یکی از سرداران دفاع مقدس، امام خمینی (س) را یک نظریه پرداز بزرگ می داند که انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را متکی بر مبانی اسلام و با کمک مردم مدیریت کرد.

 

در آستانه بیست و هشتمین سالروز رحلت امام خمینی(س)، متن گفت و گوی خبرنگار جماران با سردار دکتر حسین علایی را در ادامه می خوانید:

 

آقای علایی! به نظر شما وظیفه ما در قبال ترویج افکار و اندیشه امام خمینی (س) چیست؟

امام خمینی (س) تقریبا نیم قرن در تاریخ سیاسی ایران پیشتاز تئوری پردازی و ارائه افکاری بودند که این افکار منشأ تحولات اساسی در جامعه و ساختار حکومتی ایران شد. امام در دوران استبداد، اندیشه چگونگی مقابله با استبداد را مطرح کردند و این اندیشه بارور شد؛ اندیشه ای که مبتنی بر مکتب اسلام بود و توانست مردم را حول محور اندیشه امام جمع کند و عظیم ترین انقلاب جهان را با نام خدا و دست خالی مردم رقم بزند ولی پیوستن مردم به همدیگر برای هدف واحد، یک نظام به قول خودشان ریشه دار را کنار زد؛ این تفکر بسیار با مبنا و پایدار است.

بعد از فروپاشی نظام شاهنشاهی امام خمینی (س) توانستند بدون تجربه عملی حکومتداری یک ساختار سیاسی جدید را بر پایه آرای مردم و جمهوریت و بر پایه اندیشه اسلامی و اسلامیت در ایران بنا بگذارند. این اندیشه پایدار باقی ماند و نظام پایداری را در ایران ایجاد کرد؛ در حالی که بسیاری از تفکرات حاکم بر جهان معتقد بودند این نظام پایدار نخواهد بود و بسیاری از قدرت هایی که منافع خود را از دست داده بودند به دنبال متزلزل ساختن چنین نظامی بودند. ولی این نظام مستقر شد، پایدار باقی ماند و تا آخرین لحظه ای که امام در قید حیات بودند حمایت مردم از این نظام به طور کامل برقرار بود.

در دوران حیات امام یکی از طولانی ترین جنگ ها بر ایران تحمیل شد و در زمانی که امکان تأمین تسلیحات جنگی به صورت عادی از کشورهای دنیا فراهم نبود و تقریبا اکثر کشورهای دنیا رسما از دشمن ایران حمایت می کردند، امام توانستند این جنگ را با پیروزی به پایان برسانند و در هر مقطعی از جنگ نظریاتی مطرح می کردند که قدرت دفاعی ملت ایران را افزایش می داد. لذا این اندیشه ها را امام در مقاطع گوناگون مطرح کرد.

هنر کسانی امروز از این اندیشه ها بهره برداری می کنند این است که در اندیشه های امام اجتهاد کنند و بر این اساس تئوری پردازی و نظریه پردازی صورت دهند و در مقاطع مختلف اندیشه هایی که امام مطرح کردند را برای حل بسیاری از مسائل مبتلا به مطرح کنند. اگر الآن ما در هر حوزه ای از داخل ایران، جهان اسلام و سایر کشورها با مسأله ای مواجه باشیم می توانیم از اندیشه های امام استفاده کنیم. به نظر من از اندیشه های امام برای وحدت ملی، همگرایی، انسجام ملی و پایدار ماندن مبانی انقلاب می توانیم به خوبی بهره بگیریم.

 

نظر شما مبنی بر اینکه امام خمینی (س) بر اساس یک تئوری حرکت کرد با حرف کسانی که می گویند امام برخی کارها را از روی اجبار انجام داد چقدر سازگار است؟

امام یک نظریه پرداز بزرگ بود و فکر می کنم که ما الآن هم کمتر کسانی را داریم که در نظریه پردازی حوزه اندیشه سیاسی برای مقابله با استبداد و همچنین برپایی نظامی متکی بر اسلام و آرای ملت چنین راهی را ادامه دهند و به این مسائل بپردازند.

