دراین نوشتار به قلم حمید مقدس فرد آمده است: درحالی که قوانین مربوط به عابرپیاده نارسا هستند وقوانین فعلی هم اجرا نمی شوند آمارمرگ ومیر درتصادف ها با عابرپیاده درحال افزایش است وسالانه از3000 تن گذشته است.
این ناشی از بی احتیاطی پیاده ها ، بی اعتنایی راننده ها و ضعف دستگاه های نظارتی است. سهم هریک ازاینها هرچه اندازه باشد نشان می دهد ایمنی پیاده ها درفضای ترافیکی چنان کاهش یافته که باید برای آن چاره ای فوری پیدا کنند.
ازهمان روزهای اولی که ترافیک سواره به ریسک اصلی زندگی روزانه شهرها تبدیل شده جریان ایمنی درهمه شبکه های آن پیوسته ضعیف ترشده است.این واقعیت نماد ناتوانی مدیریت ترافیکی است و عجیب نیست که شهرنشینان به توصیه های آن و ازجمله استفاده ازپل عابرپیاده اعتنایی نمی کنند.
به میزانی که گره ترافیک کورترمی شود میانگین سرعت اتومبیل ها و بی اعتنایی راننده ها به مقررات هم بیشترمی شود. افزایش ریسک تصادف های فوتی بیشتر ازخود ترافیک به این پدیده برمی گردد. حرکت کامیون ها واتوبوس ها درخط سبقت خیابانهای چند بانده ممنوع است ولی راننده های آنها درهمین خط با سواری هامسابقه می دهند و پلیس هم هیچ کنترلی برروی آنها ندارد . اگرروزنامه ها و مجله هارا ورق بزنیم آن سطح ایمنی کاهنده را دریک روند فزاینده می یابیم . صعود منحنی تصادف ها معلول افزایش سرعت و بی دقتی و بی اعتنایی راننده هاست ولی بیشتر ازاین دو ضعف عملکرد دستگاه های نظارتی درافزایش شیب این منحنی نقش داشته است.
سازوکارهای کنترل ترافیک درایران همچون خود شبکه ترافیکی و ذهنیت راننده ها عقب مانده است. به ناگزیر حادثه درهرنوبت شدیدترو عجیب تر رخ می دهد مانند تصادف تریلی با پل عابرپیاده. روشن است که ارتفاع پل یا قسمت بار تریلر استاندارد نبوده ، راننده سقف سرعت رارعایت نکرده وچون ارتفاع تریلریا پل یاهردو استاندارد نبوده و او این رانمی دانسته با بیشترینه سرعت و بدون ترمز به عرشه پل عابر پیاده کوبیده و دونفررا کشته است.
مقصراصلی دراین حادثه جزدستگاههای نظارتی کس دیگری نیست. همان دستگاه هایی که درهمه کشورها برای ایمنی استاندارد سازی و کنترل می کنند. افزایش تصادف های پیاده مانند هزاران حادثه تلخ دیگر نشان می دهد که این دستگاه ها درایران خودشان استاندارد نیستند و نیازجدی به نوسازی واصلاح ساختاری دارند. مشکل بزرگتر این است که شناسه های استاندارد برای بوروکراسی نظارت درایران ، تدوین نشده اند که این از عقب ماندگی درتوسعه اداری حکایت می کند. درترافیک ایرانی که پیچیده ترین و گاهی بی معنی ترین رابطه ها را با بوروکراسی دارد تعریف روشنی برای ایمنی درمحیط ترافیکی ندارند. شاید عابران پیاده درک روشن تری از ایمنی دارند و آن را دررفتار عجیبشان درهنگام گذشتن ازخیابان نشان می دهند.
رفتارهایی که درظاهر غیرمنطقی می نماید. همان عابران پیاده مشهد هم اگربه جای پل ازکف خیابان گذشته بودند احتمال زنده ماندنشان بیشتر بود و پایان ایمنی را به این تلخی تجربه نمی کردند. عابران پیاده درانتظارروزی که بالاخره ایمنی درخیابان ها به سرانجام روشنی برسد روز شماری می کنند وهمچنان به رفتارهای عجیبشان ادامه می دهند ودراین میان آنها آسیب بیشتری می بینند که مقررات را بیشتر رعایت می کنند و این ازعجایب ترافیک خیابانی ایران است که سطح توسعه یافتگی دستگاههای نظارتی رانشان می دهد.
درهرحال یک استراتژی ایمنی برای پیاده ها برای توسعه فضای ترافیکی نقش حیاتی دارد که نقش حفاظ ایمنی رادرمیان سیل اتومبیل ها ورانندگان عجول برای آنها داشته باشد.آن هم درشرایطی که پیاده ها خودشان هم با رفتارهای پرخطر ترافیکی ایمنی را ازیاد برده اند وگرفتارنارسایی درشبکه ناایمنی ترافیکی ونارسایی قانون ومقررات شده اند.
