هوا به شدت گرم و تحمل ماسک سخت است، هر لحظه بر تعداد جمعیت اضافه میشود و سایههای کوچک، مردم را کنار هم در خنکای خود جای میدهند، برخی هم صاحب عزا را در آغوش میکشند و به او دلداری میدهند.
به گزارش جماران، ایرنا نوشت: اینجا لرستان دیار سنت های تلخ و شیرین چند صد و چند هزار ساله است، این بار گذر مردم شهر به آرامستان عمومی افتاده است تا در مراسم خاکسپاری عزیزی هرچند با نسبتی بسیار دور شرکت کنند.
کرونا هرچند مجالس عزای خانگی را تا حدودی کم کرده اما بدون شک زورش به آیین های عزاداری در زمان تشییع و خاکسپاری نرسیده است، مداح مدام با بلندگو اعلام می کند، جمعیت ۲ تا سه هزار نفر است، لطفا پروتکل ها را رعایت کنید، همین حالا هم فوتی کرونا را در قطعه پایین تر به خاک می سپارند و جمعیت تشییع کنندگان همچنان سر خود را با حالت تاسف تکان می دهند.
زنانی که چادرهای سیاه خود را به شکلی خاص به دور گردن گره زده اند یکی پس از دیگری در مقابل صاحبان عزا قرار می گیرند، شیون ها باید لحظاتی روبه روی زنان صاحب عزا بیشتر و با صدای بلندتری انجام شود، صف بهم پیوسته تسلیت گویان مواج است و جمعیت لحظه ای آرام ندارد، عده ای با حساسیت بیشتری تسلیت می گویند و لحظه ای ماسک خود را از چهره برمی دارند تا صاحب عزا ببیند و بداند که او هم در مراسم حضور داشته است.
زنان و مردان صاحب عزا هم در صف هایی جداگانه ایستاده اند تا دوستان و آشنایان به آنها سرسلامتی بگویند، البته اینجا صف صاحب عزا متشکل ازچند نفر محدود نیست، بدون شک به دهها نفر می رسد چراکه نسبت های فامیلی هرچند دور در لرستان همچنان به هنگام عزاداری، جزو افرادی محسوب می شوند که خود را صاحب عزا می دانند.
نسبت هایی که شاید در استان های بزرگ اصلا از یکدیگر خبر نداشته باشند اما در مراسم عزاداری لرستان، جزیی از صاحبان عزا به شمار می آیند و به همین دلیل دوستان و آشنایان این افراد برای عرض تسلیت راهی مراسم سوگواری می شوند و اینگونه است که جمعیت عزاداران طایفه ای در لرستان بدون اغراق و به راحتی به صدها و حتی هزاران نفر می رسد.
مداح مراسم اعلام می کند همه برای نماز میت و خاکسپاری آماده شوند، اینجا چند سالی می شود که زنان هم در صف نماز میت می ایستند تا همین سه چهار سال قبل چنین کاری انجام نمی شد اما اکنون زنان هم در صف نماز میت می ایستند و برخی از آنها نماز را با صورت های خراشیده از داغ عزیز اقامه می کنند.
نماز اقامه شد، جمعیت در هم تنیده، گرمای هوا غالب و برخورد شانه به شانه با دیگران اجتناب ناپذیر شده است، ماسک ها یکی پس از دیگری برای نوشیدن جرعه آبی برداشته می شود تا برای مرحله بعد آماده شوند، خاکسپاری با جمعیت زیاد اطراف مزار انجام شد، و حالا دوباره نوبت به سرسلامتی دادن دوره ای رسیده است، برای خداحافظی، دوباره باید مانند زمان ورود به مراسم، به صف صاحبان عزا مراجعه کنیم و تسلیت بگوییم.
