در ادامه این مطلب آمده است: به عبارتی دیگرزندگی بشر امروزی بدون رسانهها سخت و یا حتا غیرممکن است.
رسانههای جمعی به ویژه رسانههای چاپی (مطبوعات) میتوانند بر ارزشها، رفتار و افکار تکتک افراد جامعه تاثیر بگذارند.
رسانهها حکم قلب جامعه را دارند که تمامی رگها و شریان حیاتی از درون آنها میگذرد. گستردگی و تنوع رسانهها و نفوذ آنها در تمام شئونات زندگی انکارناپذیر است.
به ویژه نوع مدرن رسانهها (رسانههای اجتماعی) که بخشی از وجود انسان امروزی شده است.
با این وصف رسانه که قدرتی بلامنازع است میتواند روی تمام زوایای زندگی بشر امروزی تاثیری شگرف داشته باشد.
نوع قدرتمند رسانهها، رسانههای تصویری است که به دلیل این که بهطور مستقیم با بینایی انسان سر و کار دارد تاثیر و نقش آن پررنگتر و قابل توجهتر است.
از این رو این نوع از رسانهها فرهنگ جامعه را به راحتی تحت شعاع پیامها و برنامههای خود قرار میدهند.
اگر مخاطب سواد رسانهای که از واجبات جامعهی جهانی است، نداشته باشد به راحتی اسیر انواع پیامهایی که رسانههای گوناگون میفرستند، میشود.
به گفتهی تامپسون تحول رسانههای ارتباطی از نخستین اشکال چاپ تا گونههای اخیر ارتباط الکترونیکی جزئی جدانشدنی از ظهور و تحول جوامع مدرن بوده است.
رسانههای ارتباطی چرخهای ریسندگی جهان مدرنند و در استفاده از این رسانهها انسانها تارهایی دلالتی، معنایی برای خود میبافند.
از طرفی دیگر، توسعه یکی از مهمترین حوزههای علمی، کاربردی است که از قرن 18 تاکنون به عنوان یک پارادایم مسلط در همهی حوزههای فکری، اجتماعی، سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرایی در سطوح مختلف دانشگاهی، دولتی و غیردولتی حضور داشته است.
مفهوم توسعه گرچه عمدتا با اقتصاد گره خورده است و هیچگاه رویکردی اقتصادی از معنا و مفهوم توسعه جدا نشده است.
به عبارت دیگر گرچه اقتصاد همیشه یکی از مهمترین محورهای توسعه در همهی کشورهای مختلف بودهاست، اما عبور از اقتصاد به حوزههای دیگر انسانی که مهمترین آنها فرهنگ و ارتباطات است یکی از مهم ترین تحولات گفتمانی در حوزهی توسعه بوده که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در 2دههی پایانی قرن بیستم به شدت مورد توجه بوده است. (ارتباطات و توسعه ص17 علیرضا مرادی و محمدصادق افراسیابی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها)
توسعه ابعاد گوناگونی دارد یکی از مهمترین ابعاد توسعه، ارتباطات است.
ارتباطات و نقش آن در توسعه از دیرباز و از همان ابتدای شکلگیری ادبیات توسعه یکی از کلیدیترین موضوعات در این حوزه بوده است.
به دیگر سخن نخستین متون مربوط به این شاخه از علم ارتباطات را محور توسعه معرفی کرده است.
هرچند جایگاه و نقش ارتباطات در توسعه از آن زمان تا کنون مورد مناقشه بوده است اما همه پارادایمها هنوز هم بر اهمیت ارتباطات بر توسعه جوامع انسانی تاکید دارند.
این نقش به ویژه در عصر جهانی شدن شدت بیشتری یافته است.
مفهوم توسعه از زمان های بسیار دور مورد توجه حکمرانان بودهاست، اما توسعه به شکل امروزی آن پس از جنگ جهانی دوم بیشتر نمود پیدا کرد.
در ادبیات توسعه، رسانههای ارتباط جمعی به عنوان نخستین محرکهای توسعهی اجتماعی، در نظر گرفته شدهاند.
