این روزها هم کرونا شب های کوتاه بهاری را چنان برای خانواده ها به خاطر خانه نشینی اجباری طولانی و غیرقابل تحمل کرده است که حتی با داشتن همه امکانات سرگرم کننده از تلویزیون گرفته تا وسایل بازی دیجیتال و فضای مجازی ، چاره ای جز روی آوردن به سرگرمی های قدیمی و سنتی برای ایجاد تنوع باقی نگذاشته است.
اگر چه بسیاری از رسم و رسوم و سنت ها در پیچ وخم زندگی ماشینی به ورطه فراموشی سپرده شده ، ولی این ایام کرونایی فرصتی مغتنم برای احیای دوباره این رسم ها و سنت های آبا و اجدادی است و از جمله آن احیای بازی های سنتی مازندرانی همچون " ان دالو من دالو " ، " ببو قرداش" ، "برهکا " ( پارسنگ کا ) " ، " چش دوسکا " ، " چش به چش " و " " جیم جیم کا " است.
ان دالو من دالو یا گل و پوچ
بازی " ان دالو من دالو " با حضور 2 یا چند نفر به وسیله حبه قند و یا سنگ کوچک در محیطی بسته برگزار می شود. در این بازی یک نفر یک حبه قند یا ریگ داخل دست خود می گذارد و شعر " ان دالو من دالو ، پشت تیر کمون دالو ، بازار وطن گشتم ، پول داشتم و خرج کردم ، هم همه چند تا ؟ " را می خواند و فرد دوم باید جواب دهد که چه چیزی داخل دست فرد اول است و یا در کدام دست او قرار دارد. اگر فرد دوم جواب را درست بگوید ، فرد اول می سوزد و فرد دوم جای فرد اول را گرفته و از دیگران می پرسد .ولی اگر جوابش اشتباه باشد از بازی خارج شده و فرد اول به همین ترتیب از افراد دیگر سئوال می کند .
یکی از نکات مهم در این بازی این است که فرد باید با زیرکی به این کلمات که خیلی تند و سریع تکرار می شود توجه کرده و جواب دهد که فرد مورد نظر چه می خواهد ، یعنی جواب فن " قند " است چون فقط فن با کلمه " هم " آمده است .
ببو قرداش یا کلک تراش (کتک بازی)
برای " ببوقرداش " یا کلک بازی که در برخی نقاط مازندران به کتک بازی مشهور است ، به یک مجمعه ، یک عدد شلاق که اصولا با یک تکه پارچه یا روسری درست می شود و یا می توان از کمربند استفاده کرد و همچنین 2 عدد دستمال تیره برای بستن چشم بازیکنان نیاز است. این بازی اصولا مردانه است و جوانان آن را داخل یک اتاق انجام می دهند. در این بازی ابتدا چشم دو بازیکن را با دستمال محکم می بندند . هر دو یک طرف از لبه ی مجمعه را با دست نگه می دارند . بازیگردان که به او "ماره " می گویند ، شلاق یا کمربند را از بالا داخل مجمعه می اندازد. هر کدام از آن دو نفر که زودتر کمربند را بگیرد با صدای بلند می گوید " ببو قرداش " و آن یکی جواب می دهد " بله . بازیکن مقابل می گوید " مخبر کتک باش " و به طرف صدایی که می آید با کمربند محکم می زند و چون چشمش بسته است گاه آن فرد را می زند و گاهی هم به اطراف می زند . اگر شلاق زننده توانست به آن فرد ضریه بزند ، بازی را ادامه می دهد و اگر نتوانست کمربند را داخل مجمه انداخته و دوباره بازی را آغاز می کنند .
یکی از نکات سرگرم کننده این بازی این است که زننده شلاق از قبل با ماره تبانی کرده و چشم بند را ناقص می بندند تا طرف مقابل حسابی کتک بخورد و باعث تفریح تماشاگران گردد . بعضی مواقع هم یکی از طرف ها با شگرد خاص دستش را از مجمعه رها کرده و با پا آن را نگه می دارد تا مانع خوردن ضربه شلاق به خودش شود.