اما این بار نظم نسبی زمان ورود به مراسم وجود ندارد، خاکسپاری انجام شد، داد و فغان ها بیشتر شده و صف ها بهم ریخته است هرکس باید در میان این جمعیت بگردد تا فامیل و آشنای خود را که نسبتی با مرحوم دارد پیدا کند و دوباره سرسلامتی بگوید، چقدر همه جا شلوغ شده است، البته هفته قبل هم همین طور بود، مراسم خاکسپاری یکی از افراد این طایفه بود و حالا خیلی از فرزندان، نوه ها و بستگان درجه یک و حتی ۲ آن مرحوم به کرونا مبتلا شده اند و کار برخی به بیمارستان کشیده است، اما مگر می شد هفته قبل در آن مراسم شرکت کرده باشی و اکنون برای مراسم این فامیل تازه درگذشته غیبت کنی؟ گلایه های فامیلی را چطور جواب دهیم؟
خاکسپاری رو به اتمام اما رسم و رسوم همچنان جاری و زنده است، حالا باید بستگان درجه یک، ۲، و حتی سه و همسایگان دوباره به خانه مرحوم بروند و تا غروب آنجا باشند، نباید پس از خاکسپاری صاحبان عزا را تنها راهی خانه کرد، حالا نزدیک غروب است و عده ای که شمار آنها به راحتی به ۱۰۰ می رسد در خانه کوچک متوفی حضور دارند، چای و آب به طور مستمر پذیرایی می شود و حلوای شب اول در حال آماده شدن است.
اذان داده اند و اقامه نماز شب اول قبر انجام می شود، حتی آنهایی که سواد کمتری دارند در صف می ایستند و یک نفر با صدای بلند کلمات را ادا می کند و بقیه تکرار می کنند با این روال، نمازکمی به درازا می کشد، مجمعه های شام آماده شده است و به رسم قدیم کمتر در این مراسم وعده های غذای یک نفره سرو می شود.
افراد نزدیکی که روزانه چند ساعت را در مراسم ختم سپری می کنند باید حتما زمان صرف شام و نهار در منزل متوفی بمانند، آخر رسم است و اگر آنجا را ترک کنند نوعی بی احترامی محسوب می شود، تک تک افرادی هم که از ترس کرونا دل را به دریا می زنند و بر خلاف سنت همیشگی، ساز رفتن را کوک می کنند با اصرار شدید صاحبان مراسم برای ماندن و حتی دلخوری آنها مواجه و مجبور به ماندن می شوند.
این بار رسم و رسوم بر رودربایستی و کرونا چیره می شود، دیس های گرد بزرگ روحی یا استیل برای دو یا سه نفر آماده می شود، در حالیکه همه یا دست کم بسیاری سعی کرده بودند پروتکل را رعایت کنند این بار مجبور هستند در کنار هم غذا بخورند، همه در خانه و برخی هم به دلیل نبود جا در حیاط متوفی و یا حتی خانه همسایه شام را میل و فاتحه ای قرائت می کنند، کم کم بستگان درجه ۲ و همسایه ها می روند، بستگان درجه یک که در لرستان دایره تعریف بزرگی دارد همچنان در خانه هستند، عموزاده، عمه زاده، خاله و دایی زاده با فرزندانشان تا پاسی از شب می مانند و در آخر هم باید عده ای از زنان بزرگ فامیل، شب را در خانه متوفی و کنار بستگان درجه یک آن مرحوم سر کنند، آخر رسم است و نمی شود آنها را در اولین شب بدون عزیزشان، تنها گذاشت.
صبح فردا فرا رسیده و دوباره مراسم در خانه برگزار است، همچنان سر سلامت گویی ادامه دارد، این بار صف صاحبان عزا هرچند با تعداد کمتری اما در خانه تشکیل می شود، سر سلامت گویی به صورت چرخشی در مقابل همه انجام و چای و آب وحلوا پذیرایی می شود، عده ای بی محابا ماسک را پایین کشیده و گلویی تازه می کنند اما برخی از ترس کرونا در حالیکه دوشادوش میهمانان تسلیت گو نشسته اند، به فکر رعایت پروتکل ها هستند و تشنگی را ترجیح می دهند.
