به گزارش ایرنا، اواخر مهرماه امسال و اول آبان ماه جاری بود که خبر تحصن دو روزه دانشآموختگان دکتری غیرپزشکی جلوی مجلس شورای اسلامی در میان اخبار قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار عربستانی و نوسانات نرخ ارز و دلار و تحریم کمرنگ شد.
دانشجویان و فارغ التحصیلان دکتری غیرپزشکی که مقابل مجلس جمع شدند خواستار تشکیل کارگروه تخصصی ایجاد اشتغال دانشجویان دکتری غیرپزشکی و پرداخت پژوهانه دکتری بودند.
در سالهای اخیر، تورم روزافزون بیکاران رشتههای علوم انسانی بهویژه مقاطع تحصیلات تکمیلی و البته بلاتکلیفی آنان بسیار به چشم آمده است. دانشجویان و دانشآموختگان دکتری غیرپزشکی که نگرانی از شغل آینده، تمرکز و آرامش خاطر را از آنان ربوده است و پس از سالها تحصیل و تحقیق در دانشگاههای تراز اول کشور با غول بیکاری مواجه شدهاند. این متخصصان با تشکیل پویش اشتغال دکتری غیرپزشکی درصدد ارائه راهکارهایی برای حل معضل اشتغال خود برآمدند و چشم امیدشان به تصمیمگیرندگان دوخته شده است.
تشکیل کارگروهی متشکل از نمایندگان هیات دولت و تیمی از پویش دکتری برای بررسی منابع موجود برای ایجاد اشتغال قشر دکتری غیرپزشکی، خواسته این دانشآموختگان و دانشجویان بود. راهکارهای این پویش یکسال است که نامشخص مانده است و بررسی ها نشان می دهد، مسئولان از تشکیل جلسهای برای بررسی وضعیت این قشر پرتلاش تاکنون خودداری کرده اند.
موضوع این گزارش اما به مشکل بزرگ گروهی از متخصصان حوزه علوم انسانی برمیگردد. دانشجویانی که چون نام تخصصشان قرار است پرورشدهنده استعدادهای انسان یا نیرویهای انسانی باشند، نخبگانی که قرار است درباره آینده این کشور بیندیشند و راه برونرفت از مشکلات و چالشهای بزرگ جامعه را بیابند.
** نقش علوم انسانی در پیشبرد جامعه
جامعه و کشوری موفق است که علوم انسانی پویا و پوینده و قشر فرهیخته و تحصیلکرده بیشتری داشته باشد، اما ناگفته پیداست که علم بدون تعهد و تقوا هیچ است و تعلیم و کسب این امر بدون بهرهگیری از نخبگان علوم انسانی میسر نیست.
یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری که در سخنرانیهای مختلف به ویژه در چند سال اخیر بر روی آن تأکید ورزیدهاند نیز مساله «علوم انسانی» و مشکلات آن بوده است.
ایشان بارها گلایه خود را درباره وضعیت موجود این علوم ابراز داشته و تحول اساسی در محتوای درسی رشتههای مختلف این علوم را لازم شمردهاند و گفتهاند که: 'ما باید هم در حوزه فرهنگ عمومی و برداشت و اعتقاد و باور عمومی مردم، هم در مورد خاص باور مسئولان، اهمیت علوم انسانی را روشن کنیم. هم مردم باید بفهمند علوم انسانی مهم است، تاریخ مهم است، ادبیات مهم است، فلسفه مهم است، روانشناسی مهم است - با این وضع حاکم بر ذهنیت جامعه دانشگاهی ما و فرهنگ عمومی مردم طبیعی است که جوان و دانشجو بروند سراغ همان چیزهایی که کاربرد روزانه دارد؛ پزشکی و مهندسی و رشته های علمی و فنی که جدیداً به وجود آمده و غالبا قادر تبدیل به پول و گذراندن زندگی هم هست. این چیز روشنی است. باید اهمیت علوم انسانی را بفهمند و باید امتیازاتی در فراگیری علوم انسانی و تخصص در علوم انسانی در نظر گرفته بشود، که برای عموم و برای جوانهای ما جذاب باشد- هم مسئولان ما باید به اهمیت علوم انسانی توجه کنند.'
یکی از شاخههای مهم علوم انسانی، گروه زبان است که در اینجا با تمرکز به دانشآموختگان رشته زبان و ادبیات فارسی به آن پرداخته شده و البته قابل تسری به سایر شاخههای علوم انسانی است.
انتخاب این رشته هم از آن روست که نمونه برجسته بیتوجهی به اشتغال رشتههای علوم انسانی، را این رشته میتوان حساب کرد که با وجود نیاز مبرم معلمان، اساتید و البته نویسندگان ماهر در ادارهها و نهادهای مختلف کشوری، سالهاست بازار کاری مناسبی ندارد.
بخشی از این امر از آن روست که برنامههای زیرساختی یا شیوه برنامهریزی صحیحی نزد مسئولان برای این رشتهها تدارک دیده نشده یا اصولاً وجود نداشته و تعریف نشده است.
جدا از مساله فرهنگسازی و اینکه زبان مهمترین مؤلفه فرهنگ یک کشور و البته ابزار قدرت است، بیاهمیتی به این رشته در ساختار کشوری به بهای تضعیف هویت، فرهنگ و موقعیت و قدرت بینالمللی کشورمان تمام خواهد شد.
نقش و ضرورت و اهمیت زبان فارسی در مدارس و بین دانشآموزان نیز بر کسی پوشیده نیست. خوانش و قرائت صحیح و البته فهم متون درسی برای همه دانشآموزان لازم است و اگر دانشآموزی فارسی را خوب بخواند و بنویسد و بفهمد مسلماً از پس مساله های دشوار سایر متون درسی برخواهد آمد، چون خواندن سوال و فهم دقیق منظور آن نیمی از پاسخ است.
در حیطه دانشگاهی نیز رشته زبان و ادبیات فارسی به جز اینکه درسی عمومی الزامی ادبیات فارسی موسوم به فارسی عمومی به ارزش 3واحد را برای تمام رشتهها ارائه میدهد، دروس تخصصی متعددی نیز با برخی از رشتههای علوم انسانی نیز دارد.
تدریس در حال حاضر تحصیل تا مقاطع عالی و جذب در دانشکدههای ادبیات، تقریبا معتبرترین شیوه کسب درآمد از این رشته به حساب میآید؛ اما باید بپذیریم که برای این تعداد از فارغالتحصیل رشته ادبیات کار دانشگاهی نیست.
** در جستجوی راهی غیر از عضویت در هیات علمی
حمیده، یکی از دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفت: برای یک فارغالتحصیل مقطع دکتری، هیات علمی شدن تنها شغل ممکن نباید باشد. این افراد باید در جاهای دیگر هم به کار گرفته شوند. مهم این است که دولت به آنها توجه کند و بالاخره شغل و درآمدی برای آنها به وجود بیاورد. در مورد رشتههای علوم انسانی به ویژه ادبیات فارسی مقداری عملیشدن این کار آسان نیست، ولی واقعا باید جدی به آن فکر کرد.
وی افزود: آموزش پرورش یکی از میدانهایی است که دارندگان مدارک عالی ادبیات به راحتی میتوانند در آن کار کنند و از لحاظ جایگاه نیز تفاوتی با دانشگاه ندارد و راه برای پیشرفت زیاد در آن وجود دارد، اما تدریس در مدارس نیز مشکلات خاص خود را دارد و با توجه به تعداد استخدامهای بسیار اندک وزارت آموزش و پرورش، تدریس در مدارس گزینه چندان قابل توجهی نیست.
گو اینکه گاهی تدریس زبان و ادبیات فارسی در مدارس نیز بر عهده سایر معلمان با رشتههای متفاوت و به عنوان راهی برای پرکردن ساعات تدریس معلمان بدل شده است.
