پایگاه خبری جماران: «متأسفانه این یک واقعیت است که آن گونه که باید و شاید به معرفی اندیشه امام در کشور اهتمام نشده است. بیش از نیمی از جمعیت کشور را جوانان و نوجوانانی تشکیل میدهند که هیچ شناخت، فهم و درک نزدیکی از امام نداشته و شناخت آنها محدود به چهرهای است که رسانهها از ایشان ترسیم کردهاند، اما این چهره، چهرهای کامل نیست... متأسفانه طلاب و روحانیون جوان نیز، با اندیشهها و آثار و آرای ایشان آشنایی کامل ندارند. باید نظریات امام در حوزه علمیه جریان شناسی و مصداق یابی شود.»
این جملات تکان دهنده و دغدغه مند معاون فرهنگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، حجت الاسلام کمساری است که هر ساله در ایام منتهی به سالروز ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی و پدر معنوی و حقیقی انقلاب اسلامی، از سوی برخی شاگردان و نزدیکان و بقیه السلف امام بر زبان جاری میشود.
اما جان شکارانه باید گفت که معرفی و تلاش برای ترویج تفکر نورانی و حماسی امام، تنها بر عهده موسسه نشر آثار امام نیست؛ و چه بسا سالروز ارتحال این بزرگ مرد تاریخ ایران، بهترین فرصت برای ارائه گزارش کارنامه تلاش دستگاهها و نهادها و سازمانها در معرفی افکار و اندیشه حماسی و انقلابی امام باشد.
آن چه مسلم است اندیشه اسلام اعتدالی و ناب محمدی و تئوری کارآمدی فقه برای گره گشایی معضلات اداره بشر و مبارزه و مقاومت در برابر زور، از اصلیترین ابعاد و شاخصههای تفکر امام بزرگوار به شمار میآید. اندیشهای که در نهضت اسلامی ایشان و در قالب یک پروژه عرفانی و سیاسی و فرهنگی، متبلور شده و همه انرژی و توانایی تودههای اجتماعی ایران را برای درانداختن طرحی نو برای اداره بشریت مبتنی بر عقل و وحی بکار گرفت. این بنای رفیع و سازه نو که امروز به بزرگترین چالش و مانع زیاده طلبی نظام سلطه تبدیل شده است جز با روح سازش ناپذیر اندیشه امام با ظلم و اندیشه سراسر تسلیم او در برابر ایمان و توحید، ساخته نشد.
بدون شک این اندیشه انقلابی، بدون ارائه یک برنامه و طرح قویم و به میدان آمدن همه دستگاهها و نهادها و ایفای نقش مؤثر برای معرفی اندیشههای ایشان، خصوصاً در حوزههای علمیه، نمیتواند چهره واقعی ایشان را ترسیم کند؛ و چه بسا با همین روال موجود و کاهلی در معرفی دقیق ایشان، از عظمت راه و نام امام، تنها یک کاریکاتور و مجسمه بی روح نمایشی، آن هم در حد ووله ها و کلیپهای کوتاه شب جمعه رسانه ملی، باقی بماند.
اولویت اصلی در معرفی امام بدون شک ترسیم خط تفکر اعتدالی و اصولی و در عین حال کارگشای ایشان در همه ابعاد زیست مسلمانی و اداره بشر مبتنی بر فقه و عقل است.
نسبت شناسی جریانهای سیاسی و مصداق یابی های فرهنگی موجود در حوزههای علیمه، خصوصاً جریانهای جدیدی که مدعی پرچمداری ایشان هستند، با عمق و مبانی نظری ایشان از ضرورتهایی است که نسل نوجوان انقلابی، عمیقاً به آن نیازمند است.
قطعاً در بازشناسی این تفکر حماسی، نورسیدگان بر سر سفره انقلاب و به قافله نهضت پیوستگان پس از فتح و غوغاسالاران همیشه طلبکار، نحلههای مناسب و دقیقی برای بازشناسی و معرفی این مرد بزرگ نیستند.
این روزها برخی جریانهای عرفانی، ضد غرب، منتقد مدرنیسم، ولایتیها، انقلابیون دوآتشه و ضد استکبار ممکن است در ظاهری شبیه و با شعارهایی همسو با اندیشه امام، در جامعه ظهور و رخ نمایی کنند، اما بی شک برای بازشناسی این اندیشه ناب و رهایی بخش، مطالعه 22 جلد صحیفه نورانی و آثار ارزشمند تألیفی ایشان در کنار مجموعهای از خاطرات صحابی خاص و یاران وفادارش در روزهای سخت و خطر، میتواند گوشهای از هزاران شعاع نورانی اندیشهاش را بر نسل امروز بتاباند.
فرق فراوان و تفاوت آشکاری است بین تشخیص یک اندیشه عقلی منعطف زرین و یک کاسه متحجر ذهنی مسین؛ هرچند سهل ممتنع باشد.
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند