلاف، و به قول سعدی سخن 'مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدّم دارند'؛ به جای آنکه در پی طرح کسانی باشند که برای اثبات تناسب عقیدتی و سیاسی شان به جریان اصلاحات، باید با ذره بین به سابقه شان نظر کرد (همانانی که حاضرند حتی برخی بزرگان اصلاحات را هزینه مطامع خویش کنند)، با اجماع، همدلی و تدبیر نسبت به حمایت از چهره ای عالم و مقبول همت گمارند تا طعم پیروزی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، به کام حامیان و حاملان جریان اصلاحات شیرین آید.
خبرنگار : فاطمه رحمتی ** انتشار دهنده : حسن فلاحتی
3009/1654
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.