برهکا ، بربازی یا پارسنگکا
یکی از بازی های سنتی دیگر مازندران که جوانان از اعم پسر و دختر اقبال خوبی به آن دارند و در تمامی نقاط استان مرسوم است ، بازی " برهکا " یا " پارسنگکا " است که در بعضی مناطق به آن " بربازی " هم می گویند. در بازی بره کا دو تا چند نفر با پنج سنگ کوچک در داخل اتاق با یکدیگر به بازی می پردازند. در این بازی کف دست ، پشت دست و انگشتان نقش اساسی دارند چون سنگ ها را که از آنها با نام " بار " یاد می شود باید به صورت تکی یا چند تایی جا به جا کنند. شروع این بازی با قرعه کشی است و قرعه کشی هم با همان بار صورت می گیرد به این صورت که افراد سنگ ها را کف دستشان می چینند و باید با یک ضربه چرخاندن دست ، سنگ ها را به پشت دستشان منتقل کنند. فردی که بتواند بیشترین سنگ را پشت دستش انتقال داده و نگه دارد ، شروع کننده بازی می شود.
این بازی چند مرحله دارد . در مرحله اول ، بازیکن اول تمامی پنج سنگی را که بار خودش محسوب می شود ، روی زمین پخش می کند و از بین آنها یک سنگ را گرفته و به هوا می اندازد و باید پیش از این که سنگ به زمین برسد ، یکی از سنگ ها را روی زمین را برداشته و بلافاصله سنگی را که به هوا انداخته بود با همان دستش بگیرد و اجازه ندهد که به زمین برخورد کند. این کار تا جمع کردن بقیه سنگ ها از روی زمین یعنی سه سنگ باقی مانده ، ادامه می یابد.
در مرحله دوم هم همان فرد تمامی سنگ را روی زمین پخش می کند و مانند مرحله اول یک سنگ را بر می دارد و به هوا می اندازد با این تفاوت که این بار باید به جای یک سنگ ، 2 سنگ را از روی زمین برداشته و همزمان پیش از آن که سنگ به هوا پرتاب شده به زمین برسد ، آن را هم با همان دستش که دو سنگ را گرفته ، بگیرد. این کار 2 بار ادامه می یابد تا چهار سنگی که روی زمین قرار دارد ، برداشته شود.
مرحله سوم این بازی هم با پخش کردن سنگ ها روی زمین شروع می شود. این بار هم بازیکن یک سنگ را به هوا انداخته و باید سه سنگ را همزمان از روی زمین برداشته و سنگ به هوا پرتاب شده را هم با همان دستش بگیرد. برای یک سنگ باقی مانده روی زمین هم باید دوباره سنگ را به هوا پرتاب کند و بازی را ادامه دهد.
مرحله چهارم ، بازی کمی سخت می شود ، چون این بار چهار سنگ در امتداد هم و با فاصله روی زمین قرار داه می شود و بازیکن باید با به هوا انداختن یک سنگ ، چهار سنگی را که روی زمین پخش شده یکجا با یک دستش جمع کرده و با همان دست پر از سنگ هم سنگی را که به هوا انداخته بود بگیرد تا به زمین برخورد نکند.
مرحله پنجم این بازی به این گونه است که بازیکن تمامی پنج سنگ را داخل کف دستش قرار می دهد و دست را مشت می کند. سپس یک سنگ را به بالا پرتاب می کند و در همان لحظه باید با انگشت اشاره زمین را لمس کند و سریع برگشته و سنگ معلق در هوا را بر دارد .
مرحله ششم این بازی " بشکن و نشکن " نام دارد . این مرحله مانند مرحله اول است یعنی بازیکن سنگ ها را روی زمین پخش می کند و به همان صورتی که قبلا گفته شد باید یکی یکی آن را با پرتاب کردن یک سنگ به هوا به صورت همزمان بردارد با این تفاوت که در بشکن و نشکن باید توجه کند که در جمع کردن سنگ ها ، سنگ ها به هم برخورد نکرده و صدایی ندهد.
آخر مرحله این بازی هم " عروس " نام دارد . در این مرحله دست را به صورت دروازه ( سنگدون ) در می آورد به این شکل که انگشت سبابه را روی انگشت وسط می گذارند و انگشت وسط و شصت را با کمی فاصله روی زمین قرار می دهند و سنگ ها را جلوی دست پخش می کنند. بازیکن مقابل با توجه به موقعیت یک سنگ را انتخاب می کند که باید آخر از همه سنگ ها وارد شود و در این مرحله نیز یک سنگ را برداشته و به هوا پرتاب می کند و تا قبل از اینکه سنگ به زمین اصابت کند باید سعی کند با یک ضرب یا دو یا سه ضرب باید سنگ ها را به نوبت بدون اینکه به آن سنگ مورد نظر اصابت کند وارد سنگدون کند. اگر بازیکنی همه این مراحل را پشت سر هم درست انجام دهد ، برنده می شود و در غیر این صورت در هر مرحله ای که خطا کند ، از بازی کنار می رود و نوبت به بعدی می رسد. در نهایت هم کسی که کامل ترین مراحل را انجام دهد ، برنده معرفی می شود.
