گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

نظر یک جامعه شناس ارتباطات درباره پخش اعترافات دختران از تلویزیون

اگر ما نتوانیم همان حساسیتی را که درباره موضوع مورد نظر نشان می دهیم، درباره موضوع کلی نشان دهیم، آن حرفی را که درباره آن موضوع می زنیم، هرقدر هم که منطقی و مستدل باشد، به دلیل مقایسه ای که با سایر اطلاعات صورت خواهد گرفت، تبدیل به یک ضدتبلیغ می شود.

پایگاه خبری جماران: پخش اعترافات تلویزیونی چند دختر در برنامه‌ ای حدوداً ۳۰ دقیقه‌ای که شامگاه جمعه ۱۵ تیرماه با نام «مستند بی راهه» از شبکه یک پخش شد، واکنش های زیادی در اجتماع و فضای مجازی به دنبال داشت. این افراد که چهره‌شان محو شده بود، درباره فعالیت‌های خود در اینستاگرام به پرسش‌های گاه طولانی مجری پاسخ داده و گاه در طول پاسخ‌هایشان به گریه می‌افتند.

در همین رابطه، یک جامعه شناس معتقد است: پخش اعترافات این دختر را می توان به بسیاری از پدیده ها و برنامه های دیگری که از صداوسیما پخش می شود، تسری داد. برای نمونه، کسانی هستند که از روند برجام نگران و معتقدند که این قرارداد قابل اعتماد نیست و ایران نباید به غربی ها اعتماد می کرد. همین کسانی که از روند برجام نگرانند و برنامه تهیه می کنند و در این زمینه اقامه دلیل می کنند، از آسیب ها و مشکلات دیگری که برای مملکت پیش آمده، ابراز نگرانی نمی کنند. لذا برای مخاطبان چنین به نظر می رسد که نگرانی آنها واقعی نیست.

 

دکتر محمدعلی الستی در گفت و گو با خبرنگار جماران، در واکنش به پخش اعترافات یک دختر نوجوان در تلویزیون گفت: در این زمینه دو دستگاه نظری وجود دارد که هرکدام نظریه خود را اقامه می کنند. از یک طرف، عده ای معتقدند که اساساً انتشار هرگونه مطلبی درباره چنین پدیده هایی، باعث دامن زدن بیشتر به آن پدیده ها در جامعه خواهد شد. بدین معنا که کسانی که از این پدیده ها آگاهی ندارند را آگاه می کند و آنها را دچار وسوسه کرده و به تعبیر قدیمی ها«چشم و گوششان را باز می کند».

وی افزود: با این کار، قبح مسأله ریخته می شود و سبب عادی شدن این پدیده در جامعه خواهد شد. بنابراین، نباید به این پدیده ها پرداخت. گروه اول معتقدند؛ که اساساً پرداختن به این مقوله ها، به دلیل آنکه حرمت این قضیه را در جامعه از بین می برد، اشاعه این عمل در جامعه محسوب می شود. اما از سوی دیگر، عده ای معتقدند که پرداختن به این قبیل قضایا با روشن کردن افکار عمومی و متنبه کردن افرادی که ممکن است، تمایل به انجام این کار در جامعه داشته باشند، از احتمال وقوع این عمل در جامعه می کاهد.

این جامعه شناس ارتباطات در ادامه گفت: این دو دسته دائماً فعالیت می کنند و برای پرداختن یا نپرداختن به این موضوع اقامه دلیل می کنند. از این رو، می بینیم که موافقان و مخالفان اقدام این دختر نوجوان، نظرات خود را در رسانه های مختلف مطرح کرده و اقدام به نوشتن مقاله می کنند. آنچه ما در تحلیل خود، در باب این مسأله که آیا اصلاً رسانه باید به چنین موضوعی بپردازد یا نه؟ می آوریم، این است که پرداختن به این موضوع، باید چه بخشی از دغدغه ها یا مسائل اصلی را شامل شود تا خود آن موضوع، تبدیل به ضدتبلیغ نشود.

