به گزارش ایرنا، موعود و آخرین ناجی در آیینهای گوناگون، از اساسیترین آموزههاست. بازتابِ این آموزه بنیادین در فرهنگ و ادب اقوام و ملل و از جمله فارسی زبانان بسیار گسترده است.
شعر، بازتاب و عصاره عقیدتی و فرهنگی یک جامعه است. شعرا در سرودههایشان بر موضوعاتی تأکید دارند که حالات روحی، انتظارات و آرزوهای آنها را دربر میگیرد. ظهور مصلح جهانی به عنوان یک آرمان و وعدۀ الهی همواره مد نظر شعرا و عرفا بوده است و این آرزو یا باور در مذاهب، ملل و کشورهای مختلف دیده میشود.
باور به منجی از دیرباز در شعر فارسی مطرح بوده و شعرای فارسیزبان، گاه به صورت کنایی و غیرمستقیم وگاه به شکل روشن وآشکار از مهدی موعود(عج) یاد کردهاند. این موضوع در دورههای مختلف نوسان دارد و در عین حال در بین طبقات مختلف سرایندگان زبان فارسی از شاعران درباری تا آیینی این تفاوت قابل رصد است.
در سدههای آغازین هجری از نام مقدس مهدی بیشتر به عنوان یک نماد تاریخی استفاده میشود؛ نمادی که یادآور صلح وآرامش، قسط و عدل، پیروزی، جهان شمولی اسلام و نابودی کفر جهانی است؛ همان گونه که از دجال نیز به صورت یک نماد، نمادی که مظهر قساوت، فتنه، جنگ و خونریزی و کفر و شرک است، یاد کردهاند.
شاعران قرنهای نخستین، بیشتر در حد نگاه تاریخی و با تلمیح به موضوع، آن را در شعر خود منعکس کردهاند. مفهوم مهدویت در نزد اینان نقل یک خبر از پیامبر است که در آینده اتفاق میافتد. در میان اشعار این دوره، نام و تعبیر مهدی(عج) در ستایش شماری از امیران و شاهان استفاده شده است، اما نویسندگان نامدار این دوره هیچ اشارهای به موضوع مهدویت نکردهاند.
در واقع یادکرد امام دوازدهم در اشعار مدحی درباری سدههای نخستین شعر فارسی اغلب با حالتی اغراقآمیز با ترک ادبی شرعی همراه است و شاعران اغلب اوصاف ستودهای چون عدالت مهدوی و صلح و آرامش یا طوفانهای پیش از ظهور موعود را با اوصاف ممدوحان خویش مقایسه میکنند.
به عنوان نمونه، حسن عنصری بلخی از قصیدهسرایان قرن پنجم در قصیده مدحی خود با ترک ادب شرعی، شیوه حکومتی سلطان غزنوی را نسخهای از حکومت جهانشمول مهدی موعود معرفی میکند.
عنصری، ملکالشعرای دربار غزنویان نیز در قصیده دیگری در گزافهگویی در این باره شهره است.
نمونههای چنین اشعاری را در دیوان اغلب شاعران دورههای نخست سبک خراسانی چون ابوالفرج رونی، انوری ابیوردی و خاقانی شروانی تا برخی شاعران دوره سبک عراقی چون نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی میتوان دید.
در قرنهای بعد، بهویژه در بیان شاعرانی چون مولوی، مهدویت، نوعی و معنوی است و هر کسی که انسان را رهایی بخشد، ولیّ و مهدی است. مولوی البته با گرایشی متفاوت به موضوع مهدویت پرداخته است:
پس به هر دوری ولیی قائم است
تا قیامت آزمایش دائم است
از دیگرسوی حضور حضرت مهدی(عج) در اشعار مناقبی شعرای آیینی فارسیزبان، حضوری گسترده و فراگیر است و موضوعاتی مانند: غیبت، ظهور، فرج، انتظار و یاران آن حضرت در زمانه غیبت را در شعر مهدوی مطرح ساخته است.
سنایی غزنوی شاعر قرن ششم، در قصیدهای دردمندانه که در «انقلاب حال مردمان و تغییر دور زمان» سروده، از غیبت حضرت مهدی(عج) با حسرت بسیار یاد میکند و از اینکه در جهانی پر از دجالان عالمسوز حضور دارد، گلایهمند است:
ای دریغا! مهدیی، کامروز از هر گوشهای
یک جهان دجال عالمسوز، سر بر کردهاند
ای سنایی! پند کم ده، کاندر آخر زمان
در زمین مشتی خر و گاو سر و بر کردهاند
از ابتدای حمله مغول تا ابتدای دوره صفویه، موضوعاتی چون دوری و انتظار فرج در اشعار بسیاری از شاعران این دوره بروز مییابد. تقریباً اغلب دیوانهای اشعار، کم یا بیش، به ذکر و یاد مهدی موعود(عج) پرداختهاند که از این میان ماهیت منجی موعود در اشعار شاعرانی چون شیخ حسن کاشی، ابنیمین، خواجوی کرمانی، حافظ، شاه نعمتالله ولی، قاسم انوار و ابنحسام خوسفی بسیار پر رنگتر مطرح شده است.
در دیوان خواجوی کرمانی ترکیببندی در هفده بند با نام «فی نعت الانبیاء و مناقب الائمه الاثنیعشر(ع)» وجود دارد که بند شانزدهم آن به مهدی موعود(عج) تعلق گرفته است. ابنیمین فریومدی نیز دو قصیدۀ غرّا در وصف حضرت دارد.
ابنحسام خوسفی نیز بارها به ذکر حضرت پرداخته و همچون سنایی از فساد و آشفتگی روزگار گلایهمند است و آرزوی قیام امام عصر(عج) را دارد:
مرحبا ای مهدی آخر زمان
آشکارا باش، پنهان تا به کی؟
در همین سدههاست که حافظ در غزلهایی به صراحت و آشکارا و با لطافت به گستره و ثمره حکومت مهدی اشاره کرده است. گاه حوادث زمانه را بهانهای برای سرودن این اشعار قرار داده است:
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دینپناه رسید
ارادت مردم به حضرت قائم، غزلهای متعدد دیگری از حافظ را نیز به موضوع انتظار منتسب کرده است. از جمله:
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی
یا:
شب وصل است و طی شد نامه َهجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
یا:
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
یا:
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
یا:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
برخی از غزلهای عاشقانه حافظ حتی از سوی محققان و حافظدوستان به عنوان اشعاری که در وصف حضرت ولیعصر(عج) است، معرفی میشود:
آن سیهچرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گرچه شیریندهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
شیخ محمود شبستری، عارف و عالم قرن هشتم نیز در منظومه گلشن راز درباره نبوت و ولایت گفته است:
نبوت را ظهور از آدم آمد
کمالش در وجود خاتم آمد
ولایت بود باقی تا سفر کرد
چو نقطه در جهان دور دگر کرد
ظهور کل او باشد به خاتم
بدو یابد تمامی هر دو عالم
در این سده و سدههای دیگر از دوره رواج سبک هندی به بعد بهویژه شعر معاصر، رویکرد شاعران آیینی به موضوع غیبت و ظهور، به روی مشتاقان منجی عدالتگستر باز شده است.
از دوره صفوی به بعد مهدویت با مفهوم شیعی بیشتر در شعر وارد میشود ولی چندان پویا نیست و بهترین و نزدیکترین مفهوم مهدویت در شعر دوره معاصر متجلی است.
شاعران این دوره نیز در سرایش شعر مهدوی به چشماندازهای دلکشی نظر داشتهاند که باعث رونق هرچه بیشتر این درونمایه شده است. مثلاً ظهور امام عصر در دورانی است که ظلم و ستم رو به افول و نزول میگذارد و ظالمان و فاسدان راهی دیار گمنامی و عدم میگردند:
به تأیید مهدی خصالی که تیغش
روانسوز دجال طغیان نماید
در شعر سنتی تا پیش از دوره معاصر، عموماً ستایش، بیان عظمت، دینپناهی و عدالتگستری، داشتن قدرت الهی و صاحبالزمانی آن حضرت مطرح میشود.
مهدی مصلح جهانی است، ولایت تکوینی دارد، امت در انتظار او است، همه جا چشمها به دنبال او میگردد، دجّالها را از میان برمیدارد، با چشم جهانبین میتوان طلعت او را دید، عیسی(ع) همراه او است، حکمران قلمرو توحید است، هستی در کنف حمایت و عنایت او است، جلوه تام و تمام انبیای الاهی است، فرمانش در همه کره خاکی مطاع خواهد بود، صفاتی خدایی و قدرتی لایزال دارد، با آمدنش کفر پایان مییابد و انوار وجودش در حال پرتوافشانی است. مثلاً فیض کاشانی معتقد است همچنان که ظهور امام تحول و شگفتی بزرگی قلمداد میشود، غیبتش نیز معجزه است و حکمت الهی برشمرده میشود:
گه مهدی آرد در جهان، پنهان کند او را چو جان
از دیدۀ نامحرمان، ما العشق الا معجزه
تبیین رسالتهای جهانی امام زمان(عج) از دیگر مواردی است که شاعران فارسی به آن پرداختهاند. انعکاس این رسالت که ابعاد جهانی دارد، در شعر فارسی شامل مواردی همچون مبارزه بنیادی و فراگیر با بیداد و بیدادگران در عرصه جهانی، رویارویی تمامعیار با کفر جهانی و ایادی آن، برقراری نظام قسط و عدل واقعی در گستره جهان، تحقق جهانشمولی دین مقدس اسلام و احیای ارزشهای دینی، برقراری حکومت جهانی اسلام، حاکمیت فرهنگ اصیل اسلامی، رسوایی داعیهداران دروغین مهدویت و تبیین زشتی و پلیدی دجالان است.
در دوره مشروطه، اهلی شیرازی، وجود امام زمان را را گرهگشایی میداند که سرانجام، گره از کار زمین و زمان خواهد گشود:
گنجی که نقد هر دو جهان است عاقبت
خواهد به دست مهدی آخر زمان گشود
او آن گرهگشاست که چون سر زند ز غیب
خواهد گره ز کار زمین و زمان گشاد
در همین دوره، لطفعلی بیک آذر بیگدلی، شرایط زمانه را برای ظهور آن آخرین منجی بشریت، مناسب میبیند و از آن حضرت میخواهد که با ظهور خود، دردها را درمان کند و بر زخمها مرهم گذارد:
شها! وقت است کز ایوان گذاری پای در میدان
کنی بر دردها درمان، نهی بر زخمها مرهم
بهجت قاجار نیز همانند آذر بیگدلی، ضمن تقاضای ظهور از آن حضرت میخواهد که از کعبه، قیام جهانی خود را آغاز کند تا کفر به ایمان بدل شود و از گستره کره خاکی، ظلم و ظلمت رخت بربندد:
تیره شد روی جهان از کفر شاها! از حرم
جلوه کن تا کفر را تبدیل بر ایمان کنی
از حجاب غیب رخ بنمای ای نور خدای
تا که رفع ظلم ودفع ظلمت از کیهان کنی
در دوره قاجار نیز به گونهای همان موضوعات قبل دنبال شده است. شاعران در موضوعاتی مانند ناله از زشتکاریهای زمانه، آرزوی ظهور موعودی نجاتبخش، پریشانی اوضاع و احوال، تحقق خلع سلاح و صلح جهانی و مانند آنها و بیشتر در مدیحهها و قصاید خود و در ابیاتی فخیم و استوار، از مهدی و مهدویت سخن گفتهاند. برخی از شاعران این دوره و آغاز دوره پهلوی عبارتاند از: ادیب پیشاوری، ادیبالممالک فراهانی، محمدعلی فروغی، ابوالحسن جلوه، سروش اصفهانی و صفیعلیشاه.
