مراسمی به مناسبت چهلمین روز درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی با سخنرانی فرشاد مؤمنی، محمدرضا بهشتی و حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، فرشاد مؤمنی در این مراسم گفت: در سرنوشت همه کشورهای دنیا طرز نگاه به دین، نقش بسیار تعیین کننده ای دارد. بعضی از نظریه پردازان بزرگ علوم اجتماعی تغییرات معطوف به توسعه را از کانال تغییراتی که در طرز نگرش انسان ها در مورد دین پدید می آید توضیح می دهند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: در تاریخ معاصر ایران وقتی که ما به کوشش های ضد استبدادی و ضد استعماری نگاه می کنیم همواره ملاحظه می کنیم که هم در صف طرفداران این کوشش ها اسلام شناسان بزرگ و مطرحی وجود دارند و هم در صف مخالفان این حرکت ها اسلام شناسانی وجود دارند و این در واقع به نوعی تأیید کننده رویکردی است که مولی علی (ع) در این زمینه مطرح می کنند و محور اصلی آن این است که طرز نگاهی که به رهنمودهی منبعث از وحی داریم بسیار تعیین کننده است.
وی ادامه داد: چیزی که ما از زاویه مطالعات توسعه در ارتباط به تجربه های تاریخی ایران مشاهده می کنیم حکایت از این دارد که چهار عنصر تعیین کننده در طرز نگاه اسلام شناسان ما وجود دارد که بر حسب این چهار محور ما می توانیم مشخص کنیم که اسلام شناسان ما قادر به درک اقتضائات زمانه هستند و یا نیستند.
مؤمنی تصریح کرد: محور اصلی نحوه نگاه آنها به انسان و منزلت او و سهم و نقشی که عقل که به تعبیر آیت الله شهید دکتر پیامبر درونی انسان ها است در اداره امور قائل هستند. از این زاویه ایران استثناء به شمار نمی آید و یک سرنوشت مشترکی تاریخ علم و تاریخ دین در این زمینه دارند و آن سرنوشت مشترک هم این است که در تفسیرهایی که از علم و دین می شود هرگاه منزلت عقل پایین آمده مسیری که آن جامعه طی کرده بدون استثناء یک مسیر رو به انحطاط بوده است.
وی گفت: محور دوم نحوه نگاه و شرایط پویایی زمان و شرایط مکانی است. کسانی که در تله زمان گرفتار می شوند و قادر به درک آن تغییرات نیستند به گونه ای و آنهایی که شرایط زمان و مکان را درک می کنند به گونه ای دیگر دین را تفسیر می کنند. محور سوم طرز نگاه و جایگاهی است که به مردم در فرآیند پیشبرد دین خدا دارند. کسانی که مردم را عوام کالانعام به حساب می آورند برای کسانی که مردم را بندگان خدا می دانند که خداوند شایستگی خلق شدن و نقش ایفا کردن به صورت فعال به آنها داده است. بالأخره نحوه نگاهی که به جایگاه و منزلت بعد اجتماعی زندگی انسان ها است و اینکه نحوه توزیع قدرت، ثروت و منزلت در هر جامعه به چه میزان در بالندگی یا انحطاط آنها نقش ایفا می کند.
