دراین مطلب آمده است: بسیاری از ما آن قدر در کار خود غرق شده ایم که گاهی یادمان می رود باید زندگی هم کرد! فرصت های لذت بردن را به آینده موکول می کنیم، مدام در حال کار کردن هستیم و گاهی حتی برای خودمان ساعتی وقت برای پیاده روی نمی گذاریم و آن را به روزهای آینده که گاهی فرا نمی رسد موکول می کنیم، چرا که آن قدر غرق کار شده ایم که روزهای آینده مان نیز تفاوتی با روزهایی که گذشت، نخواهد داشت! کار کردن و مشغله زیاد، دغدغه این روزهای بسیاری از افراد است، افرادی که گاهی برخی برای این که خانواده شان در تنگنا نباشند فرصت استراحت و تفریح به خود نمی دهند، برخی عادت کرده اند که مدام فعال باشند و بعضی ها هم به اقتضای شغلشان مجبور به فعالیت زیاد هستند.
حسرت غذا خوردن در کنار خانواده
یکی از شهروندان که به گفته خودش حسرت صرف ناهار بدون دغدغه آن هم در کنار خانواده در دلش مانده است می گوید: به اقتضای شغلم و شرایط جامعه، مجبور هستم مدام در حال کار کردن باشم، بیشتر روزهای هفته را در شهرهای اطراف سپری می کنم و کمتر پیش می آید در طول هفته بتوانم در کنار خانواده ام باشم. «امیر عزیزی» ادامه می دهد: گاهی به سختی می توانم برای فرزندانم حتی نیم ساعت وقت بگذارم، فرصت تفریح پیدا نمی کنم، شاید از 24 ساعت شبانه روز فقط چهار ساعت بتوانم به خوبی استراحت کنم. وی اضافه می کند: گاهی اوقات با خود می اندیشم که چرا تا این اندازه سرم را شلوغ کرده ام؟ اما برای کسب درآمد چاره ای جز این ندارم، از طرفی شغلی که انتخاب کرده ام به گونه ای است که نمی توانم به دیگر جنبه های زندگی فکر کنم.
برای خانواده ام
یکی دیگر از شهروندان زاهدانی می گوید: برای این که خانواده ام در جامعه شرایط خوبی داشته باشند، سعی کردم برایشان کم نگذارم. «محمد. ت» ادامه می دهد: معلم و استاد دانشگاه هستم و شب ها نیز در یکی از شرکت ها کار اجرایی انجام می دهم، در گذشته گاهی هنگامی که به خانه می رسیدم فرزندانم خواب بودند و نمی توانستیم با هم وقت بگذاریم اما چاره ای نداشتم، چون نمی خواستم آن ها نداشته هایشان را در خانه دیگران یا در دست دوستانشان ببینند. به گفته وی، به دلیل این طرز تفکر و مشغله زیادی که خودم به وجود آورده بودم گاهی گرفتار می شدم، به گونه ای که همسرم از نظر روحی دچار مشکل شده بود و از این که برایشان کمتر وقت می گذاشتم بسیار ناراحت بود اما هدف من این بود آن ها کمبودی احساس نکنند. وی اضافه می کند: در حالی که بزرگ ترین خواسته آن ها وجودم در کنارشان بود و این که بتوانم چند ساعتی برای با هم بودن وقت بگذارم و ناهار یا شام را در کنار هم و با آرامش میل کنیم اما آن قدر خودم را گرفتار وام و کار کرده بودم که نمی دانستم کدام شغل را حذف کنم که لطمه ای به زندگی ام وارد نکند تا این که به سراغ یک روان شناس رفتم و توانستم با برنامه ریزی به زندگی ام سامان دهم.