امام خمینی (س) در همه حوزه ها با نظریه پردازی متکی بر اندیشه های اسلامی کارهای خودشان را تنظیم می کردند و جلو می بردند. امام با نظریه پردازی دفاع مقدس را مدیریت کردند. روز اولی که جنگ شد دو نظریه مهم مطرح بود؛ یکی اینکه ما در شرایطی نیستیم که بتوانیم دفاع کنیم و برای کاهش خسارات بهتر است در همین وضعیت با دشمن مذاکره کنیم و جنگ را پایان دهیم و نظریه دیگر تئوری امام خمینی (س) مبتنی بر مکتب اسلام بود. تئوری امام این بود که چون ارتش متجاوز به خاک ما حمله کرده طبق دیدگاه اسلام برای ما دفاع واجب است. بنابر این امام تئوری دفاع همه جانبه را مطرح کردند و با این تئوری کار را جلو بردند.

اندیشه امام پویا بود. امام از آراء و نظرات دیگران در کارهای اجرایی استفاده می کرد ولی کسی نمی توانست نظرش را به امام تحمیل کند. به نظر من در مورد پایان جنگ امام زمانی که به این نتیجه رسیدند که ما تمام ظرفیت های خود را برای جنگ به کار گرفتیم ولی پایان دادن به جنگ از طریق جنگ میسر نیست، بلکه پایان دادن به جنگ با روش دیگری به صلاح جمهوری اسلامی و کشور است، با همان دیدگاهی که دفاع همه جانبه را سامان دادند به جنگ پایان دادند. البته کسب اطلاعات و نظرات متخصصین، صاحب نظران و سیاستمداران در تصمیم گیری های اجرای امام طبیعتا نقش داشته؛ چون امام بدون اطلاعات تصمیم نمی گرفته است؛ داده ها و اطلاعات را جمع آوری می کردند ولی متکی بر تئوری هایی که به آن معتقد بودند تصمیم می گرفتند.

بر همین اساس من معتقدم امام به فقه جواهری معتقد بودند ولی در عین حال باور داشتند که فقه جواهری مبنا است و نباید در فقه جواهری ماند بلکه باید ادامه داد و جلو رفت البته مبانی همان مبانی است. امام اسلام را به صورت یک مجموعه و سیستم به هم پیوسته می دیدند. بنابر این در اندیشه فقهی امام فتاوایی را می بینیم که همه آنها نوآوری است و درست هم هست. امام در واقع فقه حکومتی را در عمل پیاده کردند و اگر خداوند به ایشان عمر بیشتری می داد و فرصت پیدا می کردند که درس خارج فقه حکومتی بدهند بسیاری از مسائلی که امروز مطرح می کنند را امام به صورت علمی در مباحث خود مطرح می کردند.

به نظر من نگاه امام در طول عمر خود به تئوری ها بود و بر اساس آن نگاهشان متحول شد. از روزی که امام به حوزه وارد شدند تا روزی که رحلت کردند تغییرات اساسی در نگاه ایشان رخ داد. چون امام ایستاده در یک فکر نبودند و دائم در حال جلو رفتن بودند. بر همین اساس نظریاتی که امام در مسائل مبتلا به جامعه یا در مسائل مستحدثه دادند قابلیت اجرایی در جامعه فعلی را دارد. بسیاری از نظریاتی که سال ها و یا قرن ها پیش صادر شدند با مقتضیات زمان ما سازگاری ندارد به همین خاطر امام می فرمودند در استنباط فقهی باید مقتضیات زمان و مکان را در نظر گرفت و فتوا داد. بسیاری از فتاوای امام بر همین مبنا بود و فتوای حلیّت شطرنج نیز متعلق به سال های اول انقلاب بود و زمانی که امام می خواستند مطالب و دیدگاه های جدیدی را مطرح کنند. مثال دیگر جوابی است که امام در مورد شئونات ولایت فقیه به آقای قدیری دادند و آن این است که ما نمی توانیم در چارچوب دیدگاه های قبل وضع فعلی جامعه را اداره و مدیریت کنیم.

