نصراله صیاد بیرانوند: در این بین، بر آن شدیم تا با بانوی نوجوان اما در عینحال، نوازنده چیرهدست کمانچه که همواره به سازش عشق میورزد وبا لباس سنتی شیرزنان لرستانی از جمله گلونی که نشان از فرهنگ کهن این آب و خاک دارد، بر روی سن حاضر میگردد، گفتوگویی داشته باشیم.
در مصاحبهای اختصاصی و البته خواندنی، شنوای درد دل و صحبتهای ماهور جوزایی، بانوی17ساله لرستانی، نوازنده قهار ساز کمانچه مینشینیم
خودتان را برای خوانندگان و همشهریان معرفی کنید؟
ماهور جوزایی هستم، متولد 26 مرداد 1380 خرمآباد، ساکن محله قاضیآباد، و هماکنون در رشته تجربی مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل میباشم به واسطه اینکه پدرم علاقه بسیار زیادی به موسیقی دارد اسم من را ماهور که یک دستگاه موسیقی است نام نهاد و از سن 9 سالگی با نواختن ساز تنبک به عرصه موسیقی گام نهادم، پدر از همان ابتدا بسیار علاقهمند بود تا به واسطه نواختن ساز و اجرای موسیقی، معرف خوبی برای فرهنگ کهن لرستان باشم و به نظر خود، توانستهام هر چند اندک در این امر مهم گامهایی بردارم.
تعریف شما از موسیقی چیست؟
در حال حاضر تعریف جامع و کلی که همه موسیقیدانان نظر واحدی در راستای آن داشته باشند، وجود ندارد.
موسیقی هنر بیان احساسات در الحان مختلف است و ما نیز یک اهرم محسوب میشویم تا شاید بتوانیم ارتباطی زیبا و هنری با خدای خود داشته باشیم.
و باید گفت موسیقی زمینهای بسیار زیباست، که روح آدمی را تسکین داده و آرام میکند.
چگونه شد از تنبک به ویلن و بعد به کمانچه روی آوردید؟
تنبک، سازه پایه است بیشک آشنایی کامل ریتمهای موسیقی برای یک نوازنده بسیار ضروری است این چنین شد که ساز تنبک را به مدت یک سال زیر نظر استاد محمدرضا کریمی آموختم و بعد از آن به سمت ساز ویلن روی آوردم.
اما ویلن سازی است که شباهت بسیار زیادی به کمانچه دارد و تنها ساختار و نحوه گرفتن این دو با هم متفاوت است، البته به صدا درآوردن و حرفهای بودن در ویلن نیز اندکی سادهتر از کمانچه است، من نزدیک به4 سال ساز ویلن را زیر نظر استاد حسن سالم تمرین کردم بعد از آن به واسطه تشویقهای مکرر پدر که همواره پشتوانه خوبی برای من بوده و هستند، استعدادم در زمینه نواختن ساز کمانچه شناخته شد، با تمرین و تلاشهای شبانهروز، نواختن این ساز را فرا گرفتم.
از ورودتان به عرصه موسیقی بیشتر توضیح دهید؟
پدر در این راستا برای من زحمات زیادی را متحمل شد، چرا که برای او ورود من به نوع ساز و همچنین آشنا شدن با پایههای موسیقی از آغاز بسیار مهم تلقی میشد، البته خود نیز علاقه به نواختن سازهای زهی داشتم، با حمایتهای پدر و زیر نظر مستقیم ایشان به نواختن ساز کمانچه روی آوردم چرا که ریشه در فرهنگ کهن دیارم، لرستان را دارد.
ساز کمانچه را برای مردم چگونه تعریف میکنید؟
موسیقی محلی و ساز کمانچه، وام گرفته از گذشتگان هنرمند لرستان است، من این را با تمام وجودم اعلام میکنم بیشک اگر هر روز از روز گذشته، دانش و سواد موسیقیام را افزونتر نمایم، میتوانم فرهنگ غنی سرزمینم را به گوش جهانیان برسانم، از نظر من ساز کمانجه، بسیار جذاب، اما نواختن آن بسیار سخت است، به خود اعتقاد دارم که میتوانم در این راه موفقتر قدم بردارم.
بهغیر از پدر، مشوق اصلی شما در زمینه نواختن کمانچه چه کسی است؟
من، خانوادهای بسیار هنردوست و کاملا آشنا با موسیقی دارم و شاید دلیل اصلی من در ورود به عرصه موسیقی باشند، البته گفتن این نکته مهم نیز نباید فراموش شود که همواره شنوای خوبی برای موسیقیهای محلی نظیرهمتعلی سالم، مرحوم علیرضا حسینخانی، استاد پیرولی کریمی، علیاکبر شکارچی،درویشرضا منظمی، فرجعلیپور، محمدباجلاوند و .... بودم، که این امر باعث میشد در ضمیر خود بیشتر جذب موسیقی محلی شوم.
چرا از همان ابتدا به سمت کمانچه روی نیاوردید؟ بیشک 9 سال بر تجربه شما در نواختن این ساز افزوده میشد.