ملک الشعرای بهار چنین میسراید:
گر نهان است، یکی روز عیان خواهد شد
آشکار از رخش آن راز نهان خواهد شد
در همه گیتی فرمانش روان خواهد شد
آنچه خواهیم بحمدالله آن خواهد شد
تا رسد دست من آن روز بدان دامن پاک
نهم امروز بدین در، سر طاعت بر خاک
دوره انقلاب اسلامی عصر تجلی شعر آیینی شعر مهدوی است که دو زیرمجموعه دارد؛ شعر انتظار و شعر ظهور.
شاعرانی که در شعرشان به حضرت پرداختهاند موضوعات مختلف شعر انتظار چون: امام زمان(عج) و شهدا، ارتباط عاشورا و قیام حضرت مهدی(عج)، تمنای وصال، شرح هجران و شکوه از ایام فراق، اظهار عشق و محبت به امام مهدی(عج)، سیمای مختلف حضرت ولیّعصر(عج)، نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج)، جهان قبل از ظهور، جهان پس از ظهور، مسجد جمکران و امام عصر(عج)، رجعت و ظهور امام مهدی(عج)، انتقام گرفتن از دشمنان اهلبیت در شعرشان به چشم میخورد:
قطعه گمشدهای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاری است نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است
مضمونسازی با موضوع مهدویت در شعر فارسی با پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شکل تازهای به خود گرفت به طوری که به یکی از اصلیترین درون مایه های شعر دفاع مقدس تبدیل شد.
شاعران مقاومت، صفات، شخصیت و نشانههای امام عصر(عج) را دستمایه ساخت صور خیال شعری و مضامین شاعرانه کردند. باور به دمیدن صبح عدالت و شکوفایی جهان با ظهور، لذت انتظار و عشقورزی به منجی عالم، استغاثه و طلب وعده دیدار از مهمترین عناصر مضمونساز شعر دفاع مقدس به شمار میرود.
جهان در عصر غیبت به شبی دیرپای همانند شده که ظهور مهدی(عج) برتر از طلوع هزار خورشید است. اعتقاد به صبح عدالت به مثابه یک فرهنگ در کالبد جامعه جاری است چون این صبح باید ظلم و استبداد را که در فرهنگ مردم به شب تعبیر میشود براندازد. بهار در شعر معاصر مضمون نمادین آغاز مجدد حیات، شکوفایی، رستن از خمودگی وآراستن با شکفتگی را با خود دارد. در شعر مقاومت، حکومت همراه با عدل آخرالزمان، پایان سردی و افسردگی تبعیض، گناه و ظلم است. در اشعار دفاع مقدس، رزمندگان حضرت مهدی(عج) را به جان مادرشان و به خون شهدا سوگند می دهند که از پرده غیبت درآید.
شاعران مقاومت، جهان در عصر غیبت را به شبی دیرپای همانند کرده گفتهاند اعتقاد به ظهور برای مردم به یک فرهنگ مبدل شده آنان منتظر ظهور تحقق وعده الهی هستند:
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمسی همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهای نگران آینه تردیدند
در دوره معاصر، شعر فارسی روال سنتی خود را در موضوع مهدویت طی میکند. البته مضامین و زبان، تازهتر از گذشته است و برخی از شاعران مانند ملکالشعرای بهار، مهدی الهی قمشهای، جلالالدین همایی، صابر همدانی، سید صادق سرمد، امیری فیروزکوهی، قاسم رسا، ناظرزاده کرمانی و قدسی مشهدی به این موضوع پرداخته و عمدتاً در وصف و شکوه و عدالتگستری حضرت، داد سخن دادهاند.
شعر مهدوی این دوره تا حدودی همان ویژگیهای گذشته را دارد، اما تعداد شاعران مهدویسرا نسبت به دوران گذشته فزونتر است.
نقش متقابل زبان و موضوع نیز در خور توجه است: هم ادبیات در توجه به موضوع مهدویت و گسترش مفاهیم آن تأثیرگذار است و هم موضوع در خلق ترکیبات و گسترش واژگان و زبان مؤثر است.