رسانهها میتوانند در ایدهی خودتوسعهای نیز بسیار موثر باشند یکی از کارکردهای مهم رسانهها، کارکرد آموزشی است، رسانههای تاثیرگذار که مدیران و گردانندگانشان سواد رسانهای دارند و در بیشینهی حوزههای دانش بشری آگاهی و بینش دارند، میتوانند شهروندانی آگاه، فعال و هوشمند تربیت کنند.
به دیگر سخن در زمینهی خودتوسعهی یا خودپیشبری فعالیت کنند و توسعه را از انسانها آغاز نمایند.
به گمان نگارنده تا توسعه از خود انسان آغاز نشود دیگر توسعهها چه اقتصادی و چه فرهنگی به کندی و سختی اتفاق خواهد افتاد.
پس نقش رسانهها در توسعه به ویژه توسعهی فرهنگ کارآفرینی بسیار مهم است.
دکتر محمود سریعالقلم استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران در همایش نظریهی توسعه ایران اساس توسعه را اقتصاد دانست.
این در حالی است که در جهان مدرن امروزی نمیتوان نقش ارتباطات و رسانهها را در توسعه نادیده انگاشت زیرا رسانهها ابزارهایی هستند که بدون شک در توسعهی منطقهی خود تاثیرگذارند هرچند این پروسه امکان دارد دیر اتفاق بیفتد.
در حقیقت رسانهها یکی از ابزارهای توسعه در جامعهی کنونی به شمار میروند، جامعهای که نه تنها از دهکدهی مارشال مک لوهان کوچکتر شده بلکه همهی هفت میلیارد جمعیت جهان آنقدر به هم نزدیک شدهاند که باید گفت دیگر همسایه شدهاند.
بدین روی توسعه بدون حضور رسانهها امکان پذیر نیست و تجربه ثابت کرده است که در مناطقی که پای رسانههای جمعی زودتر به آنجاها بازتر شده است، توسعه راحت و زودتر اتفاق افتاده است.
بدین روی مردم آن مناطق هوشمندتر و داناتر و خواستههایشان از حاکمان، خواستههای جمعی است نه فردی.
رسانهها فراگیرترین و موثرترین نهادتولید، بازتولید و تولید دانش و معرفت در مقایسه با سایر نهادهای آگاهی و شناخت در جهان جدید هستند.
رسانهها ابزارهای قدرتمندی هستند که در شکل دادن به افکار عمومی هدایت و جهتدهی آن، تصویرسازی ذهنی، ارتقای سطح آگاهی جامعه گذراندن اوقاغت فراغت نقش بسیار مهمی دارند و در تمامی سطوح میتوانند بر فرهنگ جامعه تاثبر بگذارند زیرا به دلیل تنوع زیاد مطالب یک رسانه میتواند برای تمام گروهها قابل استفاده باشد.
رسانهها برای جلب افکار عمومی و هدایت آن در جهت خاص و نیز در رویدادهای مهم ملی و بینالمللی همواره منشا اثر بودهاند.
کار رسانه فرهنگسازی است حال این فرهنگسازی در حوزهی توسعه ممکن است باشد یا در دیگر زمینهی سیاسی اجتماعی اما فرهنگ پدیدهی پیچیدهای است که نمیتوان با اقدامات ضربتی و البته مقطعی آن را ایجاد کرد و یا از بین برد بلکه با همکاری سازمانهای مختلف و با فعالیتهای مداوم و البته مکمل در طول زمان می توان به ایجاد و یا روال خردهفرهنگها امیدوار بود از این رو فعالیت های مقطعی، نهادسازی، برگزاری چند جشنواره در طول سال در این زمینه کارساز نخواهد بود.
فرهنگ نیز مانند هر چیز دیگری ممکن است با ناخالصیها و موارد خلاف ترکیب شود و یا به مرور زمان تغییر یابد و ارزشها جای خود را به ضد ارزشها بدهند.
بدین روی ضروری است باورهای غلط فرهنگ خود را اصلاح کنیم.