اختلافات خانوادگی
یکی از بانوان شاغل نیز اظهار می کند: با وجود این که همسرم شغل خوبی دارد اما عادت کرده ام روزم را با کار کردن بگذرانم، آن قدر غرق کار شده ام که خودم را فراموش کرده ام، احساس می کنم دیگر آن طراوت زنانه را ندارم زیرا همه زندگی ام شده است کار گاهی که خودم را در آینه نگاه می کنم، پیری درونم را به خوبی احساس می کنم، در حالی که برخی از همسن و سال هایم از فرصت جوانی شان به بهترین شکل استفاده می کنند. وی که نمی خواهد اسمش منتشر شود ادامه می دهد: افزون بر این که خودم علاقه مند به کار کردن بودم، شغلی را انتخاب کرده ام که بیشتر وقتم را به خودش اختصاص می دهد برای کارم ارزش قائل هستم. ولی برخی اوقات به دلیل این که نمی توانم برای خودم و خانواده وقت بگذارم، آن ها شاکی می شوند و حتی کارمان به بحث و جدل می کشد و اختلافات خانوادگی افزایش یافته است. به گفته وی، گاهی احساس می کنم زندگی نمی کنم، بلکه فقط کار می کنم، حتی نمی توانم برای خودم نیم ساعت وقت پیاده روی بگذارم، گاهی حتی حوصله جمع و ارتباط با دوستان و خانواده هم ندارم. نمی دانم باید چگونه برنامه ریزی کنم که بتوانم به همه برنامه هایم برسم، هم فعالیت شغلی ام را داشته باشم و هم استراحت و تفریح کنم.
روزمرگی
یکی دیگر از شهروندان می گوید: برای تامین مخارج زندگی خانواده ام، خیلی کار می کنم، در طول روز کمتر به استراحت می پردازم و کمتر برای تفریح وقت می گذارم و از این بابت دچار یک نوع روزمرگی شده ام. «محمد علی کوهستانی» ادامه می دهد: همیشه دوست داشتم تحصیلاتم را ادامه بدهم اما آن قدر خودم را گرفتار کار کرده ام که به این هدفم نیز دست نیافتم. گاهی حتی فرصت رسیدگی به کارهای شخصی ام را ندارم، چون شرایط اقتصادی خوبی برایم فراهم نشده است که بتوانم به جز کار به موارد دیگری هم فکر کنم. جوانی هم بیان می کند: انسان تا جوان است باید از فرصت هایش استفاده کند و اگر در جوانی همه وقت خود را برای کار کردن بگذاریم و از آن چه داریم استفاده نکنیم، در آینده دیگر میلی به استفاده از آن نخواهیم داشت. «شجاعی» اظهار می کند: البته مخالف عقیده برخی از افرادی هستم که بیشتر وقت خود را با خوش گذرانی سپری می کنند و به حساب خود، تا جایی که بتوانند از جوانی شان لذت می برند، باید برای همه چیز وقت گذاشت، هم کار و هم تفریح و استراحت، تا در میان سالی با مشکلی برای تامین نیاز خانواده روبه رو نشویم و از طرفی هم آن قدر خسته و از نظر جسمانی دچار مشکل نشویم که نتوانیم در سنین بالاتر فعالیت داشته باشیم.
تعادل کار در زندگی
یک روان شناس در این باره می گوید: اعتیاد به کار برخی از افراد، فرار از زندگی از طریق کار است. این رفتاری است که می تواند سبب تضعیف اثربخشی، رنجاندن خانواده و تحلیل سلامتی شود. رفتار این افراد به مرور زمان به نداشتن تعادل، خستگی مفرط و کنارهگیری از خانواده و دوستان منجر می شود. «مریم آقایی» می افزاید: میتوانید ضمن پایبند بودن به وظایف حرفه ای از استقلال شخصیت خود نیز حراست کنید. اجازه ندهید کسب و کار حکمران شما شود و بر همه شئون زندگی تاثیر بگذارد. سعی کنید از زمان کارتان به بهترین شکل ممکن استفاده کنید، این مهم ترین نکته در رهایی از روزمرگی شغلی است، زمانی که از سر کارتان به منزل برگشتید، شروع به انجام یک کار جدید کنید، مثل نوشتن، مطالعه، ورزش یا انجام کاری برای بهتر کردن زندگی تان. به گفته وی، در صورتی که همیشه کارتان را بالاتر از خانواده اولویت بندی کنید، نقش هایتان به عنوان پدر یا مادر می تواند آسیب ببیند یا نقشتان به عنوان یک زن یا شوهر می تواند دچار اشکال شود. اگر می خواهید زمان و انرژی بسیار زیادی روی مسیر شغلی یا فرزندانتان صرف کنید باید از نقش هایتان آگاهی کامل داشته و نسبت به آن انعطافپذیر باشید. وی تصریح می کند: دستیابی به تعادل کار در زندگی شامل به چالش کشیدن روش های فکری و رفتاری تان است. از باورها، ادراک ها، حق انتخاب ها و اقدام هایتان برای رسیدن به تعادل مورد نیازتان استفاده کنید. مثبت بیندیشید و مسئولیت انتخاب ها و تصمیم های خود را بر عهده بگیرید. وی اذعان می کند: بیشتر افراد دارای تعادل ضعیف میان کار و زندگی و باورهای غلطی هستند، سعی کنید ادراکتان را تغییر دهید و پذیرای افکار نو و متفاوت باشید و انعطافپذیر باقی بمانید. هر روز زمانی را برای افکار و احساساتتان در نظر بگیرید و از آن برای کمک به خودتان به منظور رسیدن به شادی ها و موفقیت های بزرگ تر استفاده کنید.