9910/ 2027
از: دکتر فاطمه تسلیم جهرمی، خبرنگار ایرنا و مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه جهرم
شعر، بازتاب و عصاره عقیدتی و فرهنگی یک جامعه است. شعرا در سرودههایشان بر موضوعاتی تأکید دارند که حالات روحی، انتظارات و آرزوهای آنها را دربر میگیرد. ظهور مصلح جهانی به عنوان یک آرمان و وعدۀ الهی همواره مد نظر شعرا و عرفا بوده است و این آرزو یا باور در مذاهب، ملل و کشورهای مختلف دیده میشود.
باور به منجی از دیرباز در شعر فارسی مطرح بوده و شعرای فارسیزبان، گاه به صورت کنایی و غیرمستقیم وگاه به شکل روشن وآشکار از مهدی موعود(عج) یاد کردهاند. این موضوع در دورههای مختلف نوسان دارد و در عین حال در بین طبقات مختلف سرایندگان زبان فارسی از شاعران درباری تا آیینی این تفاوت قابل رصد است.
در سدههای آغازین هجری از نام مقدس مهدی بیشتر به عنوان یک نماد تاریخی استفاده میشود؛ نمادی که یادآور صلح وآرامش، قسط و عدل، پیروزی، جهان شمولی اسلام و نابودی کفر جهانی است؛ همان گونه که از دجال نیز به صورت یک نماد، نمادی که مظهر قساوت، فتنه، جنگ و خونریزی و کفر و شرک است، یاد کردهاند.
شاعران قرنهای نخستین، بیشتر در حد نگاه تاریخی و با تلمیح به موضوع، آن را در شعر خود منعکس کردهاند. مفهوم مهدویت در نزد اینان نقل یک خبر از پیامبر است که در آینده اتفاق میافتد. در میان اشعار این دوره، نام و تعبیر مهدی(عج) در ستایش شماری از امیران و شاهان استفاده شده است، اما نویسندگان نامدار این دوره هیچ اشارهای به موضوع مهدویت نکردهاند.
در واقع یادکرد امام دوازدهم در اشعار مدحی درباری سدههای نخستین شعر فارسی اغلب با حالتی اغراقآمیز با ترک ادبی شرعی همراه است و شاعران اغلب اوصاف ستودهای چون عدالت مهدوی و صلح و آرامش یا طوفانهای پیش از ظهور موعود را با اوصاف ممدوحان خویش مقایسه میکنند.
به عنوان نمونه، حسن عنصری بلخی از قصیدهسرایان قرن پنجم در قصیده مدحی خود با ترک ادب شرعی، شیوه حکومتی سلطان غزنوی را نسخهای از حکومت جهانشمول مهدی موعود معرفی میکند.
عنصری، ملکالشعرای دربار غزنویان نیز در قصیده دیگری در گزافهگویی در این باره شهره است.
نمونههای چنین اشعاری را در دیوان اغلب شاعران دورههای نخست سبک خراسانی چون ابوالفرج رونی، انوری ابیوردی و خاقانی شروانی تا برخی شاعران دوره سبک عراقی چون نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی میتوان دید.
در قرنهای بعد، بهویژه در بیان شاعرانی چون مولوی، مهدویت، نوعی و معنوی است و هر کسی که انسان را رهایی بخشد، ولیّ و مهدی است. مولوی البته با گرایشی متفاوت به موضوع مهدویت پرداخته است:
پس به هر دوری ولیی قائم است
تا قیامت آزمایش دائم است
از دیگرسوی حضور حضرت مهدی(عج) در اشعار مناقبی شعرای آیینی فارسیزبان، حضوری گسترده و فراگیر است و موضوعاتی مانند: غیبت، ظهور، فرج، انتظار و یاران آن حضرت در زمانه غیبت را در شعر مهدوی مطرح ساخته است.