وی تأکید کرد: طرز نگاهی که به این چهار مؤلفه وجود دارد اسلام شناسان لااقل یک صد ساله ایران را می تواند از یکدیگر تفکیک کند. کسانی که برای عقل منزلت بالایی برخوردار هستن، به پویایی های زمان و شرایط مکانی توجه می کنند، برای انسان ها کرامت و جایگاه شایسته قائل هستند و مسأله عدالت را برای سازندگی و بالندگی جامعه تعیین کننده به شمار می آورند کسانی هستند که می توانند اقتضائات زمانه را خوب درک کنند، مردم را با خود همراه کنند و کوشش های مربوط به اعتلای کیفیت زندگی را رهبری کنند و نقطه مقابل آنها هم کسانی می شوند که دقیقا در این چهار حیطه نگاهی دیگر دارند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: نکاتی که من طرح کردم وجه نظری مسأله را توضیح می دهد که چرا اسلام شناسانی می توانند در ارتقاء و بالندگی توسعه ملی مشارکت فعال داشته باشند و چرا برخی دیگر نمی توانند. مسأله بعدی وجه عملی است که به دانش چگونگی بر می گردد و برداشت شخصی من این است که در میان اسلام شناسان معاصر ما تنها کسی که با وقوف روش شناختی مسأله دانش چگونگی را در طرز شناخت اسلام دخیل و دستاوردهای منحصر به فردی را در بالاترین سطح ظاهر کرد آیت الله شهید دکتر بهشتی بودند. شخصا با اینکه توفیق یادگیری از اسلام شناسان بزرگی را داشته ام با اطمینان این را می توانم بگویم که در میان اسلام شناسان بزرگ معاصر از این نظر شهید بهشتی منحصر به فرد بودند. در مقام بعدی کسانی که با ایشان نزدیکی فکری و همکاری های عملی بیشتری داشتند قرار می گیرند و در میان آنها یکی از برجسته ترین و ممتازترین آنها مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.
وی افزود: ما در سطح نظر همدلی بسیار زیادی با مرحوم آیت الله هاشمی همیشه احساس می کردیم و ایشان به اعتبار جایگاه والایی که در مبارزات ضد استبدادی و ضد استعماری داشتند در زمانی که من دانشجو بودم ایشان جزء اسطوره های مبارزه ضد سلطنتی محسوب می شدند و در دانشکده ها و دانشگاه های ما عکس و شرح حال زندگی ایشان همیشه دست به دست می گشت و مایه افتخار مسملمانان بودند.
مؤمنی گفت: در ماجراهایی که بعد از سال 1354 پدید آمد آقای هاشمی رفسنجانی در ایجاد مرزبندی های مشخص با حوادثی که پس از آن سال اتفاق افتاده بود نقشی منحصر به فرد ایفا کردند و واکنش طیفی که این مرزبندی را نمی پسندیدند این بود که ایشان را به انواع اتهام ها متهم کردند و حتی وقتی که ایشان از زندان آزاد شدند طیف مجاهدین خلق به دانشگاه ها پیغام داده بودند که ایشان را بایکوت کنید و از نظر مجاهدین هرکس که با آنها نبود با رژیم شاه بود. در مورد آقای هاشمی رفسنجانی اتهامی که در دانشگاه ها پخش کرده بودند، همین بود.
وی تصریح کرد: من خاطرم هست وقتی که این پیغام را شنیدم به همراه تعدادی از دوستانم خدمت ایشان رسیدیم به عنوان واکنش نسبت به آن توصیه احساس کردیم چون آنها این طور می گویند ما باید خیلی جدی تر ایشان را گرامی بداریم. خود این ماجرا سرآغاز آشنایی من با ایشان و شاید یکی از نقطه های عطف زندگی من بود. ما در منزل ایشان خدمتشان رسیدیم و در بین ما کسی بود که در مبارزات مسلحانه فعال بود. بعد از اینکه گفت و شنودهای معمول را داشتیم ایشان در جهت مبارزه مسلحانه از آقای هاشمی راهنمایی خواستند. اول پرسیدند که نظر امام در این زمینه چیست؟ آقای هاشمی پاسخ دادند که هم امام و هم طیف همراهان ایشان مبارزه مسلحانه را توصیه نمی کنند البته نفی هم نمی کنند. بعد ایشان پرسیدند شما که تجربیاتی داشتید و با گروه های مسلح متنوعی همکاری داشتید چه توصیه ای به ما می کنید؟
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطایی ادامه داد: ایشان که با جمع ما خیلی احساس صمیمیت کردند فرمودند که اول باید مشخص کنید برای چه می خواهید مبارزه مسلحانه کنید. بعد فرمودند ممکن است برخی ها به خاطر پر هیجان بودن، مطرح کردن افراد و این طور چیزها انگیزه مبارزه مسلحانه داشته باشند و گروهی هم هستند که به خاطر خداوند مبارزه مسلحانه می کنند. این دوستمان گفت تصور ما این است که به خاطر خدا می خواهیم این کار را بکنیم. آقای هاشمی پاسخ دادند من به شما توصیه می کنم تا زمانی که خدا را خوب نشناخته اید هرگز دست به اسلحه نبرید و این شاید یکی از زیباترین یادگارهایی بود که من در کل دیدارهایی که با ایشان داشتم که برای من ماند.