برای کودکی با آن سن و سال بسیار سخت بود تا از بازیهای کودکانه خود بهدور باشد، اما پدر همواره در کنارم بود و به سمت موفقیت بیشتر سوق میداد، من با نواختن ویلن و گرایش پیدا کردن به سمت کمانچه در واقع با یک تیر دو نشان زدم
فراگرفتن و نواختن هر نوع سازبه نوبه خود بسیار شیرین است، اما ویلن به شاه احساسات معروف است و وسعت نواختن این ساز بسیار گسترده، چرا که میتوانیم تمام موسیقیها را بر روی آن پیاده کنیم و جوابگوی تمام الحان موسیقی باشیم، شاید اگر ساز ویلن را فرا نمیگرفتم، نمیتوانستم از پس ساز سختی به نام کمانچه برآیم چرا که این ساز، گرایشی به سمت محلی بودن را دارد.بهگفته زندهیاد علیاصغر بهاری، ویلن همانند اسبی که زین دارد و آماده حرکت است اما کمانچه مهارنشدنیتر میباشد.
آیا ساز کمانچه در لرستان توانسته است به آن جایگاه واقعی خود برسد؟
خدا را شکر، جوانان همشهری و هماستانی، استعداد بسیار بالایی در نواختن ساز کمانچه دارند و اهالی موسیقی، خود شاهد بر این واقعیت هستند، صدای ساز کمانچه، صدایی دلنشین، روحنواز و برای مردم لذتبخش است چرا که از ضمیر احساس سرچشمه میگیرد، کمانچه در خانهها کمتر دیده میشد، اما الان فکر میکنم در هر 10 خانه یک ساز کمانچه وجود داشته باشد.
بهنظرم این ساز در لرستان و شهر خرمآباد جایگاه بهتری نسبت به چند سال گذشته پیدا کرده و این پیشرفت در موسیقی مرهون مردم هنر دوست استان است، ما همواره از جانب مردم حمایت میشویم ولی موسیقی محلی ما در سطح دنیا آنطور که باید و در شان لرستان میباشد بهخوبی معرفی نشده است.
موانع معرفی ساز کمانچه در سطح جهانی شدن چیست؟
موسیقی جزء جدایی ناپذیر زندگی بشریت محسوب شده اگر چه بسیاری از موانع فرهنگی از سر راه بر داشته شده است، در این راه نیز ، احسان عبدی با حضور خود در ارکستر سازهای بادی کشور سوئد تلاشهای قابل توجهی در راستای رسیدن صدای موسیقی لری به گوش جهانیان از خود نشان داد و بی تاثیر نیز نبود و یا وجود انجمنهای لر زبان در کشورهای مختلف میتواند بسیار موثر باشد.
در گذشته، ضبط ردیف موسیقی در استان وجود نداشت، پدرم همیشه میگوید استاد احمد مراحمی برای ضبط تنها 5دقیقه ردیف موسیقی به پایتخت نزد اساتید بزرگی چون شکارچی و منظمی میرفت و برای آموزش به لرستان میآورد، اما درحالحاضر اشخاصیچون فریدرحمتی، هادی کمالی و چند هنرمند دیگر به صورت آکادمی، آموزشهای علمی خود از موسیقی را در اختیار علاقهمندان قرار میدهند
برای استفاده ساز کمانچه از چه افرادی الگو میگیرید؟
به یقین هر استادی در زمینه موسیقی یک تکنیک خاص در اجرای برنامه برای خود دارد، بخشی از اجرای آنها سرشار از نقاط قوت و بخشی نیز نقطه منفی است.
من همواره تلاش میکنم از نقاط قوت اجرای موسیقی سنتی از بزرگانی چون استاد فقید علیاصغر بهاری، اردشیر کامکار و کیهان کلهر در راه رسیدن به اهداف خود بهره لازم راببرم در مجموع همواره تلاش میکنم تکبعدی نباشم.
به تعداد اجراهای خود اشاره و با چه اساتید سرشناسی فعالیت داشتهاید؟
تقریبا در همه شهرهای استان، اجرای موسیقی داشتهام که خوشبختانه با استقبال گرم مردم همراه بوده، با هنرمندان بزرگی چون استاد حشمت رجبزاده نیز اجرا داشتهام.
در جشنوارههای زیادی از جمله تال که سال گذشته برگزار گردید و مربوط به دوره دوم جشنواره کمانچهنوازی در سطح کشور بود، مقام اول را بهدست آوردم.
در جشنواره جوان تهران نیز نفر سوم شدم و در35مین جشنواره دانشآموزی که سال گذشته برگزار شد، در همه آنها مقام نخست را کسب کردم.
آموزش موسیقی تقریبا از چه سنی شروع میشود؟
موسیقی را نباید بهعنوان تفریح و تفنن نگاه کرد، در دوران کودکی و در آغاز تحصیل، به دانشآموزان تمرین شود، موسیقی در بهترین و بزرگترین دانشگاههای جهان تدریس میگردد، حتی ما در بسیاری از نقاط دنیا موسیقی درمانی نیز داریم که این خود ارزش و اهمیت موسیقی را دو چندان میکند.