سنایی غزنوی شاعر قرن ششم، در قصیدهای دردمندانه که در «انقلاب حال مردمان و تغییر دور زمان» سروده، از غیبت حضرت مهدی(عج) با حسرت بسیار یاد میکند و از اینکه در جهانی پر از دجالان عالمسوز حضور دارد، گلایهمند است:
ای دریغا! مهدیی، کامروز از هر گوشهای
یک جهان دجال عالمسوز، سر بر کردهاند
ای سنایی! پند کم ده، کاندر آخر زمان
در زمین مشتی خر و گاو سر و بر کردهاند
از ابتدای حمله مغول تا ابتدای دوره صفویه، موضوعاتی چون دوری و انتظار فرج در اشعار بسیاری از شاعران این دوره بروز مییابد. تقریباً اغلب دیوانهای اشعار، کم یا بیش، به ذکر و یاد مهدی موعود(عج) پرداختهاند که از این میان ماهیت منجی موعود در اشعار شاعرانی چون شیخ حسن کاشی، ابنیمین، خواجوی کرمانی، حافظ، شاه نعمتالله ولی، قاسم انوار و ابنحسام خوسفی بسیار پر رنگتر مطرح شده است.
در دیوان خواجوی کرمانی ترکیببندی در هفده بند با نام «فی نعت الانبیاء و مناقب الائمه الاثنیعشر(ع)» وجود دارد که بند شانزدهم آن به مهدی موعود(عج) تعلق گرفته است. ابنیمین فریومدی نیز دو قصیدۀ غرّا در وصف حضرت دارد.
ابنحسام خوسفی نیز بارها به ذکر حضرت پرداخته و همچون سنایی از فساد و آشفتگی روزگار گلایهمند است و آرزوی قیام امام عصر(عج) را دارد:
مرحبا ای مهدی آخر زمان
آشکارا باش، پنهان تا به کی؟
در همین سدههاست که حافظ در غزلهایی به صراحت و آشکارا و با لطافت به گستره و ثمره حکومت مهدی اشاره کرده است. گاه حوادث زمانه را بهانهای برای سرودن این اشعار قرار داده است:
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دینپناه رسید
ارادت مردم به حضرت قائم، غزلهای متعدد دیگری از حافظ را نیز به موضوع انتظار منتسب کرده است. از جمله:
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی
یا:
شب وصل است و طی شد نامه َهجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
یا:
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
یا:
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
یا:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
برخی از غزلهای عاشقانه حافظ حتی از سوی محققان و حافظدوستان به عنوان اشعاری که در وصف حضرت ولیعصر(عج) است، معرفی میشود:
آن سیهچرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گرچه شیریندهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
شیخ محمود شبستری، عارف و عالم قرن هشتم نیز در منظومه گلشن راز درباره نبوت و ولایت گفته است:
نبوت را ظهور از آدم آمد
کمالش در وجود خاتم آمد
ولایت بود باقی تا سفر کرد
چو نقطه در جهان دور دگر کرد
ظهور کل او باشد به خاتم
بدو یابد تمامی هر دو عالم
در این سده و سدههای دیگر از دوره رواج سبک هندی به بعد بهویژه شعر معاصر، رویکرد شاعران آیینی به موضوع غیبت و ظهور، به روی مشتاقان منجی عدالتگستر باز شده است.
از دوره صفوی به بعد مهدویت با مفهوم شیعی بیشتر در شعر وارد میشود ولی چندان پویا نیست و بهترین و نزدیکترین مفهوم مهدویت در شعر دوره معاصر متجلی است.
شاعران این دوره نیز در سرایش شعر مهدوی به چشماندازهای دلکشی نظر داشتهاند که باعث رونق هرچه بیشتر این درونمایه شده است. مثلاً ظهور امام عصر در دورانی است که ظلم و ستم رو به افول و نزول میگذارد و ظالمان و فاسدان راهی دیار گمنامی و عدم میگردند:
به تأیید مهدی خصالی که تیغش
روانسوز دجال طغیان نماید
در شعر سنتی تا پیش از دوره معاصر، عموماً ستایش، بیان عظمت، دینپناهی و عدالتگستری، داشتن قدرت الهی و صاحبالزمانی آن حضرت مطرح میشود.