وی افزود: من با ذکر این خاطره می خواهم بگویم چیزی که شخصا در کوشش های ایشان مشاهده می کردم عنصر توحید نقشی تعیین کننده در آن داشت و همیشه وقتی کسانی که با ایشان اختلاف نظر داشتند بدیهی ترین امتیازات و ویژگی های منحصر به فرد ایشان را به ویژه از زاویه دیانت مورد تخطئه و انکار قرار می دادند دریغ و تأسف من بیشتر می شد. من خودم جزء کسانی هستم که در دوره ریاست جمهوری ایشان با سیاست هایی که ایشان در دستور کار قرار داده بودند اختلاف نظر شدید داشتم و متأسفانه شواهد تاریخی بعدی هم ثابت کرد که ما اشتباه نمی کردیم. اما هیچ وقت من مقام ایشان را به عنوان یک اسلام شناس منحصر به فرد که پوشش های قرآن پژوهانه منحصر به فرد و خارق العاده ای داشته اند، یک مجاهد فی سبیل الله که جان بر کف در راه اعتلای دین خدا تلاش کرده اند و یک اسلام شناس روزآمد که به همراهی آیت الله شهید بهشتی اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی کردند، مثل یک فرمانده پر صلابت سال های مهمی از جنگ تحمیلی را اداره کردند و همه خدمات و آثار و برکاتی که ایشان داشت را هرگز نادیده نمی گرفتم و از این بابت خداوند را شاکرم و فکر می کنم که هر چیزی باید سر جای خودش باشد و الآن هم فکر می کردم واکاوی اندیشه ها و تجربه های ایشان و برخورد فعال و انتقادی با آن به شرطی که ادب نقد و انصاف در آن رعایت شده باشد می تواند برای ایشان در آن دنیا منشأ خیرهای بزرگ باشد.
مؤمنی تأکید کرد: در دوران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آقای هاشمی رفسنجانی جزء چهره های ممتاز و منحصر به فردی بودند که بیشترین تلاش ها را کردند، بیشترین خدمات را داشتند و در عین حال در معرض ناجوانمردانه ترین انتقادها از سوی طیفی از مخالفانشان قرار گرفته بودند. من همیشه برای کسانی که بعد از آقای هاشمی رفسنجانی مسئولیت بر عهده گرفتند این آرزو را می کنم که متوجه باشند بخش بزرگی از کسانی که چاپلوسی و تملق را پیشه می کنند دوستان واقعی مقامات ما نیستند. من فکر می کنم کسانی که نقدهای عالمانه و مشفقانه می کنند دوستان واقعی ما هستند و به همین خاطر است که در ادبیات دینی نقد را به عنوان والاترین هدیه ای که یک برادر دینی به برادر دیگرش تقدیم می دارد در نظر می گیرند.
وی بیان کرد: برداشت من این است که بزرگی هایی که آقای هاشمی رفسنجانی در مبارزات پیش از انقلاب نشان دادند و بزرگتری هایی که در ماجرای جنگ از خودشان نشان دادند و کسانی که بیشترین ضربه ها را به جنگ زدند و مورد شفقت و عفو او قرار گرفتند بعدها بزرگترین جفاها را به ایشان کردند باید از خداوند احساس شرم داشته باشند که به یک عبد صالح خدا آن طور برخوردهای ناجوانمردانه را روا داشتند.
