حملات جنون آمیز رژیم صهیونیستی به کشورهای مختلف و تلاش برای تحمیل خود بر منطقه با حذف اثرگذاری جمهوری اسلامی ایران از معادلات ژئوپلیتیک، نه تنها بر امنیت و ثبات منطقه تأثیر میگذارد، بلکه میتواند پیامدهای گستردهای برای نظم جهانی به همراه داشته باشد.
قیام مردم غزه علیه محاصره رژیم صهیونیستی در ۷اکتبر، اثبات کرد حق حاکمیت چهارده قرنی یک ملت با بده بستانهای سیاسی قابل معامله نیست. حملات مکرر رژیم صهیونیستی به کشورهای مختلف در خاورمیانه پس از ویرانی غزه و اینک لبنان، سوریه، یمن، عراق و ایران، به عنوان بخشی از یک استراتژی پیچیده برای پاک کردن صورت مساله ای به نام حق مردم فلسطین و تحمیل فرزند نامشروع غرب بر جغرافیای سرزمین های اسلامی و تحقق استراتژی غاصبانه نیل تا فرات صهیونیسم جهانی است، بخش مهمی از این سودای کثیف تضعیف محور مقاومت و حذف ج.ا. ایران (به عنوان تنها دولت منطقه که محکم پای کار فلسطین ایستاده) از معادلات ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی در اینجا قابل تحلیل است.
این یادداشت به بررسی ابعاد این حملات و تأثیرات آنها بر طرحی است که به زعم صهیونیست ها، نظم نوین جهانی را دنبال می کند و همچنین وابستگی اقتصادی و نظامی کشورهای مسلمان به اسرائیل و در نهایت پذیرش(جا انداختن) آن میپردازد.
۱. حملات رژیم صهیونیستی:
الف) غزه:
حملات مکرر اسرائیل به نوار غزه، به منظور حذف حماس و دیگر گروههای مقاومت در این منطقه صورت میگیرد. این حملات نه تنها به دنبال نابودی زیرساختهای نظامی، بلکه به دنبال ایجاد ترس و ناامیدی در میان مردم غزه است. هدف از این اقدامات، کاهش قدرت جبهه مقاومت و محدود کردن نفوذ ایران به عنوان حامی اصلی این گروههاست.
ب) لبنان:
حملات به لبنان، به خصوص علیه حزبالله، نشاندهنده تلاش اسرائیل برای تضعیف این گروه و محدود کردن نفوذ ایران در لبنان و کلیت جریان مقاومت است. این حملات معمولاً به صورت حملات هوایی و بمبارانهای موشکی انجام میشود و هدف آنها، بیثباتی در لبنان و بالابردن فشارها بر حزب الله و تضعیف حداکثری کاهش سطح همکاریهای نظامی میان حزبالله و ج.ا.ایران است. البته به دست آوردن سرزمین در لبنان حتما یکی از اهداف اسرائیل هست که باید دید که تا چه حد محقق خواهد شد!
ج) سوریه:
سوریه به عنوان یک میدان نبرد برای تأمین منافع اسرائیل و مهار نفوذ ج.ا.ایران در این کشور تبدیل شده است. حملات به مواضع ایرانی و گروههای وابسته در سوریه، به عنوان یک استراتژی برای جلوگیری از تقویت جبهه مقاومت در مرزهای شمالی اسرائیل محسوب میشود و چنانچه رژیم صهیونیستی در لبنان موفق بر تضعیف حزب الله و به دست آوردن سرزمین شود بی شک علاوه بر اراضی اشغالی جولان امکان اشغال جغرافیای بیشتری در سوریه خواهد بود.
د) یمن و عراق:
حملات به یمن و عراق نیز به نوعی تحت تأثیر منافع اسرائیل و تلاش برای تضعیف گروههای حامی ج.ا. ایران در این کشورها است. به ویژه، حملات به حوثیها در یمن و گروههای شبهنظامی در عراق، نشاندهنده تلاش برای محدود کردن نفوذ ج.ا. ایران در این مناطق و احیای تجارت از طریق دریای سرخ با آسیا است.