مراسم خانگی هم به صرف عرض تسلیت تمام نمی شود، بعد از گشت حلقه وار دور منزل و تسلیت گفتن به صاحبان عزا، باید ذقایقی نشست و همراه با سایر حضار مرثیه های محلی را با نوای غمگین لری خواند و به سر و سینه زد.
روز دوم و وعده های نهار و شام هم با پذیرایی از میهمانان و اهل طایفه تمام می شود، جمعیت ثابت مراسم کمتر شده است اما مردم همچنان برای عرض تسلیت می آیند و می روند، هرچند در اعلامیه ترحیم قید شده بود به دلیل خطر کرونا هیچ مراسمی در خانه برگزار نمی شود و گلایه ای از نیامدن کسی نیست، اما گوش سنت به این حرفها بدهکار نیست، کار خودش را می کند و موج های پی در پی تسلیت گویان می آیند و می روند.
به طور معمول باید این مراسم تا اولین پنجشنبه پس از خاکسپاری برقرار باشد و تا هفت روز هر عصر یک فرد خاص در خانه متوفی حلوا بپزد و برای خیرات به حاضران در خانه داده شود، که البته مردان هم در این رسم شرکت دارند و معمولا در اتاق جداگانه ای می نشینند حلوا را میل و فاتحه ای دسته جمعی قرائت می کنند.
کمتر کسی به کرونا فکر می کند، آخر همه ماسک داشته اند و فقط برای لحظه ای نوشیدن آب، چای یا هنگام تناول غذا ماسک را برداشته اند، بنابراین امیدوار هستند در عین حال که سنت های یک آیین عزاداری را به جا آورده اند کرونا را هم مغلوب کرده باشند.
روز بعد است و مراسم پابرجا، کم کم رفت و آمدهای مشکوک به حیاط خانه آغاز می شود، پچ پچ های ۲نفره بالا می گیرد و همه مشکوک به نظر می رسند، برخی ها که حافظه بهتری دارند و حواسشان جمع تر است به یاد مراسم خاکسپاری هفته قبل یکی از فامیل می افتند که حالا خیلی از آن خانواده و میزبانان مراسم، میهمان بیمارستان و با کرونا درگیر هستند، راستی سه چهار نفری هم از افراد فامیل که باید حضور می داشتند، نیستند!
در همین حین یکی از مردان فامیل که بزرگ خاندان به شمار می رود و کسی روی حرفش حرف نمی زند، با چشمانی نگران و صورتی مصمم وارد خانه می شود، به طور مستقیم به بقیه نگاه نمی کند، ازکسی اسم نمی برد اما می گوید بعضی از " بچه ها" تست کرونا داده اند و مثبت شده است لطفا مراسم را تمام کنید و هرکه به خانه خودش برود، آنهایی هم که فکر می کنند در این چند روز مبتلا شده اند باید تست بدهند.
ترس کرونا و همهمه زنان در خانه می پیچد، همه سعی می کنند خود را خونسرد نشان بدهند و در عین حال رفتار و نشست و برخاست روزهای قبل خود را با سرعت در ذهنشان مرور می کنند، آیا رعایت کرده اند؟ کرونا نگرفته اند؟ آنها که ماسک داشتند، اما نه! در کنار یکی از زنان فامیل که الان گفته می شود کرونا گرفته است چای خورده اند. ....
برخی هم که در زمان تشییع ماسک خود را برداشته اند با این توجیه که کرونا در فضای باز منتقل نمی شود خود را آرام می کنند، شاید یکی از مقصران این طرز تفکر رسانه ها و مسوولانی هستند که به قدر کافی در خصوص تجمعات فضای باز با تراکم بالای جمعیت هشدار نداده اند، نگفته اند کرونا دلتا در فضای باز هم به سرعت منتقل می شود و البته محیط های بازی که جمعیت زیادی در آن حضور دارند همچنان کانون خطر شیوع کرونا محسوب می شوند.