یک نکته مهمی که باید در این بازی به آن توجه کرد ، تعداد سنگ ها است .تعداد سنگ ها لزوما پنج عدد نیست بلکه بر اساس سن و سال افراد می تواند متفاوت باشد . مثلا برای کودکان با توجه به اندازه دستشان می توان تعداد کمتری سنگ در نظر گرفت در حالی که برای جوانان می توان سنگ ها را تا 10 عدد هم افزایش داد.
اشتیاق کودکان و نوجوانان به این بازی در زمان قدیم یعنی زمانی که هنوز خبری از بازی ها و سرگرمی های امروزی نبود به قدری بود که آنها سنگ هایی را که برای بازی نیاز داشتند از بهترین و صاف ترین نوع از حاشیه رودخانه ها جمع آوری کرده و به عنوان ابزار بازی همواره در خانه نگهداری می کردند و هرگاه که برای تفریح و دور هم نشینی بیرون می رفتند ، این وسیله بازی را با خود همراه می بردند. در برخی مناطق مازندران که خانه هایی با پوشش سفال وجود داشت ، تکه هایا کوچک سفال جای سنگ را می گرفت .
چشدوسکا
" چشدوسکا "یا بازی با چشمان بسته هم از جمله بازی هایی قدیمی خانگی و دورهم نشینی مازندرانی ها است . در این بازی گروهی در یک اتاق جمع شده و چشم یک نفر را به قید قرعه با پارچه می بندند. بقیه افراد داخل اتاق پخش می شوند و هر کدام صداهایی را از خود در می آورند و فرد مورد نظر باید به دنبال این صداها برود و یکی را دستگیر کند. این بازی تا زمانی که یک نفر توسط فردی که چشمش بسته است دستگیر شود ، ادامه می یابد و سپس دستمال بر روی چشم فردی بسته می شود که دستگیر شده است و به همین ترتیب بازی ادامه می یابد.
چشبهچش
بازی " چشبهچش " با 2 نفر انجام می شود. در این بازی 2 نفر در مقابل هم می نشینند و هر دو به چشم های همدیگر خیره می شوند. هر کدام زودتر چشم هایش خسته شود و پلک بزند ، بازنده است . البته در آغاز این بازی دو نفر با هم قرار می گذارند که بازنده چه جریمه ای را باید تحمل کند. در زمان های قدیم که هنوز پول اسم و رسمی نداشت ، معمولا کسی که برنده بازی می شد ، یک کشیده دوستانه به صورت فرد بازنده می زد.
جیمجیمکا
بازی " جیمجیمکا " در جمع های بزرگ مانند عروسی ها یا دورهم نشینی فامیلی هم قابل انجام است . در این بازی یک نفر به عنوان " ماره " انتخاب می شود که معمولا واردتر از دیگر بازیکنان است و می گوید " جیم ، جیم ، جیم ، جیم ، هوپ ! " در این لحظه همه باید سکوت کرده و کاری نکنند که غیرعادی به نظر آید . البته مزه بازی به این است که افرادی سعی می کنند بازیکنان را با ادا و شکلک به خنده وادارند. هر بازیکنی که نتواند خودش را کنترل کند و بخندد یا صدای دیگری از دهنش بیرون بدهد ، جریمه می شود . تعیین جریمه برای بازنده ، سرگرم کننده ترین بخش این بازی است چون ماره به صورت مستقیم نوع جریمه را مشخص نمی کند بلکه داستان خود ساخته ای را روایت می کند و جریمه را لا به لای داستان قرار می دهد. مثلا می گوید : قهرمان داستان شروع کرد به عرعر کردن ، با چهار دست و پا راه رفتن و ... و فردی که بازنده شد باید همه این کارها را به عنوان قهرمان داستان جلوی جمع انجام دهد. به عبارتی بازنده باید به فرمان ماره نمایشی را جلوی جمع اجرا کند که ممکن است انجام بخشی از آن برایش بسیار سخت باشد.
این مطلب با همکاری خانم " لیلا عرب فیروزجایی " مولف کتاب " فرهنگ بازیهای مازندران " تهیه شده است تا بخشی از سهم این نویسنده مازندرانی برای شکست کرونا باشد.