گرچه جسارت به پیامبران و ارزش های دینی، پدیده ای نادر است اما تاثیر و پیامدهای منفی آن بسیار است و زمینه رشد گروه ها و جریان های افراطی و انحرافی را در دو سوی عالم فراهم می سازد و نهایتا به تخریب چهره ادیان می انجامد و یا عواطف و احساسات دینی را ابزار بازی های سیاسی می کند و به دشمنی ها دامن می زند و بر تنش ها می افزاید.
سالها پیش ایران میزبان کشورهای عضو کنفرانس اسلامی شد. از این رو کارگروهی در وزارت ارشاد آن زمان شکل گرفت تا موضوعات فرهنگی را با حضور اندیشمندان ایران و اسلام مورد نقد و بررسی قرار دهد. پیش بینی چارچوبی برای فعالیت های فرهنگی و هنری جوامع اسلامی و دفاع از کیان اسلام مّوضوع نشستهای میهمانان و میزبانان بود. به همین مناسبت مجلسی هم در رستوران "سیب" با حضور مدیران، کارشناسان، تولیدکنندگان و نظریه پردازان این حوزه تشکیل شد؛ همین عنوان زمینهای برای نامگذاری گروه سیب را فراهم ساخت که خود پایه گذار فعالیتهای متنوعی در سالهای بعد باشد.
یکی از مباحث مورد اجماع این گروه حفاظت از ارزشها و اماکن مقدس ادیان و اظهار نگرانی عمیق از «هرگونه تهاجم لفظی یا فیزیکی، کتبی یا شفاهی و یا عملی علیه مسلمانان» بود. در آن زمان هنوز تب و تاب کتاب پر از دروغ و دغل آیات شیطانی وجود داشت. کنفرانس سران کشورهای اسلامی فرصتی برای ایران فراهم می ساخت که به این موضوعات هم توجه شود. ادامه این روال زمینهساز تحرک گسترده ایران در جهان شد و نشستهای جداگانه وزرای فرهنگ، اطلاع رسانی و جهانگردی را به دنبال داشت. پیوستگی این گفتگوها و رایزنیهای متقابل به جایی رسید که ایران طرح گفتگوی تمدنها را در برابر نگرشهای خشم آلود و جنگ افروز ارائه داد و در عرصه بینالمللی نام ایران اسلامی را ذیل صلحطلبی و اندیشمندی ثبت کرد؛ هرچند ظرفیت مورد نظر برای انجام آن به رغم اقبال اهالی فرهنگ و هنر در داخل کشور شکل نگرفت.
در همان سالهایی که فتوای امام(س) درباره سلمان رشدی مطرح شد، سفری به اجلاس سالانه یونسکو داشتیم. طرح محکومیت انتشار کتاب رشدی در دستور کار هیئت ایرانی قرار داشت. پیش از انجام سفر دیدگاه آقای هاشمی رفسنجانی-رئیس جمهور وقت- را جویا شدیم. ایشان به نکتهای دقیق اشاره داشتند. بر اساس همان نگاه، برای طرح و تایید مسئله با نمایندگان کشورهای مختلف گفتگو و تبادل نظر شد. جالب آن بود که عموم هیئتهای نمایندگی کشورها، فارغ از نگاههای متفاوت سیاسی، اجتماعی، آیینی و حتی اختلافهایی که با ایران داشتند، از چنین موضعی حمایت میکردند که از همراه ترین آنها میتوان به گروه نمایندگان مصر در روزگار حکومت مبارک اشاره کرد و مجموعاً این درخواست با استقبال عمومی شرکت کنندگان روبهرو شد.
در همان سالها بحثی درباره عضویت ایران در شبکه جهانی اطلاع رسانی کتاب بود. ساختار این تشکیلات اروپایی است. مسئولان سیاست خارجی با توجه به تحریم کتاب آیات شیطانی برای حضور ایران در اجلاس جهانی کتاب، زمینه مناسبی نمیدیدند و با آن همراهی نداشتند. اما به هر حال هیئتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن اجلاس رفت؛ زیرا فکر میکردیم که باب گفتگو و روابط فرهنگی را باز نگه داریم.