8006 **6081
حسرت غذا خوردن در کنار خانواده
یکی از شهروندان که به گفته خودش حسرت صرف ناهار بدون دغدغه آن هم در کنار خانواده در دلش مانده است می گوید: به اقتضای شغلم و شرایط جامعه، مجبور هستم مدام در حال کار کردن باشم، بیشتر روزهای هفته را در شهرهای اطراف سپری می کنم و کمتر پیش می آید در طول هفته بتوانم در کنار خانواده ام باشم. «امیر عزیزی» ادامه می دهد: گاهی به سختی می توانم برای فرزندانم حتی نیم ساعت وقت بگذارم، فرصت تفریح پیدا نمی کنم، شاید از 24 ساعت شبانه روز فقط چهار ساعت بتوانم به خوبی استراحت کنم. وی اضافه می کند: گاهی اوقات با خود می اندیشم که چرا تا این اندازه سرم را شلوغ کرده ام؟ اما برای کسب درآمد چاره ای جز این ندارم، از طرفی شغلی که انتخاب کرده ام به گونه ای است که نمی توانم به دیگر جنبه های زندگی فکر کنم.
برای خانواده ام
یکی دیگر از شهروندان زاهدانی می گوید: برای این که خانواده ام در جامعه شرایط خوبی داشته باشند، سعی کردم برایشان کم نگذارم. «محمد. ت» ادامه می دهد: معلم و استاد دانشگاه هستم و شب ها نیز در یکی از شرکت ها کار اجرایی انجام می دهم، در گذشته گاهی هنگامی که به خانه می رسیدم فرزندانم خواب بودند و نمی توانستیم با هم وقت بگذاریم اما چاره ای نداشتم، چون نمی خواستم آن ها نداشته هایشان را در خانه دیگران یا در دست دوستانشان ببینند. به گفته وی، به دلیل این طرز تفکر و مشغله زیادی که خودم به وجود آورده بودم گاهی گرفتار می شدم، به گونه ای که همسرم از نظر روحی دچار مشکل شده بود و از این که برایشان کمتر وقت می گذاشتم بسیار ناراحت بود اما هدف من این بود آن ها کمبودی احساس نکنند. وی اضافه می کند: در حالی که بزرگ ترین خواسته آن ها وجودم در کنارشان بود و این که بتوانم چند ساعتی برای با هم بودن وقت بگذارم و ناهار یا شام را در کنار هم و با آرامش میل کنیم اما آن قدر خودم را گرفتار وام و کار کرده بودم که نمی دانستم کدام شغل را حذف کنم که لطمه ای به زندگی ام وارد نکند تا این که به سراغ یک روان شناس رفتم و توانستم با برنامه ریزی به زندگی ام سامان دهم.
اختلافات خانوادگی
یکی از بانوان شاغل نیز اظهار می کند: با وجود این که همسرم شغل خوبی دارد اما عادت کرده ام روزم را با کار کردن بگذرانم، آن قدر غرق کار شده ام که خودم را فراموش کرده ام، احساس می کنم دیگر آن طراوت زنانه را ندارم زیرا همه زندگی ام شده است کار گاهی که خودم را در آینه نگاه می کنم، پیری درونم را به خوبی احساس می کنم، در حالی که برخی از همسن و سال هایم از فرصت جوانی شان به بهترین شکل استفاده می کنند. وی که نمی خواهد اسمش منتشر شود ادامه می دهد: افزون بر این که خودم علاقه مند به کار کردن بودم، شغلی را انتخاب کرده ام که بیشتر وقتم را به خودش اختصاص می دهد برای کارم ارزش قائل هستم. ولی برخی اوقات به دلیل این که نمی توانم برای خودم و خانواده وقت بگذارم، آن ها شاکی می شوند و حتی کارمان به بحث و جدل می کشد و اختلافات خانوادگی افزایش یافته است. به گفته وی، گاهی احساس می کنم زندگی نمی کنم، بلکه فقط کار می کنم، حتی نمی توانم برای خودم نیم ساعت وقت پیاده روی بگذارم، گاهی حتی حوصله جمع و ارتباط با دوستان و خانواده هم ندارم. نمی دانم باید چگونه برنامه ریزی کنم که بتوانم به همه برنامه هایم برسم، هم فعالیت شغلی ام را داشته باشم و هم استراحت و تفریح کنم.