مهدی مصلح جهانی است، ولایت تکوینی دارد، امت در انتظار او است، همه جا چشمها به دنبال او میگردد، دجّالها را از میان برمیدارد، با چشم جهانبین میتوان طلعت او را دید، عیسی(ع) همراه او است، حکمران قلمرو توحید است، هستی در کنف حمایت و عنایت او است، جلوه تام و تمام انبیای الاهی است، فرمانش در همه کره خاکی مطاع خواهد بود، صفاتی خدایی و قدرتی لایزال دارد، با آمدنش کفر پایان مییابد و انوار وجودش در حال پرتوافشانی است. مثلاً فیض کاشانی معتقد است همچنان که ظهور امام تحول و شگفتی بزرگی قلمداد میشود، غیبتش نیز معجزه است و حکمت الهی برشمرده میشود:
گه مهدی آرد در جهان، پنهان کند او را چو جان
از دیدۀ نامحرمان، ما العشق الا معجزه
تبیین رسالتهای جهانی امام زمان(عج) از دیگر مواردی است که شاعران فارسی به آن پرداختهاند. انعکاس این رسالت که ابعاد جهانی دارد، در شعر فارسی شامل مواردی همچون مبارزه بنیادی و فراگیر با بیداد و بیدادگران در عرصه جهانی، رویارویی تمامعیار با کفر جهانی و ایادی آن، برقراری نظام قسط و عدل واقعی در گستره جهان، تحقق جهانشمولی دین مقدس اسلام و احیای ارزشهای دینی، برقراری حکومت جهانی اسلام، حاکمیت فرهنگ اصیل اسلامی، رسوایی داعیهداران دروغین مهدویت و تبیین زشتی و پلیدی دجالان است.
در دوره مشروطه، اهلی شیرازی، وجود امام زمان را را گرهگشایی میداند که سرانجام، گره از کار زمین و زمان خواهد گشود:
گنجی که نقد هر دو جهان است عاقبت
خواهد به دست مهدی آخر زمان گشود
او آن گرهگشاست که چون سر زند ز غیب
خواهد گره ز کار زمین و زمان گشاد
در همین دوره، لطفعلی بیک آذر بیگدلی، شرایط زمانه را برای ظهور آن آخرین منجی بشریت، مناسب میبیند و از آن حضرت میخواهد که با ظهور خود، دردها را درمان کند و بر زخمها مرهم گذارد:
شها! وقت است کز ایوان گذاری پای در میدان
کنی بر دردها درمان، نهی بر زخمها مرهم
بهجت قاجار نیز همانند آذر بیگدلی، ضمن تقاضای ظهور از آن حضرت میخواهد که از کعبه، قیام جهانی خود را آغاز کند تا کفر به ایمان بدل شود و از گستره کره خاکی، ظلم و ظلمت رخت بربندد:
تیره شد روی جهان از کفر شاها! از حرم
جلوه کن تا کفر را تبدیل بر ایمان کنی
از حجاب غیب رخ بنمای ای نور خدای
تا که رفع ظلم ودفع ظلمت از کیهان کنی
در دوره قاجار نیز به گونهای همان موضوعات قبل دنبال شده است. شاعران در موضوعاتی مانند ناله از زشتکاریهای زمانه، آرزوی ظهور موعودی نجاتبخش، پریشانی اوضاع و احوال، تحقق خلع سلاح و صلح جهانی و مانند آنها و بیشتر در مدیحهها و قصاید خود و در ابیاتی فخیم و استوار، از مهدی و مهدویت سخن گفتهاند. برخی از شاعران این دوره و آغاز دوره پهلوی عبارتاند از: ادیب پیشاوری، ادیبالممالک فراهانی، محمدعلی فروغی، ابوالحسن جلوه، سروش اصفهانی و صفیعلیشاه.