در خانه تکانی فرهنگی به دو نکته اساسی باید توجه کرد؛ یکی ویرایش و وجین کردن فرهنگ، یعنی کشیدن علفهای هرز و خودرو از مزرعه فرهنگ و دوم کاشتن گلهای باور و اندیشه جدید.
رسانهها میتوانند در این زمینه با معرفی ارزشهای جدید و حذف ضربالمثلها، داستانها، اصطلاحات و لغات مضر، از فرهنگ لغات مردم موثر باشند.
آن گونه که در بالا آمد، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به عبارتی چه بپذیریم و چه انکار کنیم جهان امروز به صورت یک سازمان بزرگ درآمده است که در آن هر دولتی متناسب و مرتبط با ظرفیتهای اقتصادی، نظامی، فرهنگی و سیاسی سرزمین خود و شرایط ژئوپلیتیک و تحولات محیط منطقهای و جهانی خویش و و تعامل با سایر دولتها نقشی بر عهده دارد.
در عصر ما همه چیز به سرعت در حال تغییر است و شتاب، ویژگی ذاتی تحولات جهانی شده است.
وقتی شتاب ویژگی ذاتی جهان کنونی است پس توسعه نیز تا کنون شاهد تحولات فراوانی بودهاست.
اگر زمانی بحثهای اقتصادی به عنوان پایهی اصلی توسعه به نظر میآمد هم اکنون مفاهیمی از قبیل آزادی، فرهنگ، آگاهی، دانش، مشارکت، بسیج اجتماعی و غیره وارد معنای وسیع توسعه شدهاند. (ارتباطات و توسعه ص 20)
کوتاه سخن آن که رسانهها البته نه هر نوع رسانهای اینجا منظور رسانههای حرفهای و جریانساز است، میتوانند در توسعهی فرهنگ کارآفرینی به دلیل گستردگی و حوزهی نفوذشان موثر باشند.
آنها با تکیه بر اصول حرفهای روزنامهنگاری باید به نقش توسعهبخشی خویش آگاه باشند و به ارزشهای آن پایبند.
منبع: پایگاه خبری سیمره
3210/6060
رسانههای جمعی به ویژه رسانههای چاپی (مطبوعات) میتوانند بر ارزشها، رفتار و افکار تکتک افراد جامعه تاثیر بگذارند.
رسانهها حکم قلب جامعه را دارند که تمامی رگها و شریان حیاتی از درون آنها میگذرد. گستردگی و تنوع رسانهها و نفوذ آنها در تمام شئونات زندگی انکارناپذیر است.
به ویژه نوع مدرن رسانهها (رسانههای اجتماعی) که بخشی از وجود انسان امروزی شده است.
با این وصف رسانه که قدرتی بلامنازع است میتواند روی تمام زوایای زندگی بشر امروزی تاثیری شگرف داشته باشد.
نوع قدرتمند رسانهها، رسانههای تصویری است که به دلیل این که بهطور مستقیم با بینایی انسان سر و کار دارد تاثیر و نقش آن پررنگتر و قابل توجهتر است.
از این رو این نوع از رسانهها فرهنگ جامعه را به راحتی تحت شعاع پیامها و برنامههای خود قرار میدهند.
اگر مخاطب سواد رسانهای که از واجبات جامعهی جهانی است، نداشته باشد به راحتی اسیر انواع پیامهایی که رسانههای گوناگون میفرستند، میشود.
به گفتهی تامپسون تحول رسانههای ارتباطی از نخستین اشکال چاپ تا گونههای اخیر ارتباط الکترونیکی جزئی جدانشدنی از ظهور و تحول جوامع مدرن بوده است.
رسانههای ارتباطی چرخهای ریسندگی جهان مدرنند و در استفاده از این رسانهها انسانها تارهایی دلالتی، معنایی برای خود میبافند.
از طرفی دیگر، توسعه یکی از مهمترین حوزههای علمی، کاربردی است که از قرن 18 تاکنون به عنوان یک پارادایم مسلط در همهی حوزههای فکری، اجتماعی، سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرایی در سطوح مختلف دانشگاهی، دولتی و غیردولتی حضور داشته است.
