در این یادداشت به قلم محمد عسلی آمده است: «هان! سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر نبود حضور این جمع حاضر و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور، و نیز عهدی که خداوند از عالمان گرفته که بر شکمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ ستمدیده ای تاب نیاورند، لگام این شتر (خلافت) را بر کوهانش می افکندم و پایان آن را با پیمانه تهی اولش سیراب می کردم، و می دیدید که دنیای شما نزد من از عطسه بزی ناتوان بی ارزش تر است…» امام علی علیه السلام (1)
و اما بعد:
بر هیچ تاریخ نویس و مسلمان محققی پوشیده نیست که امام علی (ع) در پیروزی و موفقیت و اشاعه اسلام نقشی بی بدیل داشته است.
نسبت او با پیامبر اسلام (ص) در تمامی کارزارها و حضور معنوی او در گره گشایی از کارها همانند نسبت هارون به موسی است با این تفاوت که اشتباهی از او سر نزد و از همان ابتدا تا به انتها در صراط مستقیم بود.
رنجی که امام علی (ع) در دوران نوجوانی و کودکی و ایام جوانی و میانسالی به دلایل مختلف کشید و صبوری و تواضعی که در مسیر اسلام خواهی داشت و تحملی که چونان سنگینی کوه بر دوش او مدام سنگینی می کرد از جهل جاهلان و هتک زیاده خواهان و عهدشکنی ناکثان و دنیاخواهی مترفان و دورویی منافقان را هیچ انسانی نمی توانست تحمل کند.
او که در اوج قدرت حاکمیتی فرمود: «… دنیای شما نزد من از عطسه بزی ناتوان بی ارزش تر است…» سخنی به صواب گفت و بدانچه می گفت باور داشت و آن باور را اجرایی می کرد.
علی (ع) فرزند ابوطالب و پسرعم پیامبر اکرم (ص) روح دینی را در دل و دیده و باور خود نهادینه کرده بود و به جز حقیقت و کمال در این مسیر اندیشه ای دیگر نداشت و در راهی جز این پای ننهاد.
امام علی (ع) که تاریخ نویسان او را خداوند علم و شمشیر نام نهادند و اولیاءالله او را قطب عالم امکان نامیدند و مسلمانان فخر اسلام دانستند و جنگاوران شیر میدان نبرد گفتند در زهد و تقوی و عبادت هم بی نظیر تمامی دوران های تاریخی است.
از این رو مولوی در وصف ایشان می گوید:
ای علی که جمله عقل و دیده ای
شمه ای واگو از آنچه دیده ای
انسانی این چنین نام آور و ماندگار که یادش نیرو دهنده و خاطره اش امیدوارکننده و عشق به باور او رهاننده از دوزخ دنیا و آخرت است و تولی به او هدایت و رهنمودهایش چراغ راه و تبری از مخالفان و دشمنانش نجات دهنده است؛ انسانی درخور ستایش و برای همیشه الگو است.
او که خطاب به فرزند ارشدش امام حسن (ع) فرمود: «ای فرزندم! نفس خود را چونان میزانی بین خود و دیگری قرار ده…»
او که پیوسته با تأسی از قرآن کریم می فرمود: «دشمن ظالم باشید و دوست مظلوم…» و برای این دوستی چه بهایی که پرداخت نکرد و چه ستم هایی که بر او نرفت و چه کوچک شماری هایی که ندید و چه سختی هایی که به جان نخرید!
و اما بعدتر:
با گذشت بیش از 14 قرن از شهادت آن عزیز هر چند نام و یاد او و شرح زندگانیش در حافظه ما شیعیان حک شده و بارها و بارها توصیه ها و سفارشات او را خوانده و شنیده ایم اما هنوزا هنوز آنچنان که او بود و آنچنان که می نمود جایگزینی برای او نیافته اند.
چرا که انسان به هر اندازه مبرا از خطا و پاک نهاد و اهل زهد و تقوی و پرهیزگاری باشد و به هر مقدار از شجاعت و دانش و ایثار و مجاهدت برسد به مقام آن بزرگوار نخواهد رسید زیرا او را حکمتی الهی بود و قدمتی به تمام در صواب و همتی عالی که اجر و پاداش پایان عمرش را جز شهادت هدیه و مقامی متصور نیست.
زنده ماندن مکتب و راه او به نهالی می ماند سرسبز در چهارفصل زندگی ما که با خون شهید آبیاری شده و با روح او در پیوند است.
این مکتب که امروز نجات دهنده مسلمین در بند است و حبل المتین ستمدیدگان در شام و عراق، افغانستان و یمن، لبنان و فلسطین چونان آبی گوارا می ماند جاری از رودی که سرچشمه آن در ایران است و عطش تشنگان آزادی و ر هایی را رفع می کند.
آزادی از آن نوع که از درون می جوشد و در برون نمود می یابد.
فرازی از سخنان امام همام پایان بخش این مقال است:
«اگر دم زنم گویند: بر حکومت حریص است؛ و اگر خاموش بمانم گویند: از مرگ می ترسد. هیهات که پس از آن همه مخاطرات و فداکاری ها اکنون از مرگ بترسم!
به خدا سوگند، پسر ابی طالب به مرگ از کودک شیرخوار به پستان مادرش مأنوس تر است. بلکه سکوتم به خاطر آن است که اسراری پوشیده در سینه دارم که اگر بازگویم همه شما چون ریسمان های آویخته در چاه های عمیق به لرزه خواهید افتاد.»(2)
**
منبع 1 و 2: نهج البلاغه سیّد رضی
6122/ 2027
دریافت خبر: سارنگ عبدالهی ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.