در فرهنگ اسلامی شعائر و مناسک، دارای ظاهرِ مطلوبی میباشند که به وسیله آنها باید به باطن و حقیقت دین نائل گردید؛ و در میان شعائر مذهبی پیروان اهل بیت(ع)، عید غدیر از مهمترین شعائر است و در آن فراوان از «ولایت» سخن به میان می آید ولی کمتر تعمق میشود. آیا اهل ولاء بودن و «ولایت» داشتن به اهتمام بسیار زیاد به شعائر مذهبی و مناسک اسلامی است و بس؟! یا اینکه «ولایت» سطوح و لایه های متنوعی دارد که هر کدام احکام و لوازم خاص خود را دارد؟
پایگاه خبری جماران: عشق و محبّت اکسیر بی همتایی است که جان و جهان انسانی را دگرگون میسازد و به حرکت در می آورد، و از آنجایی که «دین چیزی غیر از حُبّ و عشق نمیباشد» (کافی، ج 8، ص 80)، خداوند متعال هرگونه اکراه و اجباری را در اصل دین، منع کرده است؛ «لا إکراه فی الدین قد تبیّن الرّشد من الغیّ»(بقره: 256) زیرا خوب و بد، هدایت و ضلالت و زشت و زیبا، روشن است و انسان با فطرت و سرشت خویش و نیز با نیروی خرد و عقل میتواند آن را درک کند و دریابد.
پس پایه و اساس و بنیان اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی برای انسان، بر عشق، محبت، اختیار و آزادی نهاده شده است و این حقیقت در مکتب اهل بیت(ع) و تبیین و تفسیر ائمه هدی(ع) از معارف و احکام اسلام به بهترین وجه وجود دارد، و چون چنین است مذهب و مکتب ائمه معصومین(ع) مذهب محبّت و عشق شده است و به دستور خداوند و اعلان پیامبر(ص) محبت عترت طاهره(ع) اجر و پاداش رسالت رسول خاتم(ص) قرار داده شده است «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلّا المودّه فی القربی» (شورا، 23) و البته خداوند یادآور میشود که «قل ماسألتکم من أجر فهو لکم»(سباء، 47) یعنی این عشق و علاقه برای پیروان عاشق و به نفع آنها میباشد؛ و همین چراغ عشق و محبت به اوصیاء پیامبر، خود راه نجات و سعادتی است که با هدایت آنها حاصل میگردد: «قل ما أسألکم علیه من أجر إلّا من شاء أن یتّخذ إلی ربّه سبیلاً»(فرقان، 75) و تأکید پیامبر اکرم(ص) درباره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و پذیرش امامت و پیشوایی آنان و دوست داشتن و عشق ورزیدن به آن امامان نور، برای این هدف میباشد که محبان و پیروان اهل بیت(ع) از ضلالت و گمراهی رسته و به «هدایت» رسند؛ هدایتی که ثمرة آن سعادت و خوشبختی حقیقی میباشد.
در فرهنگ اسلامی شعائر و مناسک، دارای ظاهرِ مطلوبی میباشند که به وسیله آنها باید به باطن و حقیقت دین نائل گردید؛ و در میان شعائر مذهبی پیروان اهل بیت(ع)، عید غدیر از مهمترین شعائر است و در آن فراوان از «ولایت» سخن به میان می آید ولی کمتر تعمق میشود. آیا اهل ولاء بودن و «ولایت» داشتن به اهتمام بسیار زیاد به شعائر مذهبی و مناسک اسلامی است و بس؟! یا اینکه «ولایت» سطوح و لایه های متنوعی دارد که هر کدام احکام و لوازم خاص خود را دارد؟
می توان گفت امامت و ولایت سه سطح دارد:
1ـ امامت و ولایت به معنای زمامداری و پیشوایی اجتماعی ـ سیاسی.
2ـ امامت و ولایت به معنای مرجعیت علمی معصومانه.
3ـ امامت و ولایت به معنای انسان کاملِ دارای ولایت تکوینی.