البته موسیقی در کودکان باید لحن کودکانه داشته باشد و مخالف هستم که بلافاصله وارد بحث تخصصی موسیقی شوند. چرا که باید آنرا را فهمید و درک کرد.
چالش های موسیقی لرستان را اشاره میکنید؟
از جمله مشکلات کنونی ما میتواند کمبود آموزشگاههای حرفهای موسیقی در سطح شهر باشد.
گاه میبینیم در محلههای مرکزی شهر، چندین آموزشگاه وجود دارد اما در قسمتهای جنوبی همچون میدان امام حسین(ع)، گلدشت، علوی و ......اصلا آموزشگاهی وجود ندارد، شاید در هر حال علاقهمندانی به موسیقی در این محلهها وجود داشته باشند اما رفت و آمد برای آنها به صورت منظم میسر نباشد.
از جمله موانع دیگر ما که در حال حاضر مرکز استان هستیم، نبود سالن اجرا است، برگزاری کنسرت بزرگ استاد همایون شجریان و شهرام پور ناظری و همچنین برگزاری ارکستر ملی که در سالن کشتی برگزار شد واقعا در شان مردم هنرپرور لرستان نبود.
من معتقد هستم باید از ظرفیتهای بالای موسیقی کشور از جمله فریدون شهبازیان نهایت استفاده را داشته باشیم و سطح سواد موسیقی خود را بیشتر کنیم.
اما در مقابل کاستیها، نباید امور انجام شده همچون بزرگداشت استادانی چون،همتعلی و شکرعلی رضایی را نادیده گرفت، این میتواند به عنوان یک فرهنگ در دنیای موسیقی ما نهادینه شود.
ما باید قدر زندگان خود را بدانیم و به این نتیجه برسیم، اسطورههای موسیقی ما دیگر تکرار نخواهند شد.
از دیدگاه شما عمدهترین مشکلات پیش روی هنرمندان چیست؟
اگر چه هنرمند تلاش میکند تا با نواختن ساز، لحظات شادی را برای مردم رقم بزند اما باید دید در پشت پرده زندگانی شخصی او چه میگذرد.
مرد هنرمندی که وظیفه تامین امرار و معاش خانوادهاش را دارد و از جانبی دیگر نیز نه میتواند به شغل دیگری روی آورد و از نگاهی دیگر نیز نمی تواند نواختن ساز و اجرای موسیقی را ترک کند بسیار سخت است که دستخالی به خانه بازگردد.
درآمد موسیقی بسیار پایین است، اگر بخواهیم یک اجرا داشته باشیم، هزینههای بسیار زیادی از جمله تهیه سالن، چاپ بنر، صدا و تصویربرداری و ..... را متحمل میشویم، در نهایت نیز هزینهای برای هنرمند باقی نمیماند.
بیشک هیچ مشکلی حل نشدنی نیست و هنرمندان با همکاری و ارائه نظر از یکدیگر میتوانند بر این مشکل فارغ آیند.
همه مردم از جمله هنرمندان بر این مهم واقف هستند که برای هنر ارزش مادی وجود ندارد اما در عین حال نیز نمیتوان این مشکل را نادیده گرفت.
هنرمند و نوازنده در هر صورت صدای سازش بلند میشود، چون به کارش عشق میورزد.
هنرمندان و موسیقیدانان همه و همه باید قدر همدیگر را بدانیم، ما باید تلاش کنیم تا موسیقی وارد حاشیه نشود من معتقدم در دنیا جای هرکسی مشخص استبه جای اینکه تلاش کنیم جایگاه کسی دیگر را بگیریم جایگاه خود را پیدا کنیم.
سخنی با پدر؟
پدر، پهلوانانه برای من پدری کرده و در لحظهلحظه زندگی یار و یاور من بوده است.
همه تلاش خود را میکنم تا در قبال زحمات ایشان، انتظاراتش را برآورده کنم، هر چند میدانم تحقق یافتن این قول بسیار سخت است.
سخن آخر؟
افتخار میکنم لر هستم و تا آنجایی که برایم مقدور باشد تلاش میکنم تا با نوای کمانچهام لرستان را به جهانیان معرفی کنم.
به مردم سرزمینم قول میدهم همواره در اجراهایم با گلونی و لباس محلی روی سن روم چرا که بدون شک اگر مردم نبودند ماهور جوزایی نیز وجود نداشت.
ماهور جوزایی، بانوی نوجوان و آیندهدار در زمینه نواختن کمانچه، دختری که پدر، لقب "گردآفرید"شاهنامه فردوسی را به او داده، بر این باور است ابزارآلات موسیقی، زبان روحنوازخدا بر روی زمین است و با نواختن آن به خالق هستی نزدیکتر میشود، وی درپایان ضمن قدردانی از ارتباط رسانهها با هنرمندان، مصاحبه خود را با این شعر خاتمه داد.
"خشکسیمی، خشکچوبی، خشکپوست"
"از کجا میآید این آوای دوست" که خود منظور از دوست را خدا تفسیر میکند.
46