مؤمنی گفت: در هر حال وقتی که ما درباره وقوف روش شناختی داشته باشیم درباره نقش اطلاعات انسان ها می توانیم این نکته این را همیشه به خودمان گوشزد کنیم که انسان های غیر معصوم همیشه در معرض خطا قرار دارند. تفاوت بین انسان ها در این است که چه کسانی از خطاها درس می گیرند و چه کسانی درس نمی گیرند. امیدوارم خداوند به همه ما توفیق دهد از خطاهای فردی و اجتماعی خود درس بگیریم و شرافت و صداقت و حریت را هم داشته باشیم که در برابر خطاهای خودمان پافشاری های جاهلانه نکنیم.
وی اظهار داشت: برداشت من این است که از نظر اندیشه ای آیت الله هاشمی رفسنجانی کسی بوده است که برای عقل در هندسه معرفت دینی جایگاه والایی قائل بودند، به پویایی های زمان توجه داشتند، برای مردم نقش برجسته ای در پیشبرد دین خدا قائل بودند و به مسأله عدالت اجتماعی هم اهتمام داشتند. بنابر این می توانیم ایشان را از این زاویه جزء برجسته ترین اسلام شناسان معاصر که اندیشه و عمل آنها می توانست در خدمت توسعه ملی قرار گیرد در نظر بگیریم و امیدوارم که خداوند همه مجاهدت ها و تلاش هایی که ایشان کردند را ذخیره ای برای آخرت ایشان قرار دهد، روح ایشان را ناظر شادمان شادمان تلاش هایی کند که پس از ایشان در راه اعتلای دین خدا در ایران و جهان صورت می گیرد و امیدوارم همه کسانی که از فقدان این مرد بزرگ متأثر شدند برای خودشان در جنبه عملی این مسئولیت را تعریف کنند که با تلاش های فکری و عملی بیشتر توفیق این را داشته باشیم که خلأ وجودی ایشان را پر کنیم.
حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی نیز در این مراسم گفت: وقتی که پیغمبر اکرم مأمور به دعوت شدند اولین مطلبی که در اولین جلسه با خویشاوندان به عنوان دلیل صدقش که نگویند تو دروغ می گویی فرمود من چهل سال است بین شما هستم کسی یک بار دروغ از من شنیده است؟ تکیه پیامبر بر صداقت بود و استدلالش این بود که من راستگو هستم. چقدر خوب بود که ما در این سی و هشت سال از این استدلال استفاده می کردیم. چرا اولین تکیه گاه پیامبر که راستی بوده را نداریم؟ اگر خیلی بخواهیم تقوا داشته باشیم راست نمی گوییم؛ یعنی از بیان واقعیت می گریزیم. جامعه دارد سقوط می کند. مقاله ای سال 90 نوشتم «دقیقه 90 برای آشتی ملی» الآن دیگر دقیقه نود هم گذشته و باید پنالتی بزنیم. بعضی اوقات مجبور می شوم بگویم ممکن است هم لباس های ما اشتباه کنند. اما عیب ما این است که ما می گوییم نباید کسی به ما اعتراض کند. این اشتباه است به پیامبر (ص) و علی (ع) هم انتقاد می کردند و آنها این انتقادها را می شنیدند.
وی با بیان اینکه بر اساس آیات قرآن دو راه برای هدایت مردم وجود دارد تصریح کرد: پیامبر باطن عقل انسان است. پیامبران پیامبر ظاهر هستند که آمدند عقل را به کار بیاندازند. استاد ریاضی فرمول می دهد و می گوید باید خودت مسأله را حل کند. تو باید به عقل خودت به خدا، پیامبر و راه راست ایمان بیاوری. قرآن می گوید هم فجور و هم تقوا را خودت تشخیص می دهی و پیامبر یادآوری می کند. پیامبرها آمدند که عقل آدم را به کار بیاندازند. نور عقل با هوا و هوس مثل خورشید می گیرد. اگر هوای نفس بر عقل مسلط شود او را وا می دارد که تابع هوای نفس شود. بنابر این کار پیامبران این است که عقل ما را روشن کنند.