وی بیان کرد: بسیاری از کسانی که مخالف مطرح کردن این قضیه در رسانه ها هستند، می گویند اگر فرض کنیم؛ اعمالی که این دختربچه انجام داده، مخالف شرع بوده باشد، بسیاری از اختلاس هایی که از بیت المال صورت گرفته که بیشتر مخالف شرع هستند، پس چرا به آنها پرداخته نمی شود؟ بنابراین، وقتی نظام نتوانسته با این نقطه ضعف، مقابله فرهنگی صحیح  کند، عملاً اقدام به تبلیغ علیه خود کرده و مردم را نیز جری کرده و این سوال را در اذهان ایجاد می کند که چرا به جای آنکه به این گونه مسائل پرداخته شود، به سراغ اختلاس گران اموال عمومی نمی روند؟!

دکتر محمدعلی الستی اظهار کرد: لذا مشاهده می کنیم که مقابله با رفتار آن دختر، به ضد خود تبدیل می شود. اصولاً مدیریت چنین پدیده هایی، به روح کلی حاکم بر افکار عمومی بازمی گردد و شناسایی وضعیت کلی که آن پدیده یا آن رفتار نامطلوب، در میان کلیه رفتارهایی که در حال صورت پذیرفتن است، چه جایگاهی پیدا می کند؟! مردم نگران هستند که آیا متولیان مقابله با چنین پدیده هایی، درباره سایر وقایع نیز حساسیت دارند یا خیر؟!

وی افزود: پخش اعترافات این دختر را می توان به بسیاری از پدیده ها و برنامه های دیگری که از صداوسیما پخش می شود، تسری داد. برای نمونه، کسانی هستند که از روند برجام نگران و معتقدند که این قرارداد قابل اعتماد نیست و ایران نباید به غربی ها اعتماد می کرد. همین کسانی که از روند برجام نگرانند و برنامه تهیه می کنند و در این زمینه اقامه دلیل می کنند، از آسیب ها و مشکلات دیگری که برای مملکت پیش آمده، ابراز نگرانی نمی کنند. لذا برای مخاطبان چنین به نظر می رسد که نگرانی آنها واقعی نیست.

این جامعه شناس در ادامه گفت: مخاطبان می گویند؛ شما که نگران برجام هستید، چرا نگران نسل آینده نیستید؟! چرا نگران سلامتی، رفاه و امنیت مردم نیستید؟! این نشان می دهد که حتی اگر آن نگرانی به جا بوده باشد، به خاطر نپرداختن به سایر جنبه ها، تبدیل به ضد خود می شود. مدیریت چنین اخباری، باید مبتنی بر دیتا یا اطلاعات کل باشد. حرکت ما نباید به منزله وصله ای ناجور در یک کانتکست به حساب آید.

صداوسیما یا رسانه باید یک مدیریت کلی بر مباحث مطرح شده خود اعمال کند. اگر آنچه که نسبت به آن حساسیت نشان می دهد، تناسب چندانی با حساسیتش نسبت به سایر پدیده های اجتماعی نداشته باشد، آن کار خبری یا مستند، تبدیل به ضد خود می شود.

 

وی بیان کرد:  باید همیشه زمانی که برنامه ای تولید می کنیم، مقاله ای می نویسیم یا مصاحبه ای انجام می دهیم، یادمان باشد؛ حرفی که می زنیم به تنهایی استدلال و ارزیابی خود را دارد. اما همین جزء در مقابل کلی از اطلاعات مورد ارزیابی و مقایسه قرار خواهد گرفت. اگر ما نتوانیم همان حساسیتی را که درباره موضوع مورد نظر نشان می دهیم، درباره موضوع کلی نشان دهیم، آن حرفی را که درباره آن موضوع می زنیم، هرقدر هم که منطقی و مستدل باشد، به دلیل مقایسه ای که با سایر اطلاعات صورت خواهد گرفت، تبدیل به یک ضدتبلیغ می شود.

دکتر محمدعلی الستی در ادامه گفت: حساسیت نسبت به همه پدیده ها، امر مستلزمی است. اما صداوسیما یا رسانه باید یک مدیریت کلی بر مباحث مطرح شده خود اعمال کند. اگر آنچه که نسبت به آن حساسیت نشان می دهد، تناسب چندانی با حساسیتش نسبت به سایر پدیده های اجتماعی نداشته باشد، آن کار خبری یا مستند، تبدیل به ضد خود می شود.