این در حالی است که به گفته بطحایی وزیر آموزش و پرورش، چالش کمبود معلم تا 6 سال آینده ادامه دارد و امسال نیز آموزش و پرورش برای پرکردن کلاسهای خود با دشواری مواجه بود.
** پشت دروازه استخدام
سارا از استان فارس در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفت: من یک بار در آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم با درصدهای بسیار عالی. اما نتیجه آزمون من این شد: «اگرچه حدنصاب نمره را کسب کردهاید، اما به دلیل محدودیت پذیرش در اولویت انتخاب قرار نمیگیرید».
مدارس غیرانتفاعی و تدریس خصوصی نیز در شهرستانها درآمد چندانی ندارد. هرچند درآمد حاصل از کلاسهای کنکور به شرط 'شهرت' مدرس نیز میتواند گزینهای جنبی باشد. گفته شده برخی معلمان خصوصی ادبیات کنکور تا ساعتی 300هزارتومان هم درآمد دارند.
** شغل در شغل
یکی دیگر از معضلات شایسته تأمل در این باره حضور اساتید با سوابق آموزش و پرورشی است که پس از مدتی تدریس از مدارس، استعفا داده و به دانشگاهها آمده و در آنجا استخدام شدهاند. این بیش از همه آنجا آسیبزاست که معلمانی که خود دارای یک شغل بودهاند با اشغال یک سمت دیگر جایی برای اشتغال سایر جوانان باقی نمیگذارند، ضمن اینکه با خروج از محل سازمانی خود هزینه آموزش و پرورش برای تربیت این معلم، عملا به جیب دانشگاه ریخته میشود.
امیر یکی از دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه شغل حق همه است، ادامه داد: اکثر این دانشجویان بالای 35 سال سن دارند و بیکار ماندن این متخصصان به معنی هدررفتن سرمایهها است و تحصیل با قیمت عمر این افراد تمام شده و اغلب دانشجویان و فارغ التحصیلان در بهترین دانشگاههای سراسری ایران تحصیل کردهاند.
** خیل علاقهمندان به ادبیات فارسی
معمولاً در خیل دانشجویان رشتههای ادبیات فارسی دانشگاهها در تمام مقاطع، تعدادی از دانشجویان تغییر رشته داده یا دانشآموخته رشتههای دیگر نیز دیده میشوند.
یکی از دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی رشته زبان و ادبیات فارسی در این باره گفت: اساساً مشکل رشته ادبیات فارسی اینکه به عنوان رشتهای درآمدزا محسوب نشده است و اغلب به عنوان علاقه یا بالعکس از روی ناچاری به طرف آن آمدهاند. زمانی از ریاست وقت دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی پرسیدم این همه جذب دانشجو در مقاطع مختلف باعث میشود که خیلی از فارغالتحصیلان این رشته بیکار باشند و در مقاطع ارشد و دکتری هم مثل کارشناسی جذب دانشجو بالاست، پاسخ ایشان این بود که نمیتوان جذب رشتههای مثل ادبیات و تاریخ را کم کرد، چون خیلیها صرفا برای علاقه به طرف این رشتهها میآیند و اگر جذب دانشجو کمتر بشود اعتراض میکنند. این یعنی تحصیل در رشته ادبیات را صرفاً برای علاقه میدانند نه بازار کار و این عادلانه نیست. ادبیات نقش کاربردی و موثری در جامعه امروزی دارد به خصوص جامعه ما که مردم کمتر کتاب میخوانند و چاپ نشریهها و روزنامهها کمرنگ شده است، باید برای رشته ادبیات توجه و ارزش بیشتری داده شود زیرا بسیار مهم و موثر و کاربردی است.
وی افزود: گو اینکه با بیارزش یا آسان شمردن این رشته در نزد عموم به نظر میرسد ارج وقرب این رشته نیز به میزان زیادی کاهش یافته است و متاسفانه در سالهای اخیر دیگر از تعداد دانشجویان نخبه و اندیشمند در این رشته در دانشگاهها به طور قابل ملاحظهای کاسته شده است. به این ترتیب که اغلب افرادی برای کنکور ترجیح میدهند در سایر رشتههای علوم انسانی که به زعم ایشان بازار کاری بهتری دارد انتخاب کنند و تعداد اندکی که باقی میمانند به این رشته وارد میشوند.
وحید، دانشآموخته رشته ادبیات فارسی میگوید: علاقه به رشته و اخلاقمداری در علم واقعیت است اما حقیقت این است که وقتی که شما پول ندارید سوار تاکسی شوید، یا یک قرص مسکن بخرید یا وقتی که هر جا میگویی ادبیات خواندهام، همه فقط میگویند خب برایمان یک شعر بخوان یا فال بگیر، نقش بازار کار در انتخاب رشته بسیار پررنگتر میشود.
** اساتید با موی سپید
اساتید هر دانشگاهی مایه اعتبار دانشگاه هستند و مهمترین رکنی که یک دانشگاه را برجستهتر میکند.
استنباط دانشگاه برای بازنشستگی اساتید این است که این افراد حداکثر بازدهی لازم را در دوران خدمت در محیطهای علمی به کار گرفتهاند و در سن 70 سالگی بازدهی لازم برای ادامه کار ندارند؛ بنابراین بازنشستگی فرصتی برای اساتید دانشگاهها است تا آنها بتوانند عمر خود را با آرامش سپری کنند.
برخی از انتقادها در سالهای اخیر از عدم شاغلشدن طیف دانشآموختگان دکتری به مساله عدم بازنشستگی اساتید مسن برمیگردد. بهویژه اینکه بعضی اساتید مسن نیز پس از بازنشستگی به دلیل سوابق علمی مجددا در دانشگاهها به ویژه دانشگاههای آزاد، غیرانتفاعی و... مشغول به کار میشوند و عملا فرصت کسب تجربه و سابقه از جوانان گرفته میشود.
بر اساس مصوبه وزارت علوم اساتید دانشگاه با 60سال سن میتوانند تا 35سال در دانشگاه خدمت کنند و هرچه درجه علمی ایشان افزوده شود بر میزان سنوات ایشان نیز افزوده میشود.
محمد، دانشآموخته رشته زبان و ادبیات فارسی گفت: نباید توقع داشته باشیم که اساتید بازنشسته یا کهنسال به دانشگاه رفتوآمد نداشته باشند.
وی افزود: اتفاقاً اساتید هر چه باسابقه تر میشوند حضورشان ارزشمندتر است. باید ساختارها و رویکردها و ارزشها متحول شود. بعضی از همین اساتید وقتی به خانه رفتند جامعه علمی آه کشید. پیشنهادی برای حضور جوانان و پیشکسوتان در کنار هم در دانشگاه که به نظر میرسد اینکه مثل تمام دانشگاههای دنیا حداقل ما دانشآموختگان را به عنوان دستیار پژوهشی در دانشگاه محل تحصیل استخدام کنند.
وی ابراز کرد: ما در دورههای تحصیلات تکمیلی مقالات را اغلب رایگان و به صورت مشترک با اساتید مینوشتیم و حداقل مسئولان برای این کار حقوق و مزایا در نظر بگیرند.
از این رو به نظر میرسد استفاده از اساتید مسن باید هدفمند و با دقت بیشتری صورت بگیرد.
براساس آئیننامه جدید دانشگاه تهران اساتید ممتاز کشوری بدون محدودیت زمانی میتوانند در دانشگاه به فعالیت خود ادامه دهند. هیات مرکزی جذب دانشگاه آزاد اسلامی نیز علاوه بر تصویب بازگشت اساتید شاخص بدون در نظر گرفتن شرایط سنی به این دانشگاه مقرر کرد شرایط و تسهیلات ویژهای برای حضور و تدریس این اساتید در دانشگاه آزاد اسلامی فراهم شود.
در این میان لازم است استادان حقالتدریس با رزومههای خوب و چه بسا عالی که سالهاست پاره وقت و حق التدریس هستند رسیدگی شود.
