تلاش برای راه اندازی یک کمپین فراگیر و مدنی ضد فساد با مطالبه شفافیت و متشکل از اصولگرا و اصلاحطلب اقدام ایجابی است که می تواند بازی را به نفع دولت روحانی و میانه رو ها در ایران عوض کرده و فرصتی را از دل این چالش بوجود آورد.
هرچند بررسی عوامل و محرک های مقطعی تجمعات اخیر در جای خود می تواند حایز اهمیت باشد اما بنظر میرسد در شرایط کنونی با توجه به اطلاعاتی که داریم این امر هم ناممکن است و هم چندان دردی را دوا نمی کند. در مورد این تجمعات آنچه می دانیم این است که زمینه های نارضایتی در جامعه از چندی پیش کاملا قابل روئیت بوده و حتی گویا برای دستگاه های امنیتی نیز وقوع چنین وضعیتی دور از انتظار نبوده است. بعلاوه نباید فراموش کنیم که طی ماه های گذشته اقشاری مختلفی از مردم از مالباختگان تا کارگران ناراضی و در اعتصاب همواره در خیابان ها حضور داشته اند، لذا با وضعیت غیرقابل پیش بینی مواجه نبوده ایم. همچنین در اینجا باید به رویکردهای اشتباه دولت به ویژه در سازمان برنامه و بودجه و عملکرد شخص آقای نوبخت هم اشاره کرد. از نظر مردم اینکه در دوره دوم روحانی ناگاه سیاست تثبیت قیمت (که حتما اشتباه بودهاند) کنار گذاشته شود و همزمان تصمیم به حذف یارانه ها گرفته شود نوعی دهن کجی به رای مردم است. برخی فکر می کنند که با عبور موکب مراد از پل انتخابات دولت دیگر به وضع مردم توجهی ندارد. لذا مثلا آقای نوبخت باید جواب دهد که چرا طی پنج سال گذشته به مرور قیمت های حاملهای انرژی و محصولات کشاورزی افزایش پیدا نکرده و به حرف درست اقتصاددانان و حتی مراجع برای حذف یارانه ها توجه نکرده اند و در کنار مهار تورم سیاست های ضد رکود را پی نگرفتهاند. همچنین نباید از عملکرد متعارض رییس جمهور محترم در ایام انتخابات و شعارهای هیجانی آن دوره و سکوت و انفعال چند ماهه گذشته به ویژه در حوزه های سیاست داخلی و دانشگاه ها غافل شویم که به ناامیدی و نارضایتی دامن زده است.
با این همه من چندان معتقد نیستم که تیپ معترضین صرفا لشکر بیکاران و فرودستان و حاشیه نشینان باشند بلکه مجموعا به نظر می رسد محور اصلی اعتراضات همچنان عمدتا سیاسی است.
نکته دیگر اینکه امروز کشور شرایط خطیری دارد یادمان باشد که برجام و پسابرجام برگ برنده دولت روحانی است و با فروپاشی آن روحانی و کشور دچار بحران جدی می شوند. از نظر تیم ترامپ و جمهوری خواهان آمریکا برجام موقعیت جمهوری اسلامی و میانه روها را تثبیت کرده و این توافق مستحضر به همراهی مردم و مشروعیت قابل توجه دولت روحانی در انتخاباتی رقابتی بوده است از این نظر آنها حتما به دنبال فرصتی هستند که با نشان دادن بحران مشروعیت و همبستگی در ایران، اروپایی ها را نیز از دولت و جریان میانه رو در ایران ناامید کنند و با لغو برجام به هدف غایی خود یعنی تغییر رژیم در ایران برسند. این واقعیتی است که به نظرم همگان باید به آن توجه جدی کنند چرا که آینده ایران در همین معناست.
بنابراین به گمان من اگر دولت روحانی اقدام جدی سیاسی نکند و انفعال به خرج دهد بازنده اصلی او خواهد بود چرا که پایگاه قدرت نهاد انتخابی ریاست جمهور، مردم هستند و با ناامید شدن مردم متضرر خواه ناخواه دولتی است که اگر هم بر سرکار بماند بایستی سه سال باقی مانده را با وضعیت اضطراری و بدون امکان هیچ تحرکی ادامه داده و هیچ برنامهای را نتواند انجام دهد. اما اقدام جدی سیاسی که گفته شد اولاً نیازمند آن است که اعضای دولت خودشان دلشان به حال دولت خودشان بسوزد و به طور هماهنگ از دولت و پایگاه اجتماعی شان حمایت کنند. برخی از نزدیکان رییس جمهور نیز بایستی امکان دسترسی دلسوزان کشور را به رییس جمهور فراهم کنند و ایشان را ایزوله نکنند. پس از آن شخص آقای رییس جمهور باید به سراغ حامیان اش و به ویژه پایگاه اجتماعی اصلاح طلبی که دارد بیایید و تلاش کند تا با کمک سایر رهبران جریان اصلاحات با مردم گفتگو کنند. همین حالا یک ایده این است که آقای روحانی در کنار سید محمدخاتمی از مردم دعوت کند که در برنامه ای به منظور حمایت از گفتگوی ملی و دفاع از برجام در کنار او شرکت کنند و در این برنامه او بتواند جایگاه خود را در میان آحاد ملت نشان داده تا بخش بزرگی از مردم که معتقد به شیوه های خشونت پرهیز و اصلاحات تدریجی و تعامل با جهان هستند نیز بتوانند قدرت اجتماعی خود را به بدخواهان ایران نشان دهند. همچنین تلاش برای راه اندازی یک کمپین فراگیر و مدنی ضد فساد با مطالبه شفافیت و متشکل از اصولگرا و اصلاحطلب اقدام ایجابی دیگری است که می تواند بازی را به نفع دولت روحانی و میانه رو ها در ایران عوض کرده و فرصتی را از دل این چالش بوجود آورد.