بررسی ویژگی های عملیات خیبر در سی امین سالگرد آن
اسفند امسال سی امین سالگرد عملیات خیبر است. عملیاتی که در نوع خود ویژگیهای منحصر به فردی داشت. آن چه در پی میآید گفت وگوی پایگاه اطلاع رسانی جماران با سردار محسن رشید -رییس اسبق مرکز مطالعات جنگ سپاه- در این باره است.
رشید در گفت و گو با جماران با بیان اینکه «ارزش این عملیات به این است که به تمام کارشناسان و محافل پژوهش نظامی اثبات کرد که ایرانیان انقلابی میتوانند غیرممکنها را ممکن کنند.» در تشریح این مساله میگوید: بخش عمدهای از منطقه عملیاتی خیبر در هور انجام شد؛ اصطلاح هور به مناطق آبگرفتهای اطلاق میشود که اگرچه سطح آن از دریاچه کمتر نیست لیکن به جهت عمق حداکثر چند متری آب، نام دریاچه برآن تعلق نمیگیرد.
منطقهی هورالعظیم که عملیات خیبر در آن اجرا شد، بخش کمتر آن در خاک ما و بخش بیشتر آن جزیی از خاک عراق بود. از کناره آبی هور در خاک ما تا ساحل عراقی هور، چند 10 کیلومتر فاصله است. لذا باور کردنی نبود که یک نیروی زمینی، به استعداد چندین لشکر پیاده بتواند از آن عبور کند. نبردی با چنین وسعت در منطقهای آبی که متوسط عمق آب از چند متر تجاوز نمیکرد و چند ده کیلومتر عرض و طول آن بود، در ذهن و تفکر هیچ فرد نظامی نمیگنجید، اما ایرانیها این کار را کردند و این عملیات نشان داد که هیچ نقطهی غیرقابل عبوری برای ایرانیان وجود ندارد.
به گفته این پژوهشگر جنگ، نکته دوم عملیات خیبر این بود که اجرای این عملیات توسط سپاه، فتح بابی شد برای ورود سپاه به نبردهای آبی-خاکی؛ بعد از خیبر، عملیات بدر انجام شد و سپس دو نبرد سرنوشت ساز والفجر8 و کربلای5 به وقوع پیوست که تجربیات عملیات خیبر را میتوان زمینهساز آن فرض کرد.
آن طور که رشید میگوید در طول 8 سال جنگ، سه عملیات بیتالمقدس، والفجر8 و کربلای5 از سایر عملیاتها چشمگیرتر است و از بین سه عملیات یادشده، دو عملیات والفجر8 و کربلای5 عملیات آبی- خاکی بود و این مسئله، حکایت از وجه دیگر اهمیت عملیات خیبر میکند.
رشید میافزاید که مبدأ تشکیل نیروی دریایی سپاه که از سال 1364 به بعد با همین عنوان نیروی دریایی در خلیجفارس حضور جدی داشت، هم از عملیات خیبر شکل گرفت. البته هدفهای عملیات خیبر آنطور که پیشبینی شده بود محقق نشد.
رشید در این باره میگوید: جایگاه این عملیات در راهبرد نظامی جمهوری اسلامی، مبتنی بر ترسیم راهبرد تعقیب ارتش متجاوز عراق پس از فتح خرمشهر بود که بر اساس آن ایران به دنبال تسلط بر بصره بود. برای تسلط بر بصره باید عمده ترین جاده ارتباطی بصره-العماره به دست رزمندگان میافتاد، هدف عملیات خیبر پیشروی تا ساحل دجله و شط العرب و بستن این جاده بود، مدت کوتاهی هم مناطق العزیر و القرنه که در مجاورت دجله و در حاشیه این جاده هستند به دست نیروهای خودی افتاد اما به دلیل فاصلهی چند ده کیلومتری از عقبهی خشکی، عملیات پشتیبانی بسیار دشوار بود و لذا رزمندگان مجبور به عقبنشینی شدند.
یکی از دلایل ناکامی در عملیات خیبر، فاصله زمانی شروع عملیات بود که پیش آمد. قرار بود از دو محور عملیاتی مجنون جنوبی و طلائیه همزمان حمله شود و دو محور در منطقه نشوه با یکدیگر الحاق کنند، اما یک محور شب جمعه و دیگری جمعه شب عملیات را آغاز کرد، لذا این اختلاف باعث شد که محور اول به دشمن بزند بدون اینکه محور دیگر شروع کرده باشد. در این حادثه گردان حمید باکری که وارد عمل شده بود، به علت عمل نکردن محور دیگر، با مشکل روبهرو شد و حمید باکری دیگر از آن جبهه برنگشت.
رشید با بیان یک خاطره ادامه داد: عبدالله میثمی نماینده حجت الاسلام محلاتی -نماینده ولی فقیه در سپاه- در قرارگاه خاتم بود من قبل از انقلاب در زندان قصر با او همبند بودم، انسانی بسیار دوست داشتنی و خیلی هم صمیمی بود. یک روز در قرارگاه خاتم به من گفت: یقین دارم آنهایی که در طلائیه (یکی از محورهای عملیاتی خیبر که لشکر 27 حضرت رسول به فرماندهی همت در آن جا عملیات میکرد) مقاومت کردند اگر روز عاشورا در کربلا بودند هم مقاومت میکردند. طلائیه همان منطقهای است که بعدا لشکر 14 امام حسین(ع) به کمک لشکر27 آمد و همان منطقهای است که شهید حسین خرازی؛ فرمانده بزرگ لشکر امام حسین(ع) دستش را از دست داد و از سال 1362 تا 1365 که به شهادت رسید، با یک دست لشکر 14 را فرماندهی میکرد.