منبع : روزنامه افسانه
6113
این ناشی از بی احتیاطی پیاده ها ، بی اعتنایی راننده ها و ضعف دستگاه های نظارتی است. سهم هریک ازاینها هرچه اندازه باشد نشان می دهد ایمنی پیاده ها درفضای ترافیکی چنان کاهش یافته که باید برای آن چاره ای فوری پیدا کنند.
ازهمان روزهای اولی که ترافیک سواره به ریسک اصلی زندگی روزانه شهرها تبدیل شده جریان ایمنی درهمه شبکه های آن پیوسته ضعیف ترشده است.این واقعیت نماد ناتوانی مدیریت ترافیکی است و عجیب نیست که شهرنشینان به توصیه های آن و ازجمله استفاده ازپل عابرپیاده اعتنایی نمی کنند.
به میزانی که گره ترافیک کورترمی شود میانگین سرعت اتومبیل ها و بی اعتنایی راننده ها به مقررات هم بیشترمی شود. افزایش ریسک تصادف های فوتی بیشتر ازخود ترافیک به این پدیده برمی گردد. حرکت کامیون ها واتوبوس ها درخط سبقت خیابانهای چند بانده ممنوع است ولی راننده های آنها درهمین خط با سواری هامسابقه می دهند و پلیس هم هیچ کنترلی برروی آنها ندارد . اگرروزنامه ها و مجله هارا ورق بزنیم آن سطح ایمنی کاهنده را دریک روند فزاینده می یابیم . صعود منحنی تصادف ها معلول افزایش سرعت و بی دقتی و بی اعتنایی راننده هاست ولی بیشتر ازاین دو ضعف عملکرد دستگاه های نظارتی درافزایش شیب این منحنی نقش داشته است.
سازوکارهای کنترل ترافیک درایران همچون خود شبکه ترافیکی و ذهنیت راننده ها عقب مانده است. به ناگزیر حادثه درهرنوبت شدیدترو عجیب تر رخ می دهد مانند تصادف تریلی با پل عابرپیاده. روشن است که ارتفاع پل یا قسمت بار تریلر استاندارد نبوده ، راننده سقف سرعت رارعایت نکرده وچون ارتفاع تریلریا پل یاهردو استاندارد نبوده و او این رانمی دانسته با بیشترینه سرعت و بدون ترمز به عرشه پل عابر پیاده کوبیده و دونفررا کشته است.
مقصراصلی دراین حادثه جزدستگاههای نظارتی کس دیگری نیست. همان دستگاه هایی که درهمه کشورها برای ایمنی استاندارد سازی و کنترل می کنند. افزایش تصادف های پیاده مانند هزاران حادثه تلخ دیگر نشان می دهد که این دستگاه ها درایران خودشان استاندارد نیستند و نیازجدی به نوسازی واصلاح ساختاری دارند. مشکل بزرگتر این است که شناسه های استاندارد برای بوروکراسی نظارت درایران ، تدوین نشده اند که این از عقب ماندگی درتوسعه اداری حکایت می کند. درترافیک ایرانی که پیچیده ترین و گاهی بی معنی ترین رابطه ها را با بوروکراسی دارد تعریف روشنی برای ایمنی درمحیط ترافیکی ندارند. شاید عابران پیاده درک روشن تری از ایمنی دارند و آن را دررفتار عجیبشان درهنگام گذشتن ازخیابان نشان می دهند.
رفتارهایی که درظاهر غیرمنطقی می نماید. همان عابران پیاده مشهد هم اگربه جای پل ازکف خیابان گذشته بودند احتمال زنده ماندنشان بیشتر بود و پایان ایمنی را به این تلخی تجربه نمی کردند. عابران پیاده درانتظارروزی که بالاخره ایمنی درخیابان ها به سرانجام روشنی برسد روز شماری می کنند وهمچنان به رفتارهای عجیبشان ادامه می دهند ودراین میان آنها آسیب بیشتری می بینند که مقررات را بیشتر رعایت می کنند و این ازعجایب ترافیک خیابانی ایران است که سطح توسعه یافتگی دستگاههای نظارتی رانشان می دهد.
درهرحال یک استراتژی ایمنی برای پیاده ها برای توسعه فضای ترافیکی نقش حیاتی دارد که نقش حفاظ ایمنی رادرمیان سیل اتومبیل ها ورانندگان عجول برای آنها داشته باشد.آن هم درشرایطی که پیاده ها خودشان هم با رفتارهای پرخطر ترافیکی ایمنی را ازیاد برده اند وگرفتارنارسایی درشبکه ناایمنی ترافیکی ونارسایی قانون ومقررات شده اند.
منبع : روزنامه افسانه
6113
کپی شد