** در انتظار فرمان وزارتخانه
عاطفه، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی نیز به ایرنا گفت: شاید اگر وزارت علوم میتوانست جذب دانشجوی دکتری را در رشتههایی که از نظر نیروی کار اشباع هستند متوقف کند تا به وضعیت فارغالتحصیلان موجود رسیدگی شود، بهتر بود.
وی به سواد خوب، پرتلاشی و پرانگیزگی اساتید پاره وقت اشاره کرد و افزود: کاش ملاکی یا رسیدگی به سواد فارغ التحصیلان برای استخدام و غیراستخدام بود تا مثلاً در مراکزی که ما گهگاه، نیمهتدریسی میکنیم دانشجوها التماس نکنند فلان استاد هیات علمی درس ندهد و استاد پارهوقت درس بدهد. البته معمولاً دانشگاهها روی خوشی به درخواستهای کار پاره وقت اساتید جوان برای تدریس زبان و ادبیات فارسی نمیدهند.
زهرا، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی در این باره به ایرنا گفت: وقتی به دو دانشگاه دولتی برای درخواست تدریس پاره وقت به شهرستان محل سکونتم رفتم و در هر دو دانشگاه حتی فرم هم برای پر کردن به من داده نشد و دلیلشان این بود که استادی از هیات علمی دانشگاه آزاد که در سن بازنشستگی است سالیان متوالی است که تدریس فارسی عمومی را برعهده دارد و هیچوقت دانشگاه درس عمومی را به شما تازهکاران نمیدهد زیرا آنان حق آب و گل دارند...!
** ضایعه بزرگ تر برای جامعه علمی
علی، دیگر دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی به ایرنا گفت: اینجا یک بحث دیگر مطرح است و آن «نقد نظام دانشگاهی» است؛ و بسیاری از این انتقادات وارد است و قابل بررسی. مثلاً اینکه چرا وقتی یک استاد برجسته میمیرد، میگویند جایگزین ندارد و... خب مشخص است؛ چون سیستم آموزشی ما این امکان را فراهم نکرده و باید دلیل این امر را در جاهای دیگر جست و یا ضعف کتابهای دانشگاهی و یا ناکارآمدی واحدهای درسی که خواندهایم...از دست رفتن هر استادی ضایعه بزرگی است، اما ضایعه بزرگتر جامعهای است که دیگر اساتید بزرگ تربیت نمیکند چه در حوزه ادبیات و چه در سایر حوزهها.
وی افزود: متاسفانه هستند استادهایی که مقاله علمی پژوهشی بیارزش بین مجله دانشگاهی خودشان و بقیه دانشگاهها پاسکاری میکنند، آنهایی که فقط با اسم دانشجو مزخرف چاپ میکنند یا آنهایی که فرضیههای بی سرو ته را به زور به ادبیات میچپانند و اینگونه برای خودشان ارتقای دانشگاهی دست و پا میکنند.
یکی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی نیز گفت: شاید به نظر رسد حوزه علوم انسانی حوزه تربیت انسان هست و اوضاع اخلاقی به مراتب بهتر از سایر حوزهها در آن لحاظ خواهد شد، اما این همه تمایلات مالی برخی اساتید قابل باور نیست.
** عدم تخصصیبودن ادبیات
در سالهای اخیر متاسفانه به این نکته توجه نشده که با زبان فارسی باید به صورت تخصصی برخورد کرد و این کار متخصصان فارسی است. معضلی که در تدوین کتب دروس عمومی مثل فارسی عمومی نیز به چشم میخورد.
مهشید، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی در این باره به ایرنا گفت: متاسفانه یکی از معضلات درس فارسی عمومی در دانشگاه ها همین تعدد و وفور بی حد و حصر کتابهای فارسی عمومی است که عمدتا هم از هیچ منطق و تسلسل علمی خاصی برخوردار نیستند.
وی افزود: این کتابها در حقیقت بیشتر به کشکول و ملغمهای میمانند که در آن هر کسی با هر سلیقهای یا متونی را از کتابهای قبلی فارسی عمومی تقلید کرده است یا مطالب جدیدی را هم که آورده است هیچ پیوستگی و تسلسل منطقیای در آنها به چشم نمیخورد.
وی ابراز کرد: با تعدادی از دوستان در یکی از دانشگاههای معتبر دولتی حدود سه سال تا دو سال پیش تقریبا تمام کتابهای فارسی عمومی ایران را که چیزی حدود 150 کتاب یا حتی بیشتر میشود، بررسی کردیم و دریافتیم که چه قدر اوضاع تألیف این کتابها اسفبار است. چندین گزارش هم به فرهنگستان ارائه کردیم، اما نتیجهای نداشت.
** یک فارسی برای همه رشته ها
محمد، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی نیز در این باره به ایرنا گفت: بیکاری ادبیاتیها بخشی به خاطر این است که در این حوزه تخصصی کار نکردهایم. نمیشود یک فارسی عمومی را در همه دانشگاهها تدریس کرد. تدریس فارسی عمومی دانشگاه امام صادق با فارسی دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه امام حسین و دانشگاه الزهرا باید فرق کند. حتی فارسی رشتهها هم باید فرق کند که بحث مفصلی است.
وی افزود: این نکته مهمی است اما در بیشتر این کتابها تکرار فراوان مشاهده می شود. کپی بیداد میکند.
کیا نیز در این باره گفت: کاش زبان فارسی هم مثل انگلیسی که در همه رشتهها به صورت زبان تخصصی برای هر رشته خاص دارای دو واحد درسی است، برای ما هم این گونه امکاناتی وجود داشت قطعاً اصطلاحات رشته حقوق با فلسفه و جامعهشناسی و... تفاوتهای گوناگون دارد، ولی کو گوش شنوا.
وی در تشریح این نکته افزود: برای مثال اگر در مدخل لغت نامه آکسفورد دوستان دقت کرده باشید وقتی کلمه Normal میآید در توضیح عنوان میکند که این واژه در علم زیستشناسی به چه معناست و در علم شیمی به چه معناست و در محاوره عامیانه به چه معناست، ولی متاسفانه در فرهنگ لغت ما هنوز این کار انجام نشده است.
وی اظهار داشت: ناگفته نماند در دانشگاه علمی کاربردی دروسی جز لیست دروس این دانشگاه قرار گرفته که در هر رشته به تناسب مهندسی یا مدیریتی متفاوت هست و به نظرم کاش در دانشگاههای دولتی هم اجرا شود؛ دروسی مثل: گزارشنویسی، مکاتبات اداری و آیین نگارش، گزارشنویسی مالی و مدیریت استاد و گزارشنویسی عملیاتی.
** مشاغل غیرتدریسی
به نظر میرسد بهترین راه برای رفع مشکل متخصصان زبان و ادبیات فارسی، افزایش حوزه کاری برای این رشته است.
فرهنگسراها، کافهکتابها، مشاغل مرتبط با کتاب(اعم از فضاهای معرفی فروش کتاب)، نشریات، سازمانهای فرهنگی، خبرگزاریها، دفاتر ترجمه، موسسات فرهنگی، پژوهشکدهها، تهیه و تولید محتوای الکترونیک، برخی فعالیتهای اقتصادی نظیر تولید نام برند و تبلیغاتنویسی همه فضای کار و فعالیت متخصصان زبان و ادبیات فارسی است. اما مشکل از آنجاست که اغلب فعالان این بخشها از رشتههای غیرمرتبط و صرفا بنا به تجربه یا بازار وارد این حرفهها شدهاند و از طرفی اگر از جنبه مادی را در نظر گرفته شود، کار فرهنگی این روزها هر چه باشد، از ویراستاری گرفته تا نویسندگی، نشر و... راهی به دهی ندارد.