ملک الشعرای بهار چنین میسراید:
گر نهان است، یکی روز عیان خواهد شد
آشکار از رخش آن راز نهان خواهد شد
در همه گیتی فرمانش روان خواهد شد
آنچه خواهیم بحمدالله آن خواهد شد
تا رسد دست من آن روز بدان دامن پاک
نهم امروز بدین در، سر طاعت بر خاک
دوره انقلاب اسلامی عصر تجلی شعر آیینی شعر مهدوی است که دو زیرمجموعه دارد؛ شعر انتظار و شعر ظهور.
شاعرانی که در شعرشان به حضرت پرداختهاند موضوعات مختلف شعر انتظار چون: امام زمان(عج) و شهدا، ارتباط عاشورا و قیام حضرت مهدی(عج)، تمنای وصال، شرح هجران و شکوه از ایام فراق، اظهار عشق و محبت به امام مهدی(عج)، سیمای مختلف حضرت ولیّعصر(عج)، نزدیک شدن ظهور امام زمان(عج)، جهان قبل از ظهور، جهان پس از ظهور، مسجد جمکران و امام عصر(عج)، رجعت و ظهور امام مهدی(عج)، انتقام گرفتن از دشمنان اهلبیت در شعرشان به چشم میخورد:
قطعه گمشدهای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاری است نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است
مضمونسازی با موضوع مهدویت در شعر فارسی با پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شکل تازهای به خود گرفت به طوری که به یکی از اصلیترین درون مایه های شعر دفاع مقدس تبدیل شد.
شاعران مقاومت، صفات، شخصیت و نشانههای امام عصر(عج) را دستمایه ساخت صور خیال شعری و مضامین شاعرانه کردند. باور به دمیدن صبح عدالت و شکوفایی جهان با ظهور، لذت انتظار و عشقورزی به منجی عالم، استغاثه و طلب وعده دیدار از مهمترین عناصر مضمونساز شعر دفاع مقدس به شمار میرود.
جهان در عصر غیبت به شبی دیرپای همانند شده که ظهور مهدی(عج) برتر از طلوع هزار خورشید است. اعتقاد به صبح عدالت به مثابه یک فرهنگ در کالبد جامعه جاری است چون این صبح باید ظلم و استبداد را که در فرهنگ مردم به شب تعبیر میشود براندازد. بهار در شعر معاصر مضمون نمادین آغاز مجدد حیات، شکوفایی، رستن از خمودگی وآراستن با شکفتگی را با خود دارد. در شعر مقاومت، حکومت همراه با عدل آخرالزمان، پایان سردی و افسردگی تبعیض، گناه و ظلم است. در اشعار دفاع مقدس، رزمندگان حضرت مهدی(عج) را به جان مادرشان و به خون شهدا سوگند می دهند که از پرده غیبت درآید.
شاعران مقاومت، جهان در عصر غیبت را به شبی دیرپای همانند کرده گفتهاند اعتقاد به ظهور برای مردم به یک فرهنگ مبدل شده آنان منتظر ظهور تحقق وعده الهی هستند:
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمسی همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهای نگران آینه تردیدند
در دوره معاصر، شعر فارسی روال سنتی خود را در موضوع مهدویت طی میکند. البته مضامین و زبان، تازهتر از گذشته است و برخی از شاعران مانند ملکالشعرای بهار، مهدی الهی قمشهای، جلالالدین همایی، صابر همدانی، سید صادق سرمد، امیری فیروزکوهی، قاسم رسا، ناظرزاده کرمانی و قدسی مشهدی به این موضوع پرداخته و عمدتاً در وصف و شکوه و عدالتگستری حضرت، داد سخن دادهاند.
شعر مهدوی این دوره تا حدودی همان ویژگیهای گذشته را دارد، اما تعداد شاعران مهدویسرا نسبت به دوران گذشته فزونتر است.
نقش متقابل زبان و موضوع نیز در خور توجه است: هم ادبیات در توجه به موضوع مهدویت و گسترش مفاهیم آن تأثیرگذار است و هم موضوع در خلق ترکیبات و گسترش واژگان و زبان مؤثر است.
9910/ 2027
از: دکتر فاطمه تسلیم جهرمی، خبرنگار ایرنا و مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه جهرم
کپی شد