وی با بیان اینکه شکاف نسلی در جامعه وجود دارد و شکی در آن نیست، گفت: ما معتقد به مذهب تشیع هستیم. یکی از ویژگی های ممتاز و برجسته تشیع این است که شیعه یعنی در حال حرکت بودن و همراهی کردن با زمانه، به تعبیری دیگر به معنای همگام با زمان، حرکت کردن است. یکی از افتخارات تشیع در تاریخ این بوده که همواره توانسته است که خود را با مقتضیات و شرایط جدید زمانی و مکانی وفق دهد. بر همین مبناست که بر اساس اصول مکتب تشیع، آغاز به تقلید از مرجع مرده، جایز نیست. بدین معنا که کسی حق ندارد از مرجعی که مرده است، تقلید کند.

وی در ادامه گفت: علت این مسأله، آن است که مکتب شیعه مبتنی بر تشخیص روزآمد پدیده هاست و یک مجتهد مرده نمی تواند احکام را تازه و به روز کرده یا شرایط زمانی و مکانی را درک کند. از این رو، همیشه باید از مجتهد و رهبر دینی زنده تقلید کرد. پس شیعه این برتری را دارد که می تواند خود را با مقتضیات زمانه وفق دهد. حالا اگر ما که نام خود را شیعه گذاشتیم، نتوانیم چنین کاری انجام دهیم، نقض غرض شده است.

این جامعه شناس ارتباطات بیان کرد: امروز حجمی بالا از پدیده های تکنولوژیک ایجاد شده و مناسبات نسلی تا این اندازه تغییر کرده است. به نحوی که با نسلی مواجهایم که از زمان شکل گیری دستگاه عصبی اش، تکنولوژی پیشرفت بسیار چشمگیری داشته و به هیچ عنوان با نسل های پیش از خود قابل مقایسه نیست. نامی که بر این نسل نهادند، بومیان دیجیتال یا «Dijital native» است. در حالی که به نسل های قبل از آنها که در جریان شکل گیری دستگاه عصبی و تکامل مناسبات اجتماعی شان، هنوز رسانه های جدید پیشرفت نداشتند، «غیربومیان دیجیتال» گفته می شود.

وی افزود: این دو نسل با یکدیگر، تفاوت های چشمگیری دارند. به نحوی که به شدت در زمینه حساسیت ها، علایق و تمایلات شان با یکدیگر متفاوتند. برای نمونه، در نسل بومیان دیجیتال، زندگی توام با تنوع طلبی دارای ارزش است، بدین معنا که این نسل تنوع طلب، لذت طلب و زندگی توام با هیجان را دوست دارد و به آزادی توجه ویژه ای دارد، در حالی که درنسل غیربومیان دیجیتال، ارزش و اهمیت به خانواده، احترام به بزرگترها، افتخار به هویت ملی و صداقت بسیار با اهمیت است.

دکتر الستی افزود: نسل بومیان دیجیتال، علاقه زیادی به زیبایی تن و اندام خود دارد و برایش، ورزش و زندگی سالم بسیار بااهمیت است. درحالی که برای نسل «غیربومیان دیجیتال» یا همان نسل قبل، قناعت داشتن و رضایت از عملکرد خود یا راضی بودن دارای اهمیت است. در نمونه ای دیگر، نسل جدید به شدت دغدغه حفظ محیط زیست را دارد، اما نسل قدیم به کار و شغل اهمیت می دهد.

وی در ادامه بیان کرد: این نسل، بیشتر جهان گرا و آن نسل به دنبال پاداش معنوی و احترام به سنت هاست. در بیانی دیگر، الگوی نسل جدید، سلبریتی ها و شخصیت ها هستند، اما نسل قدیم از پدرها و اقوام درجه اول خود الگوبرداری می کند. این نسل به زندگی با دوستان بهای زیادی می دهد، در حالی که نسل قدیم برای زندگی با خانواده ارزش زیادی قائل است. این نسل کمتر به ازدواج تمایل نشان می دهد، در حالی که نسل قدیم بیشتر به این مسأله توجه می کرد.

این جامعه شناس گفت: با این همه تفاوتی که میان نسل جدید و قدیم وجود دارد، ایجاب می کند که اگر کسی می خواهد برای نسل جدید برنامه ریزی کند و با آنها ارتباط برقرار کند. قطعاً باید در برنامه های فرهنگی، تربیتی و آموزشی که برای نسل قبل وجود داشت، تجدیدنظر کند. این در حالیست که ما آنقدر انعطاف و سازگاری نداریم که بتوانیم خود را با تغییرات نسل جدید همراه کنیم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.