این در حالی است که هر سال به میزان بسیار انبوه و بیشمار، برشورها و بولتنها و شعارهای تبلیغاتی ساخته میشوند و سود مادی نسبتا مناسبی نیز در این عرصه وجود دارد، اما کمتر از یک متخصص زبان و ادبیات فارسی برای ویرایش و درستنویسی آن استفاده شده و این باعث شده که از پیامک شرکت مخابرات تا پیامک تبلیغاتی رئیس جمهور و نطقهای نماندگان مجلس پر از غلطهای گاه فاحش نگارشی باشد!
چندی پیش برخی دانشآموختگان ادبیات فارسی دانشگاهها مجوز گردشگری ادبی گرفتند و شروع به کار کردند که این فعالیت نیز این روزها حال درستی ندارد.
** وضعیت ناامیدکننده استخدام ادیبان در دانشگاهها
اگرچه همه مسیرهای این رشته نباید به عضویت هیات علمی دانشگاهها بینجامد و در هیچ رشتهای نیز این اتفاق نمیافتد و باید به زمینههای دیگر مثل خدمات فرهنگی، گردشگری ادبی، پژوهش، تولید اثر، رسانه و... هم فکر کرد و نظر داد و طرح ارائه کرد، اما مساله جذب هیات علمی در گروه علوم انسانی و رشتههایی زیرمجموعه زبان از موارد فوق چالشبرانگیز در سالهای اخیر بوده است.
وضعیت بورسیههای ادبیات فارسی که به دلیل رانت یا قوانین مندرآوردی، چون عدم اولویت رشته ادبیات فارسی نسبت به سایر رشتهها! سالهاست در دانشگاههایشان حقالتدریسند و تبدیل وضعیت به هیات علمی نمیشوند. مواردی از وجود دانشجوی دکتری ادبیات فارسی در سالهای گذشته وجود دارد که با فراخوان جذب وزارت علوم در رشته ادبیات فارسی با آزمون و مصاحبه و... از میان متقاضیان بورسیه شدند، دفاع کردند، اما پس از دفاع، سالهاست که بلاتکیلفند و به آنها توجهی نشان داده نمیشود و هیات علمی نشدهاند و البته به دلیل شرایطی که دانشگاههایشان پیش آوردهاند. این بلیه رشتههای علوم انسانی در برخی دانشگاههای کوچک است.
فائزه یکی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی گفت: در مرکز آزفای(آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان) یکی از دانشگاههای دولتی، مدرسانی هستند که فارغ التحصیل یا دانشجوی حتی ادبیات عرب هستند، اما آنها برای آزفا بدون هیچ دلیلی در اولویتند.
مقاومت برخی دانشگاهها برای عدم جذب هیئت علمی در گروه زبان و ادبیات فارسی گاهی منجر به وقایع کمدی-تراژیکی نیز شده است.
یکی از دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی که نخواست نامش فاش شود در این باره به ایرنا گفت: در یکی از دانشگاهها چهار هیئت علمی ادبیات فارسی داشت و سالی دو گروه دانشجوی کارشناسی میگرفتند به نحوی که تمام ظرفیت استادها با اضافه کار و همه چیز پُر میشد، اما باز هم 18 واحد بیاستاد میماند و گروه، 6 ترم متوالی برای جذب اعلام نیاز نمیکرد و برای این 18 واحد، 9 نفر استاد پارهوقت به کار میگرفت!
رئیس دانشگاه متوجه شد و خواست تا استادی را برای این گروه جذب کند؛ اما چهار عضو هیات علمی یادشده پیش رئیس رفته و اعلام کردند اگر استادی را جذب شود هر چهارنفر استعفا خواهیم کرد و وقتی پرسیده پس چرا برای این 18 واحد، 9 نفر نیروی پاره وقت آوردهاید، گفتند اگر به یک نفر بیش از یک درس بدهیم، پر رو میشود!
آزاده، دکتری زبان و ادبیات فارسی نیز درباره وضعیت استخدام هیات علمی رشته زبان و ادبیات فارسی گفت: همه ما میدانیم تعداد خیلی کمی از زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها هیات علمی میشوند، منتها درد مشترک همه ما که واقعاً هم آزاردهنده هم است این است که چرا همان تعداد اندک و انگشتشمار نیز از طریق رابطه وارد میشوند؟
** تفاوت دستمزد درس ادبیات و کارگر ساده
ندا، دیگر دانشجوی تحصیلات تکمیلی زبان و ادبیات فارسی گفت: این واقعا بیانصافی است که دونفر با مدرک دکترا یکی ماهی 14 میلیون درآمد داشته باشد و دیگری با حقالتدریسش از پس کرایه تاکسیاش هم نتواند بربیاید. چون درآمد یک کلاس دانشگاهی ادبیات 20هزارتومان است در حالی که دستمزد یک کارگر ساده ساعتی 40 هزارتومان است.
عاطفه، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی گفت: ادبیات به صورت پاره وقت در یکی از دانشگاهها درس میدهم، ولی دانشگاهها حقوق ما را با تاخیر بسیار و دیربهدیر میدهند؛ مثلاً حقوق را از سال 1394 نداده بودند و انتهای سال 96 تازه آن را پرداخت کردند! من هنوز هم سه ترم طلبکارم و به این زودیها امیدی برای دریافتش ندارم.
** مسئولان چه میگویند؟
معضل تخلفات، تعیین شرایط خاص در دانشگاهها یا عدم جذب هیات علمی بومی از مسائل مورد توجه در این حیطه بوده که مسئولان به آن واکنش نشان دادهاند.
رئیس مرکز جذب هیأت علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پیش از این در این باره گفته است: متأسفانه بعضی از دانشگاه ها و مؤسسات شرایط عمومی و اختصاصی وزارت علوم در فرایند جذب را مورد توجه قرار نمیدهند و برای خود شرایط خاص تعیین میکنند که ما با این نوع برخوردها کاملاً مخالف هستیم و با دانشگاههای متخلف برخورد خواهیم کرد.
دکتر محمدرضا رضوانطلب با بیان اینکه خوشبختانه در هیأت مرکزی جذب وزارت علوم طی پنج سال گذشته به هیچ چیز غیر از صلاحیتهای علمی و اخلاقی توجه نشده است، تاکید کرد: با کمال صراحت میگوییم گزارشات متعددی که از گروهها و دانشکدهها به ما میرسد حاکی از وجود تیمبندیهایی است که بین اساتید وجود دارد و عنصر سیاسی هم در آن دخالت چندانی ندارد، بلکه برخی از اساتید صرفا به تبع “منافع شخصی” قضاوت میکنند و به کسی برای عضویت در گروه رأی می دهند که بعدا بتوانند از رأی او برای ریاست بر گروه، دانشکده و دانشگاه استفاده نمایند و یا تحقیقات خود را مشترک و به نام آنان ثبت کنند.
معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز درباره آمار جذب هیات علمیها اعلام کرده است: تنها 20 درصد از فارغ التحصیلان دوره دکتری می توانند در محیط های دانشگاهی جذب شوند.
مجتبی شریعتینیاسر افزود: جمعیت دانشجویان مقطع دکتری در همه زیرنظامها حدود 100 هزار نفر است؛ ظرفیت پذیرش سالانه ما در مقطع دکتری حدود 25 هزار نفر است و ظرفیت جذب اعضای هیأت علمی در همه مراکز آموزش عالی کشور و همه زیرنظامها در بهترین حالت سالیانه حدود پنج هزار نفر است.
وی افزود: به عبارتی اگر 25 هزار نفر ظرفیت ورودی سالانه به دانشگاههای کشور در مقطع دکتری به موقع فارغالتحصیل شوند؛ یعنی سالانه 25 هزار متقاضی ورود به شغل در محیطهای علمی و دانشگاهی وجود دارد و تنها 20 درصد از این جمعیت متقاضی میتوانند در محیطهای دانشگاهی جذب شوند.
در شرایط کنونی که متخصصان زبان و ادبیات فارسی و البته علوم انسانی با مشکلات زیادی در زمینه اشتغال و کسب درآمد روبرو هستند، چشم امید آنها به اقدام ها و تدابیری است که به مثابه مرهمی بر ساختار بیمارگونه کنونی، بتواند روزنه های امید را بگشاید.
9910/ 2027
دانشجویان و فارغ التحصیلان دکتری غیرپزشکی که مقابل مجلس جمع شدند خواستار تشکیل کارگروه تخصصی ایجاد اشتغال دانشجویان دکتری غیرپزشکی و پرداخت پژوهانه دکتری بودند.
در سالهای اخیر، تورم روزافزون بیکاران رشتههای علوم انسانی بهویژه مقاطع تحصیلات تکمیلی و البته بلاتکلیفی آنان بسیار به چشم آمده است. دانشجویان و دانشآموختگان دکتری غیرپزشکی که نگرانی از شغل آینده، تمرکز و آرامش خاطر را از آنان ربوده است و پس از سالها تحصیل و تحقیق در دانشگاههای تراز اول کشور با غول بیکاری مواجه شدهاند. این متخصصان با تشکیل پویش اشتغال دکتری غیرپزشکی درصدد ارائه راهکارهایی برای حل معضل اشتغال خود برآمدند و چشم امیدشان به تصمیمگیرندگان دوخته شده است.
تشکیل کارگروهی متشکل از نمایندگان هیات دولت و تیمی از پویش دکتری برای بررسی منابع موجود برای ایجاد اشتغال قشر دکتری غیرپزشکی، خواسته این دانشآموختگان و دانشجویان بود. راهکارهای این پویش یکسال است که نامشخص مانده است و بررسی ها نشان می دهد، مسئولان از تشکیل جلسهای برای بررسی وضعیت این قشر پرتلاش تاکنون خودداری کرده اند.
موضوع این گزارش اما به مشکل بزرگ گروهی از متخصصان حوزه علوم انسانی برمیگردد. دانشجویانی که چون نام تخصصشان قرار است پرورشدهنده استعدادهای انسان یا نیرویهای انسانی باشند، نخبگانی که قرار است درباره آینده این کشور بیندیشند و راه برونرفت از مشکلات و چالشهای بزرگ جامعه را بیابند.
** نقش علوم انسانی در پیشبرد جامعه
جامعه و کشوری موفق است که علوم انسانی پویا و پوینده و قشر فرهیخته و تحصیلکرده بیشتری داشته باشد، اما ناگفته پیداست که علم بدون تعهد و تقوا هیچ است و تعلیم و کسب این امر بدون بهرهگیری از نخبگان علوم انسانی میسر نیست.
یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری که در سخنرانیهای مختلف به ویژه در چند سال اخیر بر روی آن تأکید ورزیدهاند نیز مساله «علوم انسانی» و مشکلات آن بوده است.
ایشان بارها گلایه خود را درباره وضعیت موجود این علوم ابراز داشته و تحول اساسی در محتوای درسی رشتههای مختلف این علوم را لازم شمردهاند و گفتهاند که: 'ما باید هم در حوزه فرهنگ عمومی و برداشت و اعتقاد و باور عمومی مردم، هم در مورد خاص باور مسئولان، اهمیت علوم انسانی را روشن کنیم. هم مردم باید بفهمند علوم انسانی مهم است، تاریخ مهم است، ادبیات مهم است، فلسفه مهم است، روانشناسی مهم است - با این وضع حاکم بر ذهنیت جامعه دانشگاهی ما و فرهنگ عمومی مردم طبیعی است که جوان و دانشجو بروند سراغ همان چیزهایی که کاربرد روزانه دارد؛ پزشکی و مهندسی و رشته های علمی و فنی که جدیداً به وجود آمده و غالبا قادر تبدیل به پول و گذراندن زندگی هم هست. این چیز روشنی است. باید اهمیت علوم انسانی را بفهمند و باید امتیازاتی در فراگیری علوم انسانی و تخصص در علوم انسانی در نظر گرفته بشود، که برای عموم و برای جوانهای ما جذاب باشد- هم مسئولان ما باید به اهمیت علوم انسانی توجه کنند.'
یکی از شاخههای مهم علوم انسانی، گروه زبان است که در اینجا با تمرکز به دانشآموختگان رشته زبان و ادبیات فارسی به آن پرداخته شده و البته قابل تسری به سایر شاخههای علوم انسانی است.
انتخاب این رشته هم از آن روست که نمونه برجسته بیتوجهی به اشتغال رشتههای علوم انسانی، را این رشته میتوان حساب کرد که با وجود نیاز مبرم معلمان، اساتید و البته نویسندگان ماهر در ادارهها و نهادهای مختلف کشوری، سالهاست بازار کاری مناسبی ندارد.
بخشی از این امر از آن روست که برنامههای زیرساختی یا شیوه برنامهریزی صحیحی نزد مسئولان برای این رشتهها تدارک دیده نشده یا اصولاً وجود نداشته و تعریف نشده است.
جدا از مساله فرهنگسازی و اینکه زبان مهمترین مؤلفه فرهنگ یک کشور و البته ابزار قدرت است، بیاهمیتی به این رشته در ساختار کشوری به بهای تضعیف هویت، فرهنگ و موقعیت و قدرت بینالمللی کشورمان تمام خواهد شد.
نقش و ضرورت و اهمیت زبان فارسی در مدارس و بین دانشآموزان نیز بر کسی پوشیده نیست. خوانش و قرائت صحیح و البته فهم متون درسی برای همه دانشآموزان لازم است و اگر دانشآموزی فارسی را خوب بخواند و بنویسد و بفهمد مسلماً از پس مساله های دشوار سایر متون درسی برخواهد آمد، چون خواندن سوال و فهم دقیق منظور آن نیمی از پاسخ است.
در حیطه دانشگاهی نیز رشته زبان و ادبیات فارسی به جز اینکه درسی عمومی الزامی ادبیات فارسی موسوم به فارسی عمومی به ارزش 3واحد را برای تمام رشتهها ارائه میدهد، دروس تخصصی متعددی نیز با برخی از رشتههای علوم انسانی نیز دارد.
تدریس در حال حاضر تحصیل تا مقاطع عالی و جذب در دانشکدههای ادبیات، تقریبا معتبرترین شیوه کسب درآمد از این رشته به حساب میآید؛ اما باید بپذیریم که برای این تعداد از فارغالتحصیل رشته ادبیات کار دانشگاهی نیست.
** در جستجوی راهی غیر از عضویت در هیات علمی
حمیده، یکی از دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفت: برای یک فارغالتحصیل مقطع دکتری، هیات علمی شدن تنها شغل ممکن نباید باشد. این افراد باید در جاهای دیگر هم به کار گرفته شوند. مهم این است که دولت به آنها توجه کند و بالاخره شغل و درآمدی برای آنها به وجود بیاورد. در مورد رشتههای علوم انسانی به ویژه ادبیات فارسی مقداری عملیشدن این کار آسان نیست، ولی واقعا باید جدی به آن فکر کرد.
وی افزود: آموزش پرورش یکی از میدانهایی است که دارندگان مدارک عالی ادبیات به راحتی میتوانند در آن کار کنند و از لحاظ جایگاه نیز تفاوتی با دانشگاه ندارد و راه برای پیشرفت زیاد در آن وجود دارد، اما تدریس در مدارس نیز مشکلات خاص خود را دارد و با توجه به تعداد استخدامهای بسیار اندک وزارت آموزش و پرورش، تدریس در مدارس گزینه چندان قابل توجهی نیست.
گو اینکه گاهی تدریس زبان و ادبیات فارسی در مدارس نیز بر عهده سایر معلمان با رشتههای متفاوت و به عنوان راهی برای پرکردن ساعات تدریس معلمان بدل شده است.
این در حالی است که به گفته بطحایی وزیر آموزش و پرورش، چالش کمبود معلم تا 6 سال آینده ادامه دارد و امسال نیز آموزش و پرورش برای پرکردن کلاسهای خود با دشواری مواجه بود.
** پشت دروازه استخدام
سارا از استان فارس در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفت: من یک بار در آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم با درصدهای بسیار عالی. اما نتیجه آزمون من این شد: «اگرچه حدنصاب نمره را کسب کردهاید، اما به دلیل محدودیت پذیرش در اولویت انتخاب قرار نمیگیرید».
مدارس غیرانتفاعی و تدریس خصوصی نیز در شهرستانها درآمد چندانی ندارد. هرچند درآمد حاصل از کلاسهای کنکور به شرط 'شهرت' مدرس نیز میتواند گزینهای جنبی باشد. گفته شده برخی معلمان خصوصی ادبیات کنکور تا ساعتی 300هزارتومان هم درآمد دارند.
** شغل در شغل
یکی دیگر از معضلات شایسته تأمل در این باره حضور اساتید با سوابق آموزش و پرورشی است که پس از مدتی تدریس از مدارس، استعفا داده و به دانشگاهها آمده و در آنجا استخدام شدهاند. این بیش از همه آنجا آسیبزاست که معلمانی که خود دارای یک شغل بودهاند با اشغال یک سمت دیگر جایی برای اشتغال سایر جوانان باقی نمیگذارند، ضمن اینکه با خروج از محل سازمانی خود هزینه آموزش و پرورش برای تربیت این معلم، عملا به جیب دانشگاه ریخته میشود.
امیر یکی از دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه شغل حق همه است، ادامه داد: اکثر این دانشجویان بالای 35 سال سن دارند و بیکار ماندن این متخصصان به معنی هدررفتن سرمایهها است و تحصیل با قیمت عمر این افراد تمام شده و اغلب دانشجویان و فارغ التحصیلان در بهترین دانشگاههای سراسری ایران تحصیل کردهاند.
** خیل علاقهمندان به ادبیات فارسی
معمولاً در خیل دانشجویان رشتههای ادبیات فارسی دانشگاهها در تمام مقاطع، تعدادی از دانشجویان تغییر رشته داده یا دانشآموخته رشتههای دیگر نیز دیده میشوند.
یکی از دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی رشته زبان و ادبیات فارسی در این باره گفت: اساساً مشکل رشته ادبیات فارسی اینکه به عنوان رشتهای درآمدزا محسوب نشده است و اغلب به عنوان علاقه یا بالعکس از روی ناچاری به طرف آن آمدهاند. زمانی از ریاست وقت دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی پرسیدم این همه جذب دانشجو در مقاطع مختلف باعث میشود که خیلی از فارغالتحصیلان این رشته بیکار باشند و در مقاطع ارشد و دکتری هم مثل کارشناسی جذب دانشجو بالاست، پاسخ ایشان این بود که نمیتوان جذب رشتههای مثل ادبیات و تاریخ را کم کرد، چون خیلیها صرفا برای علاقه به طرف این رشتهها میآیند و اگر جذب دانشجو کمتر بشود اعتراض میکنند. این یعنی تحصیل در رشته ادبیات را صرفاً برای علاقه میدانند نه بازار کار و این عادلانه نیست. ادبیات نقش کاربردی و موثری در جامعه امروزی دارد به خصوص جامعه ما که مردم کمتر کتاب میخوانند و چاپ نشریهها و روزنامهها کمرنگ شده است، باید برای رشته ادبیات توجه و ارزش بیشتری داده شود زیرا بسیار مهم و موثر و کاربردی است.
وی افزود: گو اینکه با بیارزش یا آسان شمردن این رشته در نزد عموم به نظر میرسد ارج وقرب این رشته نیز به میزان زیادی کاهش یافته است و متاسفانه در سالهای اخیر دیگر از تعداد دانشجویان نخبه و اندیشمند در این رشته در دانشگاهها به طور قابل ملاحظهای کاسته شده است. به این ترتیب که اغلب افرادی برای کنکور ترجیح میدهند در سایر رشتههای علوم انسانی که به زعم ایشان بازار کاری بهتری دارد انتخاب کنند و تعداد اندکی که باقی میمانند به این رشته وارد میشوند.
وحید، دانشآموخته رشته ادبیات فارسی میگوید: علاقه به رشته و اخلاقمداری در علم واقعیت است اما حقیقت این است که وقتی که شما پول ندارید سوار تاکسی شوید، یا یک قرص مسکن بخرید یا وقتی که هر جا میگویی ادبیات خواندهام، همه فقط میگویند خب برایمان یک شعر بخوان یا فال بگیر، نقش بازار کار در انتخاب رشته بسیار پررنگتر میشود.
** اساتید با موی سپید
اساتید هر دانشگاهی مایه اعتبار دانشگاه هستند و مهمترین رکنی که یک دانشگاه را برجستهتر میکند.
استنباط دانشگاه برای بازنشستگی اساتید این است که این افراد حداکثر بازدهی لازم را در دوران خدمت در محیطهای علمی به کار گرفتهاند و در سن 70 سالگی بازدهی لازم برای ادامه کار ندارند؛ بنابراین بازنشستگی فرصتی برای اساتید دانشگاهها است تا آنها بتوانند عمر خود را با آرامش سپری کنند.
برخی از انتقادها در سالهای اخیر از عدم شاغلشدن طیف دانشآموختگان دکتری به مساله عدم بازنشستگی اساتید مسن برمیگردد. بهویژه اینکه بعضی اساتید مسن نیز پس از بازنشستگی به دلیل سوابق علمی مجددا در دانشگاهها به ویژه دانشگاههای آزاد، غیرانتفاعی و... مشغول به کار میشوند و عملا فرصت کسب تجربه و سابقه از جوانان گرفته میشود.
بر اساس مصوبه وزارت علوم اساتید دانشگاه با 60سال سن میتوانند تا 35سال در دانشگاه خدمت کنند و هرچه درجه علمی ایشان افزوده شود بر میزان سنوات ایشان نیز افزوده میشود.
محمد، دانشآموخته رشته زبان و ادبیات فارسی گفت: نباید توقع داشته باشیم که اساتید بازنشسته یا کهنسال به دانشگاه رفتوآمد نداشته باشند.
وی افزود: اتفاقاً اساتید هر چه باسابقه تر میشوند حضورشان ارزشمندتر است. باید ساختارها و رویکردها و ارزشها متحول شود. بعضی از همین اساتید وقتی به خانه رفتند جامعه علمی آه کشید. پیشنهادی برای حضور جوانان و پیشکسوتان در کنار هم در دانشگاه که به نظر میرسد اینکه مثل تمام دانشگاههای دنیا حداقل ما دانشآموختگان را به عنوان دستیار پژوهشی در دانشگاه محل تحصیل استخدام کنند.
وی ابراز کرد: ما در دورههای تحصیلات تکمیلی مقالات را اغلب رایگان و به صورت مشترک با اساتید مینوشتیم و حداقل مسئولان برای این کار حقوق و مزایا در نظر بگیرند.
از این رو به نظر میرسد استفاده از اساتید مسن باید هدفمند و با دقت بیشتری صورت بگیرد.
براساس آئیننامه جدید دانشگاه تهران اساتید ممتاز کشوری بدون محدودیت زمانی میتوانند در دانشگاه به فعالیت خود ادامه دهند. هیات مرکزی جذب دانشگاه آزاد اسلامی نیز علاوه بر تصویب بازگشت اساتید شاخص بدون در نظر گرفتن شرایط سنی به این دانشگاه مقرر کرد شرایط و تسهیلات ویژهای برای حضور و تدریس این اساتید در دانشگاه آزاد اسلامی فراهم شود.
در این میان لازم است استادان حقالتدریس با رزومههای خوب و چه بسا عالی که سالهاست پاره وقت و حق التدریس هستند رسیدگی شود.
** در انتظار فرمان وزارتخانه
عاطفه، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی نیز به ایرنا گفت: شاید اگر وزارت علوم میتوانست جذب دانشجوی دکتری را در رشتههایی که از نظر نیروی کار اشباع هستند متوقف کند تا به وضعیت فارغالتحصیلان موجود رسیدگی شود، بهتر بود.
