در این یادداشت به قلم حمید مقدس فرد آمده است: تقویم رسمی پر از روزها و مناسبت های حذف شده است. چندسال پیش، پس از آنکه به حذف روز ملی سینما از تقویم اعتراض هایی شد یک عضو شورای عمومی فرهنگ گفته بود این روز حذف نشده و به ضمیمه تقویم منتقل شده و علتش هم شلوغی تقویم بوده است.
درحالی که روز ملی سینما با روز دیگری همزمان نیست این دلیل چندان هم منطقی نمی نماید. ولی مراجعه به ضمیمه تقویم هم چندان آسان نیست چون به خاطر حذف شده ها خودش یک تقویم جداگانه از حذف هاست که روزهای حذف شده آن از روز ملی سینما کم ارج تر نیستند.
روز صنعت چاپ، روز زمین پاک، روز ارتباطات، روز حقوق مصرف کننده و روز مالیات از این روزها هستند که بار فرهنگی و زیست محیطی آنها پیداست و همراه با مصرف کننده همه گرفتار بحران فراموشی اند و علت حذف آنها هم همین است.
تقویم های رسمی با مناسبت های جهانی نیز قهرند. مبارزه با ایدز، بیابان زدایی، موزه و میراث فرهنگی، صنایع دستی، مبارزه با مواد مخدر، جهانگردی، سالمندان، معلولان، کودکان، زنان و استاندارد، هریک روزی جهانی در تقویم جهانی دارند که همگی به بهانه شلوغی، حذف و به ضمیمه فرستاده شده اند و از اتفاق اینها همان هایی هستند که در برنامه ریزی ها و استراتژی ها هم چندان به آنها نمی پردازند و عجیب نیست که روز آمار و برنامه ریزی هم، ضمیمه شده است.
حذف ها البته معنی دار هستند. مانند حذف روز مالیات که شکل عملی آن معافیت اعلام نشده گروه های صاحب نفوذ پولی و دهک های درآمدی بالا و بسیار بالاست.
حذف روز ملی سینما هم این سیگنال را برای اهالی فرهنگ می فرستد که می توانند به راحتی در حاشیه بمانند و نگران چیزی نباشند. چنانکه دیگر روزهای حذف شده هم به حذف شده ها و حاشیه نشین ها مربوط است.
پس می توان هم روزها را حذف کرد و هم از دغدغه برگزاری مراسم و لزوم پاسخگویی درباره چند و چون اختصاص اعتبار و بودجه، راحت شد.
پیام روشن حذف ها در مواردی مانند جهانگردی که درآمد آن می تواند جایگزین بخش عمده ای از درآمد فروش نفت باشد چه چیزی می تواند باشد به جز اینکه تاریخ و فرهنگ برای ما یک مورد تجملی است و به کار اقتصاد و کارآفرینی نمی خورد. حذف روز بیابان زدایی هم در کشوری که کوهستان ها و دریاچه های بی همانندش به بیابان تبدیل شده اند و در آخرین موردش یعنی دریاچه ارومیه، توفان نمک سربرمی آورد، پیامی روشن تر از آن دارد که نیاز به حتی یادآوری داشته باشد.
حذف ها می توانند کمک کنند به جای دردها و نگرانی های اصلی که هر روز یادآور و نشانه آن است فقط نگران شلوغی تقویم باشیم و روزهای مهم و صاحبان آنها را به حاشیه ای به نام ضمیمه بفرستیم تا درآنجا از قید هرچه درد و نگرانی است رها شوند.
روزهایی که برای حاشیه تقویم مناسب تشخیص داده اند به اصلی ترین گروه ها و مسائل اجتماعی آنها، اشاره دارند و حذف آنها چه بسا بتواند راه مناسبی برای حل مسائل آنها باشد. آن هم درجایی که برای یک کار فرهنگی ساده هم مانند چاپ تقویم باید مجوز بگیرند. تقویمی که همه روزهای مناسبتی مجوز ورود به متن آن را ندارند و باید چیزی مانند مجوز ورود به طرح ترافیک برای آنها بگیرند.
مانند همان روز بیابان زدایی که حذف آن ازتقویم چیزی بود مانند حذف اعتبار مربوط به آلودگی ریزگردها در بودجه 94 به وسیله مجلسی ها و شمار فزاینده روزهای آلوده سال در شهرها و استان های قربانی مدیریت منفی زیست محیطی را هم از تقویم پاک کرده که این بیشتر از هرچیز دیگر به پاک کردن صورت مساله می ماند و بیشتر از این حذف اصل مساله است.