مفهوم توسعه گرچه عمدتا با اقتصاد گره خورده است و هیچگاه رویکردی اقتصادی از معنا و مفهوم توسعه جدا نشده است.
به عبارت دیگر گرچه اقتصاد همیشه یکی از مهمترین محورهای توسعه در همهی کشورهای مختلف بودهاست، اما عبور از اقتصاد به حوزههای دیگر انسانی که مهمترین آنها فرهنگ و ارتباطات است یکی از مهم ترین تحولات گفتمانی در حوزهی توسعه بوده که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در 2دههی پایانی قرن بیستم به شدت مورد توجه بوده است. (ارتباطات و توسعه ص17 علیرضا مرادی و محمدصادق افراسیابی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها)
توسعه ابعاد گوناگونی دارد یکی از مهمترین ابعاد توسعه، ارتباطات است.
ارتباطات و نقش آن در توسعه از دیرباز و از همان ابتدای شکلگیری ادبیات توسعه یکی از کلیدیترین موضوعات در این حوزه بوده است.
به دیگر سخن نخستین متون مربوط به این شاخه از علم ارتباطات را محور توسعه معرفی کرده است.
هرچند جایگاه و نقش ارتباطات در توسعه از آن زمان تا کنون مورد مناقشه بوده است اما همه پارادایمها هنوز هم بر اهمیت ارتباطات بر توسعه جوامع انسانی تاکید دارند.
این نقش به ویژه در عصر جهانی شدن شدت بیشتری یافته است.
مفهوم توسعه از زمان های بسیار دور مورد توجه حکمرانان بودهاست، اما توسعه به شکل امروزی آن پس از جنگ جهانی دوم بیشتر نمود پیدا کرد.
در ادبیات توسعه، رسانههای ارتباط جمعی به عنوان نخستین محرکهای توسعهی اجتماعی، در نظر گرفته شدهاند.
رسانهها میتوانند در ایدهی خودتوسعهای نیز بسیار موثر باشند یکی از کارکردهای مهم رسانهها، کارکرد آموزشی است، رسانههای تاثیرگذار که مدیران و گردانندگانشان سواد رسانهای دارند و در بیشینهی حوزههای دانش بشری آگاهی و بینش دارند، میتوانند شهروندانی آگاه، فعال و هوشمند تربیت کنند.
به دیگر سخن در زمینهی خودتوسعهی یا خودپیشبری فعالیت کنند و توسعه را از انسانها آغاز نمایند.
به گمان نگارنده تا توسعه از خود انسان آغاز نشود دیگر توسعهها چه اقتصادی و چه فرهنگی به کندی و سختی اتفاق خواهد افتاد.
پس نقش رسانهها در توسعه به ویژه توسعهی فرهنگ کارآفرینی بسیار مهم است.
دکتر محمود سریعالقلم استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران در همایش نظریهی توسعه ایران اساس توسعه را اقتصاد دانست.
این در حالی است که در جهان مدرن امروزی نمیتوان نقش ارتباطات و رسانهها را در توسعه نادیده انگاشت زیرا رسانهها ابزارهایی هستند که بدون شک در توسعهی منطقهی خود تاثیرگذارند هرچند این پروسه امکان دارد دیر اتفاق بیفتد.
در حقیقت رسانهها یکی از ابزارهای توسعه در جامعهی کنونی به شمار میروند، جامعهای که نه تنها از دهکدهی مارشال مک لوهان کوچکتر شده بلکه همهی هفت میلیارد جمعیت جهان آنقدر به هم نزدیک شدهاند که باید گفت دیگر همسایه شدهاند.
بدین روی توسعه بدون حضور رسانهها امکان پذیر نیست و تجربه ثابت کرده است که در مناطقی که پای رسانههای جمعی زودتر به آنجاها بازتر شده است، توسعه راحت و زودتر اتفاق افتاده است.
بدین روی مردم آن مناطق هوشمندتر و داناتر و خواستههایشان از حاکمان، خواستههای جمعی است نه فردی.