حجتی کرمانی بیان کرد: اگر جامعه یا فرد رساله حقوق امام سجاد را عمل کند احتیاجی به اعلامیه حقوق بشر پیدا نمی کند. قلمرو این رساله امام سجاد انسان شناسی است ولی قلمرو اعلامیه حقوق بشر سیاسی و اجتماعی است. من عقیده دارم بیشترین کسانی که انسان را شناختند پیامبران و ائمه معصومین هستند. یکی از مطالب امام سجاد حق الخصم است. دشمن حق دارد و هر حرفی را نمی توان در مورد او گفت. با خصم به حاشیه نرو و فحش نده. سی و هشت سال است که ما داریم بر خلاف این حرف امام سجاد عمل می کنیم.
همچنین محمدرضا بهشتی با تأکید بر اینکه آیت الله هاشمی رفسنجانی بدون تردید انسان بزرگ و تأثیرگذاری در جامعه ما بود، اظهار داشت: چهار دهه بود که عادت کرده بودیم در همه فراز و نشیب ها هاشمی را در کنار خودمان داشته باشیم و این عادت ها باعث می شود معمولا انسان قدر چیزی که در اختیار دارد را کمتر متوجه می شود. در صف رویارویی ها او را در خط مقدم می دیدیم و یک ملازم دیرین در میان مردم و همراه با مردم و انسانی که مسیر زندگی او هدفدارانه بود و انصافا همه چیز را در جهت هدف خودش گذاشت و معتقد بود که این هدف در پی برآورده شدن و تحقق بخشیدن به یک زندگی دیندارانه و در عین حال همراه با سعادت برای انسان های این جامعه است.
فرزند شهید بهشتی گفت: اولین باری که من آقای هاشمی را دیدم سال 1349 بود. ما تازه از آلمان برگشته بودیم و آقای هاشمی دیدن شهید بهشتی آمده بودند و بعد از چند سال فاصله دیدنی بود. خیلی ها آمدند ولی بعضی از افراد نزدیک تر بودند و در آنجا سخن از اوضاع کشور و شرایط آن دوران و تلاش های کسانی که در عرصه مبارزه قدم برداشته بودند، شد و آیت الله هاشمی قطعا در این میدان از چهره های ممتاز بود. چند ماه بعد قضای روزگار باعث شد که ما همسایه شدیم. در این همسایگی خاطرات متعدد وجود دارد. جلسات مشترک در منزل ایشان که با دستگیری های مرحوم هاشمی قطع می شد.
وی افزود: امروز وقتی صحبت از مبارزات انقلاب می شود به خصوص وقتی کلیشه ای می شود ممکن است خیلی از چیزها به نظرمان پیش پا افتاده باشد، ولی واقعیت این است که فرق است بین انسان هایی که در مسیر زندگی حاضرند در راه هدفی که به نظرشان می رسد هدف شایسته ای برای زندگی کردن است اهل ایثار و گذشت و از خود گذشتگی باشند و آن که اهل ایثار نیست، مرحوم هاشمی انصافا اهل ایثار و گذشت بود. موقع دستگیری آرامش ایشان بیش از مأمورینی بود که با دلهره ایشان را می بردند.