وی به سواد خوب، پرتلاشی و پرانگیزگی اساتید پاره وقت اشاره کرد و افزود: کاش ملاکی یا رسیدگی به سواد فارغ التحصیلان برای استخدام و غیراستخدام بود تا مثلاً در مراکزی که ما گهگاه، نیمهتدریسی میکنیم دانشجوها التماس نکنند فلان استاد هیات علمی درس ندهد و استاد پارهوقت درس بدهد. البته معمولاً دانشگاهها روی خوشی به درخواستهای کار پاره وقت اساتید جوان برای تدریس زبان و ادبیات فارسی نمیدهند.
زهرا، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی در این باره به ایرنا گفت: وقتی به دو دانشگاه دولتی برای درخواست تدریس پاره وقت به شهرستان محل سکونتم رفتم و در هر دو دانشگاه حتی فرم هم برای پر کردن به من داده نشد و دلیلشان این بود که استادی از هیات علمی دانشگاه آزاد که در سن بازنشستگی است سالیان متوالی است که تدریس فارسی عمومی را برعهده دارد و هیچوقت دانشگاه درس عمومی را به شما تازهکاران نمیدهد زیرا آنان حق آب و گل دارند...!
** ضایعه بزرگ تر برای جامعه علمی
علی، دیگر دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی به ایرنا گفت: اینجا یک بحث دیگر مطرح است و آن «نقد نظام دانشگاهی» است؛ و بسیاری از این انتقادات وارد است و قابل بررسی. مثلاً اینکه چرا وقتی یک استاد برجسته میمیرد، میگویند جایگزین ندارد و... خب مشخص است؛ چون سیستم آموزشی ما این امکان را فراهم نکرده و باید دلیل این امر را در جاهای دیگر جست و یا ضعف کتابهای دانشگاهی و یا ناکارآمدی واحدهای درسی که خواندهایم...از دست رفتن هر استادی ضایعه بزرگی است، اما ضایعه بزرگتر جامعهای است که دیگر اساتید بزرگ تربیت نمیکند چه در حوزه ادبیات و چه در سایر حوزهها.
وی افزود: متاسفانه هستند استادهایی که مقاله علمی پژوهشی بیارزش بین مجله دانشگاهی خودشان و بقیه دانشگاهها پاسکاری میکنند، آنهایی که فقط با اسم دانشجو مزخرف چاپ میکنند یا آنهایی که فرضیههای بی سرو ته را به زور به ادبیات میچپانند و اینگونه برای خودشان ارتقای دانشگاهی دست و پا میکنند.
یکی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی نیز گفت: شاید به نظر رسد حوزه علوم انسانی حوزه تربیت انسان هست و اوضاع اخلاقی به مراتب بهتر از سایر حوزهها در آن لحاظ خواهد شد، اما این همه تمایلات مالی برخی اساتید قابل باور نیست.
** عدم تخصصیبودن ادبیات
در سالهای اخیر متاسفانه به این نکته توجه نشده که با زبان فارسی باید به صورت تخصصی برخورد کرد و این کار متخصصان فارسی است. معضلی که در تدوین کتب دروس عمومی مثل فارسی عمومی نیز به چشم میخورد.
مهشید، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی در این باره به ایرنا گفت: متاسفانه یکی از معضلات درس فارسی عمومی در دانشگاه ها همین تعدد و وفور بی حد و حصر کتابهای فارسی عمومی است که عمدتا هم از هیچ منطق و تسلسل علمی خاصی برخوردار نیستند.
وی افزود: این کتابها در حقیقت بیشتر به کشکول و ملغمهای میمانند که در آن هر کسی با هر سلیقهای یا متونی را از کتابهای قبلی فارسی عمومی تقلید کرده است یا مطالب جدیدی را هم که آورده است هیچ پیوستگی و تسلسل منطقیای در آنها به چشم نمیخورد.
وی ابراز کرد: با تعدادی از دوستان در یکی از دانشگاههای معتبر دولتی حدود سه سال تا دو سال پیش تقریبا تمام کتابهای فارسی عمومی ایران را که چیزی حدود 150 کتاب یا حتی بیشتر میشود، بررسی کردیم و دریافتیم که چه قدر اوضاع تألیف این کتابها اسفبار است. چندین گزارش هم به فرهنگستان ارائه کردیم، اما نتیجهای نداشت.
** یک فارسی برای همه رشته ها
محمد، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی نیز در این باره به ایرنا گفت: بیکاری ادبیاتیها بخشی به خاطر این است که در این حوزه تخصصی کار نکردهایم. نمیشود یک فارسی عمومی را در همه دانشگاهها تدریس کرد. تدریس فارسی عمومی دانشگاه امام صادق با فارسی دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه امام حسین و دانشگاه الزهرا باید فرق کند. حتی فارسی رشتهها هم باید فرق کند که بحث مفصلی است.
وی افزود: این نکته مهمی است اما در بیشتر این کتابها تکرار فراوان مشاهده می شود. کپی بیداد میکند.
کیا نیز در این باره گفت: کاش زبان فارسی هم مثل انگلیسی که در همه رشتهها به صورت زبان تخصصی برای هر رشته خاص دارای دو واحد درسی است، برای ما هم این گونه امکاناتی وجود داشت قطعاً اصطلاحات رشته حقوق با فلسفه و جامعهشناسی و... تفاوتهای گوناگون دارد، ولی کو گوش شنوا.
وی در تشریح این نکته افزود: برای مثال اگر در مدخل لغت نامه آکسفورد دوستان دقت کرده باشید وقتی کلمه Normal میآید در توضیح عنوان میکند که این واژه در علم زیستشناسی به چه معناست و در علم شیمی به چه معناست و در محاوره عامیانه به چه معناست، ولی متاسفانه در فرهنگ لغت ما هنوز این کار انجام نشده است.
وی اظهار داشت: ناگفته نماند در دانشگاه علمی کاربردی دروسی جز لیست دروس این دانشگاه قرار گرفته که در هر رشته به تناسب مهندسی یا مدیریتی متفاوت هست و به نظرم کاش در دانشگاههای دولتی هم اجرا شود؛ دروسی مثل: گزارشنویسی، مکاتبات اداری و آیین نگارش، گزارشنویسی مالی و مدیریت استاد و گزارشنویسی عملیاتی.
** مشاغل غیرتدریسی
به نظر میرسد بهترین راه برای رفع مشکل متخصصان زبان و ادبیات فارسی، افزایش حوزه کاری برای این رشته است.
فرهنگسراها، کافهکتابها، مشاغل مرتبط با کتاب(اعم از فضاهای معرفی فروش کتاب)، نشریات، سازمانهای فرهنگی، خبرگزاریها، دفاتر ترجمه، موسسات فرهنگی، پژوهشکدهها، تهیه و تولید محتوای الکترونیک، برخی فعالیتهای اقتصادی نظیر تولید نام برند و تبلیغاتنویسی همه فضای کار و فعالیت متخصصان زبان و ادبیات فارسی است. اما مشکل از آنجاست که اغلب فعالان این بخشها از رشتههای غیرمرتبط و صرفا بنا به تجربه یا بازار وارد این حرفهها شدهاند و از طرفی اگر از جنبه مادی را در نظر گرفته شود، کار فرهنگی این روزها هر چه باشد، از ویراستاری گرفته تا نویسندگی، نشر و... راهی به دهی ندارد.
این در حالی است که هر سال به میزان بسیار انبوه و بیشمار، برشورها و بولتنها و شعارهای تبلیغاتی ساخته میشوند و سود مادی نسبتا مناسبی نیز در این عرصه وجود دارد، اما کمتر از یک متخصص زبان و ادبیات فارسی برای ویرایش و درستنویسی آن استفاده شده و این باعث شده که از پیامک شرکت مخابرات تا پیامک تبلیغاتی رئیس جمهور و نطقهای نماندگان مجلس پر از غلطهای گاه فاحش نگارشی باشد!