رئیس اجلاس هم یکی از بزرگترین ناشران اروپایی بود که نمایشگاه کتاب تهران را تحریم کرده بود. بر خلاف همه آن تحلیلها، در همان اجلاس، گفتگوهای ارزشمندی شد و شبکه اطلاع رسانی بینالمللی کتاب (شابک ISBN) ایران به اتفاق آراء به تصویب رسید و همان سال کار خود را آغاز کرد. این شبکه نخستین فعالیت در حوزه مجازی در زمینه فرهنگ و هنر بود و تاثیرات خوبی روی معرفی کتاب ایران و انسجام و اقتصاد نشر داشت، همچنین زیر ساخت لازم را برای گسترش فعالیتهای مجازی در عرصههای دیگر فراهم ساخت.
هر چند در همان اجلاس بحثهایی در متن و حاشیه مطرح شد، اما هیچکس نپذیرفت به بهانه دفاع از آزادی از اهانت به ارزشهای آیینی جانبداری کند. چند سال پیش نیز حرکت دیگری شکل گرفت و کاریکاتوری زننده از پدیدآورنده ای دانمارکی انتشار یافت. در این باره جلساتی با برخی فرهیختگان، فرهنگیان، هنرمندان و سفیر وقت ایران در دانمارک در موزه ملی قرآن کریم -که در آن ایام مسئولیتی در آنجا داشتم و آقایان اساتید سید محمد احصائی، مجید مجیدی، محمد عبداللهیان، حسن طارمی، سید فرید قاسمی و جناب فاطمیان جزو هیئت امنا بودند- برگزار شد؛ جمع بندی دیدگاهها چنین بود که حتی در کشورهای غربی افکار عمومی از این فضای توهین آمیز ناراحتند به ویژه که اینگونه برخوردها درباره همه ادیان الهی و حضرت عیسی مسیح هم صورت میگیرد.
راهکار پیشنهادی، بیان هنرمندانه چگونگی برداشت ایرانیان در طول تاریخ درباره این بزرگان و بزرگواران بود. کشور ما قرنهاست که میزبان پیروان ادیان آسمانی بوده است. مزار برخی انبیاء الهی در ایران است. پیامبرانی که در دیگر آیینها شناخته شده تر هستند، دانیال نبی، شعیب نبی، حیقوق نبی و... از این جمله اند. در هیچ دورهای از تاریخ ایران نیست که نسبت به این بزرگان از سوی مردمان این سرزمین بیاحترامی شده باشد؛ بلکه برعکس ایرانیان در همه این قرنها نام آنها را بر روی فرزندان خود گذاشته و چراغ این مزارها را روشن نگاه داشتهاند و حرمت و حریم آنها را محترم شمردهاند تا جایی که مدفن عموم آنها تبدیل به زیارتگاههای دائمی شده است. قرار شد که از مجموع این بناها و نمادها تصاویر، کتاب و فیلمهایی مستند تولید و به شیوههای گوناگون ارائه شود... بگذریم که این ایده به دلیل مثلاً توجیه نشدن مسئولان، تامین اعتبار و اجرایی نشد. بی شک برخورد توهین آمیز با پیامبران و ادیان الهی که هر یک بنیان تمدن و منش انسانیت را به نحوی استوار ساخته اند، سبب ناراحتی و آزار عموم جهانیان بوده و با فطرت انسانی ناسازگار است.
گرچه جسارت به پیامبران و ارزشهای دینی، پدیدهای نادر است اما تاثیر و پیامدهای منفی آن بسیار است و زمینه رشد گروهها و جریانهای افراطی و انحرافی را در دو سوی عالم فراهم میسازد و نهایتا به تخریب چهره ادیان میانجامد و یا عواطف و احساسات دینی را ابزار بازیهای سیاسی میکند و به دشمنیها دامن میزند و بر تنشها میافزاید.
به نظر می رسد در کنفرانس اخیر سران کشورهای غیر متعهد، پرداختن به این موضوعات ضروری بود. لازمه احترام به اخلاق و عواطف مشترک انسان ها این است که از هرگونه بی ادبی نسبت به ادیان پرهیز و اگر برای جلوگیری از این بیپروایی نیاز به طرح مسئله در مجامع بینالمللی است روند تجربیات سالهای گذشته پیگیری و تکمیل شود. حرکت اخیر گروهی از سرمایهداران و هنرپیشههای تقلبی و سیاست زده در امریکا در پدید آوردن اثری بیارزش، غیر هنرمندانه، سفارشی و توهین آمیز در همین روند قابل تحلیل است.