بهشتی ادامه داد: آدم از نحوه فکر و زندگی او آشتی بودن با خود و صداقت با خود را می دید و این باعث می شد ناملایمات فراوان که پیش می آمد نتواند آرامش ایشان را بر هم بزند. در عرصه های مختلف انصافا یک مرد بسیار پر کار و پر تلاش بود. چهره ای که از آقای هاشمی به خصوص در سال های اخیر ترسیم شده انگار که از برخورداری های مالی بالایی برخوردار بود و نیازی به این تلاش ها نداشت؛ خیلی وقت ها ما نیاز به تصحیح این تصویرها داریم. یکی از چیزهایی که برای من دردناک شد این بود که بعد از وفات ایشان که به منزل ایشان خیلی ها برای تسلیت و دلداری و بعضی ها آمده بودند ببینند این خانه افسانه ای هاشمی چیست و من چون قبلا هم رفته بودم برای من این همه مانور تبلیغاتی دادن برای چنین چیزی عجیب بود.
وی تأکید کرد: آقای هاشمی عمرش را وقف میدان های مختلف تلاش کرده بود؛ نه فقط تلاشی که خودش انجام می داد بلکه این توانایی را داشت که بتواند افرادی را به هم پیوند دهد و پشتیبان حرکت ها شود. بخش بزرگی از فعالیت های هاشمی به خاطر این بود که فعالیت های اجتماعی را پشتیبانی کند، تلاش هایی که در جهت تأسیس جاهایی انجام گرفت که افراد بتوانند آنجا فعالیت جمعی کنند و کارهای زیادی انجام شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: مرحوم آیت الله هاشمی اهل کار جمعی بود کارهای مختلف علمی، اجتماعی و کارهایی که بر آنها نظارت داشت جمعی بود و معمولا هم افرادی که مشارکت می کردند خودشان هم در جریان مبارزه بودند و بعد از این همه توان، انرژی، روحیه و امید در معرض حوادثی که امید برای آدم باقی نمی گذاشت نشان دهنده این بود که در دلش حرارت ایمانی وجود داشت که با این چیزها سرد نمی شد.
وی ادامه داد: ایشان به خودش اجازه نمی داد که در مواجهه با مسائل از روی ناامیدی برخورد کند. وقتی حوادث ذکر می شد من می دیدم که ایشان دارد کماکان امیدوارانه به افق نگاه می کند و این خیلی با ارزش است. همین طور که برخورد یأس آمیز تسری پیدا می کند اگر در جمعی باشیم که منفی نگاه می کنند در ناخودآگاه آدم تأثیر می گذارد، من احساس کردم مرحوم هاشمی یکی از کسانی بود که سعی می کنند نه تنها در درون خودشان مجال ندهند بلکه در جمع ها هم تلاش می کرد که به نقطه مثبت اشاره کند که البته واقع بینانه بود.
بهشتی یادآور شد: هفتمین و آخرین بار چند ماه قبل از انقلاب آزاد شده بود دانشجوی سال دوم پزشکی بودم و راجع به اوضاع و احوال دانشگاه صحبت می کردم احساس می کرد انگار آن همه مشکلات، شکنجه ها، اهانت ها، حریم شکنی ها دارد ثمر می دهد و گشادگی چهره ایشان برای من خیلی لذت بخش بود که آن موقع جوانی بیست ساله بودم.
وی بیان کرد: آقای هاشمی در طول سال های انقلاب و بعد از انقلاب نشان داد که مرد میدان های دشوار و سخت است. کسانی می توانند این را گواهی دهند که این قدم ها را دنبال کرده باشند. این فرد در زندگی خود فراز و فرودهای زیادی را طی کرد و ما هم به تناسب تماس هایی که بود مدتی فاصله افتاده بود و یک روز که پیش ایشان رفتم کمی لحن گله مندانه بود. چیزی که برای من باعث تأسف بود این بود که روزگاری افراد را بر می انگیخت و جهت می داد و کسی که دیدارش باعث دلگرمی می شد احساس کردم که دایره این تأثیر به دلیل محدودیت ها کم شد و از این جهت خیلی برای من سخت و سنگین بود.