به گفته رشید یکی دیگر از نکات مهم عملیات خیبر حضور مستقیم آقای هاشمی رفسنجانی در عملیات بود: این اولین عملیاتی است که هاشمی رفسنجانی در حین عملیات، به عنوان فرمانده در قرارگاه مرکزی خاتم حاضر بود و هماهنگی بین سپاه و ارتش را به عهده داشت. عملیات خیبر اولین عملیاتی است به صراحت آقای هاشمی از نظامیها خواست که شما یک پیروزی بزرگ به دست بیاورید تا ما بتوانیم جنگ را به نتیجه برسانیم.
عملیات خیبر از کجا ایده پردازی شد؟
محسن رشید به جماران میگوید: ایده عملیات در والفجر مقدماتی بروز کرد. عملیات والفجر که در دهه فجر 1361 انجام شد، از ابتدا پسوند مقدماتی نداشت. اما عدمالفتح در عملیات موجب شد که این پسوند برآن افزوده شود.
والفجر مقدماتی که همزمان بود با برگزاری اجلاس غیر متعهدها در هند و بنا بود در صورت رسیدن به اهداف تعیین شده، ایران در آن اجلاس از آن بهرهبرداری سیاسی کند.
رشید گفت: یکی از عوامل محسوس ناکامی در والفجر مقدماتی، همکاری تنگاتنگ سازمان منافقین با ارتش متجاوز عراق بود. به عبارت دیگر والفجر مقدماتی از اولین همکاری منافقین با ارتش متجاوز عراق پرده برداشت. اما ناکامی در والفجر مقدماتی روزنهای را گشود و فتح بابی شد که در خیبر بروز کرد و نبردهای بزرگ والفجر8 وکربلای5 را درپی داشت.
رشید گفت: پس از ناکامی والفجر مقدماتی و احساس بنبست ناشی از آن، ذکاوت محسن رضایی به ثمر نشست و وی توانست از بنبست عملیات والفجر مقدماتی راهی برای عملیات خیبر بگشاید.
شاید این عملیات، صدام را خیلی ترساند چرا که رشید میگوید: صدام در عملیات خیبر برای اولین بار به صورت گسترده از سلاح شیمیایی استفاده کرد تا توان رزمی سپاه را متکی بر نیروی پیاده بود ناتوان کند.
به گفته رشید: بعد از عملیات خیبر، آمریکاییها هم احساس خطر کردند و برای جلوگیری از پیروزی احتمالی ایران در جنگ معاون وزیر خارجه آمریکا به نام ریچارد مورفی عازم منطقه خلیجفارس و عراق شد و به نظر میرسد که از خیبر به بعد بود که همکاری مستشاران نظامی آمریکایی با نظامیان عراقی شکل جدی به خود گرفت.
البته آمریکاییها برای پیشبرد سیاست عدم بُرد هر دو کشور درگیر جنگ، نسبت به ایران هم دست به اقداماتی زدند، اقداماتی که با سفر تورگوت اوزال (نخست وزیر وقت ترکیه) آغاز شد و او در سفر به تهران حتی (به اشاره) از ترور صدام هم سخن به میان آورده بود و سفر او سرآغازی بود که به حضور مک فارلین در تهران انجامید.
امام درباره خیبر چه گفت؟ رییس اسبق مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه میگوید: حفظ جزایر مجنون کار بسیار دشواری بود. انبوه آتش دشمن و نبودن ارتباط زمینی با خشکی، مقاومت در مجنون را بسیار دشوار کرده بود. مجنون همان جزیرهای بود که عزیزانی چون همت را از ما گرفت. البته تلاش برای نصب پلی که بعدا به پلخیبر مشهور شد، فاصله 13 کیلومتری جزیره مجنون را با خشکی برقرارکرد. اما نصب چنین پلی زمانبر بود و تمرکز آتش دشمن در مجنون ادامه داشت. در این بین عامل مهمی که قدرت مقاومت رزمندگان را افزایش میداد، پیام امام بود که در آن به حفظ جزیره توصیه شده بود. نقل شده که شهید صیاد شیرازی با نگرانی از تلفات انسانی خودی گزارشی از عملیات به امام میرساند و امام خطاب به صیاد میفرماید: «و ما ادرک ماالمجنون»
استراتژی امام در جنگ، ندادن فرصت به دشمن بود و بر همین اساس هم در زمان فرماندهی بنیصدر وقتی تز عقبنشینی، دادن زمین درقبال گرفتن فرصت از دشمن که یک راهبرد شناخته شدهی نظامی در اصول جنگ کلاسیک است، امام بر راهبرد دیگری که میتوان از آن به «استراتژی سلب آرامش از دشمن» نام برد؛ تاکید داشت. به عبارتی دیگر موضوع محوری در راهبرد نظامی ما ندادن فرصت به دشمن بود و اگر در استراتژی ما عوامل دیگری محور قرار میگرفت، کاربرد لازم را نداشت.