 

اگر عنصر زمان و مکان را در نظر بگیریم درس امام برای زندگی امروز ما چیست؟

من فکر می کنم باید روح دیدگاه ها و امّهات مبانی فکری امام را درک کرد؛ نباید به جزئیات تکیه کرد. باید دید که امام چگونه به دین، اسلام و مسائل سیاسی نگاه می کرد. این مهمترین مسأله است. امام اسلام را دین اداره جامعه می دانستند. بنابر این دیدگاه هایی عملی است که قادر به اداره جامعه باشد. اگر دین و اسلام را به گونه ای بفهمیم که قادر به اداره جامعه نباشد با تفکر امام سازگاری ندارد. باید امّهات تفکر امام را درست فهمید و بر اساس آنها مصداق های جدیدی که در زمان امام نبودند قابل استنباط هستند. در فقه هم همین است. ما یک سری اصول و مبانی داریم و فقها در هر عصر و نسل استنباط خودشان را می کنند.

مهندسی صد سال پیش یک ساختمان ده طبقه بیشتر نمی توانست بسازد و مهندسی الآن می تواند یک ساختمان صد طبقه بسازد. مبانی مهندسی ثابت است ولی مهندسین جدید متکی بر توانایی ذهنی خود می توانند از ظرفیت های مهندسی استفاده بیشتر و بهتری کنند. اندیشه امام هم چنین چیزی است همان طور که مبانی اسلام هم چنین چیزی است. متناسب با عصر و نسل و رشد افکار بشر امکان برداشت و بهره برداری از قرآن افزایش پیدا می کند. ما نباید در برداشت های قدیمی باقی بمانیم بلکه باید به اصول و مبانی آشنایی داشته باشیم و بتوانیم متناسب با زمان و مکان از این منبع عظیم بهره برداری کنیم و خودمان را جلو ببریم.

باید مبانی اندیشه امام را درک کرد. یکی از مهمترین مبانی اندیشه امام این است که اسلام را به گونه ای مطرح کنیم که مردم از آن استقبال کنند؛ اسلام را به گونه ای مطرح کنیم که بتوان بر مبنای آن حکومت تشکیل داد و جامعه را اداره کرد و این جامعه بتواند پیشرفت های سریعتری نسبت به سایر جوامعی که به اسلام عمل نمی کنند بتواند داشته باشد. اینها مسائل اساسی و مهم است.

امام خمینی (س) هر جایی که موفق شد بخشی از نظریات خودش را در مرحله عمل به کار بگیرد موفق بود. مثلا قبل از انقلاب زمانی که می گفتند دین افیون جامعه است امام متکی بر دین اسلام استبداد را در ایران ریشه کن کرد. امام به گونه ای مسائل را مطرح می کردند که در اوج حمله به دین و جهان ضد دین، متکی به دین و با دست خالی و تکیه به مردم عظیم ترین نظام استبدادی و شاهنشاهی را کنار زدند. این اندیشه پایدار خواهد بود. در زمان جنگ نیز با دست خالی اندیشه دفاع امام برای ما قدرت آفرید. الآن هم در حوزه های مختلف چنین چیزی است. بنابر این باید به مبانی تفکر امام پی برد و بر اساس آن تفکر باید استنباط های به روز برای اداره جامعه را از افکار امام و اندیشه های قرآنی گرفت.

 

آقای علایی! با توجه به سوابق تان در نظام، لطفا یک نمونه از مواردی که رهنمود امام خمینی (س) باعث پیشبرد کارهای کشور شد را ذکر کنید.

روزی که جنگ شروع شد امام بر اساس تئوری هایی که خودشان معتقد بودند فرمودند که دفاع بر همه واجب است و باید در مقابل متجاوز دفاع کنیم. این اندیشه قدرت عظیم دفاعی در ایران را سازمان داد و فرمودند که اگر این جنگ 20 سال طول بکشد باز هم ما ایستاده ایم.