ه) ایران:
حملات سایبری و تهدیدات نظامی، ترورها و اقدامات خرابکارانه علیه ج.ا. ایران به عنوان بخش اصلی و کلیدی از استراتژی اسرائیل در برابر محور مقاومت محسوب میشود. هدف از این اقدامات، جدای از دلسردی ملت های مظلوم محور مقاومت ایجاد فشار بر ایران و بالابردن سطح نارضایتی مردم به منظور کاهش توانمندیهای نظامی و نفوذ ج.ا.ایران در منطقه است.
۲. کریدور آیمِک (IMEC) و تأثیرات آن:
کریدور آیمِک (IMEC) به عنوان یک دالان اقتصادی آیندهنگر، میتواند به عنوان ابزاری برای کاهش نفوذ ایران در معادلات بینالمللی عمل کند. این کریدور میتواند به کشورهای منطقه این امکان را بدهد که به منابع انرژی و بازارهای جهانی منهای ج.ا.ایران دسترسی داشته باشند، در حالی که ایران را از این معادلات کنار میزنند که فلات ایران طی هزاره ها، حلقه وصل و پل شرق و غرب عالم بوده!
۳. خطر زنگزور و کانال تورانی:
از سوی دیگر پروژههای زنگزور و کانال تورانی نیز به عنوان تهدیداتی برای کاهش اهمیت جغرافیای سیاسی ایران در منطقه مطرح هستند. این پروژهها میتوانند به تقویت همکاریهای اقتصادی میان کشورهای همسایه و اسرائیل منجر شوند و در عین حال، نفوذ ایران را در مرزهای شمالی خود با همسایگانش کاهش دهند.
۴. وابستگی اقتصادی و نظامی مسلمانان به اسرائیل:
تلاشهای اسرائیل و ایالات متحده برای تحمیل و وابستگی اقتصادی و نظامی بر کشورهای مسلمان، میتواند به تضعیف آرمان فلسطین، محور مقاومت و محدود کردن نفوذ ج.ا.ایران کمک کند. این وابستگی، به ویژه از طریق فروش تسلیحات روز جهان و کمکهای مالی به کشورهای عربی، به افزایش قدرت نظامی آنها در برابر ایران و در نهایت ناامنی و بی ثباتی در خاورمیانه منجر میشود.
۵. جنگ سرد جدید و انبار تسلیحات در منطقه:
تلاشهای اسرائیل و ایالات متحده برای ایجاد یک جنگ سرد جدید در خاورمیانه، با هدف ایران هراسی و تقویت رژیم صهیونیستی و تضعیف محور مقاومت، میتواند به بروز تنشهای بیشتر و افزایش بیثباتی در منطقه منجر شود. انبار تسلیحات و تقویت نظامی کشورهای عربی، به ویژه در برابر ایران، میتواند به یک رقابت تسلیحاتی جدید در منطقه منجر شود.
نتیجهگیری:
حملات جنون آمیز رژیم صهیونیستی به کشورهای مختلف و تلاش برای تحمیل خود بر منطقه با حذف اثر گذاری ج.ا.ایران از معادلات ژئوپلیتیک، نه تنها بر امنیت و ثبات منطقه تأثیر میگذارد، بلکه میتواند پیامدهای گستردهای برای نظم جهانی به همراه داشته باشد. این تحولات نیازمند تحلیل دقیق و توجه به روابط پیچیده و تغییرات در خاورمیانه است تا بتوان به درک بهتری از آینده این منطقه و تأثیرات آن بر روابط بینالملل دست یافت. آنچه مسلم است این که حوادث اخیر در اراضی اشغالی فلسطین و کشتار و ویرانی در لبنان و یمن و... را بخش مقدماتی از یک سناریو کلان غرب با محوریت ایالات متحده آمریکا و بازیگری رژیم صهیونیستی با هدف به زانو درآوردن ملت ایران دانست پس بی تفاوتی ما نسبت به این رویدادها و تحولات پیش روی می تواند ما را دچار ضرر و زیان جبران ناپذیر نماید.
محمود نقدی پور
عضو هیات علمی و استاد دانشگاه