چندی پیش برخی دانشآموختگان ادبیات فارسی دانشگاهها مجوز گردشگری ادبی گرفتند و شروع به کار کردند که این فعالیت نیز این روزها حال درستی ندارد.
** وضعیت ناامیدکننده استخدام ادیبان در دانشگاهها
اگرچه همه مسیرهای این رشته نباید به عضویت هیات علمی دانشگاهها بینجامد و در هیچ رشتهای نیز این اتفاق نمیافتد و باید به زمینههای دیگر مثل خدمات فرهنگی، گردشگری ادبی، پژوهش، تولید اثر، رسانه و... هم فکر کرد و نظر داد و طرح ارائه کرد، اما مساله جذب هیات علمی در گروه علوم انسانی و رشتههایی زیرمجموعه زبان از موارد فوق چالشبرانگیز در سالهای اخیر بوده است.
وضعیت بورسیههای ادبیات فارسی که به دلیل رانت یا قوانین مندرآوردی، چون عدم اولویت رشته ادبیات فارسی نسبت به سایر رشتهها! سالهاست در دانشگاههایشان حقالتدریسند و تبدیل وضعیت به هیات علمی نمیشوند. مواردی از وجود دانشجوی دکتری ادبیات فارسی در سالهای گذشته وجود دارد که با فراخوان جذب وزارت علوم در رشته ادبیات فارسی با آزمون و مصاحبه و... از میان متقاضیان بورسیه شدند، دفاع کردند، اما پس از دفاع، سالهاست که بلاتکیلفند و به آنها توجهی نشان داده نمیشود و هیات علمی نشدهاند و البته به دلیل شرایطی که دانشگاههایشان پیش آوردهاند. این بلیه رشتههای علوم انسانی در برخی دانشگاههای کوچک است.
فائزه یکی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی گفت: در مرکز آزفای(آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان) یکی از دانشگاههای دولتی، مدرسانی هستند که فارغ التحصیل یا دانشجوی حتی ادبیات عرب هستند، اما آنها برای آزفا بدون هیچ دلیلی در اولویتند.
مقاومت برخی دانشگاهها برای عدم جذب هیئت علمی در گروه زبان و ادبیات فارسی گاهی منجر به وقایع کمدی-تراژیکی نیز شده است.
یکی از دانشجویان دکتری زبان و ادبیات فارسی که نخواست نامش فاش شود در این باره به ایرنا گفت: در یکی از دانشگاهها چهار هیئت علمی ادبیات فارسی داشت و سالی دو گروه دانشجوی کارشناسی میگرفتند به نحوی که تمام ظرفیت استادها با اضافه کار و همه چیز پُر میشد، اما باز هم 18 واحد بیاستاد میماند و گروه، 6 ترم متوالی برای جذب اعلام نیاز نمیکرد و برای این 18 واحد، 9 نفر استاد پارهوقت به کار میگرفت!
رئیس دانشگاه متوجه شد و خواست تا استادی را برای این گروه جذب کند؛ اما چهار عضو هیات علمی یادشده پیش رئیس رفته و اعلام کردند اگر استادی را جذب شود هر چهارنفر استعفا خواهیم کرد و وقتی پرسیده پس چرا برای این 18 واحد، 9 نفر نیروی پاره وقت آوردهاید، گفتند اگر به یک نفر بیش از یک درس بدهیم، پر رو میشود!
آزاده، دکتری زبان و ادبیات فارسی نیز درباره وضعیت استخدام هیات علمی رشته زبان و ادبیات فارسی گفت: همه ما میدانیم تعداد خیلی کمی از زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها هیات علمی میشوند، منتها درد مشترک همه ما که واقعاً هم آزاردهنده هم است این است که چرا همان تعداد اندک و انگشتشمار نیز از طریق رابطه وارد میشوند؟
** تفاوت دستمزد درس ادبیات و کارگر ساده
ندا، دیگر دانشجوی تحصیلات تکمیلی زبان و ادبیات فارسی گفت: این واقعا بیانصافی است که دونفر با مدرک دکترا یکی ماهی 14 میلیون درآمد داشته باشد و دیگری با حقالتدریسش از پس کرایه تاکسیاش هم نتواند بربیاید. چون درآمد یک کلاس دانشگاهی ادبیات 20هزارتومان است در حالی که دستمزد یک کارگر ساده ساعتی 40 هزارتومان است.
عاطفه، دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی گفت: ادبیات به صورت پاره وقت در یکی از دانشگاهها درس میدهم، ولی دانشگاهها حقوق ما را با تاخیر بسیار و دیربهدیر میدهند؛ مثلاً حقوق را از سال 1394 نداده بودند و انتهای سال 96 تازه آن را پرداخت کردند! من هنوز هم سه ترم طلبکارم و به این زودیها امیدی برای دریافتش ندارم.
** مسئولان چه میگویند؟
معضل تخلفات، تعیین شرایط خاص در دانشگاهها یا عدم جذب هیات علمی بومی از مسائل مورد توجه در این حیطه بوده که مسئولان به آن واکنش نشان دادهاند.
رئیس مرکز جذب هیأت علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پیش از این در این باره گفته است: متأسفانه بعضی از دانشگاه ها و مؤسسات شرایط عمومی و اختصاصی وزارت علوم در فرایند جذب را مورد توجه قرار نمیدهند و برای خود شرایط خاص تعیین میکنند که ما با این نوع برخوردها کاملاً مخالف هستیم و با دانشگاههای متخلف برخورد خواهیم کرد.
دکتر محمدرضا رضوانطلب با بیان اینکه خوشبختانه در هیأت مرکزی جذب وزارت علوم طی پنج سال گذشته به هیچ چیز غیر از صلاحیتهای علمی و اخلاقی توجه نشده است، تاکید کرد: با کمال صراحت میگوییم گزارشات متعددی که از گروهها و دانشکدهها به ما میرسد حاکی از وجود تیمبندیهایی است که بین اساتید وجود دارد و عنصر سیاسی هم در آن دخالت چندانی ندارد، بلکه برخی از اساتید صرفا به تبع “منافع شخصی” قضاوت میکنند و به کسی برای عضویت در گروه رأی می دهند که بعدا بتوانند از رأی او برای ریاست بر گروه، دانشکده و دانشگاه استفاده نمایند و یا تحقیقات خود را مشترک و به نام آنان ثبت کنند.
معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز درباره آمار جذب هیات علمیها اعلام کرده است: تنها 20 درصد از فارغ التحصیلان دوره دکتری می توانند در محیط های دانشگاهی جذب شوند.
مجتبی شریعتینیاسر افزود: جمعیت دانشجویان مقطع دکتری در همه زیرنظامها حدود 100 هزار نفر است؛ ظرفیت پذیرش سالانه ما در مقطع دکتری حدود 25 هزار نفر است و ظرفیت جذب اعضای هیأت علمی در همه مراکز آموزش عالی کشور و همه زیرنظامها در بهترین حالت سالیانه حدود پنج هزار نفر است.
وی افزود: به عبارتی اگر 25 هزار نفر ظرفیت ورودی سالانه به دانشگاههای کشور در مقطع دکتری به موقع فارغالتحصیل شوند؛ یعنی سالانه 25 هزار متقاضی ورود به شغل در محیطهای علمی و دانشگاهی وجود دارد و تنها 20 درصد از این جمعیت متقاضی میتوانند در محیطهای دانشگاهی جذب شوند.
در شرایط کنونی که متخصصان زبان و ادبیات فارسی و البته علوم انسانی با مشکلات زیادی در زمینه اشتغال و کسب درآمد روبرو هستند، چشم امید آنها به اقدام ها و تدابیری است که به مثابه مرهمی بر ساختار بیمارگونه کنونی، بتواند روزنه های امید را بگشاید.
9910/ 2027
کپی شد