جوانمردی که عربده های مستانه حاکمان مستبد و متجاوزان ستمگر را با صلابت و شجاعتش خاموش کرد و همهمههای عیش و فساد را با عتاب مؤمنانه فرونشاند، همان اسوه کامل تقوا که فضیلت در کرانه شخصیتش لنگر انداخته و پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) در حقش فرمود: علی مع الحق و الحق مع علی.
آن هنگام که فاطمه بنت اسد رو به دیوار کعبه ایستاد تا در نجوایی صمیمی از خالق هستی بخواهد، ولادت حملش را آسان گرداند، شاید خود او هم باورش نمیشد به یکباره دیوار شکافته شود وخانه خدا صدف وجود نوزادش گردد.چرا که بشر تا آن زمان و تا اینک، چنین تجربهای نداشته و ندارد.از آن روز، 13 رجب به عنوان روزی با شکوه در حافظه تاریخ ماندگارشد.
پیامبر اکرم(ص) از همان ابتدا، متولی تعلیم و تربیت فرزند ابوطالب که از سوی پدر، علی(ع) نام گرفت،شد و هر آنچه توانست اسرار هستی را در جانش ریخت تا گویای «سلونی» شود. علی(ع) با پشتوانه معارف احمدی(ص) و طهارت ذاتی که او را شایسته خانه زادی کعبه ساخته بود، از صبح بعثت همه جا همراه پیامبر (ص) شد و یاریش رساند، تا آنکه نام اسلام آوازه گرفت و به خانهها راه یافت. در شعب ابی طالب سنگ به شکم بست، در لیله المبیت در جای پیامبر (ص) خوابید، در غزوات برای ماندگاری راه ورسم رسالت، داس شمشیر را به جولان درآورد و داوطلب نبرد با یلان عرب شد، در بدر شمشیرش پیروزی را به اردوگاه مسلمانان آورد، در احد تن خود را به تیغهای آخته دشمن سپرد و سپر جان رسولالله گردید. در فتح مکه بردوش نبوت ایستاد تا بتها را فرو افکند وبار دیگر به کعبه جلوه ابراهیمی بخشد و...از سوی دیگرپیامبرخدا(ص) نیزدر مباهله با نصارای نجران او را «نفس» خود شناساند،در هجرت از مکه، بیرون یثرب آنقدرمنتظر ماند تا علی(ع) از گرد راه برسد ورسول الله(ص) را در شکلگیری واقعهای که مبدأ تاریخ اسلام شد، همراهی کند. در روزمواخاه، علی(ع) را به برادری برگزید و نسبت او با خود را به منزله نسبت هارون و موسی ذکر کرد. در بازگشت از حجئ الوداع به امر الهی دست او را به نشانه جانشینی خود روبه آسمان کشید تا همگان علی(ع) را ازبلندای جهاز شتران ببینند و بعد از رسول خدا او را مولا و مقتدای خویش بشناسند.به همین سیاق کلام وحی، ضمن آیات متعدد، مولود کعبه را ستوده وضمن آیه تطهیر برعصمتش تأکید مینماید.
علی(ع) مصداق انسان کامل و سرمشق جانهای شیفته و سرهای حقیقت جو است. هر دلی خانه محبت او است و در آیینه جمال و کمال، زلال ترین و شفاف ترین چهره، چهره او است و در قاب دل عارفان وعاشقان حق وحقیقت جز چهره علی(ع) و سیرت او نمی گنجد. مردی که عدالت را برپا داشت و آن چنان بر آن پای فشرد که در این راه ملامت و نکوهش گردید. تنها آرزویش در دنیا اجرای عدالت و بازگرداندن حق به حقدار بود. حتی حق دشمن را فرونمی گذارد و به خاطر روابط قوم وخویشی دامن به ظلم نمی آلود. علی(ع) یار افتادگان، برادر بی کسان پدر یتیمان و نوازشگر همه کسانی بود که از زندگی نصیبی نداشتند. هر ناامیدی، امید به او میبرد و هر گرفتاری دیده تمنا بدو می دوخت. اقیانوس وجودش با قطره اشک یتیمی یا ناله مظلومی، به تلاطم در میآمد. در تابندگی خورشید سوزان و گرمای روز در میان مردم به دادگری می نشست و تا ناله ستم زدهای را میشنید از ره داد خواهی بانگ رعد آسایش به هوا برمی خاست و مانند صاعقه مرگ آفرین بر کاخ ستمکاران می بارید. ابرمردی که در همان حال که بتهای بزرگ را به زانو در میآورد، در برابر بیچارگان زانوی تواضع به زمین میرساند. همان که ماندگاری رسم ادب و مروت مدیون اوست ودر صف مقدم جوانمردی و دانش آن چنان مقامی دارد که هر گروه وجمعیتی اورا به خود نسبت میدهد. انسان برتری که زرق و برق دنیا زیر نگاه های نافذش در هم شکسته و لذایذ آن هیچ گاه اراده او را به بازی نگرفتند.
دلاورترین و جسورترین انسانی که نقاب ریا و تزویر از چهره دنیا پرستان برگرفت و آنچه در پس پرده های فریبنده و مقدس نما بود را نمایاند.
راهنمایی که با فروغ دانش خود، راه را از بیراهه های ظلمانی شرک و ستم و ناروا، شناساند و کاروان بشریت را با حکمت های فروزانش همراهی کرد.
جوانمردی که عربده های مستانه حاکمان مستبد و متجاوزان ستمگر را با صلابت و شجاعتش خاموش کرد و همهمههای عیش و فساد را با عتاب مؤمنانه فرونشاند، همان اسوه کامل تقوا که فضیلت در کرانه شخصیتش لنگر انداخته و پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) در حقش فرمود: علی مع الحق و الحق مع علی.