روزمرگی
یکی دیگر از شهروندان می گوید: برای تامین مخارج زندگی خانواده ام، خیلی کار می کنم، در طول روز کمتر به استراحت می پردازم و کمتر برای تفریح وقت می گذارم و از این بابت دچار یک نوع روزمرگی شده ام. «محمد علی کوهستانی» ادامه می دهد: همیشه دوست داشتم تحصیلاتم را ادامه بدهم اما آن قدر خودم را گرفتار کار کرده ام که به این هدفم نیز دست نیافتم. گاهی حتی فرصت رسیدگی به کارهای شخصی ام را ندارم، چون شرایط اقتصادی خوبی برایم فراهم نشده است که بتوانم به جز کار به موارد دیگری هم فکر کنم. جوانی هم بیان می کند: انسان تا جوان است باید از فرصت هایش استفاده کند و اگر در جوانی همه وقت خود را برای کار کردن بگذاریم و از آن چه داریم استفاده نکنیم، در آینده دیگر میلی به استفاده از آن نخواهیم داشت. «شجاعی» اظهار می کند: البته مخالف عقیده برخی از افرادی هستم که بیشتر وقت خود را با خوش گذرانی سپری می کنند و به حساب خود، تا جایی که بتوانند از جوانی شان لذت می برند، باید برای همه چیز وقت گذاشت، هم کار و هم تفریح و استراحت، تا در میان سالی با مشکلی برای تامین نیاز خانواده روبه رو نشویم و از طرفی هم آن قدر خسته و از نظر جسمانی دچار مشکل نشویم که نتوانیم در سنین بالاتر فعالیت داشته باشیم.
تعادل کار در زندگی
یک روان شناس در این باره می گوید: اعتیاد به کار برخی از افراد، فرار از زندگی از طریق کار است. این رفتاری است که می تواند سبب تضعیف اثربخشی، رنجاندن خانواده و تحلیل سلامتی شود. رفتار این افراد به مرور زمان به نداشتن تعادل، خستگی مفرط و کنارهگیری از خانواده و دوستان منجر می شود. «مریم آقایی» می افزاید: میتوانید ضمن پایبند بودن به وظایف حرفه ای از استقلال شخصیت خود نیز حراست کنید. اجازه ندهید کسب و کار حکمران شما شود و بر همه شئون زندگی تاثیر بگذارد. سعی کنید از زمان کارتان به بهترین شکل ممکن استفاده کنید، این مهم ترین نکته در رهایی از روزمرگی شغلی است، زمانی که از سر کارتان به منزل برگشتید، شروع به انجام یک کار جدید کنید، مثل نوشتن، مطالعه، ورزش یا انجام کاری برای بهتر کردن زندگی تان. به گفته وی، در صورتی که همیشه کارتان را بالاتر از خانواده اولویت بندی کنید، نقش هایتان به عنوان پدر یا مادر می تواند آسیب ببیند یا نقشتان به عنوان یک زن یا شوهر می تواند دچار اشکال شود. اگر می خواهید زمان و انرژی بسیار زیادی روی مسیر شغلی یا فرزندانتان صرف کنید باید از نقش هایتان آگاهی کامل داشته و نسبت به آن انعطافپذیر باشید. وی تصریح می کند: دستیابی به تعادل کار در زندگی شامل به چالش کشیدن روش های فکری و رفتاری تان است. از باورها، ادراک ها، حق انتخاب ها و اقدام هایتان برای رسیدن به تعادل مورد نیازتان استفاده کنید. مثبت بیندیشید و مسئولیت انتخاب ها و تصمیم های خود را بر عهده بگیرید. وی اذعان می کند: بیشتر افراد دارای تعادل ضعیف میان کار و زندگی و باورهای غلطی هستند، سعی کنید ادراکتان را تغییر دهید و پذیرای افکار نو و متفاوت باشید و انعطافپذیر باقی بمانید. هر روز زمانی را برای افکار و احساساتتان در نظر بگیرید و از آن برای کمک به خودتان به منظور رسیدن به شادی ها و موفقیت های بزرگ تر استفاده کنید.
8006 **6081
کپی شد