(ر.ک: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 4، ص 842-850)
اگر فقط از پیشوایی سیاسی و اجتماعی ائمه(ع) سخن گفته شود، تنها از سطح نخست امامت و ولایت سخن گفته شده است. اما سطح برتر از آن، ولایت به معنای «مرجعیت علمی» اهل بیت(ع) است، چرا که تبیین و تفسیر معصومانه معارف و احکام اسلام اختصاص به آنان دارد. مرتبه و سطح سومی هم در موضوع ولایت و امامت مطرح است که همانا «انسان کامل» بودن آنان مورد نظر میباشد. یعنی ائمه هدی(ع) در عبودیت حق تعالی تا آنجا پیش رفته و به چنان درجه ای از قرب حق تعالی رسیده اند که دارای ولایت تکوینی و واسطه فیض برای زمینیان میباشند. در آثار نوشتاری و گفتاری امام خمینی(س) به این سطح از امامت ائمه (ع) توجه شده است:
«مقام ولایت، مقامی است که واردات در تحت سیطرة آن واقع میشود. اگر تمام ملک جهان را به ولیّ کامل بدهند یا همه چیز را از او بگیرند، در قلبش اثری حاصل نشود.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 11)
ایشان در کلامی دیگر میگوید:
«برای امام مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفة حکومت است؛ و آن مقام «خلافت کلی الهی» است… خلافتی است تکوینی که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولیّ امر» خاضعند». (تعلیقات بر شرح فصوص الحکم، ص 47)
چنانکه در باره ولایت به معنای زمامداری اجتماعی ـ سیاسی حضرت امام(س) میگوید: «ما معتقد به «ولایت» هستیم و معتقدیم پیغمبر اکرم(ص) باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است.»(ولایت فقیه، ص 14)
واقعه عظیم غدیر، عرصه امامت و ولایت به معنای «جعل حکومت» و زمامداری سیاسی ـ اجتماعی است:
«قضیه غدیر، قضیة «جعل حکومت» است، این است که قابل نصب است، و الا مقامات معنوی قابل نصب نیست، یک چیزی نیست که با نصب این مقام پیدا بشود… ولایتی که در حدیث غدیر است، به معنای «حکومت» است، نه به معنای مقام معنوی..»(صحیفه امام، ج 20، ص 113)
باید تفکیک کرد میان ولایت به معنای «خلافت تکوینی الهی» و ولایت به معنای «اعتباری و قراردادی» در آثار و مباحث تحقیقی و استدلالی امام خمینی نیز ذکر شده است.(ر.ک: کتاب البیع، ج 2، ص 624-625)
چنانکه ایشان در تذکری صریح به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، آنان را از اینکه امام خمینی را مصداق «اولی الامر» در آیه شریفه «أطیعوا الله و أطیعوا الرّسول و اُولی الأمر منکم»(نساء: 59) بدانند، شدیداً منع کردند:
«لازم است عرض کنم آیات و روایاتی وارد شده است که مخصوص به معصومین – علیهم السلام – است، و فقها و علمای بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل اینجانب. هر چند فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبرا موکول به آنان است؛ لکن این امر غیر از ولایت کبرا است که مخصوص به معصوم است. تقاضای اینجانب آن است که در صحبتهایی که میشود و پخش میگردد، ابهامی نباشد و مرزها از هم جدا باشد.»(صحیفه امام، ج 19، ص 403)
ائمه معصومین(علیهم السلام) در سطوح و ساحت های سه گانه، امامت دارند و جلودار قافله پیروان و محبان و هدایت جویان میباشند؛ هم واسطه فیض الهی از عالم ملکوت برای ساکنان عالم مُلک میباشند و هم تبیین کنندگان و مفسران معصوم معارف و احکام اسلام و قرآن و سنّت میباشند، و هم رهبری و زمامداری جامعه اسلامی بر عهده آنان نهاده شده تا در صورت «حضور حاضر» و «قیام حجت با وجود ناصر» زمامداری جامعه اسلامی را در دست گیرند و عدالت را در میان مردمان محقق سازند تا در پرتو عدالت آنان، «هدایت» به راه حق و مقدمات نیل به فضیلت حاصل شود.
به عبارتی دیگر؛ ولایت به معنای حکومت و سیاست و زمامداری جامعه اسلامی وسیله و مقدمه ای است برای هدف والای هدایت و نیل به سعادت واقعی که در پرتو عبودیت آگاهانه و آزادانه و از سر اخلاص، حاصل میشود.
ولی غیر معصومین(ع) که ولایت سیاسی ـ اجتماعی دارند، دو مرتبه دیگر ولایت را ندارند، یعنی فقیه جامع الشرایط، اسلام شناس میباشد؛ ولی اسلام شناسی او معصومانه نیست بلکه برداشتها و دیدگاههای کارشناس و متخصص، از ادله شرعی میباشد که در فرآیند اجتهاد به آن میرسد و برای او و مقلدینش حجت شرعی میباشد؛ ولی این بدان معنا نیست که نتوان با نظرات و فهم و برداشت او از اسلام مخالفت کرد و دیدگاه و برداشت دیگری داشت. امام(ع) معصوم است و فهم معصومانه از اسلام دارد و آن را بیان میکند، ولی فقیه جامع الشرایط با إعمال اجتهاد از ادله شرعی برداشت دارد. همچنین معصوم(ع) واسطه فیض الهی است و ولایت تکوینی دارد، اما فقیه جامع الشرایط حداکثر ملکه عدالت دارد نه اینکه ملکه عصمت داشته باشد. بله فقیه واجد شرایط به عنوان کارشناس و متخصص دینی، نظراتش لازم التبعیّه است، همچنین پس از انتخاب مردم به عنوان زمامدار مشروع، اوامر و فرامین حکومتی او نیز باید اطاعت شود؛ در حالی که نه در فهم دین معصوم و بی خطا می باشد و نه اوامر و دستورات و نظرات حکومتی او معصومانه است.
بنابراین فهم درست سطوح متعدد «ولایت» و نیز رعایت «مرز میان معصوم و غیر معصوم» دو مطلب بسیار مهمی است که بایستی بدان توجه داشت و عمل نمود. امید که خداوند ما را از متمسکین به ولایت علی ابن ابی طالب قرار دهد.