 

پس چرا تعبیر جام زهر را به کار بردند؟

امام پیروز شدند و سپس جنگ را کنار گذاشتند. امام دنبال این بودند که بعد از اینکه ما در جنگ پیروز شدیم ملت عراق بر اثر این جنگ پیروز شوند و از استبداد صدام نجات پیدا کنند. برداشت امام این بود که اگر این جنگ ادامه پیدا کند ارتش عراق به گونه ای تضعیف خواهد شد که مردم عراق فرصتی پیدا خواهند کرد نظام و حکومت را خودشان در دست بگیرند و نظام حکومتی عراق از بین برود. شاید آن موقع که می خواستند قطع نامه را بپذیرند این احساس را داشتند که مردم عراق همچنان در اسارت صدام و حزب بعث باقی خواهند ماند و بنابر این از آن تعبیر به جام زهر کردند.

چون امام صادقانه  این موضوع را پذیرفتند خداوند چیزی که امام فکر می کردند با جنگ به دست می آید را با صلح برای امام به ارمغان آورد. صدام و حزب بعث از بین رفت و حکومت عراق به دست مردم آن کشور افتاد؛ آن هم به دست دشمانی که می خواستند ما را از بین ببرند. آمریکایی که می خواست ما را از بین ببرد و در حمله به ما از عراق حمایت می کرد به جایی رسید که خودش با صدام درگیر شد. چون آنها صدام را برای حمله به ایران می خواستند و او را برای بودن در قدرت و گردن کشی در منطقه نمی خواستند.

در یکی از دعاهای ما هست که «الهم اشغل الظالمین بالظالمین». خداوند فضایی را فراهم کرد که ارتش عراق به این گونه از بین برود. شاید اگر شرایط به گونه دیگری رقم می خورد هیچ گاه ایران و مردم ایران نفوذی را که باید در فضای عراق به دست نمی آوردند. در حالی که صدام آمد کینه و دشمنی بین دو ملت ایران و عراق به وجود بیاورد الآن ما چنین وضعی را شاهد نیستیم و مردم ایران جزء محبوب ترین ملت ها برای ملت عراق هستند.

 

برخورد گزینشی با سیره و اندیشه امام چه تأثیری بر ترویج این افکار و اندیشه می گذارد؟

اگر کسانی امام را دوست و قبول دارند باید امام را به صورت مجموعه ای با افکار، رفتار و عملکرد او در همه حوزه های اقداماتی که در زمان حیات خود انجام داد ببینند. اینکه هرکس بخواهد از افکار امام فقط به نفع چیزهایی که خودش باور دارد استفاده کند مصداق «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» و یا این مسأله می شود که در مورد قرآن هم بعضی ها تفسیر به رأی می کنند. برای خودشان دیدگاه هایی دارند و می خواهند بگویند قرآن هم این دیدگاه را دارد.

ممکن است افرادی بعضی نظرات امام را قبول نداشته باشند این ایرادی ندارد ولی نباید بگویند همین گونه که ما می اندیشیم امام می اندیشید باید هرکس امام را همان گونه که بوده بشناسد و مطرح کند نه اینکه اندیشه هایی که خودش دوست دارد را به امام منتسب کند و بقیه را نه. ما باید اندیشه های امام را ترویج دهیم ولی نباید دیدگاه و نظریات خودمان را به امام نسبت دهیم.

 

برخورد گزینشی با اندیشه امام چقدر به سوء برداشت از این اندیشه دامن می زند؟

خوشبختانه تمام افکار و اندیشه های امام ثبت و ضبط شده است و همه کسانی که بخواهند از این اندیشه ها استفاده کنند صدا، تصویر و مکتوبات امام موجود است و امکان انحراف در آنها را از بین می برد. البته مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) باید ظرفیت بیشتری را برای طرح این اندیشه ها متناسب با شرایط روز برای خودش ایجاد کند که در این شرایط بتواند آن اندیشه ها را مطرح کند. الآن شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی ظرفیت عظیمی را ایجاد کردند و از این ظرفیت ها می شود متناسب با شرایط برای طرح تفکرات و اندیشه امام بهره برد. ولی من فکر می کنم امام و اندیشه های او ماندگار خواهد بود و همه کسانی که بخواهند از این سرچشمه استفاده کنند می توانند برای خودشان این امکان را فراهم کنند که بتوانند از فکر امام همچنان بهره ببرند.

 

گفت و گو: سجاد انتظاری 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.