محکوم کردن چنین اقدامی از سوی ایران و سایر کشورها و مجامع بینالمللی نخستین گام است اما کافی نیست و جنبه پیشگیرانه هم ندارد. در حالیکه برخورد با چنین روحیه و رویهای مورد اجماع جهانی است و حتی مردمان کشورهایی که این اثر درآنجا تولید شده از آن بیزاری میجویند. بهره گیری جریانهای سیاسی ازاین تب و تابها، که گاهی مصرف تبلیغاتی هم دارد شاید موجب پنهان ماندن چهره زشت و تلخ این توهینها تا روزی دیگر و توهینی دیگر بشود؛ اما بسنده کردن به هجوم تبلیغاتی متقابل کافی نیست. بیشک عموم کشورها به ویژه کشورهای اسلامی در یک همگرایی، ظرفیت آن را دارند که در مجامع جهانی از اصولی حمایت کنند که مانع ادامه چنین روندی است؛ به ویژه آنکه در قواعد و قوانین فرادست جهانی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر مواردی است که به صراحت احترام به عقاید و محفوظ ماندن حرمتها را جزو حقوق اولیه انسانها میداند. در این سالها فضای غالب رسانههای غرب به شیوههای مختلف از خشونت اسلامی سخن میگویند. یکی از پژوهشهای موسسهی تحقیقاتی نشان میدهد که در غرب تصویری تحریف شده و ناقص از اسلام وجود دارد و عملا به موج اسلام هراسی دامن میزند؛ نتایج این پژوهش که با پنجاه هزار نمونه آماری از سی و پنج کشور مسلمان مصاحبه کرده، بیانگر آن است که گروههای تندرویی مانند طالبان نمایندگان واقعی مسلمانان نیستند بلکه به یاری همین رسانههای غربی صدایشان بلندتر از سخنگویان جوامع اسلامی است. در این شرایط که غرب با دیدگاه برخورد تمدنها انواع خشونت و شکلهای انحصارطلبی را تئوریزه میکند و تلاش دارد تا چهرهای خشن از اسلام ارائه دهد باید با نگاهی همه جانبه به این مسائل پرداخت.
همین چند سال پیش بود که رئیس جمهور جمهوریخواه آمریکا از آغاز دوباره جنگهای صلیبی سخن گفت و به این رویکرد خصمانه اشاره کرد. در برابر این نگاه ایده گفتگو و فهم متقابل، نوعی حرکت فرهنگی، همه جانبه و رو به جلو است که در اجلاس اخیر غیرمتعهدها از زبان برخی سخنرانان دوباره گفته شد و نشان میداد که میتوان از این جایگاه برای ساماندهی ظرفیتهای عمیق بشری در فضایی که در آن نگاه برخورد تمدن ها یکه تاز است، بهره برد.
اینک که ایران ریاست سه ساله جنبش عدم تعهد را عهدهدار است و از سوی دیگر اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در پیش روست انتظار میرود در چارچوب قوانین و مقررات بینالمللی و عرف روابط جهانی به طرح درست مسئله بپردازد و به دنبال راهحلهای فراگیر در برابر روند تخریب ادیان و توهین آشکار به رسولان باشد.
لازم است برای توفیق در این کار تحرک منطقی و قابل قبولی نشان داد و از ظرفیتهای واقعی افکار اندیشمندان جهان در برابر این شیوههای ستیزه جویانه بهره برد. تجربه میگوید ادامه این راه موجب شکلگیری و رشد جریانهای افراطی بوده و زمینهساز انواع و امواج خشونت و از بین رفتن آرامش و امنیت در سراسر عالم است و میتواند بستر فجایع بزرگ بشری باشد.
در کنار همه این حرفها، نگاه فرهیختگان بیش از همه به جامعه فرهنگی، هنری، رسانهای و سینمایی کشورمان است؛ کسانی که در طی سه دهه گذشته توانسته اند فرهنگ و سینمای اندیشمند و نجیب ایران را ساماندهی کنند و امروزه بیش از همیشه درد آشنایند؛ آنها با پایگاه جهانی و جایگاه ارزشمندی که به دست آورده اند و مقبولیتی که در عرصههای هنر و اندیشه دارند میتوانند سخنگویان واقعی جهان اسلام باشند تا تصویری کاملتر و شفافتر از چهره نورانی پیامبری ارائه کنند که حتی جویای حال و احوال مردی یهودی میشود که بر سر ایشان خاکستر میریخت، کسی که رحمت خدا برای همه عالمیان - نه فقط مسلمانان- است.