مراسم عزاداری به اجبار تمام می شود، عده ای مستقیم برای دادن تست به مراکز بهداشت می روند، بقیه هم که علامتی ندارند به خانه هایشان می روند تا خود را قرنطینه کنند، اما برخی همچنان دلداری می دهند که کرونا نیست و جای نگرانی وجود ندارد، شاید می خواهند خودشان را آرام کنند و این حرف دلشان را بلند می گویند تا یکی با آنها همراه شود و آرام بگیرند.
مراسم ختم پس از چهار روز به اجبار تمام و اما اینگونه سنت در جامعه ای غالب می شود و سخن کارشناسان که مراسم و دورهمی ها را از متهمان درجه یک شیوع کرونا می دانند در ذهنم تداعی می شود، البته سنت ها هرچند هم که قوی و چندین هزار ساله باشند بازهم در مقابل کرونا مغلوب هستند.
حالا غم از دست دادن عزیز جای خود را به دل نگرانی برای سلامت بازماندگان داده، انگار که این مراسم ختم اکنون به مرثیه ای برای زنده ها تبدیل شده است و هر که در قرنطینه خانگی خودش منتظر اعلام نتیجه تست کرونا شده است، چند نفری هم که علایم شدید دارند به تشخیص پزشک درگیری ریوی پیدا کرده اند و باید بستری شوند.
رونق مراسم عزادارای و تجمع در آرامستان های لرستان هرچند به ظاهر مجالی برای اندوه از دست رفتگان است اما در واقع مرثیه ای برای زندگان تلقی می شود که با حضور در این اجتماعات ابتلا به کرونا را تقویت کرده و به پیشواز مرگ می روند.
به گزارش ایرنا بنا بر آمار رسمی بیش از ۱۵۳ هزار لرستانی به کرونا مبتلا شده اند و تاکنون افزون بر ۲ هزار و ۱۰۰ نفر آنان جان خود را از دست داده اند، و بدون شک تمام شهروندان این استان گواهی می دهند حتی برای یک نفر از افرادی که می شناختند بر اثر این ویروس جان خود را از دست داده است اما گرایش های اجتماعی و سنتی هم نتوانسته است ترس از کرونا را در زمان مراسم عزاداری، آنچنان که باید در لرستان طایفه گرا نهادینه کند و اینچنین است که با گذشت حدود ۲ سال از شیوع کرونا اما حلقه های عزاداری همچنان تشکیل می شود و جمعیت صد و هزاران نفری این مراسم، مجال را برای گسترش این ویروس فراهم کرده است.
در زندگی طایفه ای، هر فرد در مقابل سایر بستگان احساس مسوولیت می کند و ترک مراسمی که قرن ها در استان وجود داشته و سینه به سینه منتقل شده به ویژه برای قدیمی ترها بسیار سخت تر است چراکه احساس تعلق خاطر آنها به این آیین ها بسیار قوی و قابل توجه می باشد.
هرچند صاحبان عزا در اعلامیه های ترحیم همگانی، عنوان می کنند انتظاری از دوستان و آشنایان برای شرکت در مراسم ترحیم ندارند اما از ته دل دوست دارند در این شرایط ولو با وجود کرونا، تنها نباشند و بقیه در کنارشان باشند و از طرفی، بستگان نیز خوب می دانند این اعلامیه ها بیشتر شبیه یک تعارف است و توجیهی حتی وجود کرونا برای نرفتن به مراسم سوگواری وجود ندارد و اینجاست که داستان رودربایستی روایت می شود و رسم و رسوم بار دیگر قدرت خود را به رخ کرونا می کشد.
اما در نهایت پیروز تمامی این چرخه های سنتی در لرستان، کرونا بوده است که چنبره اش بر گلوی آیین های محلی و باستانی، نفس یک استان را به شماره انداخته، صورت لرستان سرسبز و دیدنی اکنون از سیلی توامان کرونا و سنت ها سرخ و سیاه شده است و مرثیه های سورناک مادران و خواهران این سرزمین همچنان ادامه دارد.