7375/ 2027
درحالی که روز ملی سینما با روز دیگری همزمان نیست این دلیل چندان هم منطقی نمی نماید. ولی مراجعه به ضمیمه تقویم هم چندان آسان نیست چون به خاطر حذف شده ها خودش یک تقویم جداگانه از حذف هاست که روزهای حذف شده آن از روز ملی سینما کم ارج تر نیستند.
روز صنعت چاپ، روز زمین پاک، روز ارتباطات، روز حقوق مصرف کننده و روز مالیات از این روزها هستند که بار فرهنگی و زیست محیطی آنها پیداست و همراه با مصرف کننده همه گرفتار بحران فراموشی اند و علت حذف آنها هم همین است.
تقویم های رسمی با مناسبت های جهانی نیز قهرند. مبارزه با ایدز، بیابان زدایی، موزه و میراث فرهنگی، صنایع دستی، مبارزه با مواد مخدر، جهانگردی، سالمندان، معلولان، کودکان، زنان و استاندارد، هریک روزی جهانی در تقویم جهانی دارند که همگی به بهانه شلوغی، حذف و به ضمیمه فرستاده شده اند و از اتفاق اینها همان هایی هستند که در برنامه ریزی ها و استراتژی ها هم چندان به آنها نمی پردازند و عجیب نیست که روز آمار و برنامه ریزی هم، ضمیمه شده است.
حذف ها البته معنی دار هستند. مانند حذف روز مالیات که شکل عملی آن معافیت اعلام نشده گروه های صاحب نفوذ پولی و دهک های درآمدی بالا و بسیار بالاست.
حذف روز ملی سینما هم این سیگنال را برای اهالی فرهنگ می فرستد که می توانند به راحتی در حاشیه بمانند و نگران چیزی نباشند. چنانکه دیگر روزهای حذف شده هم به حذف شده ها و حاشیه نشین ها مربوط است.
پس می توان هم روزها را حذف کرد و هم از دغدغه برگزاری مراسم و لزوم پاسخگویی درباره چند و چون اختصاص اعتبار و بودجه، راحت شد.
پیام روشن حذف ها در مواردی مانند جهانگردی که درآمد آن می تواند جایگزین بخش عمده ای از درآمد فروش نفت باشد چه چیزی می تواند باشد به جز اینکه تاریخ و فرهنگ برای ما یک مورد تجملی است و به کار اقتصاد و کارآفرینی نمی خورد. حذف روز بیابان زدایی هم در کشوری که کوهستان ها و دریاچه های بی همانندش به بیابان تبدیل شده اند و در آخرین موردش یعنی دریاچه ارومیه، توفان نمک سربرمی آورد، پیامی روشن تر از آن دارد که نیاز به حتی یادآوری داشته باشد.
حذف ها می توانند کمک کنند به جای دردها و نگرانی های اصلی که هر روز یادآور و نشانه آن است فقط نگران شلوغی تقویم باشیم و روزهای مهم و صاحبان آنها را به حاشیه ای به نام ضمیمه بفرستیم تا درآنجا از قید هرچه درد و نگرانی است رها شوند.
روزهایی که برای حاشیه تقویم مناسب تشخیص داده اند به اصلی ترین گروه ها و مسائل اجتماعی آنها، اشاره دارند و حذف آنها چه بسا بتواند راه مناسبی برای حل مسائل آنها باشد. آن هم درجایی که برای یک کار فرهنگی ساده هم مانند چاپ تقویم باید مجوز بگیرند. تقویمی که همه روزهای مناسبتی مجوز ورود به متن آن را ندارند و باید چیزی مانند مجوز ورود به طرح ترافیک برای آنها بگیرند.
مانند همان روز بیابان زدایی که حذف آن ازتقویم چیزی بود مانند حذف اعتبار مربوط به آلودگی ریزگردها در بودجه 94 به وسیله مجلسی ها و شمار فزاینده روزهای آلوده سال در شهرها و استان های قربانی مدیریت منفی زیست محیطی را هم از تقویم پاک کرده که این بیشتر از هرچیز دیگر به پاک کردن صورت مساله می ماند و بیشتر از این حذف اصل مساله است.
7375/ 2027
کپی شد