رسانهها فراگیرترین و موثرترین نهادتولید، بازتولید و تولید دانش و معرفت در مقایسه با سایر نهادهای آگاهی و شناخت در جهان جدید هستند.
رسانهها ابزارهای قدرتمندی هستند که در شکل دادن به افکار عمومی هدایت و جهتدهی آن، تصویرسازی ذهنی، ارتقای سطح آگاهی جامعه گذراندن اوقاغت فراغت نقش بسیار مهمی دارند و در تمامی سطوح میتوانند بر فرهنگ جامعه تاثبر بگذارند زیرا به دلیل تنوع زیاد مطالب یک رسانه میتواند برای تمام گروهها قابل استفاده باشد.
رسانهها برای جلب افکار عمومی و هدایت آن در جهت خاص و نیز در رویدادهای مهم ملی و بینالمللی همواره منشا اثر بودهاند.
کار رسانه فرهنگسازی است حال این فرهنگسازی در حوزهی توسعه ممکن است باشد یا در دیگر زمینهی سیاسی اجتماعی اما فرهنگ پدیدهی پیچیدهای است که نمیتوان با اقدامات ضربتی و البته مقطعی آن را ایجاد کرد و یا از بین برد بلکه با همکاری سازمانهای مختلف و با فعالیتهای مداوم و البته مکمل در طول زمان می توان به ایجاد و یا روال خردهفرهنگها امیدوار بود از این رو فعالیت های مقطعی، نهادسازی، برگزاری چند جشنواره در طول سال در این زمینه کارساز نخواهد بود.
فرهنگ نیز مانند هر چیز دیگری ممکن است با ناخالصیها و موارد خلاف ترکیب شود و یا به مرور زمان تغییر یابد و ارزشها جای خود را به ضد ارزشها بدهند.
بدین روی ضروری است باورهای غلط فرهنگ خود را اصلاح کنیم.
در خانه تکانی فرهنگی به دو نکته اساسی باید توجه کرد؛ یکی ویرایش و وجین کردن فرهنگ، یعنی کشیدن علفهای هرز و خودرو از مزرعه فرهنگ و دوم کاشتن گلهای باور و اندیشه جدید.
رسانهها میتوانند در این زمینه با معرفی ارزشهای جدید و حذف ضربالمثلها، داستانها، اصطلاحات و لغات مضر، از فرهنگ لغات مردم موثر باشند.
آن گونه که در بالا آمد، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به عبارتی چه بپذیریم و چه انکار کنیم جهان امروز به صورت یک سازمان بزرگ درآمده است که در آن هر دولتی متناسب و مرتبط با ظرفیتهای اقتصادی، نظامی، فرهنگی و سیاسی سرزمین خود و شرایط ژئوپلیتیک و تحولات محیط منطقهای و جهانی خویش و و تعامل با سایر دولتها نقشی بر عهده دارد.
در عصر ما همه چیز به سرعت در حال تغییر است و شتاب، ویژگی ذاتی تحولات جهانی شده است.
وقتی شتاب ویژگی ذاتی جهان کنونی است پس توسعه نیز تا کنون شاهد تحولات فراوانی بودهاست.
اگر زمانی بحثهای اقتصادی به عنوان پایهی اصلی توسعه به نظر میآمد هم اکنون مفاهیمی از قبیل آزادی، فرهنگ، آگاهی، دانش، مشارکت، بسیج اجتماعی و غیره وارد معنای وسیع توسعه شدهاند. (ارتباطات و توسعه ص 20)
کوتاه سخن آن که رسانهها البته نه هر نوع رسانهای اینجا منظور رسانههای حرفهای و جریانساز است، میتوانند در توسعهی فرهنگ کارآفرینی به دلیل گستردگی و حوزهی نفوذشان موثر باشند.
آنها با تکیه بر اصول حرفهای روزنامهنگاری باید به نقش توسعهبخشی خویش آگاه باشند و به ارزشهای آن پایبند.
منبع: پایگاه خبری سیمره
3210/6060
کپی شد