فرزند شهید بهشتی ادامه داد: چون سابقه و تاریخچه ایشان و آنچه که ایشان پشت سر گذاشته بود را دیده بودیم چیزی که در چند سال اخیر می دیدیم هیچ تناسبی با وضعیت ایشان در سال های قبل نداشت. به خصوص چیزی که باعث آثارش بود این بود که تنگ نظری هایی که مجال یک حرکت همراه با سلامت را از جامعه می گیرد لباس دینی پوشیده و برای کسی که دغدغه دینی داشت و تلاشش هم دینی بود وقتی می دید که این کج خلقی ها و کج دینی ها دارد به اسم دین انجام می شود از هر چیزی آزار دهنده تر بود. من چند بار این تلخی را در گفتار ایشان می دیدم.
وی تأکید کرد: در طول این سال ها بعد از انقلاب که ما خودمان از نزدیک شاهد بعضی از مسائل بودیم و به خصوص در سال های اخیر دغدغه اش این بود که احساس صمیمیت و الفت و چیزی که جامعه را به هم پیوند می داد بر اثر این طور نگرش ها دارد پیوندهایش گسسته می شود و تلاشش این بود که در حد توانایی و تأثیرش مانع تفرق شود؛ رنج و تلخی تفرق را در شرایط مبارزه قبل از انقلاب دیده بود و می خواست سعی کند مجددا شاهد چنین چیزی نباشیم و انصافا در این حیطه در مجموع ناموفق نبود.
بهشتی گفت: نکته آخر این است که بیشتر ما آقای هاشمی را در عرصه اجرا و عمل دیدیم و بیشتر او را از این زاویه می شناسیم و انصافا بیشتر وقت و نیرو خودش را در این گذاشت اما در این چند سال اخیر یک بار در یک جلسه مفصل دیدم که ایشان دارد از نگاهی فراتر از میدان های عمل که دائم انسان را به سمت اجرا و عمل و مدیریت سوق می دهد نگاه می کند. ایشان گفت در طول این سال ها من دانه به دانه جاهایی که ما به لحاظ فکری و نظری دچار مشکلاتی هستیم که نیازمند به کاوش جدی و پاسخگویی را دارد را پیدا کردم. حدود 40 مسأله فقهی را ایشان گردآوری کرده بود که در طول این چند دهه با آن مواجه بودیم و به نظر می رسید که ما در آنجا نیاز به کار علمی داریم تا بتوانیم جوابگوی نیازهای جامعه ای باشیم که در آن بر اساس ارزش های دینی زندگی می کنند. فکر نمی کردم در این سال ها ایشان مجال پیدا کرده باشد که به این طور مسائل فکر کند.
وی تأکید کرد: نکته بسیار جالب این است که من احساس کردم هیچ نکته منفی در مورد کسی که با او گفت و گو می کند در ذهنش نمی ماند. من این را در مورد آقای موسوی اردبیلی هم گفتم چون او هم این طور بود. آقای هاشمی عطوفت خاصی داشت و زود اشک در چشمش جمع می شد و گاهی وقت ها تلاش برای اینکه خیلی چیزها را به دل نگیرد داشت و سعی می کرد که نگذارد صفحه دل سیاه شود و زنگار بگیرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پایان گفت: تا جایی که من آقای هاشمی را دیدم از ایشان صداقت دیدم. حتی اگر در جاهایی که به نظرم رسید ممکن است اشتباه باشداز او صداقت با خود، خدا و مردم دیدم؛ به خصوص در سال هایی که احساس کرد انگار مسیرهایی دارد در پیش گرفته می شود که داریم با مردم فاصله پیدا می کنیم و خداوند هم واقعا پاداش این صداقت را داد. من در مراسم هایی که شرکت کردم احساس کردم کسانی که آمدند از روی صداقت آمدند و می خواستند نشان دهند ما قدر صداقت تو را فهمیدیم. امیدواریم خداوند هم پاداش تلاش ها، مجاهدت ها و پاداش صداقت گام نهادن در این مسیر و پیگیری این مسیر را به او عطا کند.